eitaa logo
«حوادث»
8.3هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
9 فایل
☫ ﷽ ☫ کانال حوادث موثق ترین و جدیدترین حوادث روز ایران و جهان تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/2470642016C31359a7823 . . . . . #ترک_کانال . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فرهاد دختر دبیرستانی را به خلوتگاه شیطانی اش برد / سارا نمی دانست زنش خانه نیست دختر نوجوان با وعده داشتن مطب پزشکی و رؤیای پزشک شدن، اسیر هوس‌های شیطانی مرد مکانیک شد. این دختر در یک چشم برهم زدن متوجه شد همه این وعده‌ها سرابی بیش نبوده است و به دنبال فشار خانواده‌اش دست به خودکشی زد.دختر نوجوان می گفت: از کودکی خودم را در لباس پزشک تصور می‌کردم. وقتی بزرگ‌تر شدم، بیشتر و بیشتر درس خواندم. پدرم معتاد بود و هیچ وقت کار درست و حسابی نداشت. تنها دارایی ما خودروی فرسوده پرایدی بود که زیر پای پدرم بود. مادرم فقط ۴۱ سال سن داشت و صورتش بیشتر از سنش نشان می‌داد. او تمام وقتش را برای تمیز کردن خانه‌های مردم می‌گذاشت، برای همین هیچ وقت ندیدم دل سیر استراحت کند. کرایه خانه و تمامی خرج و مخارج من، خواهر و برادرم برعهده مادرم بود.خودم قول داده بودم آنقدر خوب درس بخوانم تا بتوانم پزشک شوم و زحمات پدرو مادرم را جبران کنم. هر سال که کارنامه می‌گرفتم شاگرد اول مدرسه بودم و لبخند مادرم بزرگ‌ترین هدیه برای من بود. شیطان در راه مدرسه سارا حالا ۱۷ساله شده است. یک روز مرد جوانی که در مکانیکی نزدیک مدرسه بود مقابلش سبز می‌شود. فرهاد ۳۲ ساله بود و آنقدر به سارا اصرار کرد تا توانست پیشنهاد دوستی‌اش با او را به کرسی بنشاند. در مسیر رفت‌وبرگشت مدرسه، فرهاد با دادن وعده‌هایی که سارا برای تحقق آن لحظه‌شماری می‌کرد، خام حرف‌های فرهاد شده بود. فرهاد به سارا گفته بود تو فقط درس بخوان، من برایت مطب می‌خرم و برای اینکه به سارا اطمینان دهد که برای پیشرفت همیشه همراهش است، کتاب‌های آموزشی گرانقیمتی برای سارا خرید. حتی یک‌بار هم پول کلانی به حساب مادر سارا واریز کرد. چون سارا شماره‌حسابی نداشت، شماره کارت مادرش را به فرهاد داده بود. خلوتگاه شیطانی اما همه داستان به اینجا ختم نمی‌شود، چون فرهاد با این وعده‌ها دل سارا را اسیر خود کرده بود تا اینکه یک روز او را به خانه خودش برد. زمانی که همسر فرهاد در خانه نبود، فرهاد سارا را به خلوتگاه شیطانی‌اش برد و نیت شوم خود را اجرایی کرد. سارا وقتی اعتراض کرد، فرهاد با دادن وعده ازدواج بازهم او را بیشتر و بیشتر فریب داد.فرهاد بیشتر اوقات سارا را تا نزدیکی خانه‌اش می‌رساند. در یکی از این روزها بود که مادر دلشوره‌ای به جانش افتاد چون سارا دیر کرده بود، سر کوچه رفت و منتظر سارا بود که ناگهان دید سارا از خودروی مرد جوانی پیاده شد که با او رابطه صمیمی داشت و همین کافی بود تا راز پنهان سارا نزد مادرش فاش شود. خودکشی سارا پدر سارا وقتی ماجرا را فهمید دخترش را به باد کتک گرفت و دیگر اجازه نداد به مدرسه برود و این یعنی سارا دیگر نمی‌‌توانست به رؤیای پزشک شدنش جامه‌عمل بپوشاند و آرزوی آن برای همیشه در دلش باقی می‌ماند. فشار‌های پدر سارا باعث شد او دیگر عرصه را برای ادامه زندگی تنگ ببیند و ناگزیر در یک بن‌بست احساسی تصمیم گرفت دست به خودکشی بزند. خانواده سارا خیلی زود او را به بیمارستان منتقل کردند و خوشبختانه سارا با تلاش تیم پزشکی نجات یافت. شکایت از شیطان با توجه به شرایط روحی و روانی سارا، او و خانواده‌اش را به مرکز مشاوره معرفی کردند. سارا با کلی اضطراب که در چهره‌اش موج می‌زد تمام ماجرا را به مشاور مطرح کرد و در اولین فرصت سارا به پزشکی قانونی منتقل و مشخص شد با فرهاد رابطه نامتعارف داشته و آسیب‌های زیادی دیده است. بدین ترتیب خانواده سارا از فرهاد شکایت کردند و وقتی فرهاد توسط پلیس غرب استان تهران دستگیر شد، مأموران پی بردند که این مرد شیطان‌صفت همسر و فرزند دارد و با دادن وعده‌های پوشالی و فریب دادن دختران دانش‌آموز نیت شوم خود را به اجرا می‌گذارد و سارا تازه فهمید دچار چه اشتباه بزرگی شده است. بازگشت سارا به زندگی حالا که سارا پی به اشتباهش برده بود خانواده‌اش نمی‌توانستند با این موضوع کنار بیایند اما خوشبختانه با صحبت‌ها و میانجیگری رؤسای کلانتری توانستند سارا را به خانه‌اش بفرستند./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
