#ورد_سحری
✨صـلــواتـــ شـــبـــ جـمـعـہ✨
🌹 مرحوم مجلسی دوم ( پسر ) گفته اند ؛
شب جمعه ای مشغول مطالعه بودم که به این دعا رسیدم -
🕊 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــــــدٍ وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ، اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَةِ اِلی بَقائِها
اَلْحَمْدُ للهِ عَلی کُلِّ نِعْمَةٍ ، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه 🕊
👆 بعد یک هفته مجدد خواستم آنرا بخوانم که در حالت مکاشفه ندایی شنیدم از ملائکه " که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم ...! "
📚 قصص العلما
💎 دعای معروف شب جمعه _
یا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ ، يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ .
💝 جـهــتــ تــعـجــیـل در فــرجــ حـضـرتـــ ولـــے عــصـــرمان (عـجـل الـلـه تـعـالـے فـرجـہ الشـریــفـــ) صـــلــواتــــ💝
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
Tahdir-joze7.mp3
4.22M
تند خوانی (تحدیر) #قرآن_کریم
جزء هفتم
استاد معتز آقایی
#رمضان
#قرآن
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
#آقایان_بخوانند
وقتی خانومت احساس ناخوشی داره مثل سرماخوردگی و یا عادت ماهیانه
حسابی ازش مواظبت کن ومراقب رفتارت باش
دستش رابگیر وناگهانی پیشانی همسرت راببوس
🌸🌹💝
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
هدایت شده از 💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
❤️ زمان ناخن گرفتن
#روز_جمعه اگر ناخن بگیریم چه اتفاقات خوبی می افتد؟
۱. در حديث است كه كسى به امام كاظم علیه السلام عرض كرد: اصحاب ودوستان ما معتقدند ناخن را بايد در روز جمعه گرفت. حضرت فرمود: «اگر بخواهيد در روز جمعه بگيريد واگر نمىتوانيد تا جمعه صبر كنيد، هرگاه بلند شد بگيريد»1
۲. از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «ناخن گرفتن در روز جمعه انسان را در برابر بيمارىهاى خوره، كورى وپيسى بيمه مىكند. واگر در روز جمعه نياز به گرفتن ناخنها نباشد آن را سوهان بكش تا ريزههايى از آن جدا شود».[۲]
۳. در چند حديث ديگر فرمود: «هر جمعه شارب وناخن خود را بگيريد واگر ناخنهايتان كوتاه است در روز جمعه آن را سوهان بكشيد، تا مبتلا به ديوانگى وخوره وپيسى نشويد».[۳]
۴. در حديثى ديگر فرمود: «هر كس در هر جمعه ناخن وشارب خود را بگيرد، تا جمعه ديگر پيوسته با طهارت باشد».[۴]
۵. در روايتى ديگر فرمود: «گرفتن ناخن وشارب در هر جمعه وشستن سر با گياه خطمى[۵] در جمعه، فقر را برطرف وروزى را زياد مىكند».[۶]
۶. در حديث است كه كسى به امام صادق علیه السلام عرض كرد: شنيدهام اشتغال به تعقيبات نماز صبح تا هنگام طلوع آفتاب، سودمندتر از سفر به شهرها براى گشايش وافزايش رزق وروزى است. فرمود: «دوست دارى چيزى به تو بياموزم كه از همه اينها نافعتر باشد؟» گفت: آرى.
فرمود: «ناخن وشارب خود را در هر جمعه بگير، هر چند به ساييدن باشد».[۷]
۷. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روايت شده است كه فرمود: «هر كس ناخنهاى خود را در روز جمعه بگيرد، خداوند دردهايش را از سر انگشتانش بيرون كرده، دواى درد را جايگزين آن مىكند».[۸]
۸. از امام صادق علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «هر كس روز جمعه ناخن بگيرد، ناراحتى ريشه ناخنها از وى برطرف مىشود».[۹]
۹. از حضرت على علیه السلام روايت شده است كه فرمود: «گرفتن ناخن در روز جمعه هر دردى را برطرف مىكند».[۱۰]
چگونه ناخن بگيريم؟
۱. در حديثى معتبر مىخوانيم كه هنگام ناخن گرفتن از انگشت كوچك دست چپ شروع كرده وبه انگشت كوچك دست راست ختم كنيد.[۱۹]
[۱] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۷۴، ح ۳۱۴؛ تهذيب، ج ۳، ص ۲۶۰، ح ۶۲۶.
