جنایت سـارق اجـارهای بـه جـای سرقت
مرد سارق که از سوی دو نفر اجیر شده بود تا از خانه یک تاجر سرقت کند وقتی ناگهان صاحبخانه را مقابل خود دید او را به قتل رساند و خانهاش را به آتش کشید.
پاییز سال ۱۴۰۱ مأموران آتشنشانی در جریان آتشسوزی در یکی از محلههای پایتخت قرار گرفتند. با اعلام این خبر تیمی از آتشنشانان راهی محل آتش سوزی شده و پس از خاموش کردن آتش با جسد مردی مواجه شدند.
با کشف جسد موضوع به پلیس اعلام شد و تیم جنایی وارد عمل شد. با ورود به خانه مشخص شد جسد در قسمت پذیرایی و نزدیک در ورودی افتاده بود، گرچه در ابتدا به نظر میرسید که مرد میانسال قربانی آتشسوزی شده است اما پزشکی قانونی علت مرگ را ضربات متعدد چاقو اعلام کرد و همچنین در تن پیمایی جسد، آثار خراش که نشان از درگیری داشت، روی بدن وی دیده شد.
از سوی دیگر کارشناسان آتشنشانی نیز اعلام کردند که حریق عمدی بوده است. با کنار هم قرار گرفتن مدارک و شواهد، پرونده این حادثه در کلاسه قتل قرار گرفت.
کارآگاهان در گام بعدی به سراغ خانواده مقتول رفته و آنها اعلام کردند مقتول تاجر و در کار صادرات فلزاتی از جمله آهن ، مس و روی بوده است اما با کسی خصومت نداشته و درنتیجه در این شاخه از تحقیقات کارآگاهان به بنبست رسیدند. تحقیقات از دوستان و آشنایان مقتول ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل یکی از دوستان مقتول که در زمان قتل مرد تاجر به سفر رفته بود پس از بازگشت سرنخ اصلی را در اختیار تیم جنایی قرار داد.
او گفت: من به کانادا رفته بودم و در این مدت هم آنجا بودم اما زمانی که به ایران آمدم متوجه شدم که دوستم به قتل رسیده است. نمیدانم موضوعی را که میخواهم بگویم چقدر به تحقیقات شما کمک کند اما مقتول با دو نفر از دوستانش که آنها نیز تاجر بودند اختلاف مالی داشت.
آنطور که من میدانستم او به دو دوستش به نام اکبر و هاشم بدهکار بود و آنها چند باری برای وصول پولشان به سراغ وی رفته بودند.
اما دوستم هر بار از آنها مهلت میگرفت و از طرفی در رابطه با میزان بدهیاش هم ظاهراً باهم اختلاف داشتند.
باتوجه به اطلاعاتی که دوست مقتول در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داد، کارآگاهان به سراغ دو مرد طلبکار رفتند. گرچه آنها ابتدا منکر ماجرا بودند اما در مواجهه با مدارک پلیسی به اجیر کردن شخصی برای وصول طلبشان اعتراف کردند.
با اعتراف دو مرد تاجر، تحقیقات برای دستگیری مرد اجیر شده به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی پایتخت ادامه دارد.
طلب ۴ میلیارد تومانی
یکی از متهمان با ادعای اینکه از مقتول ۴ میلیارد تومانطلب داشت گفت: مقتول در کار فروش و صادرات مس، روی و آهن آلات بود. شغل ما هم همین بود و کم کم با او بهواسطه کار آشنا شدیم. اما در این معاملات او به ما ۴ میلیارد تومان بدهکار شد. گرچه مقتول قبول نداشت و به او میگفتیم هر چقدر قبولداری پرداخت کن و او بهانه میآورد که پول ندارد.
چرا او را به قتل رساندید؟
قصدمان قتل نبود، وقتی متوجه شدیم که مقتول قصد پرداخت بدهیاش را ندارد، تصمیم گرفتیم از خانهاش سرقت کنیم تا اموال سرقتی را جای بدهی مان برداریم.