زیبایی‌های گمشده مادری در 17 سالگی / ماجرای واقعی یک زن سمنانی در حالی که در آغوش مادرش، آرام گرفته بود، من نیز زیر برگه‌اش آرام نوشتم: تقدیم برای سیر مراحل قانونی!فقط 13 سالم بود از مدرسه برگشتم و دیدم تعدادی کفش جلوی در است. خوشحال شدم و حدس زدم عمه جان است. مدت‌ها بود ندیده بودمش، با سرعت پریدم در آغوشش و حسابی از دیدار مجددش خوشحال شدم.رفتم داخل اتاق تا لباسم را عوض کنم که مادرم آمد و گفت: نرگس این چه رفتاری است!؟گفتم: چه رفتاری!؟ گفت: عمه، به خواستگاری‌ات آمده و آن وقت تو مثل بچه‌ها رفتار می‌کنی! گفتم: خواستگاری! من 13 سالمه، مگر می‌شود!؟ قبول نمی‌کنم! مقاومتم فایده‌ای نداشت! پدرم که به تازگی زن دومش را گرفته بود، حوصله ما را نداشت و می‌خواست زودتر برویم دنبال زندگی‌مان و مادرم هم پی جدایی بود و دغدغه‌های مهمتری داشت تا من و زندگی و آینده‌ام. فشارهای خانوادگی، فرهنگی و انتظارات نابجا از یک دختر نوجوان و البته ناتوانی من در مقاومت بیشتر، مرا نشاند پای سفره عقدی که دوست داشتم دخترکان شاد اطرافش باشم تا عروس لرزان پر از دلهره.از همان روزهای نخست زندگی مشخص بود، علی خواسته یا ناخواسته تلاش می‌کند مرا طوری تربیت کند که می‌خواهد و اصلاً شخصیت من وآنچه را هستم نمی‌پسندد. هر روز که می‌گذشت، مطمئن‌تر می‌شدم که این ازدواج غلط است و روز به روز غلط‌‌ تر هم می‌شود. تا به خودم آمدم، فهمیدم باردارم. بچه‌ای در انتظار بچه‌ای دیگر. اصلاً مادر بودن را نمی‌فهمیدم. دلم می‌خواست هنور بچگی کنم و از نوجوانی‌ام لذت ببرم. دلم می‌خواست همه اینها خواب باشد و درحالی که در اتاقم زیر پنجره آبی و پرده صورتی رنگش دراز کشیده و دفتر نقاشی‌ام با یک عالمه مداد اطرافم پخش شده، بیدار شوم و دوباره ادامه نقاشی‌ام را بکشم. ولی اینها خواب نبود! زندگی‌ام بود، تنها زندگی‌ام... «آرام» وقتی به دنیا آمد که من 15 ساله بودم.فکر می‌کنم علی هم فهمیده بود که ازدواجش با من اشتباه بوده.چون اخلاقش خیلی تند شده بود، خانه نمی‌ماند و به هر بهانه‌ای شب‌ها نمی‌آمد و.... مدام سرکوفت می‌زد که بچه‌ای و هیچ چیزی نمی‌فهمی! مدام طلاق پدر و مادرم را می‌کوبید به سرم و....منم همه چیز را رها کرده بودم، یعنی توان نداشتم ادامه دهم. 17ساله‌ام، ولی خیلی خسته، شکسته و درمانده. نظر کارشناس / شاهچراغ، رئیس مرکز مشاوره آرامش سمنان طبق معمول تلاش کردم، زیبایی‌های زندگی‌اش را کنار هم بچینم و تصویری بهتر از سال‌های زندگی‌اش تقدیمش کنم! او را امیدوار سازم به روزهای بهتر، تغییر در علی و آینده آرامترش با آرام. ولی این تابلو برای نرگس، سیاه‌تر از آن بود که بتوانم چشمانش را دوباره به آن بازگردانم.مدام تکرار می‌کرد، می‌خواهم جدا شوم. حالا که علی طلاق توافقی را پذیرفته، می‌خواهم جدا شوم.همین خانم. در حالی که در آغوش مادرش، آرام گرفته بود، من نیز زیر برگه‌اش آرام نوشتم: تقدیم برای سیر مراحل قانونی! بی‌تردید ازدواج یکی از زیباترین پدیده‌ها و اتفاقات زندگی هر انسانی است. وقتی دو انسان کامل با قلبی سرشار از عشق و عقلی لبریز از فهم تصمیم می‌گیرند، شریک عمر هم شوند. یکی می‌شود تکیه گاه و دیگری مرهم. یکی می‌شود عاشق و آن یکی می‌شود معشوق.و یکی می‌شود کوه و آن یکی باران... چه لحظه درخشانی است و چه اتفاق خوشایندی.ولی گاهی این پیوند انسانی بی‌نظیر و مبارک را به دست خودمان نامبارک می‌کنیم.از سرِ جهل و نادانی یا تن دادن به سنت‌های تاریخ گذشته. مشاوره پیش از ازدواج را جدی بگیرید./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
