#داستانهای_ده_کلمه_ای
#اسماعیل_واقفی
شماره 2
مرد تا شب کار میکند. شب دیروقت میرود خانه. میترسد بچه ها بیدار باشند.
#گرانی
@havaseil
به هوای سیل
اینم ازنظر حضرت آقا در مورد طنز خوانی معمم ها...
نوبت به من که رسید از عدم شناخت مفهوم واقعی طنز در جامعه گفتم و اینکه عموم مردم طنز را مساوی با لودگی و هزل میدانند؛ و همین طرز تفکر باعث شده که من به خاطر اینکه معمم هستم کمی بااحتیاط وارد عرصهی طنز شوم.
ایشان فرمودند: «اینکه شما فکر میکنید مردم به خاطر معمم بودن شما توقع ندارند که طنزپردازی کنید و این به وجههی شما ضربه میزند نگران نباشید. حضرت امام که مظهر تعمم و تدین بود در جلسات عمومی و خصوصی مطالب طنزآمیز و شیرینی میگفت که همه حضار میخندیدند. جالب اینکه خود ایشان نمیخندید. یا مثلاً آقای راشد یزدی منبرهای خیلی شیرینی دارد نه اینکه بالای منبر لطیفه بگوید نه نحوهی بیانش شیرین است...» گفتم من نگران وجهه خودم نیستم بعضی از هم لباسیها میگویند شئونات طلبگی را زیر سؤال میبری. ایشان به شوخی گفتند: «اینها خودشان نمیتوانند شعر طنز بگویند به شما انتقاد میکنند!»
هدایت شده از پلاک
جشن امضای کتاب «مربعهای قرمز»، خاطرات شفاهی #حاج_حسین_یکتا به قلم زینب عرفانیان در حاشیه همایش طلوع خورشید روز شنبه ۱۲ مردادماه ۱۳۹۸ با حضور جمع کثیری از بانوان جبهه انقلاب در مجموعه فرهنگی یادمان شهدای هفتم تیر (سرچشمه) برگزار شد.
Channel: @Pelak_channel
instagram.com/pelak_page
به هوای سیل
جشن امضای کتاب «مربعهای قرمز»، خاطرات شفاهی #حاج_حسین_یکتا به قلم زینب عرفانیان در حاشیه همایش طلوع
اینم جشن امضا مربع های قرمز حاج حسین...
به هوای سیل
#واژه_های_گمشده #اسماعیل_واقفی قسمت بیستم🔰 اینجا تپه ای از تپه های خداست. و تو همان اویی. اولش باور
#واژه_های_گمشده
#اسماعیل_واقفی
قسمت بیست و یکم( آخر)🔰
حتی کد هفتاد را هم به تو یاد دادیم ولی تو باز راه را گم کردی. کوزه را گم کردی. خودت را گم کردی.
رفتی دنبال بازی های ژولیوس، هرزگی های خسرو، دروغ های گالیله، هیزی های فیثاغورث، تقدس مآبی آنخ ماهو. نفهمیدی باید دنبال چه چیزی بروی و دنبال چه چیزی نروی. همه جا رفتی. همه کار کردی. الا کاری که راهنمایی ات می کردیم. و شکستی خودت را و دل یک جهان شکست از حواس پرتی ات. و تو نفهمیدی که چرا زرافه باریک شد و باریک شد. و تو نفهمیدی که چرا آن کشتی را فرستادیم تا تو را نجات دهد و تو نفهمیدی چرا سقراط مُرد. سقراط یک مرد بود. و تو نفهمیدی که دخترکان همگی مرد بودند.
به مَلِک گفتم: مرد ایستاده می میرد!
گفت:
- کوه قاف آن بالاست و تو درست پنجاه هزار سال تا آنجا فاصله داری و اگر پرواز کنی ایستاده خواهی مرد. و مردن در این راه هر هزار سال یکبار اتفاق می افتد. پس پنجاه بار خواهی مرد تا به قله قاف برسی و " او " را ملاقات کنی. اوی حقیقی را.
ققنوس که خودش را آتش زد، یک یا علی گفتیم و راه افتادیم.
- یا علی.
🌸 @havaseil
به هوای سیل
اینم از لینک قسمت اول واژه های گمشده. https://eitaa.com/havaseil/340
توضیحاتی در مورد واژه های گمشده..
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ (0)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ (1)
تقاضاکنندهای تقاضای عذابی کرد که واقع شد!
لِلْکَافِرینَ لَیْسَ لَهُ دَافِعٌ (2)
این عذاب مخصوص کافران است، و هیچ کس نمیتواند آن را دفع کند،
مِنَ اللَّهِ ذِی الْمَعَارِجِ (3)
از سوی خداوند ذی المعارج [ خداوندی که فرشتگانش بر آسمانها صعود و عروج میکنند]!
