صاعقه جان یک مرد روستایی را در تکاب گرفت سرپرست فرمانداری تکاب: 🔺این حادثه امروز در کوه‌های اطراف روستای قینرجه این شهرستان روی داد و این مرد که گوسفندان را به چرا برده بود، بر اثر برخورد صاعقه جان خود را از دست داد. 🔺امسال این اولین فوتی است که به علت برخورد صاعقه در این شهرستان ثبت شده است. 🔺این فرد پس از برخورد صاعقه برای مداوا به مراکز بیمارستانی اعزام شد اما با توجه به فوت وی در هنگام برخورد صاعقه، اقدامات پزشکی هم منجر به بازگشت دوباره اش به زندگی نشد. 🔺مردم هنگام رعد و برق از ایستادن در مناطق مرتفع مانند ساختمان‌های بلند، تپه و کوه و زیر درختان بلند پرهیز کنند./مهر 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154

‌ 🥺حاجت گرفتن از حضرت رقیه(س) 👌همین امشب حاجتتو بگیر همه حاجتشونو از این نذر بزرگ گرفتن پس متوسل شو به حضرت رقیه نگران نباش برای شرکت در سفره حضرت ، یا رقیه(س) رو لمس کن وارد شو👇 🥀 یا رقیه (س) 💚 یا رقیه (س) 🥀 🥀 یا رقیه (س) 💚 یا رقیه (س) 🥀 🥀 یا رقیه (س) 💚 یا رقیه (س) 🥀 هر کی دلش شکسته بیاد 😔👆

‌‌ذکری کوتاه و بسیار مجرب امام‌صادق(ع) : بعد زیارت عاشورا بخواند👇 یا مجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ، یَا کَاشِفَ... خدای عزوجل قسم خورده به ذات مقدس خود هر کس این دعا را بخواند خواهش او را هرچه باشد برآورده کنم... بزن رو تسبیح ادامه ذکر رو ببین👇 📿📿📿مشاهده ذکر📿📿📿 📿📿📿مشاهده ذکر📿📿📿

🔴کشف ۳۰۰۰ قرص روانگردان و سه کیلوگرم مواد مخدر در ۵ عطاری در پایتخت سرکلانتر دوم پلیس پیشگیری پایتخت: 🔸پنج مالک عطاری که اقدام به فروش موادمخدر و غیرمجاز می‌کردند، بازداشت شدند و مقدار سه هزار قرص روانگردان و سه کیلوگرم مواد مخدر سنتی کشف شد./دانشجو 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154

کلاهبرداری ۳۰۰ میلیاردی از ۲۵۰۰ نفر در هرمزگان ▪️فریب مردم با وعده سود بالا‌ رئیس کل دادگستری هرمزگان: ‌🔹فردی که با وعده‌های دروغین و سودهای نامتعارف، اعتماد مردم شهرستان‌های جاسک، بشاگرد و سیریک را جلب کرده و میلیاردها تومان از آن‌ها کلاهبرداری کرده بود، پس از مدتی فرار، بالاخره در یک عملیات غافلگیرانه توسط پلیس آگاهی دستگیر شد. ‌🔹طبق اعترافات اولیه، این متهم تاکنون بیش از ۳۰۰ میلیارد تومان از حدود ۲۵۰۰ نفر کلاهبرداری کرده است. این فرد پس از دریافت پول‌ها، متواری شده و هیچ پاسخگویی به شکات نداشته است. اکنون وی در بازداشت به سر می‌برد./تسنیم 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154

😳☝️ ایشون رو میشناسی؟ مُخترع ابردوا آقای اصغری هستن 😱همون که هزاران بیمارو درمان کرده از کشورای دیگه میان ایران برا خریدش✈️ 🎬 صدا و سیما ازشون مستند تهیه کرده بزن رو لینک عضو کانال آقای اصغری شو👇 https://eitaa.com/joinchat/2495742208Ca66702eb2e +مشاوره رایگان از اقای اصغری😍☝️

