نجات معجزهآسای مادر باردار از یک جراحی پیچیده
نجات جان مادر باردار پس از ۱۰ سال نازایی در قم؛ عمل پیچیده سزارین بدون خارج کردن رحم با موفقیت توسط تیم پزشکی انجام شد و حال مادر و نوزاد خوب است.
مادری باردار که با مشکلاتی جدی در دوران بارداری خود مواجه بود، توانست به طرز معجزهآسایی تحت عمل جراحی قرار گیرد و سالم بماند. این مادر که ده سال با مشکل نازایی روبرو بوده است، به دلیل چسبندگی شدید جفت به دیواره رحم در شرایط بسیار خطرناک درمانی قرار داشت و به همین دلیل، به بیمارستان مراجعه کرد.
این بیمار با سابقه بیماری هایپوتیروئیدی، پس از بررسیهای لازم توسط تیم متخصصین، نیازمند جراحی سزارین فوری تشخیص داده شد. با مدیریت و نظارت دکتر میرزایی، یکی از بهترین متخصصان در حوزه انکولوژی، این جراحی حساس با موفقیت انجام پذیرفت و نکته قابل توجه اینکه، عمل جراحی بدون نیاز به خارج کردن رحم انجام شد.پس از اتمام جراحی، این مادر به بخش آیسییو بیمارستان منتقل شد و تحت نظارت دقیق پزشکی قرار گرفت. خوشبختانه پس از بررسیهای مکرر و مراقبتهای ویژه، وضعیت عمومی او به حالت پایدار درآمد و پس از مدتی، به بخش عمومی منتقل شد.
سلامتی مادر و نوزاد
در حال حاضر، بر اساس ارزیابیهای تیم درمانی، وضعیت سلامت مادر و نوزاد کاملاً رضایتبخش اعلام شده است و هر دو در شرایط جسمی مناسبی هستند که نشاندهنده موفقیت کامل این اقدامات پزشکی است./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
پرونده کلاهبرداری ۴۰۰ میلیاردی در قزوین فاش شد
کلاهبرداری ۴۰۰ میلیارد ریالی در قزوین؛ فردی با وعده سودهای کلان سرمایهگذاری در رمز ارزها، از ۴۰ نفر کلاهبرداری کرد و پس از شناسایی در یکی از استانهای شمالی بازداشت شد.
سرهنگ علی اصغر جمالی اعلام کرد: پس از دریافت شکایت تعدادی از مردم مبنی بر اینکه یک فرد با استفاده از ترفند سرمایهگذاری در حوزه رمز ارزها و وعده پرداخت سودهای کلان اقدام به کلاهبرداری کرده است، بررسی این موضوع توسط پلیس آگاهی استان آغاز شد.وی توضیح داد: در بررسیهای اولیه مشخص شد متهم از سال ۱۴۰۰ تا کنون با ارائه وعدههای غیرواقعی مبنی بر سوددهی بالا در ارزهای دیجیتال، حدود ۴۰۰ میلیارد ریال از ۴۰ نفر از مردم دریافت کرده است. متهم برای جلب اطمینان مالباختگان اقدام به ارائه چک و سفته کرده بود، اما در نهایت پس از ناتوانی در اجرای وعدههای خود، از دسترس متواری شد.
وی توضیح داد: در بررسیهای اولیه مشخص شد متهم از سال ۱۴۰۰ تا کنون با ارائه وعدههای غیرواقعی مبنی بر سوددهی بالا در ارزهای دیجیتال، حدود ۴۰۰ میلیارد ریال از ۴۰ نفر از مردم دریافت کرده است. متهم برای جلب اطمینان مالباختگان اقدام به ارائه چک و سفته کرده بود، اما در نهایت پس از ناتوانی در اجرای وعدههای خود، از دسترس متواری شد.جانشین فرمانده انتظامی استان قزوین اظهار داشت: پس از انجام تحقیقات هوشمندانه و اقدامات تخصصی توسط نیروی پلیس، موقعیت مخفیگاه متهم در یکی از استانهای شمالی شناسایی شد. در عملیاتی غافلگیرانه و پس از هماهنگیهای قضائی، این فرد بازداشت و به پلیس آگاهی قزوین منتقل گردید.
