مدیر سردخانه دانشگاه دزد اعضای بدن بود
مدیر سردخانه دانشکده پزشکی هاروارد به جرم فروش اعضای بدن اجساد اهدا شده به دانشگاه دستگیر شد.
به نقل از ایبیسی، چندماه پیش پلیس پنسیلوانیا در جریان یک دزدی عجیب قرار گرفت. تحقیقات پلیس نشان داد که مدیر سردخانه دانشکده پزشکی هاروارد به نام سدریک لاج، ۵۷ ساله، اعضای بدن اجساد اهدا شده به دانشگاه مانند سر، مغز، پوست و استخوان آنها را به فروش میرساند.
بررسیها نشان داد او از ۵سال پیش به این اقدام مشغول بوده و از این راه به ثروت میلیون دلاری دست یافته است.
براساس گزارش پلیس، سدریک این اقدامات را با همدستی همسرش انجام میداد و این دزدی زمانی فاش شد که استادان دانشگاه وقتی از اجساد برای تحقیق و آموزش استفاده میکردند، متوجه میشدند برخی از اعضای آنها مفقود شده است.
براساس گزارش دفتر دادستانی سدریک و همسرش به اتهام سرقت اعضای بدن اجساد دستگیر شدهاند و بهزودی محاکمه خواهند شد./مشرق
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
سرگذشت تلخ زنی که شوهرش افکار خیانتآلود دارد
با آنکه تحصیلات دانشگاهی را به پایان رسانده بودم اما بازهم همه خواستگارانم را به بهانه ای رد می کردم تا این که حدود ۴سال قبل یکی از بستگانم مرا دختری ترشیده خواند، این بود که …
به گزارش روزنامه خراسان ، زن ۴۲ ساله ای که برای پاسخگویی به شکایت شوهرش وارد مرکز انتظامی شده بود، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی گفت: من بعد از تولد ۵پسر در خانواده ام به دنیا آمدم. به همین خاطر خیلی مورد توجه پدرم قرارداشتم. پدرم یک کارگر ساده بود ولی به تنها دخترش عشق می ورزید. همه اطرافیانم معتقد بودند که پدرم به قول معروف مرا «لوس »بار آورده است! آن زمان در هسته مرکزی مشهد زندگی می کردیم و اوضاع مالی متوسط به پایینی داشتیم. با وجود این من با تاکید پدرم به تحصیلات ادامه دادم و در رشته مدیریت مالی دانشگاه را به پایان رساندم. همه برادرانم ازدواج کرده بودند و زندگی خوبی داشتند اما من هرکدام از خواستگارانم را به بهانه ای رد می کردم چون تنها دختر خانواده بودم.
همواره دوست داشتم بهترین را داشته باشم. تصورم این بود که شوهرم باید مردی کامل باشد یعنی زیبایی ظاهری،شغل مناسب،ثروت و غیره رایک جا داشته باشد.خلاصه در حالی که سال ها پشت سرهم می گذشتند و من هنوز نامزد دلخواهم را پیدا نکرده بودم حدود ۴ سال قبل دریک مهمانی خانوادگی دختر دایی ام که از قبل با یکدیگر اختلاف داشتیم برای آن که مرا تحقیر کند جمله ای برزبان راند که خیلی ناراحت شدم. او مرا دختری «ترشیده»خواند که کسی حاضر به ازدواج با من نیست! او با پررویی روبه من کرد و ادامه داد:توهیچ گاه طعم و لذت «مادری»را نخواهی چشید! این جملات تحقیرآمیز را شنیدم اما به روی خودم نیاوردم و تلاش کردم تا خودم را خوشحال نشان بدهم! ولی روح و روانم به هم ریخت و به شدت ناراحت شدم. جملات دختر دایی ام مانند «خوره»به جانم افتاده بود و از درون مرا تحت تاثیر قرارداد. آن شب خیلی گریه کردم و تصمیم به ازدواج گرفتم. چندروز بعد پدرم وقتی از خواب بیدار شد به من گفت که در رویا مشاهده کرده است برایم خواستگاری با مشخصات ظاهری زیبا می آید! که قدی بلند دارد! در همان هفته دو نفر از من خواستگاری کردند که هیچ کدام ظاهری زیبا نداشتند اما یکی از آن ها قد بلندتر بود! وبه خواب پدرم شباهت بسیاری داشت. به همین دلیل من بدون هیچ گونه تحقیقات محلی به خواستگاری «هوشنگ»پاسخ مثبت دادم ولی پدرم وقتی برای دومین بار «هوشنگ»را دید به شدت با این ازدواج مخالفت کرد. چرا که او از همسرش به خاطر «خیانت»جدا شده بود و دو فرزند نیز داشت!با وجود این، من به ازدواج با «هوشنگ»اصرارکردم چرا که تصورم این بود او همان مردی است که پدرم او را در رویا دیده است! و من در کنار او خوشبخت می شوم! با این افکار احمقانه، بلافاصله به محضر ثبت ازدواج رفتیم وبدون برگزاری هیچ مراسمی،قدم در خانه بخت گذاشتم! مادرم که سال ها بود برایم جهیزیه می خرید همه رایک جا به خانه ام انتقال داد و خانواده «هوشنگ»مراسم کوچک خانوادگی گرفتند تا ما زندگی مشترکمان را آغاز کنیم!
