خوانده ام که غلاف شمشیری دست تو را از دامن علی جدا کرد، چه گویم که امروز غلاف شمشیر گناهانم دست مرا از علی زمانم جدا کرده و بین من و او حجابی است از تاریکی خطاهایم که نور حضورِ او را سد کرده...
شرمنده ایم مادر...شما در راه امام زمانه تان غصه خوردی، سیلی خوردی، طفلت را دادی؛ اما ما...در کوچه های تنگ زمانه مان برای یاری امام غایب مان سیلی که هیچ، طفل که هیچ، غصه هم نخوردیم...
میخواهم فاطمی شوم تا امام زمانم را تا آخرین نفس حمایت کنم؛ ای مادر می شود دستم را بگیری؟
هستے از آنچہ نوشتند فراتر بانو
یڪ نخِ چادر تو شافع محشر بانو
همگے سینہ زنیم و همہ فرزند توایم
با تو معنا بشود واژه #مادر بانو
#مابچہهاےمادرپهلوشڪستہایم🏴
#ایام_فاطمیه🥀
#شهادټ•|🖤|•
مادر دو² بخش استـ🥀
|ما و در|
وقصہ یتیمـے
مـا از ڪنارِ در
شـروع شد. . .✋🏻
:: #مادر_پھلو_شکستہام
:: #فاطمیہ
══════°✦ ❃ ✦°══════
تا حالا چادرت را بوکردی
به هر کسی نزدیک شوی و مدتی با او رفیق باشی شبیه او ... مثل او میشوی ... بوی اونومیگیری ...
"چادر" مدتی به کوتاهی عمر گل با حضرت زهرا س همراه بود ... رفیق و یاورش بود ... حامی و همدمش بود ... همه جا پا به پای مادرمان بود ... هیچوقت تنهاش نگذاشت ... حتی پشت در با میخ سینه مادرو سوراخ کرد . با کتکها و تازیانه ها پاره شد ... و حتی سوخت 😭 ولی عقب نشینی نکرد ... از سر حضرت نیفتاد ... و از مظلومیت مادر دفاع کرد ... و با زبان خودش به حضرت زهرا س میگفت : الهی دورت بگردم... هرگز تو را تنها نمیگذارم
و حضرت زهرا چادرش را خیلی بینهایت دوست داشت.چادر از حضرت زهرا«س» عطر آگین شد ... متبرک شد ..
و حالا بعد از این همه سال این چادر ...
از مادرمان به دست ما رسیده هدیه رسیده ... به تو که دختر حضرت زهرایی ارث رسیده ..تا تو را هم به بوی خوش حضرت زهرا س عطر آگین کند ...