eitaa logo
حوالی خدا
1.1هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
236 ویدیو
20 فایل
قرآن اخلاق ، نهج البلاغه ، معارف ، خودسازی مطالب و تصاویر ناب در همه موضوعات مناسب پروفایل، استوری و... کلیپ ها و محتوای ناب و.... 💖تمامی پوستر و کلیپ ها تولیدی میباشد💖 🚫🚫تبادل و تبلیغات نداریم 🚫🚫 @moheb135 @havaliekhoda313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 💖 مادر زیرک 💖
حسین جانم ... ‌مست از غم توأم غم تو فرق می‌کند محو توأم که عالم تو فرق می‌کند با یک نگاه می‌کشی و زنده می‌کنی مثل مسیح، نه، دم تو فرق می‌کند یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی باید عوض شد آدم تو فرق می‌کند تنها کمی به من نظر لطف می‌کنی؟ آقای مهربان! کم تو فرق می‌کند زخمی‌ست در دلم که علاجی نداشته‌ست جز مرحمت که مرهم تو فرق می‌کند اشک غمت برای من أحلی من العسل گفتم برای من غم تو فرق می‌کند... • سیدمحمدرضاشرافت ‌ @havaliekhoda313 @madarezirak
امامِ سجاد علیه السلام و دلِ پاکِ مردهای جذامی... علیه السلام @havaliekhoda313 @madarezirak
روایتِ اول: مردِ قدرنشناس... علیه السلام علیه السلام @havaliekhoda313 @madarezirak
روایتِ دوم: دیر فهمیده بود... علیه السلام علیه السلام @havaliekhoda313 @madarezirak
مادرم بعدِ خدا... نامِ تو را یادم داد... حسین جانم... علیه السلام علیه السلام @havaliekhoda313 @madarezirak
ثروتمندترین پزشک فوق تخصص را می‌شناسید؟ +‌ عکس لینک خبر در مشرق نیوز https://www.mashreghnews.ir/news/1261971/ @madarezirak @havaliekhoda313
همسرِ علی... همپایِ زینب... علیه السلام @havaliekhoda313 @madarezirak
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش صدای دکتر سید شیرمرد میرعالی به مناسبت روز پزشک...از رادیو فرهنگ صبح امروز ساعت ۷:۳۹ دقیقه... @madarezirak @havaliekhoda313
💖همه ثواب پزشکی ام برای همسرم هست💖 روایت خبرگزاری تسنیم از زندگی دکتر سیدشیرمرد میرعالی و همسر مهربانش پروانه میری روایت اول و دوم این پست تکرار از مشرق هست ولی روایت سوم (دکتر چوبینه) و چهارم(روز آخر) جدید هست. https://tn.ai/2558775 @madarezirak @havaliekhoda313
افراد جامعه پزشکی، در دل خود خاطراتی دارند که هویت جمعی ایرانیان را تشکیل می‌دهد. ....بابا پزشک مردم بود، هر جا نیازی بود خودش را می‌رساند. زمانی که داشت برای تخصص می‌خواند زلزله بم پیش آمد. درس‌هایش سخت بود و نباید وقت را از دست می‌داد، ولی برای مردم بم آرام و قرار نداشت. می‌گفت: «هر طور شده باید به کمکشان بروم.» مامان هم کلی پتو، تشک، ظرف و لباس تهیه کرد تا بابا ببرد. تیمی از پزشک‌ها را به شهر بم برد. معلمی را دوست داشت. نمی‌خواست مطب بزند. می‌گفت: «دوست ندارم حقوقی که می‌گیرم از درد و رنج آدم‌ها باشد. می‌خواهم مثل حکیم‌های قدیم از پزشکی هزینه‌ای نگیرم.» متن کامل گزارش در باشگاه خبرنگران جوان http://www.yjc.news/fa/news/7866080/۴- @madarezirak @havaliekhoda313