چندماه بعد در حالی باردار شدم که «هوشنگ»از شنیدن این خبر نه تنها خوشحال نشد بلکه مرا سرزنش کرد که شرایط مناسبی برای تولد فرزند دیگرنداشتیم. من هم این موضوع را به پای آن گذاشتم که او قبلا تولد دو فرزند را تجربه کرده و اکنون این ماجرا برایش عادی است! خلاصه اختلافات ما از همین جا شکل گرفت و تفاوت های اخلاقی و فرهنگی نمایان شد. حالا برسر هر موضوع ساده ای با یکدیگر جرو بحث می کردیم و حتی اگر روزی تماس تلفنی اورا دیرتر پاسخ می دام باید مشت و لگدهایش را تحمل می کردم. او می گفت:چون همسر قبلی اش با همین شیوه ها به او خیانت کرده بود من نباید این رفتارها را تکرار کنم! زمانی که اختلافات ما شدت گرفت و من مدام کتک می خوردم به ناچار دست پسرم را گرفتم و به خانه پدرم رفتم. بار اول او به دنبالم آمد و با عذرخواهی به زندگی مشترک بازگشتم ولی رفتارهای ناشایست و افکار «خیانت آلود» همچنان در زندگی ما وجود داشت و من به هیچ وجه آرامش نداشتم. من چوب سوءظن دیگران را می خوردم و مورد آزار قرارمی گرفتم. کاربه جایی رسید که یک روز همسرم به خاطرگریه های پسرم با کنترل تلویزیون به صورت کودک معصوم کوبید و چهره اش را کبود کرد.به همین دلیل من هم او را برداشتم و دوباره به خانه پدرم رفتم تا تکلیفم را مشخص کند ولی او از من شکایت کرده است که از شوهرم «تمکین »نمی کنم! ای کاش …
اهمیت این ماجرا موجب شد تا اقدامات مشاوره ای و بررسی های روان شناختی با دستور مستقیم سرهنگ ابراهیم عربخانی(رئیس کلانتری گلشهر مشهد)در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شود./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
ده تا النگو میخاستم خدا بهم چندین برابرش داد خدایا شکرت که با این کانال آشنا شدم😍
ذکرهای که تورو به تمام خواسته هات میرسونه تکنیک های عجیب این کانال ببین چه نتیجه ها از خودش گذاشته االله اکبر خدایا شکرت 🤲🏻
اگه میخای زندگیت متحول کنی و دنبال تغییر اساسی هستی بیا اینجا 😍👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3279029345C141b90e8e4
من با تکنیک های این کانال تو دو هفته 13تا النگو طلا جذب داشتم 🥺☝️🏻
هدایت شده از 📌تبلیغات خبر فوری📌
👈ذکر برای محبت بین زن و شوهر و عزیز شدن نزد خانواده همسر
https://eitaa.com/joinchat/3279029345C141b90e8e4
👈ذکر برای برگشتن کسی که دوستش داری
https://eitaa.com/joinchat/3279029345C141b90e8e4
👈ذکر برای از بین رفتن طلسم و سحر
https://eitaa.com/joinchat/3279029345C141b90e8e4
👈ذکر رونق کسب وکار و روزی فراوان👆
رفتار عجیب مرد مشکوک، راز باند سرقت را برملا کرد
افرادی که حین گشتزنی ماموران پلیس دستگیر شدند در بررسیهای دقیقتر سارق از آب درآمدند.
به گزارش سایت جنایی، چند روز پیش مأموران پلیس در حین گشتزنی در یکی از خیابانهای شهر تهران، رفتار مشکوک مرد جوانی را مشاهده کردند که با عجله و هراسان از خانهای خارج شد و به سمت خودرویی که کنار خیابان پارک شده بود، حرکت کرد. مأموران که به این رفتار مشکوک شده بودند، تصمیم گرفتند شماره پلاک خودرو را بررسی کنند. پس از استعلام، مشخص شد کخودرو سرقتی است و همین موضوع زنگ خطر را برای مأموران به صدا درآورد. آنها بلافاصله به سراغ مرد جوان رفتند تا موضوع را بررسی کنند.
مرد جوان که بعداً هویت او به نام افشین معلوم شد، در ابتدا تلاش کرد مأموران را فریب دهد و ادعا کرد که خانهای که از آن خارج شده، متعلق به خودش است. اما رفتار عصبی، رنگ پریده و نگاههای مضطرب او، به همراه باز بودن در بالکن خانه، شک مأموران را به یقین تبدیل کرد که ممکن است او سارق باشد. مأموران که حالا مطمئن شده بودند با یک مورد مشکوک روبهرو هستند، بدون فوت وقت وارد عمل شدند و افشین را بازداشت کردند.