عوامل موثر در وقوع کلاهبرداری
این مقام انتظامی خاطرنشان کرد: اعتماد بیمورد، طمعورزی و عدم بررسی اطلاعات دقیق درباره پروژه از سوی شکات از جمله عوامل تأثیرگذار در وقوع این نوع کلاهبرداریها بوده است. وی افزود: متهم در تحقیقات اولیه و در مواجهه حضوری با مالباختگان به کلاهبرداری به ارزش ۴۰۰ میلیارد ریال اعتراف کرد. پس از کامل شدن پرونده، وی برای طی مراحل قانونی به دستگاه قضائی تحویل داده شد./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از لاغرشو
❌هرمشکلی در بدن یک دلیل اصلی داره ❌
ریشه اکثر مشکلات در غلبه سردی مراج هست که کسی که غلبه بلغم داره
اول دچار مشکلات گوارشی میشه😰
بعد شکمش بزرگ میشه😓
و هیکلش بهم میخوره🥺
روز به روز بی انرژیتر میشه🥱
،دچار مشکلات جنسی😑
و خلط پشت حلق میشه😪
اگه شما هم درگیر این مسائل هستین وارد لینک زیر بشین،فرم رو پُر کنین و به صورت محدود مشاوره رایگان دریافت کنین
👇👇👇👇👇👇
https://formafzar.com/form/pbavb
https://formafzar.com/form/pbavb
زن تهرانی هم 2 شوهر رسمی داشت و هم در 2 خانه زندگی می کرد !
پروندهای عجیب و غیرمنتظره در تهران فاش شد که در آن زنی با برنامهریزی حسابشده، همزمان با دو مرد ازدواج کرده بود. این ماجرا زمانی برملا شد که شوهر دوم این زن، پس از مشکوک شدن به رفتارهای او، تصمیم گرفت او را تعقیب کند.
مرد که «فرهاد» نام دارد، پس از مدتی تعقیب، متوجه شد که همسرش مقابل خانهای توقف کرده و با استفاده از کلید، در را باز کرده و وارد آن شده است. او که از این موضوع متعجب شده بود، از همسایهها در مورد ساکنان خانه پرسوجو کرد. همسایهها که از حقیقت ماجرا بیخبر بودند، به فرهاد گفتند که این زن همراه با شوهرش از مدتها قبل در این خانه زندگی میکند.فرهاد که به شدت شوکه شده بود، درِ خانه را با استفاده از بندی که در خودرویش داشت، بست و بلافاصله موضوع را به پلیس گزارش کرد. مأموران کلانتری رباط کریم پس از دریافت گزارش، به محل حادثه اعزام شدند و با ورود به خانه، مردی را در آنجا یافتند که مدعی بود همسر قانونی این زن است. او اسناد رسمی ازدواج خود را به مأموران ارائه داد. در همین حال، فرهاد نیز مدارک ازدواج خود را به پلیس نشان داد و ادعا کرد که این زن، همسر شرعی و قانونی او نیز هست.
با فاش شدن این موضوع، پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد. زن ۴۲ ساله که «سهیلا» نام دارد، در بازجوییهای اولیه اعتراف کرد که سیمکارت شوهر اولش را در اختیار داشته و با استفاده از آن، درخواست طلاق غیابی داده است. او با کمک چند نفر دیگر و شهادت آنان، موفق شده بود حکم طلاق را دریافت کند، بدون اینکه همسر اولش از این موضوع اطلاعی داشته باشد. پس از دریافت طلاق، او با مرد دیگری آشنا شده و ازدواج کرده بود.