اختلاف شغلی؛ دلیل تازه عروس برای درخواست جدایی از شوهرش لاله و پرهام، زوج جوانی هستند قرار است توافقی از هم جدا شوند. لاله برای اعتمادآنلاین از دلایل این جدایی می‌گوید. *چطور با هم آشنا شدید؟ همکار بودیم. در پارک هر کدام یک غرفه داشتیم و کار می‌کردیم. آنجا با هم آشنا شدیم. *چه زمانی تصمیم گرفتید ازدواج کنید؟ یک‌بار چند مشتری آمدند و برایم دردسر درست کردند. پرهام در حمایت از من با آنها وارد دعوا شد و بعد هم کمکم کرد که از آنها شکایت کنم. اینطوری بود که بیشتر به هم نزدیک شدیم و بعد هم پرهام از من خواستگاری کرد و ازدواج کردیم. *حالا شغل شما یکی است؟ نه. هر کدام غرفه خودمان را داریم. *چرا تصمیم گرفتید جدا شوید؟ پرهام به من پیشنهاد داد با هم کار کنیم امامن قبول نکردم. می‌خواهم مستقل باشم مشتری‌های من بیشتر است. *جنسی که می‌فروشید یکی است؟ نه. من صنایع دستی می‌فروشم و پرهام چرم. من با مشتری خوب ارتباط می‌گیرم و پرهام اینطوری نیست به همین خاطر کار من بهتر است. پرهام اصرار دارد با هم کار کنیم. *این مساله‌ای نیست که بخواهید به خاطرش طلاق بگیرید. اتفاقا مساله مهمی ‌است چون پرهام می‌خواهد زور بگوید و من هم نمی‌خواهم زور بشنوم. سختی کار کردن را به جان خریدم که کسی این کار را با من نکند. *بچه هم دارید؟ ما هنوز عقد کرده هستیم. هنوز با هم زندگی نمی‌کنیم که بچه‌دار شویم. *شوهرت به طلاق راضی است؟ او هم می‌گوید من عصبی و پرخاشگر هستم و نمی‌تواند چنین زنی را تحمل کند. *کار را چه می‌کنید. بالاخره همسایه می‌مانید؟ من که نمی‌روم. اگر پرهام ناراحت است خودش برود./جنایی 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154

صلح در سایه امام رضا (ع)/ مادر مقتول گذشت کرد مصطفی آباد ظهر امروز شنبه بیان کرد: جوانی که به اتهام ارتکاب قتل عمد در دزفول به قصاص نفس محکوم شده بود، همزمان با دهه کرامت و با حضور خادمان امام رضا (ع) در منزل مادر مقتول، به حرمت امام رئوف (ع) و با رضایت اولیای دم از چوبه دار رهایی یافت. وی افزود: دو سال پیش اختلاف دو پسر خاله منجر به قتل یکی از آنها شد و اعضای شوراهای حل اختلاف و صلح یاران این شهرستان در این مدت با برگزاری بیش از ۷۵ نشست با خانواده مقتول برای کسب رضایت تلاش زیادی کردند. آباد ادامه داد: طی روزهای اخیر موافقت اولیه توسط مادر مقتول برای گذشت از قصاص فرزند خود حاصل شده بود ولی به دلیل مداخله برخی خویشاوندان این خانواده مقتول، موضوع رضایت با چالش مواجه بود که همزمان با دهه کرامت و حضور خادمان امام رضا (ع) در منزل مقتول، مادر وی گذشت خود را از قصاص قاتل اعلام کرد. رئیس دادگستری دزفول با بیان اینکه اصلاح و حل اختلاف بین مردم توصیه‌ای دینی و اخلاقی است، گفت: استفاده از پویش‌های معنوی و بهره‌گیری از ارزش‌های اخلاقی همچون آموزه‌های دینی می‌تواند کمک بسیار زیادی در روند رسیدگی و حل و فصل اختلافات و ایجاد آرامش در جامعه داشته باشد. وی عنوا کرد: از دی ماه سال گذشته تاکنون، بیش از ۷۰ درصد از پرونده‌های ورودی به شوراهای حل اختلاف دزفول به صلح و سازش ختم شد که این آمار ۳۰ درصد بیشتر از میانگین کشوری است./رکنا 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154

🎟فرمول فوری رویش مو بدون کاشت جنجالی ترین روش رویش مجدد موها رکورد عجیب رضایتمندی محصولات درمانی مو توسط این راهکار شکسته شد🎖 خانم یا آقا هیچ فرقی نداره حتما پرپشتی موها براتون مهمه پس این ویدیو رو از دست ندین⚠️ لینکشم اینجا میزارم حتما یه سری بهش بزن👇 bam30.com/ads/landings/7162-11331 bam30.com/ads/landings/7162-11331 الان فهمیدم به 100 نفر هم مشاوره رایگان میدن👆