[۲] . كافى، ج ۶، ص ۴۹۰، ح ۲؛ ثواب الأعمال، ص ۴۲، ح ۵.
[۳] . كافى، ج ۶، ص ۴۹۰، ح ۳؛ تهذيب، ج ۳، ص ۲۶۰، ح ۶۲۸.
[۴] . كافى، ج ۶، ص ۴۹۰، ح ۸؛ كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۷۳، ح ۳۰۷.
[۵] . «خطمى» (به كسر خاء وميم وتشديد ياء) گياهى است داراى ساقه ضخيم وبلند وبرگهاى پهن وستبروگلهاى شيپورى به رنگ سفيد يا سرخ كه گل وريشه آن در علم پزشكى به كار مىرود (فرهنگ عميد).
[۶] . كافى، ج ۶، ص ۴۹۱، ح ۱۰.
[۷] . كافى، ج ۶، ص ۴۹۱، ح ۱۱ و۱۲.
[۸] . ثواب الأعمال، ص ۴۱، ح ۱.
[۹] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص ۷۳، ح ۳۰۹.
[۱۰] . طبّ الأئمّه، ص ۱۳۸.
[۱۹] . كافى، ج ۶، ص ۴۹۲، ح ۱۶.
💞 ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ 😍
❤️ @havayeadam 💚
#همسرداری
#روابط_کلامی_عاطفی🗣👂🏼
✅دوستان برای شروع به همسرتون🧔🏻 بگید بیا یک روز رو مشخص کنیم و راجع به مشکلات زندگی مشترکمون باهم صحبت کنیم ..
بعد که یه تایمی رومشخص کردید به همسرتون بگید که :
*1⃣اشتباهات من را به من بگووو .
2⃣کجاها ناراحتت کردم ⁉️
3⃣کجاها حس میکنی باعث زمین خوردن زندگی مون شدم ⁉️*
4⃣و......
بیا باهم این نقص هارو یکی یکی برطرف کنیم تا زندگیمون به آرامش برسه ...🤗🤗
⬅️عزیزان الان حتما بعضیا فکر میکنند که خوب چرا ما بگیم نقص من چیه اون پرو نمیشه ...
توسرمون نمیزنه ⁉️⁉️
نه ......نه .....نه 📣📣📣
اینا همه و همه تفکر #یهودیت هست که
میگه مقابله به مثل کن ..🤛🤜
⏪اگر همسرت بهت خیانت کرد توهم بکن
اگر همسرت به مادرتو فحش داد تو بیشترشو بده ..
*⏮شما اولش شروع کننده ای و بعد همسر*
چون نمی خواهد این جایگاه و ارامش خودش را در خانه🏡 از دست بده همه جوره کاری میکنه که شما و اخلاق خوبتان را حفظ کنه ایشون هم تلاش میکنه برای تغییر خودش و یکی یکی کمبود های اخلاقی و رفتاری خودش رو کنار میذاره .
#تکلیف : حتما باهمسرتون💑 بشینید تو یه جای خلوت و باهاش صحبت کنید و نقص های اخلاقی 🙋🏻♀خودتون را در بیارید ..
اصلا هم خجالت نکشید چه خوبه که الان متوجه تغییر شدید .👏🏻
💛🧡💜💙💚❤️💛💜💙💚❤️
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
#جمعه #صلوات
در هر جمعه بر من زیاد صلوات و درود بفرستید. هر کسی از شما که بر من درود بیشتری بفرستد جایگاهش به من نزدیک تر خواهد بود..
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
🌱 یاد باد آن که مرا یاد آموخت!
🌸 معلم عزیزم روزت مبارک!
✏️ هنوز روی تختههای سیاه و سفید تموم مدرسهها، ردِ این نوشتهها باقیه. نه فقط روزای ۱۲ اردیبهشتِ هر سال، که تمام روزا.