اما نه من و نه شریکم اهل کار خلاف نبودیم و به همین دلیل از طریق دوستانم به سراغ مردی رفتیم که سابقه سرقت داشت. قرار بر این شد که او وارد خانه شود و اموال با ارزش را سرقت کند.
برای این کار چقدر قرار بود بگیرد؟
۱۰ درصد پول را، اما از بخت بد، سارق اجیر شده وقتی بعد از سرقت تصمیم به خروج از خانه را داشته، مقتول سررسیده و وارد خانهاش شده و با دیدن سارق درگیر شدند و او هم با چاقو به قتل رسید. بعد هم برای اینکه راز جنایت لو نرود خانه را به آتش کشید تا تمامی سرنخها را از بین ببرد و مرگ او را یک حادثه نشان دهد.
کسی از این ماجرا با خبر است؟
به غیر از من و شریکم و سارق که فراری است، هیچ کسی از آن با خبر نیست و قرار شد این جنایت مثل یک راز بین ما بماند./مشرق
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
زن 19 ساله چگونه گرفتار رفتارهای غیراخلاقی شوهرش شد؟
هنوز از بازی ها و جست و خیزهای کودکانه لذت می بردم که ناگهان در دهمین بهار زندگی ام حادثه وحشتناکی رخ داد و پدر و مادرم در یک سانحه رانندگی جان باختند. حالا من دختری بیکس و بی پناه بودم که راهی منزل عمه ام شدم.
به گزارش روزنامه خراسان، دختر ۱۹ ساله که به سختی سخن می گفت با بیان این که مادر بزرگم نیز در خانه سالمندان به سر می برد، درباره سرگذشت تلخ خود به کارشناس اجتماعی کلانتری رسالت مشهد گفت: عمه ام که از همان دوران نوزادی مرا خیلی دوست داشت، تلاش می کرد تا جای خالی مادرم را پر کند اما چندان موفق نبود.
در همین شرایط تا کلاس سوم راهنمایی درس خواندم اما دنیای سیاه من از روزی آغاز شد که شوهر عمه ام به من نزدیک شد. از ترس زبانم بند آمده بود که دربرابر تهدیدهایش سکوت کردم چرا که مدعی بود اگر به خواسته اش تن ندهم، باید شب های سرد زمستان را آواره کوچه و خیابان شوم! او با بی شرمی به من تعرض کرد و من هم فقط آرام اشک ریختم. حدود ۸ ماه از این ماجرای تلخ و شیطانی گذشت و من دیگر از بودن در خانه عمه ام تنفر داشتم و بیشتر اوقاتم را با دوستانم می گذراندم تا این که «سحر»، گوشی تلفن قدیمی اش را به من هدیه داد و من هم سیم کارت ارزان قیمتی را گرفتم و این گونه وارد فضاهای مجازی شدم. در میان خلأهای عاطفی و اخلاقی که روح و روانم را آزار می داد با پسری جوان آشنا شدم که مدعی بود عاشقم شده است! من هم که خیلی دوست داشتم از این شرایط زندگی فرار کنم، با او وارد روابط تلفنی شدم و بدین ترتیب ارتباط پنهانی من و «فرداد» باارسال پیام های عاشقانه و تماس های تلفنی ادامه یافت. دیگر به او وابسته بودم و مدام با گوشی تلفن برایش پیام می فرستادم . حدود ۲ ماه بعد از این ماجرا بود که «فرداد» به خواستگاری ام آمد و من برای رهایی از جهنمی که در آن زندگی می کردم، بلافاصله پاسخ مثبت دادم و پای سفره عقد نشستم ،بدون آن که هیچ شناخت قبلی از «فرداد» داشته باشم. یک سال از زندگی مشترک ما می گذشت و من گاهی شوهرم را هنگام مصرف مواد مخدر صنعتی یا مشروبات الکلی می دیدم ولی او مرا قانع می کرد که به صورت تفننی مصرف می کند!