سهیلا به مأموران گفت که هنگام ازدواج مجدد، شرط گذاشته بود که شاغل باشد و چند روز در هفته به بهانه رفتن به محل کار، در واقع به خانه همسر اولش بازمیگشته است. او دلیل این اقدام خود را مشکلات مالی عنوان کرده و مدعی شده که همسر اولش هیچ مسئولیتی در قبال او نداشته است.
پس از افشای این ماجرا، هر دو شوهر این زن علیه او شکایت کردند و پرونده برای بررسی بیشتر در اختیار مراجع قضایی قرار گرفت./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
زن جوان به اجبار شوهرش سوار ماشین مردان هوسران می شد ! / بی عفتی ام برای شوهرم پول بود !
به محض نشستن در ماشین گریه می کردم و شرایطم را برای راننده توضیح می دادم خیلی از آنها دلشان می سوخت بدون اذیت و آزار من پول مورد درخواست همسرم را به حسابش می زدند.
زن جوان توسط یکی از انجمن های حمایت از زنان، برای دریافت خدمات مشاوره معرفی شده بود. مشخصات اولیه را در فرم مشاوره ثبت می کنم. نامش مهتاب است. نوزده ساله، متاهل و دارای دو فرزند، همسرش بیست سال از او بزرگتر است و در حال حاضر جدا زندگی می کنند.
از سرگذشتش که می گوید در بهت و حیرت فرو می روم از شرایط تکان دهنده ای که در شش سال اخیر زندگی اش پشت سر گذاشته است.
بعد از لحظاتی سکوت، بغض می کند و چشم های درشت و سیاهش از اشک پر می شود. اشک هایش را پاک می کند و می گوید: سیزده سالم بود که پدر معتادم مرا مجبور به ازدواج با حمید کرد. مواد فروشی که بیست سال از من بزرگتر بود.
در تمام این سال ها پدرم در برابر مشکلات من سکوت کرد و هیچ وقت از من حمایت نکرد، چون مواد مخدری که حمید به او می داد از سرنوشت دخترش برایش مهمتر بود. به جای عروسک بازی به خانه مردی رفتم که جای پدرم بود و در سنی صاحب دو فرزند شدم که دلم می خواست درس بخوانم و مدرسه بروم.
چند وقتی که از ازدواجمان گذشت فهمیدم ازدواج تنها یک پوشش است برای اینکه مرا مجبور به حضور در خانه اش کند.
او به من نه به چشم همسر که به چشم منبع درآمد نگاه می کرد. روزها مرا به خیابان می برد و مجبور می کرد سوار خودرو افراد غریبه شوم. من باید هر روز مقدار مشخصی پول برایش فراهم می کردم وگرنه مرا به بادکتک می گرفت.
وقتی مادر شدم، مرا با اذیت و آزار فرزندانم تهدید می کرد. به محض نشستن در خودرو مشتری باید پولی که به حسابم می زدند به حساب او واریز می کردم. شاید فکر کنید نیاز مالی او را به این بی اخلاقی و بی غیرتی کشانده بود اما اینطور نبود.
اگر سری به پارکینگ خانه امان بزنید می توانید خودروهای خارجی که با پول سوءاستفاده از من خریداری شده مشاهده کنید.
یک بار که گریه و زاری کردم و التماس کردم طلاقم بدهد گفت: اول به اندازه ای که خودروی زیر پایم را عوض کنم پول جور کن بعد برو. او آنقدر حریص بود که مرا در شرایط بارداری هم به خیابان می برد. به محض نشستن در ماشین گریه می کردم و شرایطم را برای راننده توضیح می دادم خیلی از آنها دلشان می سوخت بدون اذیت و آزار من پول مورد درخواست همسرم را به حسابش می زدند.
غریبه ها دلشان به حال من می سوخت اما او فقط به کسب درآمد فکر می کرد. بالاخره صبرم تمام شد و تصمیم گرفتم خودم قدمی برای اصلاح شرایطم بردارم.
خانه را ترک کردم و در پناهگاهی متعلق به یکی از انجمن های حمایت از زنان بدسرپرست ساکن شدم.