در همین حین، مأموران متوجه فرد دیگری شدند که از همان خانه خارج شده بود. این فرد که همدست افشین بود، نیز به سرعت توسط مأموران دستگیر شد. با انتقال هر دو متهم به کلانتری، تحقیقات اولیه آغاز شد. افشین در بازجوییها لب به اعتراف گشود و پرده از راز سرقتهای خود برداشت. او اظهار داشت که با همدستش، طبق نقشهای از پیش طراحیشده، دست به سرقت زدهاند. نکته قابل توجه در اعترافات افشین، اشاره به فردی به نام شاهین بود که به گفته او، مغز متفکر این سرقتها و طراح اصلی نقشهها بوده است.
افشین توضیح داد که شاهین، که به نظر میرسید سابقهای در فعالیتهای خلافکارانه دارد، آنها راهدایت میکرده و دستورالعملهای سرقت را به او و همدستش میداده است. مأموران با استفاده از اطلاعات بهدستآمده از افشین، تحقیقات خود را گسترش دادند و موفق شدند شاهین را نیز شناسایی و دستگیر کنند. شاهین که در ابتدا سعی داشت خود را بیگناه جلوه دهد، در مواجهه با شواهد و اعترافات افشین، چارهای جز اعتراف به جرم خود نداشت.
او در بازجوییها اقرار کرد که نهتنها در طراحی این سرقتها نقش داشته، بلکه در موارد دیگری نیز با برنامهریزی مشابه، سرقتهایی را سازماندهی کرده است. مأموران با تکمیل پرونده، هر سه متهم را برای ادامه تحقیقات و طی مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی کردند./جنایی
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
بی آبرویی این زن جوان در سبزوار در شهر پیچید !
زن زورگیر که با تقلید از مردان زورگیر خانه رو با تهدید، طلاهای یک بانوی سالخورده در سبزوار را سرقت کرده بود، در کمتر از ۴۸ ساعت توسط پلیس آگاهی دستگیر و طلاهای مسروقه به مالباخته بازگردانده شد.
در پی وقوع یک سرقت خشن از منزل یک بانوی سالخورده در سبزوار، پلیس آگاهی این شهرستان موفق شد زن زورگیر را در کمتر از ۴۸ ساعت شناسایی و دستگیر کند.
بر پایه گزارش پلیس، متهم که زنی جوان است، با ورود به خانه قربانی و تهدید وی، اقدام به سرقت طلا و جواهرات کرده و از محل گریخته بود. این اقدام مجرمانه باعث ایجاد نگرانی در میان ساکنان محله شد.
با تشکیل پرونده و آغاز تحقیقات تخصصی، کارآگاهان پلیس آگاهی سبزوار با استفاده از روشهای فنی و اطلاعاتی، موفق شدند هویت و محل اختفای متهم را شناسایی کنند. در عملیات ضربتی، زن سارق دستگیر و طلاهای به سرقترفته نیز کشف و به مالباخته بازگردانده شد.
فرمانده انتظامی شهرستان سبزوار ضمن تأیید این خبر اعلام کرد: «امنیت و آرامش شهروندان بهویژه اقشار آسیبپذیر مانند سالمندان از اولویتهای اصلی پلیس است و با مجرمانی که با اقدامات خشونتآمیز موجب اخلال در نظم و امنیت عمومی میشوند، بدون اغماض برخورد خواهد شد.»
این پرونده هماکنون برای رسیدگیهای قضایی در حال پیگیری است./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
هدایت شده از تبلیغات گسترده ترابایت
رابطه شما با دیگران !!!
در عکس بالا در اولین نگاه قورباغه میبینید یا اسب ؟
🐸قورباغه
🐴اسب
اگر قورباغه میبینید شما ...
با دیدن جواب شگفت زده میشی 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/102630459C080e9e0636
این تست میتونه بهت بخشی از شخصیتت را نشون بده 👆👆👆
هدایت شده از 📌تبلیغات خبر فوری📌
3 تا صلوات بفرست انگشت مبارکتو بزن رو این کندوها ببین برات چی میاد؟👇👇
🍯🍯🍯🍯🍯🍯🍯
🍯🍯🍯🍯🍯🍯🍯
🍯🍯🍯🍯🍯🍯🍯
🍯🍯🍯🍯🍯🍯🍯
🍯🍯🍯🍯🍯🍯🍯
من زدم😍 خیلی عالی بود برا من👆 👌
1.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رانش مرگبار زمین / بلعیده شدن خانهها و زمینهای کشاورزی در نروژ!
بهتازگی ویدیویی کوتاه منتشر شده که فروپاشی زمین در کشور نروژ را نشان میدهد. در این تصاویر، دریا در پی یک رانش زمین گسترده، حدود ۹ هکتار از اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی را در خود فرو میبرد./رکنا
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
1.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طوفان شدید در شهرک مدرس تهران
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154
4.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سارق یک و نیم تن سیم و کابل برق در چنگ پلیس!
🔻اخبار حوادث را از کانال زیر دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/2329477544C54159cf154