در یکی از همین روزها به جشن عروسی یکی از دوستان «فرداد» دعوت شدیم که به صورت مختلط برگزار می شد؛ اگرچه من مخالفت کردم ولی با اصرار شوهرم راهی آن مهمانی سیاه شدیم. من تنها کسی بودم که با مانتو و شلوار نشسته بودم و نگاه های سرزنش آمیز دیگران را تحمل می کردم . «فرداد»هم مدام اشاره می کرد که لباس هایم را عوض کنم و با آرایش غلیظ وارد مهمانی شوم ،ولی من نپذیرفتم. پایان شب در حالی بساط مشروب خوری و موادکشی برپا شد که همسرم اصرارداشت من هم در کنار او چند «دود» بکشم! من هم که از نگاه های تحقیرآمیز خسته شده بودم، تنها به خاطر یک لجبازی کودکانه پای مصرف مواد نشستم و آن قدر کشیدم که راهی بیمارستان شدم؛ ولی متاسفانه بعد از این ماجرا باز هم در دنیای سیاه سقوط کردم و خیلی زود معتاد شدم. حالا دیگر شوهرم از پس هزینه های اعتیاد برنمی آمد، به همین خاطر هم مرا طلاق داد و من دوباره به روزهای تلخ و وحشتناک خودم بازگشتم با این تفاوت که حالا علاوه بر بی پناهی و بیکسی، اعتیاد هم داشتم! و مجبور بودم برای تامین مخارجم در میان زباله ها مواد بازیافتی پیدا کنم که مورد ظن پلیس قرارگرفتم و آن ها مرا به کلانتری هدایت کردند؛ اما ای کاش …
با نظر کارشناس اجتماعی و دستور سرهنگ مجتبی حسین زاده(رئیس کلانتری رسالت مشهد)، زن۱۹ساله به مرکز ترک اعتیاد معرفی شد تا شاید دنیای سیاه او رنگ زیبایی به خود بگیرد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از مشتریان گسترده ترابایت
11.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥🎥تماشای این کلیپ بسیار مهمه😳📣
⏪با اطمینان #نفربعدی شما هستید⏩
🤦🏻♀ سریع برا سلامتی تون اقدام کنید
« درمان مشکلات کلیوی، کبد، فشار خون، مشکلات حرکتی، گوارش، اعصاب، قوای جسمی و...» با #ابردوا_معجزه_قرن 👇🍃🔻
https://eitaa.com/joinchat/2237465213C11d65ecb7b
هدایت شده از 📌تبلیغات خبر فوری📌
☕️ بگو متولد چه ماهی هستی تا بگم بهترین گیاه دارویی برای سلامتیت تو هر فصلی چیه :
🫖 فروردین اردیبهشت خرداد
🫖 تیر مرداد شهریور
🫖 مهر آبان آذر
🫖 دی بهمن اسفند
👆 چه ترکیبای گیاهی خفنی پیشنهاد میده👌
مقصران مرگ کارگر جوان به حمایت مالی از 8 کارگر آسیب دیده محکوم شدند
سهلانگاری کارفرمایان به مرگ یک کارگر منجر شد اما قاضی با صدور حکم جایگزین آنها را به زندان نفرستاد.
به گزارش سایت جنایی، ماموران مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ شهرستان لواسانات مدتی قبل سقوط مرگبار مرد 32 سالهای در حوزه استحفاظی خود مطلع شدند. با حضور تیم بررسی صحنه جرم در محل مشخص شد متوفی اکبر نام داشت و نصاب داربست بود، اما حین کار از طبقه سوم به پایین سقوط کرد و جانش را از دست داد.