می خواهم با سعی و تلاش، آنقدر توانمند شوم که بتوانم فرزندانم را از دست این مرد نجات دهم. به خاطر پدر معتاد و همسر موادفروشم،گذشته تاریکی برایم رقم خورد اما امیدوارم خداوند به من کمک کند تا زندگی ام را در مسیر درست قرار دهم.
نظریه کارشناس
مواد مخدر طاعونی است که وقتی دامنگیر خانواده ای شود همه چیز به نفع به دست آوردن مواد برای فرد معتاد رنگ می بازد. محبت به همسر و فرزند، امنیت و آرامش اعضای خانواده، همه چیز قربانی مصرف مواد مخدر می شود و فرد معتاد در ازای بدست آوردن مواد مخدر حاضر به انجام هر کاری است حتی نابود کردن خوشبختی و آینده فرزندانش.
بدون شک، اگر مهتاب پشتوانه خانوادگی محکمی داشت هرگز در این مسیر قرار نمی گرفت یا خیلی زودتر با تکیه به خانواده اش خود و فرزندانش را از این شرایط هولناک و غیر قابل تحمل نجات می داد. خوشبختانه در سال های اخیر انجمن ها و سازمان های دولتی و غیر دولتی حمایت از زنان بدسرپرست افزایش یافته و زنان در معرض انواع خشونت های خانگی و سوءاستفاده می توانندبه این مراکز پناه آورده و در جهت اصلاح شرایط زندگی خود گام بردارند . /رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از لاغرشو
8.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ فقط 3 بار ابَردوا خوردن 😳☝️
😊 وقتی میگم ابَردوا 70 بیماری رو درمان میکنه یعنی این ، دیسک، آرتروز، زانو درد، کبدچرب، تیروئید، میگرن و... که دیگه برای ابردوا چیزی نیست 😉 ضمنا افسردگی شونم درمان شده .
آدرس کانال اصلی ابردوا 👇
https://eitaa.com/joinchat/4100784491C4bc6fa4f57
عروسک ولنتاین و پایان ماجرای قاچاقچی مخفی
پلیس مخفی پرو با اجرای نقشهای جالب و پوشیدن لباس عروسک ولنتاین، یک زن قاچاقچی مواد مخدر را که در حال توزیع میان نوجوانان بود، شناسایی و دستگیر کرد.
پلیس پرو مدتی بود که از فعالیتهای فروش مواد مخدر توسط این زن میان نوجوانان و جوانان اطلاعاتی داشت، اما با وجود کوششهای فراوان نتوانسته بود او را بازداشت کند.
سرانجام، با طراحی یک نقشه دقیق، یکی از ماموران پلیس مخفی لباس عروسک ولنتاین بر تن کرد و بین جوانان حاضر شد تا بتواند فروشنده مواد مخدر را شناسایی و دستگیر کند.
لحظه دستگیری
این مامور ساعتها در خیابان همراه جوانان بود تا اینکه به زنی مشکوک شد. پس از اینکه او را زیرنظر گرفت، وقتی متوجه شد که زن در حال فروش موادی به یک جوان است، بلافاصله اقدام به دستگیری او کرد. با این عملیات مشخص شد که او یک قاچاقچی مواد مخدر است و تحقیقات بر روی پرونده او همچنان ادامه دارد./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
اقدام به تجاوز مرد جوان به پیرزن 80 ساله ! و اقدام به تجاوز پیرمردی به دختر 10 ساله !
دراین خبر ماجرای 2 پرونده تجاوز را می خوانید که هرکدام از متهمین با سنین مختلف وقتی اقدام به اذیت و آزار شاکیان خود کرده بودند با مقاومت آنها مواجه و در نهایت به دست پلیس بازداشت و از کرده خود پشیمان شده بودند.
