eitaa logo
آغوش امن خدا(کانال ترک گناه)
613 دنبال‌کننده
656 عکس
119 ویدیو
1 فایل
daigo.ir/secret/7535246340 رابطۀ چشم و قلب یه رابطۀ خیلی مستقیمه یه وقتایی دستی دستی، با دیدن یه چیزایی، غبار می پاشیم روآینۀ قلبمون همون قلبی که امانته🥲قرار بود جز حب محبوبین الهی، بهش راه ندیم به خودمون میایم و می بینیم شده خونۀ شیاطین😖 کپی نوش جونت✅
مشاهده در ایتا
دانلود
آغوش امن خدا(کانال ترک گناه)
رفیق شهیدم
. 🌸 معتقد بود که خانم خانه نباید سختی بکشد. هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خانه را انجام بدهم 🌸 به من می گفت: فکر نکن من تو را در خانه اسیرکرده ام، اگر می خواهی بروی در شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و به خانه بیاوری. 🌸 وقتی می آمد خانه من دیگر حق نداشتم کار کنم. لباس بچّه را عوض می کرد. شیر براش درست می کرد. سفره را می انداخت و جمع می کرد. پا به پای من می نشست لباس ها را می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد. شهید ابراهیم‌ همت
آغوش امن خدا(کانال ترک گناه)
. همیشہ سر اینکہ اصرار داشت حلقہ ازدواج حتماً دستش باشد اذیتش مے‌کردم مےگفتم: حالا چہ قید و بندے دارے؟! مےگفت: حلقہ سایه‌یِ یك مرد یا زن در زندگے است من دوست دارم سایه تو همیـشہ دنبال من باشد من از خدا خواستہ‌ام تو جفتِ دنیا و آخرت من باشے!😍❤️ همسر شهیدمحمدابراهیم‌همت
خودم اینجا هستم اما قلبم در کربلاست، خودم اینجا هستم اما ذهنم در حرم آقاست، خودم اینجا هستم اما حواسم پی ضریح مولاست. یا امام حسین، تا کی بر خیالی که به نظر می رسد خام است زندگی کنم؟ کی قرار است حرمت را ببینم و کی به چیزی که در دل دارم میرسم؟ میخواهم بر پای ضریحت بنشینم و با تو سخن بگویم، از غمی که بر جان دارم بگویم، از غمی که نمی توانم از آن جلوی کسی لب به سخن بگشایم. یا حسین میخواهم نزدت بیایم و دل غم دیده ام را آرام کنم.
غم مانند خون در بدنم در جریان است. هیچ مسکنی نمی تواند آن را درمان کند جز زیارتت. اما چه کنم، گویی لیاقتش را ندارم، گویی این غم مانند زخمیست که مرهمی دارد اما صاحب مرهم نمی خواهد که من از آن استفاده کنم. یا امام حسین صاحب مرهم غم من تویی! بنده ای خطاکار بوده ام؟ لیاقتش را ندارم؟ پس چه هست که هنوز نمی خواهی درمانم کنی، هنوز نمی خواهی مرهم زخمم را به من دهی
دلم گرفته، خدای من، دلم هوس کربلا رو کرده، دلم میخواد به پابوس حرم آقام امام حسین برم و ساعت ها اونجا بشینم و با آقا درد و دل کنم. آخه میدونم که اون قضاوتم نمیکنه، منو از خودش دور نمیکنه، اون به پای حرفام میشینه. میخوام برم پیشش تا ازش بخوام از تو برام طلب شفاعت کنه، شفاعتی برای تمام گناهانی که تا به الان به اونها مرتکب شدم، گناهانی که نمیتونم به گذشته برگردم تا تغییرشون بدم.
خیلی خوابم نمیاد یجوری خوابم نمیاد انگار ساعت نه صبحه و تازه بیدار شدم😐 این رفتارا از بدن تنبل من واقعا بعیده...