درروند رسیدگی به این پرونده، صاحب ملک و پیمانکار در ماجرای سقوط مرگبار اکبر مقصر شناخته شدند. این در حالی بود که پس از این اتفاق تلخ آنها به خانواده اکبر کمک مالی میکردند و پر جلسات رسیدگی هم گفتند تصمیم دارند هزینه تحصیل پسر 4 ساله اکبر را تا هر زمان که درس میخواند، بپردازند.
پس از آن هم پرونده با تکمیل تحقیقات برای صدور حکم به دادگاه لواسانات ارسال شد. در دادگاه با توجه به رضایت خانواده اکبر به دلیل تامین مالی از سوی دو مقصر پرونده و همچنین به خاطر اینکه آنها هیچ سابقه کیفری در پرونده خود نداشتند، آنها به مجازات جایگزین حبس محکوم شدند. این در حالی بود که طبق ماده 616 قانون مجازات اسلامی آنها علاوه بر پرداخت دیه باید به حبس از یک تا سه سال محکوم میشدند. اما قاضی میثم حسین پور با توجه به بررسی جمیع مدارک و مستندات پرونده حکم جایگزین برای آنها صادر کرد.
به این ترتیب بر اساس حکم صادره دو مرد جوان باید طبق مجازات جایگزین، هزینه درمان و حمایت مالی 8 پدری را که در حین کار دچار حادثه شدهاند، پرداخت کنند. در حال حاضر نیز این دو محکوم با قبول این حکم جایگزین، از مجازات زندان رهایی یافتهاند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
طلاق میگیرم تا خانواده شوهرم به او سرکوفت نزنند
آرمیتا و شوهرش برای طلاق به دادگاه مراجعه کردند. شوهر آرمیتا به شدت ناراحت است و درخواست دارد تا همسرش به زندگی برگردد اما آرمیتا مقاومت میکند. این زن برای اعتمادآنلاین از دلایل طلاق میگوید.
*چند سال است ازدواج کردهاید؟
من و همسرم 5 سال قبل ازدواج کردیم. ازدواجی که داشتیم عاشقانه بود.
*چطور با هم آشنا شدید؟
ما در دانشگاه آشنا شدیم، همکلاسی بودیم. آرمان به من پیشنهاد دوستی داد. مدتی دوست بودیم و بعد ازدواج کردیم.
*دوستش داری؟
بله. من شوهرم را بسیار دوست دارم و اصلا به خاطر اوست که تصمیم گرفتم طلاق بگیرم.
*شغلت چیست؟
من فوق لیسانس مکانیک دارم و در یک شرکت بزرگ کار میکنم.
*شوهرت چطور؟
او هم فوق لیسانس دارد. ما با هم درس خواندیم.
*پس مشکل کجاست؟
مشکل خانواده آرمان هستند آنها به خاطر من خیلی به پسرشان سرکوفت میزنند و من را هم خیلی اذیت میکنند.
*چرا ؟
چون من در پروشگاه بزرگ شدم. پدر و مادر من اعتیاد داشتند، آنها قاچاق مواد میکردند و آنطور که من مطلع شدم وقتی که من 4 ساله بودم هردوی آنها بازداشت شدند. زن همسایه من را به پرورشگاه سپرد و در آنجا بزرگ شدم. از همان کودکی خیلی درس میخواندم. بعد دانشگاه قبول شدم و به تهران آمدم. با کمک مددکارم در تهران زندگی خوبی برای خودم ساختم. مددکارم مثل یک مادر کنارم بود. تا اینکه با آرمان آشنا شدم.
*واقعیت زندگیات را به آرمان گفتی؟
بله به او گفتم. حتی با خاله پری که مددکارم است قرار گذاشتیم و چند جلسهای با آرمان و خاله پری صحبت کردیم. آرمان اول خیلی شوکه بود اما بعدگفت برایش مهم نیست و میخواهد با من زندگی کند اما وقتی خانوادهاش واقعیت را فهمیدند مقاومت کردند.
*چطور ازدواج کردید؟
به هر حال خاله پری با آنها صحبت کرد و بعد هم راضی شدند اما همیشه به من زخم زبان میزنند. آنها طوری با من رفتار میکنند انگار من گناهکار هستم.