افشای فریب بزرگ دختر جوان در قرار عاشقانه دختر ۲۲ ساله ای که برای شکایت از مردی مسن وارد مرکز انتظامی شده بود تا حیله گری های روباه مکاری را در فضای مجازی فاش کند، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی گفت:آخرین فرزندی بودم که در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمدم و تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواندم. پدرم که مردی زحمتکش و کشاورز بود، در ۱۰ سالگی من دچار بیماری شدید قلبی شد و ۶ ماه بعد از انجام عمل جراحی قلب از دنیا رفت. این گونه بود که من به آغوش مادرم پناه بردم تا کمبود محبت های پدری را با بوسه های دلنشین او جبران کنم. اما هنوز یک سال از سوگواری های خانواده ام نگذشته بود که دوباره عزیزترین موجود زندگی را هم به خاطر بیماری ریوی از دست دادم و درحالی «تنهایی» را به آغوش کشیدم که برادر بزرگ‎ترم مرا به دست خاله ام سپرد. «خاله سوگند» هم زنی تنها بود و به من انس گرفت البته همه ۵ برادرم که سرگرم زندگی مشترک خودشان بودند، ماهیانه مبلغی را به خاله ام می دادند. خلاصه روزها سپری شد تا این که وقتی به ۱۸سالگی رسیدم، یکی از برادرانم مرا به صاحب یک رستوران معرفی کرد تا خودم هزینه های زندگی را تامین کنم! خیلی از این شرایط راضی بودم چون احساس استقلال می کردم و دستم در جیب خودم بود .با اولین حقوق یک دستگاه گوشی هوشمند خریدم به طوری که از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم . بلافاصله چند پیام رسان داخلی و خارجی را نصب کردم و وارد فضاهای مجازی شدم . حالا همه اوقات بیکاری را در شبکه های مختلف اجتماعی پرسه می زدم تا این که روزی در تلگرام با پیامی عاشقانه روبه رو شدم .تصویر رخ نمای (پروفایل) او پسری جوان و خوش تیپ بود که در اولین نگاه نظرم را به خود جلب کرد . با وجود این، بی اعتنایی کردم و پاسخش را ندادم اما او باز هم پیامی زیبا و هیجان انگیز فرستاد. به همین خاطر وسوسه شدم و با نوشته ای محبت آمیز او را مهمان قلبم کردم. حالا با رد وبدل شدن این پیام ها، من عاشق دیدار او بودم ولی «سیاوش» به هر بهانه ای از قرار عاشقانه می گریخت. این در حالی بود که من بنا به خواست او، هر بار تصاویری زیبا و شخصی از خودم می گرفتم و برایش ارسال می کردم چرا که او مدعی بود عکسم با چهره زیبا را باید به مادرش نشان دهد تاعروس آینده بر دلش بنشیند. از سوی دیگر «سیاوش» که می دانست من در رستوران کار می کنم و درآمد دارم طی ۴ ماه به بهانه های واهی از من پول تقاضا می کرد و من هم به خاطر همین علاقه عاشقانه ،همه درآمدم را به صورت قرضی به حساب بانکی او واریز می کردم؛ اما وقتی متوجه شدم که «سیاوش» قصد ندارد پول های مرا بازگرداند، خیلی ناراحت شدم و کارمان به مشاجره لفظی کشید. در این شرایط بود که او برای دیدار با یکدیگر قرار ملاقات عاشقانه را در یک قهوه خانه (کافی شاپ)پذیرفت و من از خوشحالی همه چیز را فراموش کردم و با تاکسی اینترنتی به محل قرار رفتم ولی چون دیر رسیده بودم از کنار در ورودی قهوه خانه به داخل آن نگاهی انداختم؛ اما در یک لحظه شوک زده شدم و دست وپاهایم لرزید چرا که در محل قرارمان مردی مسن با موهای جوگندمی نشسته بود که با عکس رخ نمایش تفاوت فاحشی داشت. هراسان و نگران با تلفن همراهش تماس گرفتم و درکمال تعجب او را دیدم که گوشی را برداشت و پاسخم را داد. زبانم بند آمده بود . تازه فهمیدم دردام یک روباه مکار افتاده ام . به او گفتم کاری ضروری پیش آمده و نمی توانم به سر قرار بیایم! این گونه بود که با همان تاکسی اینترنتی به تعقیب سیاوش پرداختم و منزل او را در حالی پیدا کردم که همسر و چند فرزند داشت و در حاشیه شهر زندگی می کرد. اگر چه در این وضعیت یکی از دوستانم مدعی بود از خیر پول هایم بگذرم چرا که احتمال دارد آن روباه فضای مجازی عکس های شخصی مرا منتشر کند ولی پس از مشورت با کارشناس زبده آشنا به آسیب های اجتماعی در کلانتری،تصمیم به شکایت گرفتم اما ای کاش … به دستور سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تلاش های قانونی و اقدامات مشاوره ای برای دستگیری و مجازات این مرد حیله گر در مرکز انتظامی آغاز شد./جنایی 🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154