مردی ۳۰ ساله به جرم ورود به خانه زنی 80 ساله و ایراد ضرب و جرح بازداشت شده بود. این فرد پس از بالا رفتن از دیوار خانه این زن سالخورده، به اتاق خواب او وارد شد. به گفته شاکی، متهم قصد تعرض داشت، اما پیرزن با مقاومت تلاش کرد جلوی او را بگیرد. متهم که از این مقاومت عصبانی شده بود، دست پیرزن را شکست و پس از جراحت رساندن به او، از محل متواری شد، او طی چند ساعت شناسایی و دستگیر شد.
پیرمردی ۶۵ ساله در پروندهای دیگر متهم است که یک دختر ۱۰ ساله را در مسیر بازگشت از مدرسه فریب داده است. این مرد با وانمود کردن به اینکه از دوستان نزدیک پدر دختر است، او را متقاعد کرد تا سوار موتورش شود. سپس، با سوءاستفاده از اعتماد دختر، او را به جنگلی در حاشیه شهر منتقل کرد.
دختر پس از رسیدن به مقصد متوجه نیت سوء این فرد شده و شروع به مقاومت می کند. متهم که برای خفه کردن صدای دختر، دهان او را بسته بود، اقدام به آسیب جسمانی به او کرد، فریادهای دختر و حضور بهموقع اهالی محل باعث شد متهم نتواند نقشهاش را کامل کند و با عجله از محل فرار کند. پلیس پس از دریافت گزارش مردمی، توانست متهم را طی ۲۴ ساعت بازداشت کند.
قاضی پروندهها با اشاره به همزمانی این دو پرونده، این روز را یکی از تلخترین و منزجرکنندهترین روزهای دوران قضاوت خود دانست. وی گفت: دیدن این حجم از خشونت و بیرحمی، بهخصوص نسبت به یک زن سالخورده و یک دختربچه معصوم، قلب هر انسانی را به درد میآورد.
پشیمانی بیثمر متهمان
هر دو متهم در بازجوییهای اولیه ابراز پشیمانی کرده و ادعا کردهاند که لحظهای نیت اشتباهی به ذهنشان خطور کرده و اکنون از کاری که انجام دادهاند، بهشدت پشیمان هستند. اما شواهد و مدارک موجود علیه آنها، هیچ توجیهی برای اقداماتشان باقی نمیگذارد.
پروندههای این دو متهم که به جرایم منافی عفت و خشونت مربوط است، بهصورت مستقیم به دادگاه ارسال شده است. این دو نفر اکنون در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
بخشش محکوم به قصاص به خاطر نیمه شعبان
پسر جوانی که در جریان دعوا در پارک مرتکب قتل شده بود، در نهایت پس از پنج سال از مرگ نجات یافت.
به گزارش سایت جنایی، مرگ پسر جوانی مهر سال 1398 در یکی از پارک اطراف پایتخت به تیم جنایی اعلام و تحقیقات پلیسی آغاز شد. شاهدان به کارآگاهان گفتند: چند پسر جوان در حال بازی والیبال بودند که ناگهان توپ به جوانی که در حال عبور از پارک بود برخورد کرد.
یکی از شاهدان درگیری در توضیح دقیقتر گفت: با بهروز در حال عبور از پارک بودیم که ناگهان توپ به قفسه سینه او خورد و خیلی عصبانی شد. پس از آن به افرادی که داشتند والیبال بازی میکردند اعتراض کرد و آنها به جای عذرخواهی گفتند تقصیر خودت بود که از این طرف آمدی. همین مساله باعث شروع درگیری بین آنها شد. با شروع درگیری بهروز با چاقویی که داشت به یکی از پسرانی که والیبال بازی میکرد، ضربهای زد.
از آنجایی که بهروز از صحنه جنایت فرار کرده بود، تحقیقات تیم جنایی برای دستگیری او آغاز و در نهایت چند روز بعد او در پارکی در همان حوالی محل قتل دستگیر شد.
بهروز که از قتل پشیمان بود، به بازسازی صحنه جنایت پرداخت و پرونده با تکمیل تحقیقات به دادگاه کیفری رفت. متهم در دادگاه به دفاع از خودپرداخت و درخواست بخشش کرد اما اولیای دم خواهان اشد مجازات بودند و سرانجام حکم قصاص صادر شد.