*چرا ارتباط را با آنها قطع نمیکنی؟
به هر حال آرمان تنها فرزند آنهاست که پسر است. او دو خواهر دارد. نمیتوانم از او بخواهم ارتباطش را با خانوادهاش قطع کند. با اینکار به او فشار زیادی میاورد.
*چرا میخواهی طلاق بگیری؟
آرمان پسر لایقی است. من میخواهم طلاق بگیرم که او راحت زندگی کند. ضمن اینکه من واقعا او رادوست دارم. نمیخواهم تصویر بدی از او در ذهنم باشد.
*شوهرت اصرار دارد تو به این زندگی برگردی
بله میدانم ، من هم عاشق او هستم اما تحقیرهای خانواده همسرم را نمیتوانم تحمل کنم./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از تیم تبلیغاتی هدف 🎯
کانال کلیپ های طنز 😂 و کلیپ های ریوندی😂
😍👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/3666673983Ca31710e434
کلیپ حسن ریوندی در مورد :
#سیزده_بدر و دختران رو🤣🤣🤣
آمپول زدن پرستارا😂کلیپ پشم و موهای زائد و ...😂
حتما باید ببینی
😂😂😂😂😂😂👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/3666673983Ca31710e434
هدایت شده از 📌تبلیغات خبر فوری📌
روزت ܩܢߊܝܭ مرد ܩࡍ߭ :)))🤴♥️
#کلیپهای_تبریک_روزپدر
#کلیپ_ناب_عاشقانه💋
#استوری_های_زیبا
👇🏽😊👇🏽
https://eitaa.com/joinchat/834339341C4b572c061b
هروقت خاستی دِلبری کنی
یدونه از کلیپای اینجارو بفرس بَراش👆 📲♥:
.🤵♂♥️🤵♂♥️🤵♂♥️🤵♂♥️
انهدام باند سارقان حرفهای لوازم داخل خودرو در تهران
رئیس پلیس آگاهی پایتخت از انهدام باند سارقان حرفهای لوازم داخل خودرو، خبر داد و گقت: متهمان به 200 فقره سرقت با همکاری یکدیگر اعتراف کردند.
به گزارش سایت جنایی، سردار علی ولیپور گودرزی اظهار داشت: در پی تجزیه و تحلیل دقیق پروندههای سرقت لوازم و محتویات داخل خودرو در مناطق مختلف تهران، کارآگاهان پایگاه هشتم پلیس متوجه شدند که یک باند سارقان حرفهای به سرقت از خودروهای پارک شده در ساعات ابتدایی صبح میپردازند. این سرقتها عمدتاً بین ساعت 03:00 تا 06:00 بامداد در معابر عمومی و مناطقی که خودروها پارک و رها میشدند، انجام میشد.
وی افزود: بر اساس شواهد به دست آمده، سارقان با استفاده از ابزار و تجهیزات حرفهای، اقدام به سرقت سیستمهای صوتی خودروها، محتویات صندوق عقب از جمله زاپاس، جک، ابزارآلات، باطری و سایر لوازم میکردند. پس از انجام سرقت، سارقان بلافاصله از صحنه جرم متواری شده و اموال مسروقه را میفروختند.
این مقام ارشد انتظامی تصریح کرد: تحقیقات گسترده کارآگاهان نشان داد که این سرقتها بهوسیله باندی سه تا پنج نفره انجام میشود که اعضای آن در مناطقی چون غرب و جنوب غرب تهران فعالیت داشتند. یکی از اعضای اصلی این باند با همکاری تعدادی از متهمان، سرقتها را انجام داده و اموال مسروقه را در چند مخفیگاه منتقل می کردند.