سرنوشت عجیب عروس قاتل در سانحه هواپیمای اوکراینی / خانم دکتر تنها روزنه امید خواهرش بود عروس جنایتکار که با همدستی همسرش پدرشوهر و مادرشوهرش را به قتل رسانده است به قصاص نفس محکوم شد.شهریور ماه سال 93 رسیدگی به قتل زن و مرد میانسال سرشناس و ثروتمند با کشف جسد آنها در خانه‌شان، در یکی از محله‌های شهر ساری در دستور کار پلیس قرار گرفت.بدین ترتیب تحقیقات برای یافتن ردی از عاملان جنایت کلید خورد و فرزند مقتولان به نام عماد در تحقیقات ابتدایی به مأموران گفته بود که با همسرش به نام بیتا برای سر زدن به پدر و مادرش به خانه آنها رفته بود اما با جسد غرق در خون آنها که با ضربات چاقو به قتل رسیده‌اند مواجه شدند.اما ضد و نقیض‌گویی‌های عماد سبب شد که مأموران به او مظنون شوند و این در حالی بود که یکی از همسایگان به مأموران گفت چند روز قبل مردی با صورت پوشیده به خانه مرد میانسال و همسرش رفت. در ادامه مشخص شد دوربین مداربسته‌ای که پدر عماد در خانه‌اش نصب کرده بود به طرز مرموزی از کار افتاده بود و این یعنی اینکه فردی به راحتی به این دوربین‌ها دسترسی داشته و آن را قطع کرده بود. همین دلایل کافی بود تا مأموران قضایی به عماد مظنون شوند. قتل پدر و مادر با همدستی عروس عماد که مشخص شده بود به مواد مخدر اعتیاد دارد، تحت تحقیقات تخصصی قرار گرفت و سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت: «پدرم از افراد ثروتمند و سرشناس شهر بود. او چندین مغازه داشت و با توجه به اینکه برادر و خواهرانم در ساری زندگی نمی‌کنند و ساکن تهران یا خارج از کشور هستند، درآمد این مغازه‌ها را به من می‌داد.اما من می‌خواستم مغازه‌ها را بفروشم و پدرم در وصیت‌نامه‌ای مکتوب اعلام کرده بود که بعد از مرگش ملکیت این مغازه به من خواهد رسید. برای همین من و همسرم با طمع رسیدن به ارثیه کلان تصمیم گرفتیم پدر و مادرم را به قتل برسانیم. حتی تصمیم داشتیم بعد از این مادرزنم را هم بکشیم و با پول‌هایی که به جیب می‌زنیم از کشور خارج شده و در یکی از کشورهای خارجی به زندگی‌مان ادامه دهیم.» عماد در ادامه در مورد روز حادثه گفت: «آن روز به همراه همسرم با بهانه سر زدن به پدر و مادرم به خانه آنها رفتیم. با کمک همسرم دست و پای پدر و مادرم را با چسب بستیم و بعد با ضربات چاقو آنها را از پای درآوردیم. می‌خواستیم با صحنه‌سازی طوری وانمود کنیم که فردی ناشناس با انگیزه سرقت دست به این کار زده است.» بازداشت عروس با اعترافات عماد، همسرش بیتا نیز دستگیر شد و او هم به قتل پدرشوهر و مادرشوهرش اعتراف کرد و همه ادعاهای عماد را به گردن گرفت. خودکشی عماد در زندان در همان حال که رسیدگی به این پرونده ادامه داشت عماد راهی زندان شد اما چند ماه بعد از حادثه در زندان به دلیل زیاده روی در مصرف دارو به کام مرگ فرو رفت که احتمال می‌رود با انگیزه خودکشی اقدام به این کار کرده باشد. حکم قصاص عروس بعد از مرگ عماد، بیتا به اتهام مشارکت در قتل با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد. سرنوشت عجیب مسافر هواپیمای اوکراینی در حالی که بیتا با پشیمانی و ندامت در زندان سال‌های عمر خود را به امید بخشش اولیای دم سپری می‌کند، چند سال قبل خواهر خود را نیز از دست داد.خواهر او خانم دکتری ساکن کانادا بود که برای رسیدگی به پرونده قضایی او به ایران آمد.موقع برگشت یکی از مسافران هواپیمای اوکراینی بود که در سانحه هوایی برای این هواپیما جان خود را از دست داد. در حال حاضر صلح یاران مازندرانی در حال تلاش برای کسب رضایت اولیای دم هستند تا بیتا از قصاص رهایی پیدا کند اما هنوز موفق به جلب رضایت نشده‌اند و به این ترتیب بزودی تکلیف نهایی متهم پرونده روشن خواهد شد./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