اگه روی زبان و تختهها، نقش این نوشتهها کمرنگ شده به خاطر گَرد زمانه؛ اما نقشی که هر کدوم از ما امروز به عهده داریم نتیجۀ تلاش معلمهاییه که تمام توانشون رو عاشقانه و متعهدانه برامون گذاشتن.
🌷 از همهتون ممنونیم. روزتون مبارک.
#روز_معلم
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
🌸🍃🌹
🤗 طرح شارژ رایگان 😍
🔴 دوستانتون رو به کانال دعوت کنید، شارژ بگیرید 😍🤑
🎁 هر کسی ده نفر به کانال دعوت کنه ، شارژ هزار تومانی
🎁هر کسی بیست نفر به کانال دعوت کنه، شارژ دو هزار تومانی
🎁هر کسی سی نفر به کانال دعوت کنه، شارژ پنج هزار تومانی
✅ دعوت کردن یعنی اینکه در کانال عضو بشن و از روی تعداد ممبرهای کانال متوجه بشیم که به اعضا اضافه شده.
❤️ قبل از دعوت کردن به ادمین کانال اطلاع بدید و تعدادی که میتونید دعوت کنید رو بگید تا تعداد اعضای قبل از دعوت شما و بعد از دعوت شما دیده بشه و بعد شارژ تقدیم بشه 👌
🎁 راستی میتونید بارها در این طرح شرکت کنید 😍
این لینک رو برای دوستانی که می خواهید عضو بشن بفرستید:
❤️ http://eitaa.com/joinchat/1057161216Ca96abb365a 💚
🍀🌸🌱🌷☘️💐🌾🌹🍃🌺🌿🍄🌼
Samavati-MonajateAmiralmomenin.mp3
7.98M
🔊| #مناجات_امیرالمومنین
با صدای #سماواتی
این مناجات رو با صدای کم بگذارید پخش بشه و لحظه هاتون رو مناجاتی کنید 😭
با خدا حرف بزنیم توی این ماه قشنگ 😥
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
#پارت_ششم از #رمان_جان_من #عاشقانه و #مذهبی در برابر سخنان آرمانگرایانه عبدالله هیچ کس چیزی نگفت و
#پارت_هفتم از #رمان_جان_من
#عاشقانه و #مذهبی
باز هم صبر کردم، اما داخل نمیشد که چادر سورمه ای رنگم را به سر انداخته و دوباره به حیاط بازگشتم. در را آهسته گشودم که دیدم مردد
پشت در ایستاده است. کلید در دستش مانده و نگاهش خیره به دری بود که به رویش بسته بودم. برای نخستین بار بود که نگاهم بر چشمانش می افتاد، چشمانی کشیده و پُر احساس که به سرعت نگاهش را از من برداشت. صورتی گندمگون داشت که زیر بارش آفتاب تیز جنوب کمی سوخته و حالا بیش از تابش آفتاب، از شرم و حیا گل انداخته بود. بدون اینکه چیزی بگویم، از پشت در کنار رفته و او با گفتن «ببخشید! » وارد شد. از کنارم گذشت و حیاط نیمه خیس را با گامهایی بلند طی کرد. تازه متوجه شدم شیر آب هنوز باز است و سر شلنگ درست در مسیرش افتاده بود، همانجایی که من رهایش کرده و به سمت اتاق دویده بودم. به درِ ساختمان رسید، ضربه ای به در شیشه ای زد و گفت: «یا الله... » کمی صبر کرد،در را گشود و داخل شد. به نظرم از سکوت خانه فهمیده بود کسی داخل نیست که کارش را به سرعت انجام داد و بازگشت و شاید به خاطر همین خانه خالی بود که من هم از پشت در تکان نخوردم تا بازگردد. نگاهم را به زمین دوختم و منتظر شدم تا خارج شود. به کنارم که رسید، باز زیر لب زمزمه کرد: «ببخشید! » و بدون آنکه منتظر پاسخ من بماند، از در بیرون رفت و من همچنانکه در را میبستم، جواب دادم: «خواهش میکنم. »
در با صدای کوتاهی بسته شد و باز من در خلوت خانه فرو رفتم، اما حالِ لحظاتی پیش را نداشتم. صدای باد و بوی آب و خاک و طنازی نخلها، پیش چشمانم رنگ باخته و تنها یک اضطراب عمیق بر جانم مانده بود. اضطراب از نگاه نامحرم که اگر خدا کمکم نکرده بود و لحظه ای دیرتر پشت در رسیده بودم، او داخل میشد. حتی از تصور این صحنه که مردی نامحرم سرم را بی حجاب ببیند، تنم لرزید و باز خدا را شکر کردم که از حیا و حجابم محافظت کرده است. با بی حوصلگی شستن حیاط را تمام کردم و به اتاق بازگشتم. حالا میفهمیدم تصوراتی که دقایقی پیش از ذهنم گذشت، اشتباه بود.