سردار گودرزی متذکر شد: با پیگیریهای اطلاعاتی، کارآگاهان پایگاه هشتم اقدام به شناسایی و دستگیری اعضای این باند در چند عملیات شدند. درنتیجه عملیات پلیس، اموال مسروقه شامل سه دستگاه ضبط و پخش، دو عدد جعبه ابزار، دو جفت باند سیستم صوتی و سه عدد جک کشف و توقیف شد.
این مقام ارشد انتظامی با اشاره به اینکه در جریان بازجوییها، متهمان به 200 فقره سرقت از خودروها اعتراف کردند، گفت: اموال کشف شده به مال باختگان مسترد شد.
سردار گودرزی با بیان اینکه اعضای این باند 5 نفره همگی دستگیر شده اند و شناسایی مال باختگان در دستور کار قرار دارد گفت: این پرونده پس از تکمیل تحقیقات و ارائه مستندات لازم، به مرجع قضائی ارسال شده و تحقیقات همچنان ادامه دارد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از تیم تبلیغاتی هدف 🎯
کانال کلیپ های طنز 😂 و کلیپ های ریوندی😂
😍👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/3666673983Ca31710e434
کلیپ حسن ریوندی در مورد :
#سیزده_بدر و دختران رو🤣🤣🤣
آمپول زدن پرستارا😂کلیپ پشم و موهای زائد و ...😂
حتما باید ببینی
😂😂😂😂😂😂👇🏼
https://eitaa.com/joinchat/3666673983Ca31710e434
هدایت شده از 📌تبلیغات خبر فوری📌
روزت ܩܢߊܝܭ مرد ܩࡍ߭ :)))🤴♥️
#کلیپهای_تبریک_روزپدر
#کلیپ_ناب_عاشقانه💋
#استوری_های_زیبا
👇🏽😊👇🏽
https://eitaa.com/joinchat/834339341C4b572c061b
هروقت خاستی دِلبری کنی
یدونه از کلیپای اینجارو بفرس بَراش👆 📲♥:
.🤵♂♥️🤵♂♥️🤵♂♥️🤵♂♥️
ماجرای ربودن طلافروش، راز ازدواج پنهانی او را فاش کرد
مرد طلافروش که زندگی پنهانی برای خود ساخته بود در خانه موقت خود گروگان گرفته و بیهوش پیدا شد.
به گزارش سایت جنایی، زن جوانی که اواسط دیماه به پلیس آگاهی تهران رفته بود، از ناپدید شدن همسرش خبر داد و گفت: عصر روز گذشته برای آخرین بار با همسرم صحبت کردم و بعد از آن تلفن همراهش خاموش شد. بعد از آن به این امید که از همسرم خبری میشود تا صبح امروز صبر کردم اما از خشایار خبری نشد و نگران همسرم هستم.
با شکایت زن جوان، به دستور بازپرس غلامحسین صادق زاده، تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم وارد عمل شدند. طبق تحقیقات کارآگاهان مرد مفقود شده که طلافروش بود آخرین بار به همسرش گفته بود به مغازهاش میرود. به همین دلیل کارآگاهان راهی طلافروشی او شدند اما مغازه بسته بود. به همین دلیل ماموران در گام بعد بررسی فیلم دوربینهای مداربسته مغازه را در دستور کار قرار دادند.
تصاویر دوربینها نشان داد خشایار آخرین بار، شب قبل از مفقود شدندش با زن جوانی مغازه را ترک کرده است. زمانی که تصویر زن جوان به همسر خشایار نشان داده شد، او زن جوان را نشناخت. این در حالی بود که بررسیهای تیم تحقیق نشان میداد که مرد طلا فروش سیم کارت دیگری هم دارد و از طریق آن با زن جوانی به نام فرنگیس در تماس بوده است. تصویر فرنگیس با تصویر زن جوانی که آخرین بار با خشایار در فیلم دوربین مداربسته مغازه را ترک کرده بود تطبیق داشت به این ترتیب هویت زن ناشناس بدست آمد.
