🌸 #زن_صالحه
اگر زن ها واقعا به فکر زندگی شون باشند به این توصیه های رسول خدا (ص) عمل می کنند:
رسول خدا (ص) فرمود :
يك زن صالحهى شايسته بهتر است از يك هزار مرد ناصالح
و هر زنى هفت روز همسرش را خدمت كند خدا هفت در جهنم را بروى او به بندد و هشت در بهشت را برويش باز كند از هر درى كه بخواهد وارد بهشت شود.
✅ البته این خدمت به معنای این نیست که ، فقط هفت روز باشه و بقیه اش نباشه! و موجب شود که شوهر از او ناراضی باشد.
بلکه این خدمت زمانی این اجر را دارد که همسر همواره از زن راضی باشد
وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : اَلْمَرْأَةُ اَلصَّالِحَةُ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ رَجُلٍ غَيْرِ صَالِحٍ وَ أَيُّمَا اِمْرَأَةٍ خَدَمَتْ زَوْجَهَا سَبْعَةَ أَيَّامٍ غَلَقَ اَللَّهُ عَنْهَا سَبْعَةَ أَبْوَابِ اَلنَّارِ وَ فَتَحَ لَهَا ثَمَانِيَةَ أَبْوَابِ اَلْجَنَّةِ تَدْخُلُ مِنْ أَيْنَمَا شَاءَتْ .
إرشاد القلوب , جلد۱ , صفحه۱۷۵
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
رهبر انقلاب: "روز ولادت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) را روز زن و روز مادر نامگذاری کردهاند؛ میشد گفت روز رهبر یا روز والاترین انسان، اشکالی نداشت؛ امّا امروز نیاز جامعهی ما به این است که بداند مادری یعنی چه؟ زنِ خانه بودن و کدبانو بودن یعنی چه؟
فاطمهی زهرا با آن مقام و عظمت، یک خانم خانهدار است؛ یکی از شئون همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانهداری کردن."
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
#رمان_دختران_آفتاب #فصل_هفتم #پارت_سی_و_نهم عاطفه اومد كنارم - تو چطوري خانم گل؟ خوش ميگذره؟
#رمان_دختران_آفتاب
#فصل_هفتم
#پارت_چهلم
مادر لبههاي ميز را گرفت:
- چه طور شد كه سالي يكي دو ماه ما رو رها ميكردي، ميرفتي ماموريت طوري نبود؟ چه طور همون اول زندگيمون موقعي كه مريم يك سالش بود، شش ماه ما رو توي تهران تك و تنها رها كردي رفتي آلمان دوره ببيني، طوري نبود. ولي حالا اين سه ماه كه من براي كار به اين مهمي قراره ازتون دور بشم و تازه شما هم احتياج زيادي به من ندارين، اين قدر مهم شده؟!
بابا با تعجب به مادر خيره شد:
- من به خاطر شماها رفتم! به خاطر كارم!
مادر با لحني پيروزمندانه گفت:
- خب منم دارم به خاطر كارم ميرم.
مكثي كرد و يواش تر گفت:
- و به خاطر شماها!
بابا با عصبانيت از جايش بلند شد:
- ولي وضعيت من با تو فرق ميكنه! چرا نمي خواي اين رو بفهمي مستانه؟!
مادر با لحني عصبي و در حالي كه بغض گلويش را گرفته بود، جواب داد:
- چرا ميفهمم! ميفهمم! تو مردي و من زن!
پاكت سيگار را درآورد. ميخواست سيگار در بياورد، ولي دست هايش ميلرزيد:
- هميشه همين طور بوده. تو مرد بودي و من زن! تو آقا بودي و من كنيز! تو هر كاري دلت خواسته كردي، ولي من هميشه بايد به حرف تو باشم. تو حق داري پيشرفت كني، ولي من نه! آخه چه فرقي بين من و تو هست!
آخرش هم نتوانست يك نخ سيگار از پاكت دربیاورد؛ از بس دست هايش ميلرزيد.
بابا با ناراحتي و تاسّف به دستهاي مادر نگاه كرد و بعد به من. نگاهش ملتمسانه بود. شايد از من كمك ميخواست. ولي من مدتها بود كه ياد گرفته بودم فقط تماشاگر باشم. فقط تماشاگر! بابا فرياد كشيد:
- ولش كن اون زهر مار رو! چه قدر ميكشي؟!
مادر با عصبانيت پاكت سيگار را به گوشه اتاق پرتاب كرد. بغضش تركيد. گريه كنان دويد توي اتاق خواب و محكم در را به هم كوبيد!
سرم درد گرفته بود. چهار روز بود كه فكر ميكردم و به هيچ جا نمي رسيدم.
«بالاخره حق با كيه؟ تكليف ما چي ميشه؟ يعني ممكنه مادر طلاق بگيره؟»
آمدم مسافرت كه از اين فكر و خيالات رها بشم. باز هم فايده اي نكرد. بعد از بحثهاي داخل اتوبوس، همه چيز از نو شروع شد. «فرق بين پدر و مادر چيه؟ چرا مادر بايد از پدر اجازه بگيره؟ چرا نمي تونه پيشرفت كنه؟ چرا اختيارش دست خودش نيست؟ شايد براي اين كه زنها از مردها پايين ترند.»