قتل باران کوچولو در دسیسه ناپدری / مادر می‌خواهد شوهرش به اشد مجازات برسد باران کوچولو در خانه وحشت ناپدری‌اش به قتل رسید و این مرد بی‌عاطفه با داستانسرایی می‌خواهد خودش را بی‌گناه نشان دهد.این ناپدری سنگدل که متهم است دختر 2 ساله را به قتل رسانده است در حالی پای میز محاکمه ایستاد که مدعی شد قاتل نیست اما مدارکی روی میز قضات وجود داشت که نشان می‌داد او این جنایت تکان دهنده را مرتکب شده است.مادر باران در تحقیقات گفت: بعد از مرگ شوهر اولم با دخترم زندگی می‌کردم تا اینکه حدود 6 ماه قبل‌ از این حادثه با فریدون آشنا شدم و باهم ازدواج کردیم. او ادامه داد: مقداری پول از پدرباران به او ارث رسیده بود و من این پول را به فریدون دادم تا ماشین بخرد اما او به ‌جای اینکه سند ماشین را به‌ نام باران بزند آن را به ‌نام خودش کرد و من بابت این قضیه بشدت ناراحت شدم. مادر باران کوچولو گفت: از آن موقع بود که احساس می‌کردم رفتار خوبی با دخترم ندارد. روز قتل فریدون قرار بود مادرم را به خانه‌اش برساند که باران را هم با خودش برد اما من خانه ماندم. ساعت 10 شب بود که از بیمارستان به من زنگ زدند، من از زمانی‌که دخترم کشته شده از لحاظ روحی و روانی بشدت افسرده شده‌ام. قانون باید با اشد مجازات با این قاتل برخورد کند. اصرار مادر بر مجازات قاتل رسیدگی به این پرونده صبح سه‌شنبه در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی فیروزه‌ای رنجبر مستشار دادگاه در حالی شروع شد که مادر این دختر دو ساله به نام باران کوچولوکه پس‌ از مرگ فرزندش گرفتار افسردگی شدیدی شده است، به قضات دادگاه گفت: بچه من بی‌گناه و معصوم بود اما قربانی خودخواهی این مرد شد. من از قضات دادگاه تقاضا دارم او را به قصاص محکوم کنند. شامگاه شوم این جنایت از شامگاه بیست‌وپنجم خرداد با مرگ مشکوک دخترکوچولو در بیمارستانی در کرج شروع شد.مادر باران سراسیمه با مراجعه به پلیس و تسلیم شکایتی، شوهر دوم خود را عامل قتل دخترش معرفی کرد. بنابراین کارآگاهان ناپدری باران کوچولو را بازداشت کردند و تحت بازجویی قراردادند. علت مرگ باران کوچولو همزمان با شروع تحقیقات، پزشکی قانونی علت مرگ دختربچه را مصرف قرص‌های مخدر اعلام کرد.ضمن اینکه آثار کبودی روی بدن کودک نشان می‌داد او بشدت کتک خورده و شکنجه شده است. قصاص برای ناپدری باران کوچولو بدین‌‌ترتیب فریدون ۳۵ ساله به اتهام قتل فرزندخوانده‌اش، در نخستین مرحله محاکمه در دادگاه کیفری استان البرز بعد ازمحاکمه به‌جرم قتل به قصاص محکوم شد. نقض حکم قصاص اما قضات دیوان عالی کشور پس‌ از بررسی‌، این حکم را تأیید نکردند. بنابراین پس‌ از نقض حکم قصاص، سرانجام بار دیگر پرونده تحت رسیدگی قرار گرفت و صبح سه‌شنبه مرد جوان که بتازگی با قید وثیقه آزاد شده بود در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شد.در آغاز جلسه دادگاه، قاضی دهقان نماینده دادستان متن کیفرخواست را خواند، سپس مادر باران کوچولو در جایگاه ایستاد و از قضات خواست قاتل فرزندش هرچه زودتر به اشد مجازات محکوم شود. بی‌گناهم اما متهم این‌بار نیز طبق اظهارات قبلی‌اش به دادگاه گفت: من باران را نکشته‌ام و از اینکه مواد مخدر خورده خبری ندارم. او در شرح ماجرا گفت: شب حادثه من برای رساندن مادرزنم به خانه‌اش همراه باران رفتم و موقع برگشت برای خریدن آبمیوه مقابل یک مغازه ایستادم. برای باران یک شیرموز خریدم ولی وقتی به خودرو برگشتم دیدم که بچه بیهوش شده و اصلاً حالش خوب نیست. همان موقع سعی کردم با تنفس مصنوعی نجاتش بدهم اما حالش به هم خورد. من که بشدت ترسیده بودم از صاحب مغازه تقاضای کمک کردم و با هم باران را به بیمارستان رساندیم اما چند دقیقه بعد پزشک اورژانس اعلام کرد او جان باخته است. پس از پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور حکم وارد شور شدند تا باردیگر درباره این پرونده حکم صادر کنند./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