با تایید این حکم در دیوان عالی کشور، پرونده برای اجرا حکم قصاص به دادسرای امور جنایی ارجاع شد. پس از آن هم نام بهروز در لیست اجرا قرار گرفت و سال گذشته یک بار پای چوبه دار رفت اما با تلاش واحد صلح و سازی توانست از اولیای دم مهلت بگیرد.
با گذشت حدود یک سال از مهلت، دوباره نام بهروز در فهرست اجرای حکم قرار گرفت اما اینبار با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران و در نهایت اولیای دم به خاطر نیمه شعبان و به شرط اولیای دم تهیه وسایل گرمایشی مانند پتو و لباس برای چندین کارتن خواب و افراد بی خانمان حاضر به بخشش شدند. با قبول این شرط از سوی مردجوان، اولیای دم از قصاص گذشت کردند و با توجه به مدت حبسی که بهروز تحمل کرده است این محکوم زندگی دوباره یافت و به زودی محاکمه خواهد شد تا از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه برود./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
شکست عشقی پسر جوان را به پاتوق سیاه کشاند
وقتی در یکی از پاتوقهای استعمال مواد مخدر دستگیر شدم انگار یک جسم بیروحی بودم که در این دنیای پر از هیاهو گم شدهام و هیچ کس به نیازهای روحی و عاطفی من توجهی ندارد. در واقع زندگی من قصه ای از دردها و رنج های بی پایانی است که امروز در پشت میله های بازداشتگاه خودنمایی می کند تا شاید …
به گزارش روزنامه خراسان، این ها بخشی از اظهارات جوان ۳۰ساله ای است که مدعی بود سخت گیری پدر و تبعیض بین فرزندان در خانواده،مسیر زندگی اش را به بیراهه کشانده و از او جوانی خلافکار ساخته است. این جوان معتاد که تحصیلات کارشناسی در رشته حسابداری را دارد درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت:پدرم کارمند شهرداری بود و به درس و مدرسه اهمیت زیادی می داد تا حدی که اگر با نمرات ضعیف کارنامه تحصیلی ام را می دیدجز مشت ولگد حرف دیگری نداشت. ولی من عاشق فوتبال بودم و به درس علاقه ای نداشتم. بارها به خاطر بازی فوتبال از پدرم کتک خوردم و تحقیر شدم چرا که او اعتقاد داشت فقط از مسیر تحصیل به موقعیت های اجتماعی دست می یابم.به همین خاطر همواره برادر کوچکترم که نوجوانی درس خوان و بچه مثبت بود بیشتر مورد توجه پدرم قرارمی گرفت. پدرم گاهی مادرم را نیز به شدت کتک می زد وادعا می کرد در تربیت من کوتاهی کرده است که فقط به دنبال تفریح وبازی هستم! و به درس هایم اهمیت نمی دهم! وقتی با برادرم که زرنگ وباهوش بود مقایسه می شدم حس تنفر وجودم را فرا می گرفت چرا که ویژگی های اخلاقی من و برادرم متفاوت بود. هر بار که به خاطر نمرات ضعیف کتک می خوردم ،پدرم جمله «حیف نانی که می خوری» را بر زبان می راند که گویی مانند مته مغزم را سوراخ می کرد و احساس بیهودگی و پوچی به من دست می داد.
