دوستی تعریف میکرد: چند وقت پیش از تهران سوار اتوبوس شدیم بریم اهواز.
پیرزنی پشت سر راننده نشسته بود.
اول جاده قم پیرزن به راننده گفت: پسرم رسیدی بروجرد خبرم کن.
راننده هم گفت : باشه
رسیدیم قم، پیرزن پرسید:
نرسیدیم بروجرد؟
راننده گفت: نه
نزدیکی های اراک دوباره پرسید:
نرسیدیم؟
راننده گفت : یه ساعت دیگه می رسیم.
نرسیده به بروجرد پیرزنه رو خواب برد و راننده هم یادش رفت بروجرد بیدارش کنه؛
تا اینکه رسیدیم نزدیکی خرم آباد و پیرزن از خواب بیدار شد و گفت :
نرسیدیم بروجرد؟
راننده گفت :
رسیدیم خیلی هم ازش رد شدیم.
پیرزن شروع کرد به جیغ و داد،
طوری که همه مسافرا به ستوه اومدن؛
راننده هم اولین دوربرگردون دور زد سمت بروجرد.
از بس پیرزن زبون به دهن نمیگرفت وُ دایم نِفرین میکرد ، مسافرا هم هیچی نگفتند.
خلاصه رسیدیم بروجرد!
اول بروجرد راننده دور زد و به پیرزنه گفت :
ننه !رسیدیم با احتیاط پیاده شو.
پیرزن گفت : برا چی پیاده بشم؟
کی گفته میخام اینجا پیاده بشم؟
من میخام برم اندیمشک.
دکتر تو تهران بهم گفته هر وقت رسیدی بروجرد، قرصات رو بخور.
حالا بیزحمت یه لیوان اَب بده قرصامو بخورم.
😁😆
https://eitaa.com/havaliiekhoda98
تمام بیماری های انسان
از افکار او سرچشمه میگیرند
یعنی افکار ما هستند که بیماری ها را
در وجودمان تولید میکنند...
#تیروئید:
وجود بغضی در گلو، که ترکیده نمیشود
#سرطان:
ناشی از نبخشیدن خود و دیگران است
#ام_اس:
به دلیل عصبانیت طولانی مدت
و کینه ورزی است
#بیماری_قند:
بخاطر افسوس گذشته ها را خوردن است
#سر_درد:
به دلیل انتقاد از خود و دیگران است
#زکام:
بخاطر وجود آشفتگی های ذهنی است
#درد_مفاصل:
به دلیل نیاز به محبت و آغوش گرم است
#فشار_خون: به خاطر مشکل عاطفی
درازمدتی است که حل نشده باقی مانده
پس بیایید ذهن هایمان را
پاک کرده و شستشو دهیم...
دیگران را ببخشیم، خودمان را
ببخشیم بیشتر محبت کنیم
کمتر گله و شکایت کنیم
فراوان تر بخندیم و شاد باشیم
و بدانیم افکار ما بسیار قدرتمند
و اثرگذار هستند و تاثیرات بسیار
شگفت انگیزی از خود باقی می گذارند.
https://eitaa.com/havaliiekhoda98
یه حکایت زیبا
اگربادیگرانش بود میلی....چرا ظرف مرا بشکست لیلی😍👇👇👇
#یک_داستان_یک_پند
✍️گویند: لیلی برای رسیدن به مجنون نذر کرده بود و شبی همهٔ مردم فقیر را طعام میداد. مجنون از لیلی پرسید: نذرت برای چیست؟ لیلی گفت: برای رسیدن به تو! مجنون گفت: ما که به هم نرسیدهایم. لیلی خشمگین شد و گفت: مگر همین که تو برای غذا آمدهای و من تو را میبینم، رسیدن به تو نیست؟ برو در صف بایست!
🌿مجنون در صف ایستاد که از دست لیلی غذا بگیرد و لیلی یک چشمش به مجنون بود. هنگامی که نوبتِ دادن غذا به مجنون شد؛ لیلی به بهانهای ظرف مجنون از دست خود انداخت و شکست. پنج بار این کار را تکرار کرد تا مجنون برود و ظرف دیگری بیاورد و در آخر صف بایستد تا او را بیشتر ببیند. چون ظرف مجنون را لیلی میشکست به مجنون گفتند: برو! او تمایلی برای غذادادن به تو ندارد، میبینی ظرف تو را میشکند که بروی ولی تو حیاء نداری و هر بار برمیگردی.
‼️مجنون سخنی به راز گفت:
اگر با دیگرانش بود میلی
چرا جام مرا بشکست لیلی
♨️عاشقان خدا نیز چنیناند، اگر خدا زمان درخواست، دعای آنها را سریع اجابت نمیکند، دوست دارد صدای آنان را بیشتر بشنود و بیشتر در حال عبادتشان ببیند.
https://eitaa.com/havaliiekhoda98
آغوش امن خدا(کانال ترک گناه)
#ارسالی_کاربر_محترم_کانال سلام من ۲۰ سالمه با یه آقایی که اونم ۲۲ سالش و به گفته خودش طلبه است ،۸
علیکم السلام
ممکنه بد بشه ...
شما بلاک کنید
به هیچ وجه هم جواب ندید
آغوش امن خدا(کانال ترک گناه)
#ارسالی_کاربر_محترم_کانال سلام بزرگوار خواستم در جواب پیامتون که گغتید با غر غر الکی فشار بیشتر به
علیکم السلام
با دو خط سوال پرسیدن
انتظار دو صفحه جواب دادن نداشته باشید
به طور کلی سوال پرسیدید
به طور کلی جواب دادم .
غرغر هم ، عرض نکردم میکنید
عرض کردم نکنید .