قرار سیاه دختر تهرانی در ارابه شوم / جوان شرور همکلاسی ام را زخمی کرده بود دختر جوان که در ارابه شیطان تن به نیت شوم پسری آشنا داده بود، دست به افشاگری زد و خواستار مجازات آزارگر شد.این پسر شیطان صفت به بهانه گفت‌و‌گو با دختر جوان وی را در داخل ماشینش حبس کرد و پس از شکنجه، آزار داد.یک ماه قبل دختر ۲۲ ساله‌ای به نام مهشید به پلیس آگاهی تهران رفت و از پسری به نام سام که وی را شکنجه کرده و آزار داده بود، شکایت کرد.مهشید در تشریح ماجرا گفت: مدتی قبل در دانشگاه با پسری به نام آریا آشنا شدم. آریا همکلاسی‌ام بود و به من ابراز علاقه کرد. ما با هم قرار ازدواج گذاشته بودیم که یک شب از بیمارستان با من تماس گرفت و گفت در دعوای خیابانی چاقو خورده و زخمی شده است. آریا تحت عمل جراحی قرار گرفت و پس از ترخیص از بیمارستان از پسری به نام سام که او را با قمه زخمی کرده بود، شکایت کرد. وی ادامه داد: پرونده آنها در دادسرا تحت رسیدگی بود که سام با من تماس گرفت و از من خواست تا با آریا صحبت کنم و او را راضی کنم تا در دادسرا اعلام گذشت کند. سام با من قرار ملاقات گذاشت و اصرار کرد سر قرار بروم. او می‌گفت می‌خواهد به من حرف‌های مهمی بزند. من سر قرار رفتم و سوار ماشین او شدم. اما او یکباره درها را قفل کرد و به شدت مرا کتک زد. او مرا به خیابانی خلوت برد و بدون توجه به التماس‌هایم آزارم داد. او تهدیدم کرد اگر از او شکایت کنم بار دیگر سراغ آریا می‌رود و این بار او را می‌کشد. من اصلاً نمی‌دانم او و آریا چه خصومتی با هم دارند. بازداشت پسر آزارگر با اظهارات دختر جوان، مأموران به ردیابی سام پرداختند و وی را بازداشت کردند. اما وی مدعی شد دختر جوان را نمی‌شناسد. در حالی که پزشکی قانونی آزار و اذیت دختر دانشجو را تأیید کرده و در گزارشی اعلام کرده بود وی به شدت شکنجه شده و مورد ضرب و جرح قرار گرفته است، برای سام کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در ابتدای جلسه مهشید به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: این پسر با من تماس گرفت و گفت چون می‌داند آریا به من علاقه‌مند است می‌خواهد با من صحبت کند تا آریا را راضی به گذشت کنم. اما وقتی به او گفتم آریا حاضر به گذشت نیست یک باره مرا به شدت کتک زد و بدون توجه به التماس‌هایم آزارم داد. من برای او اشد مجازات می‌خواهم. سپس سام ۲۹ ساله روبه روی قضات ایستاد و منکر اتهامش شد. وی گفت: من اتهام کتک زدن و آزار مهشید را قبول ندارم. او خودش چند بار با من تماس گرفت و با من قرار ملاقات گذاشت. من با میل خودش با او رابطه برقرار کردم و اتهام آزار و اذیت را قبول ندارم. من اصلاً شخصی به نام آریا را نمی‌شناسم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا پس از تکمیل تحقیقات درباره این پرونده، حکم صادر کنند./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
مسمومیت عجیب مسافران در بازگشت از مشهد ! / علت مسمومیت چیست ؟! معاون اورژانس کشور از مسمومیت (احتمالا غذایی) مسافران یک اتوبوس کاروان زیارتی اراک به مشهد در بزرگراه امام رضا خبر داد و گفت: مسافران این اتوبوس همگی دچار علائم تهوع و استفراغ شدند.یکتاپرست در ارتباط با این مسمومیت گفت: ساعت ۲۱:۱۵ شب گذشته، ۱۳ نفر از مسافران این اتوبوس، در راه بازگشت به اراک ۱۵ کیلومتری سمنان، بعد از صرف غذا در کاروان با علائم تهوع و استفراغ به مراکز درمانی اعزام شدند.وی با بیان اینکه ۵ نفر همچنان در بیمارستان بستری هستند افزود: کارشناسان در حال بررسی علت این مسمومیت هستند./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
نقشه زن خائن برای طلاق / مرد تهرانی زن سابقش را کشت و خودکشی کرد مرد جوان وقتی به رابطه پنهانی زن مطلقه‌اش با دوست صمیمی خود پی برد تصمیم وحشتناکی گرفت.این مرد زن جوان را به طرز فجیعی کشت و جسد وی را در حاشیه دماوند دفن کرد.قاتل سپس با خوردن قرص به استقبال مرگ رفته بود که معجزه‌آسا زنده ماند و بعد از بهبودی روانه زندان شدعصر دوازدهم مرداد ماه سال ۱۴۰۱ مردی به پلیس آگاهی تهران رفت و از ناپدید شدن دختر ۳۹ ساله‌اش به نام مبینا و داماد سابقش به نام نادر خبر داد. وی گفت: دخترم و دامادم سال‌ها قبل با هم ازدواج کردند و صاحب دو دختر هستند. آنها مدتی پیش به خاطر اختلاف‌های شدید از هم جدا شدند. اما به خاطر دو دخترشان با هم در رفت و آمد بودند. دیروز دخترم همراه دامادم برای تفریح از خانه بیرون رفت اما دیگر بازنگشت. چند بار با تلفن همراه آنها تماس گرفتم اما هیچ خبری از آنها نیست. پدر شوهر سابق دخترم نیز خبری از آنها ندارد و حالا ما نگران آنها هستیم. بازگشت معجزه‌آسا به زندگی تلاش پلیس برای یافتن ردی از این زن و مرد آغاز شد. تا اینکه دو روز بعد مشخص شد نادر در بیمارستانی در شرق تهران بستری شده است.