در ادامه کارآگاهان سراغ فرنگیس رفتندو زن جوان گفت: یک ماه قبل با خشایار عقد موقت کردم، قرار بر این بود که از این ماجرا به کسی حرفی نزنیم. خشایار آپارتمانی کوچک در نزدیکی مغازه به صورت ماهانه اجاره کرد و هر زمان که میخواستیم هم را ببینیم به آنجا میرفتیم. شبی که خشایار ناپدید شد قرار بود باهم بیرون برویم، اما در بین مسیر گفت باید برای برداشتن وسایلی به خانه اجارهای برود و بعد از آن دیگر خبری از او ندارم و نمیدانم چه اتفاقی برایش افتاده است.
با اطلاعاتی که زن جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد و با توجه به اینکه آخرین بار به خانه اجارهای رفته بود، ماموران راهی آنجا شدند. ماموران پس از ورود به خانه با دو مرد غریبه در حالی روبرو شدند که خشایار دست و پا بسته و بیهوش در یک اتاق حبس بود.
در این شرایط بود که دو مرد بازداشت شدند و خشایار بلافاصله به بیمارستان منتقل شد. کادر درمان اعلام کردند علاوه بر اینکه به خشایار داروهای مخدر تزریق شده، او مورد شکنجه هم قرار گرفته است. با تلاش کادر درمان، خشایار که دریک قدمی مرگ بود و به گفته پزشک معالجش اگر یک ساعت دیرتر به بیمارستان منتقل شده بود، مرگش حتمی بود، پس از چند روز به هوش آمد.
مرد جوان در رابطه با ماجرایی که برایش اتفاق افتاده بود، گفت: دو مردی که در خانهام دستگیر شدند، صاحبخانه هستند و آپارتمان را به صورت یک ماهه از آنها اجاره کرده بودم. قرار بود اجاره را تمدید کنیم. شب حادثه هم برای برداشتن وسیلهای به آنجا رفتم که آنها با زور وارد شدند و من را سه روز گروگان گرفتند. در این مدت شکنجهام کرده و بعد مرا به زور به طلافروشی بردند. یک کیلو طلا از مغازهام برداشتند و قرار بود بعد مرا آزاد کنند، اما دوباره به آپارتمان بردند و در آنجا حبسم کرده و مدام دارو به من تزریق میکردند و مجبورم میکردند قرص بخورم.
در حالی که مرد طلافروش چنین اظهاراتی را در تحقیقات مطرح کرد دو مرد جوان ادعای متفاوتی را مطرح کردند، یکی از آنها گفت: ما صاحب واقعی این آپارتمان نیستیم. آپارتمان را به صورت سالانه ازصاحب اصلیاش اجاره کردیم و آن را به صورت موقت و روزانه یا ماهانه به دیگران اجاره میدادیم. با این کار منبع درآمدی برای خودمان درست کرده بودیم. دقایقی قبل از دستگیری برای گرفتن اجاره به آنجا رفته بودیم و هر چه زنگ زدیم کسی در را باز نکرد. از آنجایی که تلفن مرد طلافروش خاموش بود، تصور کردیم بدون پرداخت اجاره خانه را تخلیه کرده است. به همین دلیل با کلیدی که داشتیم وارد خانه شدیم و هنوز لحظاتی از ورودمان نگذشته بود که ماموران پلیس سر رسیدند و دستگیرمان کردند. ما حتی نمیدانستیم خشایار داخل اتاق بیهوش افتاده و از ماجرای گروگانگیری و شکنجه هم بی اطلاع هستیم.
در حال حاضر هر چند متهمان به گروگانگیری اعتراف نکردهاند اما اظهارات شاکی و مدارک پلیسی حکایت از آن دارد که متهمان با سناریوی سازی قصد فریب ماموران و تغییر مسیر تحقیقات را دارند. به همین دلیل هر دو نفر با دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی پایتخت بازداشت هستند و در اختیار اداره آگاهی قرار دارند تا تحقیقات در این مورد ادامه یابد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154