خلاصه هنگامی که وارد دبیرستان شدم با گروهی از همکلاسی هایم معاشرت کردم که گویی جایگاه اجتماعی خودم را بازیافته ام ،چرا که آن ها به من اهمیت می دادند و مرا به مهمانی ها و خوشگذرانی های خودشان دعوت می کردند. حالا احساس خوبی داشتم و سعی می کردم از محیط خانه فراری باشم! در ۱۶سالگی اولین سیگار را با تعارف دوستانم میان دو انگشتم گرفتم و بدین ترتیب در دورهمی ها و تفریحات دوستانه پای بساط مشروب خوری و سیگار نشستم! پدرم وقتی فهمید که سیگاری شده ام دوباره کتکم زد وفریاد کشید «تو آخر هیچی جز یک مفت خور نمی شوی!» با این رفتارها من بیشتر از اعضای خانواده ام فاصله می گرفتم و اوقاتم را با دوستانم می گذراندم! بالاخره به هر شکلی بود با تک ماده و التماس از معلمانم نمره گرفتم و مقطع دبیرستان را به پایان رساندم. اما گرایشم به سوی مواد مخدر موجب شد تا دست از آرزویم بکشم و فوتبال را رها کنم! در این شرایط بود که در رشته حسابداری بدون کنکور در یکی از دانشگاه هاپذیرفته شدم و برای آن که خودم را به پدرم ثابت کنم ادامه تحصیل دادم. او اگرچه با دلخوری هزینه های دانشگاه را می پرداخت اما بازهم اهمیتی به من نمی داد . من هم به صورت پاره وقت دریکی از شرکت های تولیدی به عنوان حسابدار مشغول کار شدم تا حداقل مخارج اعتیادم را تامین کنم. این در حالی بود که برادرم قصد مهاجرت به خارج از کشور را داشت و پدرم با شوق زیادی همه هزینه هایش را به عهده گرفته بود. از سوی دیگر من همچنان تحقیر می شدم تا این که در دانشگاه عاشق دختری زیبا شدم و مدتی با او ارتباط داشتم ولی زمانی که به ماجرای اعتیادم پی برد و رفتارهای پرخاشگرانه ام را دید،خیلی راحت مرا رها کرد و به اولین خواستگارش پاسخ مثبت داد. این شکست عشقی همه وجودم را به هم ریخت و من به خیال خودم و برای رسیدن به آرامش به استعمال مواد مخدر صنعتی «شیشه»و «کریستال» روی آوردم و این گونه آینده ام را به تباهی کشیدم و در واقع می خواستم از خودم فرار کنم که از پاتوق های سیاه استعمال مواد مخدر سردرآوردم و به معتادی سرگردان تبدیل شدم. در این وضعیت هنگامی که در یکی از پاتوق ها مشغول مصرف مواد بودم نیروهای کلانتری شفا را روی سرم دیدم و به همراه دیگر هم بساطی هایم به مقر انتظامی منتقل شدیم .این جا بود که مادرم پشت میله های بازداشتگاه به سراغم آمد و به من امید داد که برای ترک اعتیادم از من حمایت می کند اما ای کاش …
با راهنمایی های تجربی و با دستورهای ویژه سرگرد احسان سبکبار(رئیس کلانتری شفای مشهد)اقدامات قانونی وروان شناختی برای رهایی این جوان از گرداب مواد افیونی آغاز شد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
کشف جسد سوخته زن ناشناس در چیتگر
کشف جسد سوخته زنی که هویتش نامعلوم است پرونده قتل را پیش روی بازپرس جنایی و کارآگاهان قرار داد.
به گزارش سایت جنایی، ماموران کلانتری۱۵۴ چیتگر حدود ساعت ۳ و نیم عصر دیروز در تماس با تلفن کشیک قتل پایتخت از کشف جسد سوخته زنی خبر دادند که مرد باغداری آن را پیدا کرده بود.
به این ترتیب بازپرس صادق صنعتگر که در زمان کشف جسد مسولیت کشیک قتل پایتخت را برعهده داشت پس از شنیدن گزارش اولیه کمترین تردیدی در وقوع قتل نداشت. به همین دلیل دستور حفظ صحنه، تحقیقات اولیه و شناسایی شاهدان احتمالی را صادر کرد. همچنین بازپرس صنعتگر دستور حضور تیمهایی از پزشکی قانونی، تشخیص هویت و اداره دهم پلیس آگاهی تهران را صادر کرد و خود نیز راهی محل حادثه شد.
تیم تحقیق جنایی پس از حضور در منطقه چیتگر با جسد سوختهای روبرو شدند که در محوطه زمین خاکی در نزدیکی خیابان دانش بود و پشت آن هم باغی وجود داشت.