بررسی‌ها نشان می‌داد وی با خوردن قرص دست به خودکشی زده بود و نیمه جان در حاشیه خیابان پیدا شده و در تماس عابران با اورژانس به بیمارستان منتقل شده است. بدین ترتیب مأموران به پرس و جو از وی پرداختند. اما این مرد مهر سکوت بر لبش زد و درباره سرنوشت همسر سابقش حرفی نزد اما وقتی مأموران در بررسی خودروی وی با لکه‌های خون رو به رو شدند، وی بازداشت شد. اعتراف به قتل زن سابق نادر سرانجام سکوتش را شکست و به قتل زن سابق‌اش اعتراف کرد. وی گفت: من و مبینا سال‌ها قبل با هم ازدواج کردیم و صاحب دو دختر شدیم. اما مدتی قبل به رفتارهای مبینا مشکوک شدم. من گمان می‌کردم او با یک مرد غریبه در ارتباط است اما مبینا منکر این ماجرا بود و ادعا می‌کرد من دچار بدبینی شده‌ام. اختلاف‌های ما تا جایی پیش رفت که از هم جدا شدیم اما به خاطر دو دخترمان با هم در رفت و آمد بودیم. وی در تشریح جزئیات قتل همسر سابقش گفت: آخرین بار دنبال مبینا رفتم و با هم برای تفریح به دماوند رفتیم. ما آنجا با هم مشروب خوردیم و مست شدیم. مبینا روی صندلی عقب ماشین خوابیده بود که گوشی موبایل او را برداشتم و آن را بررسی کردم. من ناباورانه به عکس و فیلم‌های سیاهی روبه رو شدم که از دیدن آنها شوکه شدم. آنجا بود که پی بردم مبینا از مدتی قبل با دوست صمیمی‌ام اکبر در ارتباط بوده است. من که مست بودم و حال طبیعی نداشتم با ضربه‌های چاقو مبینا را کشتم. سپس جسدش را در گودالی در دماوند دفن کردم. من همان موقع با خوردن قرص دست به خودکشی زدم اما وقتی نیمه جان در خیابان افتاده بودم، عابران با اورژانس تماس گرفتند و من زنده ماندم. به‌دنبال اعترافات این مرد، بقایای جسد زن جوان که در گودالی در دماوند دفن شده بود، کشف و به پزشکی قانونی منتقل شد. افشای رابطه سیاه مأموران در گام دیگری از تحقیقات سراغ دوست صمیمی نادر رفتند و او را بازداشت کردند. این مرد گفت: چند سالی از ازدواج نادر و همسرش نگذشته بود که برای نخستین بار همسر او را در یک جشن عروسی ملاقات کردم. او زن زیبایی بود که توجه مرا جلب کرد. بعد از مدتی آنها را برای میهمانی به خانه‌ام دعوت کردم اما نادر به تنهایی به خانه‌ام آمد و گفت همسرش قهر کرده و به خانه پدرش رفته است. من آنجا بود که به اختلاف‌های نادر و همسرش پی بردم و برای حل اختلاف‌هایشان با مبینا تماس گرفتم. این تماس‌ها شروع آشنایی ما با یکدیگر بود. آنها به شدت با هم اختلاف داشتند و مبینا از بدرفتاری‌های شوهرش گلایه داشت. من که به مبینا علاقه‌مند شده بودم گاهی با او تماس می‌گرفتم و او با من درد دل می‌کرد. پس از مدتی نادر که متوجه رابطه پنهانی همسرش شده بود از او جدا شد. بعد از جدایی آنها، رابطه من و مبینا با هم بیشتر شد. ما عکس و فیلم‌های مشترکی با هم داشتیم که در گوشی موبایل هم ذخیره شده بود. احتمالاً نادر با دیدن آنها همسرش را کشته است. به‌دنبال اظهارات این مرد، برای نادر به اتهام قتل همسرش کیفرخواست صادر و پرونده‌اش به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا بزودی به جرم وی رسیدگی شود. این در حالی است که اولیای دم برای نادر حکم قصاص خواسته‌اند./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