آمدن مستأجر همانقدر که فکر میکردم وحشتناک بود. دیگر هیچ لحظه ای پیدا نمیشد که بتوانم در دل نخلستان کوچکم، خوش باشم. دیگر باید حتی اندیشه خرامیدن در حیاط را هم از ذهنم بیرون میکردم. هر چند پذیرفتن اینهمه محدودیت برایم سخت بود که بخاطر حرص و طمع پدر باید چنین وضعیت ویژهای به خانوادهمان تحمیل شود،
اما شاید همانطور که عبدالله میگفت در این قصه حکمتی نهفته بود که ما از آن بی خبر بودیم و خدا بهتر از هر کسی به آن آ گاه بود.
* * *
از صدای فریادهای ممتد پدر از خواب پریده و وحشتزده از اتاق بیرون دویدم. پوست آفتاب سوخته پدر زیر محاسن کوتاه و جو گندمیاش غرق چروک شده و همچنانکه گوشی موبایل در دستش میلرزید، پشت سر هم فریاد میکشید.
لحظاتی خیره نگاهش کردم تا بلاخره موقعیت خودم را یافتم و متوجه شدم چه میگوید. داشت با محمد حرف میزد، از برگشت بار خرمایش به انبار میخروشید و به انباردار و راننده گرفته تا کارگر و مشتری بد و بیراه میگفت. به قدری با حال بدی از خواب بیدار شده بودم، که قلبم به شدت میتپید و پاهایم سُست بود.
بیحال روی مبل کنار اتاق نشستم و نگاهی به ساعت روی دیوار انداختم که عقربه هایش به عدد هشت نزدیک میشد. ظاهرًا صدای پدر تا حیاط هم رفته بود که مادر را سراسیمه از زیرزمین به اتاق کشاند. همزمان تلفن پدر هم تمام شد و مادر با ناراحتی اعتراض کرد: «چه خبره عبدالرحمن؟!!! صبح جمعه اس، مردم خوابن! ملاحظه آبروی خودتو نمیکنی، ملاحظه بچه هاتو نمیکنی، ملاحظه این مستأجر رو بکن! »
پدر موبایلش را روی مبل کنار من پرت کرد و باز فریاد کشید: «کی ملاحظه منو میکنه؟!!! این پسرات که معلوم نیس دارن چه غلطی تو انبار میکنن، ملاحظه منو میکنن؟!!! یا اون بازاری مفت خور که خروس خون بار خرما رو پس میفرسته درِ انبار، ملاحظه منو میکنه؟!!! »
مادر چند قدم جلو آمد و میخواست پدر را آرام کند که با لحنی ملایم دلداریاش داد: «اصلاً حق با شماس! ولی من میگم ملاحظه مردم رو بکن! وگرنه همین مستأجری که انقدر واسش ذوق کردی، میذاره میره... »
ادامه دارد
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌 #عاشقانه_با_خدا
#ورد_سحری
هر نام تو، معنایی دارد؛
اینبار تو را به نام «حنّان»
صدا میزنم
#حنان یعنی مهربان
🔆 یعنی دلسوز؛ یعنی کسی که
حتی وقتی بندهای از او
روی برمیگردانَد،
باز هم
به او نعمت میدهد؛
باز هم آغوشِ لطفش را
برای بازگشت بندهاش باز میگذارد...🕊
خدای خوبم
هر نام تو معنایی دارد؛
اینبار تو را به این نام
صدا میزنم :
💜 #یا_حنان
تو را
به تمــام مهربانیات،
به تمــام محبتی که من داری،
و به تمــام نعمتهایت
قسم میدهم مگذار
لحظهای، قدمی، دور از تو بردارم . . . 🌸🍃
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