تَعْرُجُ الْمَلاَئِکَةُ وَ الرُّوحُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِینَ أَلْفَ سَنَةٍ (4)
فرشتگان و روح [ فرشته مقرّب خداوند] بسوی او عروج میکنند در آن روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است!
در حديثى از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مىخوانيم: «كسى كه سوره «سأل سائل» را بخواند خداوند ثواب كسانى را به او مىدهد كه امانات و عهد و پيمان خود را حفظ مىكنند و كسانى كه مواظب و مراقب نمازهاى خويشند». برگزيده تفسير نمونه، ج5، ص: 274
آیه 72 سوره احزاب.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولًا «72»
همانا ما امانت (الهى) را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، پس، از حمل آن سر باز زدند و از آن ترسيدند، ولى انسان آن را بر دوش گرفت، امّا او بس ستمكار و نادان است.
در حديث مىخوانيم: هنگامى كه وقت نماز فرا مىرسيد، لرزه بر اندام حضرت على عليه السلام مىافتاد و مىفرمود: وقت نماز است، نماز همان امانت الهى است كه كوهها و آسمانها از تحمّل آن سرباز زدند. «1» در زيارت جامعه كبيره خطاب به اهل بيت عليهم السلام مىخوانيم: «انتم الامانة المحفوظة» شما آن امانت حفظ شده هستيد. بين حمل و تحميل فرق است. انسان امانت الهى را پذيرفت و آن را حمل كرد، نه آنكه بر او تحمیل شود.
@havaseil
#داستانهای_ده_کلمه_ای
#اسماعیل_واقفی
شماره 3
میلیونها رو سیاه زیر آسمان خورشید گرفته اند. حالا اما همگی رو سپیدند.
#عرفه
@havaseil
#داستانهای_ده_کلمه_ای
#اسماعیل_واقفی
شماره 4
جای کارد را روی گلوی اسماعیل می بیند هاجر و بعد از سه روز می میرد. لیلا و کربلا...
#علی_اکبر
@havaseil
#داستانهای_ده_کلمه_ای
#اسماعیل_واقفی
شماره 2
نمی رسی به نیکی جز با گذشتن از دوست داشتنی ترین چیزت.
حسین و عباس علی اکبر علی اصغر حبیب مسلم هانی زهیر...
#عید_قربان
@havaseil
به هوای سیل
#داستانهای_ده_کلمه_ای #اسماعیل_واقفی شماره 2 نمی رسی به نیکی جز با گذشتن از دوست داشتنی ترین چیزت.
هرکس می خواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند...
-براکودکان یمنی پست گذاشتی؟
+نه
-براکودکان فلسطینی؟
+نه
براکودکان افغان؟
+نه
-براکشتار میانماریها چطور؟
+نه
-برا زنان وکودکان سوری و عراقی؟
+نه
-سرکوب کشمیریها؟
+نه
-برابه رگباربسته شدن آدماتوآمریکا؟
-نه
-برا مرگ سگ و گربه هاچطور؟
+آره
-بهت تبریک میگم؛به دنیای حیوانات خوش اومدی
*۱۰۰دام تکریتی*
#داستانهای_کوتاهِ_کوتاه
#اسماعیل_واقفی
شماره 6
آهای برادران یوسف! نور چشم یعقوب را در کدامین چاه انداخته اید که هنوز به مصر نرسیده...
#عزیز_مصر
@havaseil
#داستانهای_کوتاهِ_کوتاه
#اسماعیل_واقفی
شماره 7
دستش در دست نبی بالا رفت. ابلیس جیغ بنفش کشید. خیمه ها بر پاشد. دین کامل شد و نعمتش تمام.
#عید_غدیر
@havaseil
#داستانهای_کوتاهِ_کوتاه
#اسماعیل_واقفی
شماره 8
برکه رود شد. رود به دریا رسید. باران نعمت باریدن گرفت. حلقه مفقوده عالم پیدا شد.
#عید_غدیر
#عید_ولایت
#عید_امیرالمومنین
@havaseil
هدایت شده از رویدادهای فرهنگی اجتماعی استان یزد
🏅دیپلم افتخار برترین نماهنگ بخش اصلی در بیست و دومین جشنواره تولیدات مراکز استان های #صدا_و_سیما برای #نماهنگ "مهدشیران"
این موفقیت را به تهیه کننده و کارگردان این ثر، سیدعلی #میراللهی #هنرمند_انقلابی و جوان یزدی، گروه #سرود #عاشقان_ولایت یزد و همه عوامل این نماهنگ تبریک عرض می کینم😊
برای آقای میراللهی و عوامل این اثر آرزوی توفیق و موفقیت روزافزون داریم💐
💬 اطلاع رسانی رویدادهای فرهنگی و مردمی استان یزد
🆔 @Farhangyazd
❤️.❤️❤️❤️❤️❤️.❤️
❤️.🌷🌷🌺🌷🌷.❤️
❤️.🌷🌺🌺🌺🌷.❤️
❤️.🌺🌺🌺🌺🌺.❤️
❤️.🌷🌺🌺🌺🌷.❤️
❤️.🌷🌷🌺🌷🌷.❤️
❤️.❤️❤️❤️❤️❤️.❤️
🕋عشق حسین است.
عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحیم
هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحیم
دل اگر تاریک اگر خاموش، بسم الله نور
گر چراغان است بسم الله الرحمن الرحیم
نامهای را هدهد آوردهست آغازش تویی
از سلیمان است بسم الله الرحمن الرحیم
سورهی واللیل من برخیز و والفجری بخوان
دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحیم
قل هو الله احد، قل عشق، الله الصمد
راز پنهان است بسم الله الرحمن الرحیم
گیسویت را باز کن انا فتحنایی بگو
دل پریشان است بسم الله الرحمن الرحیم
ای لبانت محیی الاموات لبخندی بزن
مردن آسان است بسم الله الرحمن الرحیم
میزبان عشق است و وای از عشق! غوغا میکند
هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم
@havaseil
گوشه کهکشان دلم نشسته ام...
روبروی همین دیوار آجر سه سانتی...
فردا مسافرم...
به منظومه تو...به بیرق عباس...به ماه...
به گوشواره رقیه جان...
به مشک آب و گلوی اصغر...
به جگر سوخته رباب...
به مه جبین علی اکبر...
به فرق شکافته...
به انگشتر...
به نیزه...
به خیمه...
به خندق...
به خنجر...
به خولی...به سنان و شمر و عمر و ...
به کوفه به شام...به تشت طلا... به خیزران...
چقدر امشب لکنت دارند واژه ها...
شاید که توی بیابان ترسان و لرزان دویده اند واژه ها.
سلام
همینجا زیر سایه ماه نشسته ام...
فردا مسافرم...
به بلورآجین تن یک دختر...
سه ساله که فدک نداره...
نازدونه که زدن نداره...
اشتباهی شده شاید...
کربلا که کوچه نداره...
تاریک بوده...
خار مغیلان خلیده به دست و بازویش شاید...
اشتباهی شده شاید...
گوشواره که کشیدن نداره...
نه...نه... واقعی اگر باشد این قصه، زینب چه طاقتی ...
همینجا زیر سایه ماه...بلورآجین ...تن تبدار یک نازدونه...سه ساله... شیرین زبون...
خرابه که سقف نداره.... زیر سایه ماه...
فردا مسافرم به ماه...
به سه ساله...
به تشت طلا...
به شام...
به شام...
به شام...
امان...
امان...
امان...
فردا مسافرم...
سلام از راه دور
یه سلام از وصله ناجور
سلام آقا
زینب یعنی ابهت علی...
کنار کرسی ... کنار عرش... آسمان از اینجا پیداست... کوه صبر از کربلا میرود تا کاخ ظلم را ویران کند...
این رثاء و مصیبت نباید فراموش بشود، این یادآوری نباید فراموش بشود و باید اشك مردم را همیشه بگیرید، اما در رثای یك قهرمان.
پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود و بعد در رثای قهرمان بگریید، وگرنه رثای یك آدم نفله شده ی بیچاره ی بی دست و پای مظلوم كه دیگر گریه ندارد، و گریه ی ملتی برای او معنی ندارد
#حماسه_حسینی
@hosein_darabi
او فانی در حسین است. او هیچ ندارد جز حسین.
چشم همه ی عالم به اوست. به باب الحوائج.
حرف زدنش را نگاه کن. ادب را هم.
به خیال خودت بازوان پولادینش به کارِ حسین نیامد. پس آنچه زهرا با خودش به محشر خواهد آورد چیست؟
او گرفتار خودش هم نیست. عمری تمرین شمشیر زنی و مبارزه و دلاوری... یلی بود... مولایش گفت آب بیاور علمدار... سمعا و طاعتا...
او فراتر از جهان است... یابن امیرالمومنین است اما در حسین فانی است. جز حسین هیچ ندارد. اطاعت محض... خواسته ای جز خواسته مولایش ندارد... حسین نگذاشت شمشیرش از غلاف بیرون بیاید... یک دست علم و یک دست مشک...
طفلان تشنه اند... مولایش که فرمان داد...درنگ نکرد... مشک به خیمه ها نرسید اما... بی وفا کوفی بی وفا فرات...
رقیه جان فرمود... عمو کجاست؟ و حسین عمود خیمه عباس را کشید....
عباس عمود خیمه امامش بود. الان انکسر ظهری و ... و من کجای خیمه مهدی فاطمه ام... فرسنگ ها دور ... کنار خیمه.... داخل خیمه.... ستون خیمه.
السلام علیک یا صاحب الزمان.
برای آقا دعا کنید تو این شبا برای ظهور... برای سلامتی... برای خودش به خاطر خودش....
@havaseil