4 کشته و زخمی در تصادف هولناک دنا با بنز در آزاد راه تبریز سخنگوی اورژانس استان آذربایجان شرقی از سانحه مرگبار رانندگی در آزاد راه تبریز- زنجان در محدوده میانه خبر داد.وحید شادی‌نیا امروز در گفت و گو با خبرنگاران با بیان اینکه برخورد دو خودروی سواری در آزاد راه تبریز- زنجان در محدوده میانه خبر یک فوتی و سه مصدوم بر جا گذاشت، اظهار کرد: طی تماس با مرکز پیام اورژانس پیش بیمارستانی استان مبنی بر تصادف دو خودروی سواری دنا و بنز در آزاد راه ۱۷۵ کیلومتری تبریز سریعا دو آمبولانس از پایگاه‌های دادلو و قافلانکوه سریعا به محل اعزام شدند.شادی‌نیا گفت: کارشناسان فوریت‌های پزشکی پایگاه‌های میانه با اقدامات درمانی سه مصدوم این حادثه را به بیمارستان برکت امام(ره) میانه انتقال دادند. وی افزود: فوتی این حادثه یکی از سرنشین‌های خودروی دنا خانم حدود 50 ساله بود که فوت آن مورد تایید کارشناسان فوریت‌های پزشکی قرار گرفت./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
۱۰ تیر ۱۴۰۲
بازداشت مرد تا دندان مسلح که در سمنان مهمات می فروخت / شلیک دقیق پلیس پایان فرار او شد + جزییات فرمانده انتظامی استان سمنان گفت: ماموران انتظامی شهرستان گرمسار فروشنده هفت قبضه سلاح جنگی به همراه ۱۴ تیغه خشاب و مهمات را شناسایی و دستگیر کردند.سرهنگ جلیل موقوفه‌ای افزود: پلیس گرمسار در پی کسب خبری توسط ماموران پلیس استان خراسان رضوی مبنی بر اینکه فردی قصد فروش سلاح و مهمات جنگی را در یکی از محورهای مواصلاتی شهرستان گرمسار دارد، به سرعت چند تیم از ماموران انتظامی شهرستان را به منظور بررسی موضوع وارد عمل کرد.وی به انجام اقدامات فنی و اشراف اطلاعاتی پلیس در این راستا اشاره کرد و افزود: سرانجام خودروی پژو پارس مورد نظر توسط ماموران شناسایی و به صورت نامحسوس تحت تعقیب و مراقبت قرار گرفت.سرهنگ موقوفه ای با بیان اینکه ماموران در یک فرصت مناسب به راننده خودرو دستور ایست دادند، اضافه کرد: راننده با بی‌توجهی به اخطار پلیس متواری شد و در نهایت، ماموران با استفاده از قانون به‍‌کارگیری سلاح، به لاستیک خودرو تیراندازی کردند که پژو به سمت راست جاده واژگون شد. وی با اشاره به اینکه راننده با استفاده از تاریکی شب و موقعیت جغرافیایی منطقه متواری شد، ادامه داد: سرنشین خودرو دستگیر و از وی هفت قبضه اسلحه جنگی، ۱۴ تیغه خشاب به همراه ۱۹۰ عدد فشنگ کشف شد و با انجام تحقیقات پلیس در پی دستگیری راننده خودرو، پرونده تشکیل و همراه متهم تحویل مراجع قضایی شد. فرمانده انتظامی استان سمنان تاکید کرد: پلیس با افرادی که قصد برهم زدن نظم و امنیت در جامعه را دارند، با شدت تمام و مطابق قانون برخورد خواهد کرد./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
مرد ناشناس چاقوی 20 سانتی را در مغز افشین 26 ساله فرو کرد / جوان کرجی در این جنایت فرشته نجات شد ساعت یک و ۳۷ دقیقه بامداد ۲۲ خرداد امسال، جنایت عجیبی در یکی از کافه‌های کرج اتفاق افتاد. مرد سابقه‌داری در آرامش کامل و با یک قبضه چاقو به مرد جوانی به نام افشین فرضی‌نژاد حمله کرد و بیرحمانه جانش را گرفت، افشین از دنیا رفت اما دو کلیه، کبد و قلبش به بیماران نیازمند اهدا شد. حالا بسیاری از اهالی کرج از افشین به‌عنوان جوانمردی یاد می‌کنند که نه‌تنها قبل از مرگ حتی بعد از مرگ خود هم به فکر دستگیری از مردم بود.بامداد ۲۲ خرداد، قرار بود شب متفاوت و بسیار هولناکی برای صاحب یکی از کافه‌های کرج و مشتریانش رقم بخورد. آن شب جنایتی اتفاق افتاد که بسیاری از مشتریان فکر نمی‌کردند روزی آن را به چشم ببینند. افشین ۲۶ ساله و دوستانش هم از مشتریان کافه بودند اما خبر نداشت آخرین ساعات و دقایق زندگی‌اش را می‌گذراند. او جلوی کافه بود که مردی با خودروی ۲۰۷ سفید رنگش از راه رسید و پارک کرد.پس از پارک، همه چیز عادی به نظر می‌آمد اما دقایقی بعد و با خونسردی تمام، چاقویش را درآورد و جلوی چشمان متعجب و از حدقه درآمده مشتریان، تیغه تیز آن را به عمق ۲۰ سانتی‌متر در مغز افشین فرو کرد. در یک آن، واویلایی به‌پا شد. آن‌طور که دوستان افشین و صاحب کافه به آیدین، برادر بزرگ‌تر افشین گفته‌اند، هیچ‌کدام قاتل را نمی‌شناختند و برای اولین بار بود که او را می‌دیدند. به گفته برادر افشین، قاتل سابقه‌دار بود اما برادرش با هیچ‌کس مشکل و اختلافی نداشت و نمی‌داند قاتل چرا برادرش را به قتل رساند. پس از جنایت، قاتل سوار خودرویش شد تا فرار کند اما دقایقی بعد دستگیر ، تحویل کلانتری و سپس آگاهی شد.