مردی که جسد را پیدا کرده بود گفت: این باغ که پشت زمین خاکی قرار دارد، باغ من است. میخواستم به باغم سربزند که این جسد سوخته را پیدا کردم.
کارشناسان پزشکی قانونی پس از معایناتی که در محل انجام دادند اعلام کردند جسد متعلق به زنی است که کامل سوخته و حدود ۱۲ ساعت از مرگ او گذشته است. همچنین متخصصان تشخیص هویت پس از بررسی اعلام کردند جسد که کاملا سوخته در پارچههایی پیچیده شده و احتمالا از همان پارچهها برای آتش زدن جسد استفاده شده است.
همه این نتایج در حالی بود که هیچ مدرک هویتی همراه جسد کشف نشد و در حال حاضر این زن سوخته که همچنان مجهولالهویه است با دستور بازپرس جنایی برای معاینات دقیقتر در مورد علت مرگ و سن به پزشکی قانونی انتقال یافته است. در عین حال تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول و عامل یا عاملان قتل و انتقال او به محل کشف ادامه دارد./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
درخواست طلاق بعد از افشای خیانت شوهر
مهتاب از شوهرش درخواست طلاق کرده است. او بعد از 15 سال زندگی تصمیم به جدایی گرفته و حالا با مقاومت شوهرش روبه رو شده است. مهتاب درباره دلایلی که برای جدایی اقدام کرده است، برای اعتمادآنلاین توضیح میدهد.
*چند سال با همسرت زندگی کردی؟
15 سال.
*بچه هم دارید؟
بله یک دختر و یک پسر دارم.
*با همسرت چطور آشنا شدی؟
خواهرش واسطه این ازدواج بود. ما هممحلی بودیم. مادرش با مادرم سلام و علیک داشت و بعد هم من با خواهر احسان آشنا شدم. آنها به خواستگاری آمدند و من هم جواب مثبت دادم.
*چرا جواب مثبت دادی؟ چه شناختی از او داشتی؟
شناختی نداشتم. همانطور که گفتم مادر و خواهرش را میشناختم. پدرش هم فوت کرده بود. او کامیون داشت. وضع مالیاش خوب بود. دوستان و اهالی هم چیزی دربارهاش نگفتند که بد باشد. اینطوری شد که قبول کردیم.
*در مدتی که با او زندگی کردی چه مشکلاتی داشتی که باعث شد تصمیم به طلاق بگیری؟
من مشکلی با او نداشتم. حتی چندین سال مادرش با ما زندگی کرد و هیچ مشکلی با هم نداشتیم. مشکل من زمانی شروع شد که شوهرم به من خیانت کرد.
*از کجا فهمیدی؟
اول از دیر آمدنهایش و بعد هم از تلفنش فهمیدم. بعضی وقتها که تلفن داشت بیرون میرفت و صحبت میکرد. سعی میکرد من نشنوم بعد نیمه شب از خانه بیرون میرفت و میگفت کار پیش آمده است. اینطوری بود که فهمیدم خیانت میکند.
*هنوز هم در رابطه دیگری است؟
نه چند ماهی است که قطع کرده اما من درخواست طلاق کردهام.
*چرا شوهرت را نمیبخشی؟
چون این مدت خیلی به من سخت گذشت. تا درخواست طلاق نکردم خطایش را قبول نکرد. او وقتی دید حاضر نیستم در این زندگی بمانم عذرخواهی کرد تا پیش از آن به همه میگفت من دیوانه شدم و مشکل اعصاب دارم.
*دو بچه داری. نگهداری از آنها سخت است.
با این شرایط هم نمیتوانم با شوهرم زندگی کنم شوهرم گفته اگر طلاق بگیرم من را نمیبخشد و بچهها را به من نمیدهد ولی من هر طور شده قصدطلاق دارم.
*فکر نمیکنی پشیمان بشوی؟
نمیدانم شاید./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154