با این جنایت، دوستان افشین با اورژانس تماس گرفته و درخواست کمک کردند. وضعیت جسمی افشین نشان می‌داد که خوب نیست. 2 دقیقه از ساعت 2 بامداد گذشته بود که آمبولانس، افشین خون‌آلود و به‌شدت زخمی را به بیمارستان قائم کرج منتقل کرد. یکی از دوستانش نیز با آیدین برادر افشین تماس گرفت و او را در جریان جنایتی که اتفاق افتاده بود، قرار داد و آیدین پس از نیم ساعت به سرعت خودش را به بیمارستان رساند. فرو رفتن یک تیغه ۲۰ سانتی‌متری در جمجمه افشین حرف و حدیثی برای پزشکان نگذاشته بود. او دو روز تمام در بیمارستان بستری بود و در نهایت یکی از پزشکان بیمارستان به همراه 3متخصص دیگر اعلام کردند کاری از دست‌شان برنمی‌آید و افشین دچار مرگ مغزی شده است. خانواده افشین معنی کلمه مرگ مغزی را خوب می‌دانستند. این اولین باری نبود که آنها این دو لغت را کنار هم می‌شنیدند و قبل از افشین هم یکی از اقوام‌شان دچار مرگ مغزی شده و 8 عضو بدن او به بیماران اهدا شده بود. وقتی پزشکان بحث اهدای عضو افشین را مطرح کردند، باز هم این واژه برای خانواده فرضی‌نژاد تازگی نداشت. آیدین می‌گوید که خودش هم کارت اهدای عضو دارد و کل خانواده با این موضوع آشنا هستند. به گفته او، شاید خودش و برادرانش نسبت به اهدای عضو برادرشان افشین کمی احساسات به خرج دادند اما پدر و مادرشان قاطعانه اعلام کردند راضی به اهدای عضو پسرشان هستند. با اعلام رضایت خانوادگی، پیکر افشین روز ۲۴ خرداد به بیمارستان سینا منتقل و کلیه‌ها، کبد و قلبش به بیماران اهدا شد. آیدین با کمی لرزش صدا می‌گوید او و افشین فقط برادر نبودند و با هم دوست و رفیق بودند: «افشین بدنسازی رشته مورد علاقه‌اش بود اما بوکس را هم به صورت غیرحرفه‌ای دنبال می‌کرد. برادرم علاقه‌مند بود به مردم کمک کند که حالا هم با اهدای اعضای بدنش که یک اقدام انسانی و خداپسندانه است، به شکل دیگری به مردم کمک کرد.»/رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲
انتقام جویی کثیف مرد جوان از یک خیر مدرسه ساز در تهران / پلیس فاش کرد رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات تهران بزرگ از شناسایی و کشف پرونده با موضوع نشر اکاذیب علیه یک خیر مدرسه ساز در کشور خبر داد.سرهنگ داود معظمی گودرزی، رئیس پلیس فتا تهران بزرگ اظهار داشت در پی مراجعه یکی از خیران مدرسه ساز به پلیس فتا پایتخت مبنی بر نشر اکاذیب علیه فعالیت وی در شبکه اجتماعی اینستاگرام توسط فرد یا افرادی ناشناس،اقدامات اولیه برای کشف پرونده آغاز شد.رئیس پلیس فتا پایتخت ادامه داد: پس از ارائه مستندات توسط شاکی و بررسی های علمی و فنی توسط کارشناسان پلیس فتا تهران بزرگ متهم که مرد جوانی بود در فضای مجازی شناسایی و پس از تشریفات قضایی در یکی از شهرهای حاشیه تهران دستگیر و به همراه تجهیزات الکترونیک به پلیس فتا منتقل شد.این مقام انتظامی بیان کرد: متهم پس از حضور در پلیس فتا پایتخت در ابتدا منکر بزه انتسابی شد؛ اما پس از مواجه‌شدن با دلایل‌، مدارک و مستندات موجود در پرونده‌، چاره ای جز اعتراف پیش روی خود ندید و هدف خود را از این موضوع انتقام‌جویی و داشتن کینه ای قدیمی از شاکی اعلام کرد و از عمل مجرمانه‌ی خود پشیمان بود. رئیس پلیس فتا تهران بزرگ توصیه کرد: رعایت اصل اخلاق‌مداری در استفاده از فضای مجازی به ویژه شبکه‌های اجتماعی یکی از الزامات فعالیت در این حوزه است و کاربران فضای مجازی باید مراقب رفتار خود در فضای مجازی باشند تا از روی جهل یا انتقام‌جویی برای دیگر کاربران ایجاد مزاحمت ننمایند که در غیر این صورت برابر قانون با آن‌ها برخورد می‌شود.سرهنگ گودرزی خاطر نشان کرد: پلیس فتا به‌صورت شبانه روزی آماده پاسخگویی به شهروندان بوده و کاربران می‌توانند در صورت مواجهه با هرگونه موارد مشکوک آن را از طریق مرکز فوریتهای سایبری با شماره تلفن 096380 و یا سایت پلیس فتا به آدرس www.cyberpolice.ir بخش گزارش‌های مردمی با ما در میان بگذارند./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
۱۰ تیر ۱۴۰۲