رفتم طرف پنجره اي كه رو به خيابان بود. «اگه زن و مرد مساوي باشند چي؟ آن وقت مادر ميتونه ما را رها كنه و بره؟! بره پيشرفت كنه! حرفهاي مادر و راحله چقدر به هم شبيه است. ولي من كه از حرفهاي مادر سر در نمي آرم؛ يعني هيچ وقت حرف هايش را درك
نكرده ام. شايد راحله بتونه كمكم كنه.»
راحله يكي-دو متر با من فاصله داشت. كتاب ميخواند.
«يعني اين راحله اي كه مرتب سرش توي كتابشه، يا من، يا فاطمه از آن پسري كه توي خيابان ول ميگرده و مزاحم مردم ميشه، پايين تريم؟ نيستيم؟ چرا بابا ميتونه ما رو تنها بذاره و مسافرت بره، ولي مادر نمي تونه؟ شايد هم واقعاً حق با مادر باشه. شايد اگر دقيقاً بفهمم او چي ميخواد و چي ميگه، من هم به او حق بدم. پس بايد اول حرفهاي راحله رو بفهمم! شايد اگر كتابهاي او رو بخونم، بفهمم؟!»
رفتم كنار راحله. موقعي كه نشستم، سرش را از روي كتاب بلند كرد و لبخندي زد! براي اين كه چيزي گفته باشم، پرسيدم:
- چي ميخوني؟
- كتاب جنس ضعيف! از « اوريانا فالاچي»!
- كي هست؟
- اوريانا فالاچي؟! نمي شناسيش؟! يكي از معروفترين زنهاي دنياست و شايد معروف ترين خبرنگار دنيا.
نفس عميقي كشيد و بعد با حسرت گفت:
- يكي از همون زنهايي كه روي مردها رو كم كرده.
گفتم:
- پس خبرنگاره!
با اشتياق گفت:
- زن خيلي زرنگيه! از اون زنهاي ماجراجو كه به بيشتر نقاط دنيا سفر كرده و كتابهاي زيادي نوشته! با خيلي از مردهاي قدرتمند دنيا هم مصاحبه كرده. فكرش رو بكن، يه زن از يه گوشه دنيا بلند ميشه، ميره با اكثر مردهاي قدرتمند و سياستمدار دنيا مصاحبه ميكنه و چنان اونها رو سوال پيچ ميكنه كه گاهي وقت
ها گير ميافتن و جوابي ندارن. براي همين هم خيلي از همين مردهاي پر مدعا ...
ادامه دارد ....
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
#در_گوشی
آخرین پیام هر شب و یک فرصت واسه فکر کردنه، یادت باشه😉
در گوشی امشب:
کسی که بخواد زندگی کنه
راهش رو پیدا میکنه!
ولی کسی که نخواد،
راه رفتن رو !
مواظب حق الناس باشیم!
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻🍂
🌻🍂🌻🍂🌻
🌻🍂🌻
🌻
🌹روزی به حکیمی گفتند :
✨کتابی در زمینه اخلاق معرفی کنید
🌹فرمود: لازم نیست یک کتاب باشد
✨یک کلمه کافیست که بدانی:
❤️"خــدا می بینــد"❤️
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
💑 در جمع با همـسرتان بحث نکنـید!
✍حتی اگــر صحبتی پیش آمـــد که باعث دلخوری شمـــا شد، باز هم به روی خودتان نیاورید تا در موقع مناسب با همــسرتان در میان بگذارید.
بحثی که جلوی جمع شروع شود، پایانش دیگر دست شما نخواهد بود... شما فراموش می كنيــــد امــــا دیگـــران نه!
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
#همسرانه
شنونده ی خوبی باشیم.
هنگامی که همسرمان با ما صحبت میکند حتیالامکان به چشمان او نگاه کنیم و یا با اشاره و سرتکان دادن نشان دهیم که به حرفهای او توجه داریم.
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
#ریزه_کاری_های_همسرانه⚙🔩
"معجزهای به نام تشکر!!!"😍
❣ اگر بعد هرکار کوچکی زن و شوهر از یکدیگر سپاسگزاری کنند؛ زندگی سرشار از عشق و محبت خواهد شد.
🔹 چه پیامکی🌹
🔸 چه حضوری 🌹
🔹 چه در جمع خانوادگی🌹
🔸 چه جمع دوستانه و اقوام🌹
🔺 لطفا تشکر کردن از همسرتان را فراموش نکنید!🤗
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
❤️ مردان نیاز دارند دوست داشته شوند❤️
اگر یک مرد احساس کند از سوی همسر مورد بی محبتی قرار گرفته، ممکن است به فرد دیگری متمایل شود تا رضایت او را جلب کند. برای پرهیز از این موضوع زنان باید نیازهای عاطفی همسر خود را درک کنند و برای رفع نیازهای وی بکوشند.
💞 به ڪآناڷ همسرداری حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
تو تنها دلیلی هستی ...❣
که من بخاطرش ❣
نفس میکشم 😍😘💕
#عشقم
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
#رمان_دختران_آفتاب #فصل_هفتم #پارت_چهلم مادر لبههاي ميز را گرفت: - چه طور شد كه سالي يكي دو
#رمان_دختران_آفتاب
#فصل_هفتم
#پارت_چهل_و_یکم
براي همين هم خيلي از همين مردهاي پر مدعا از اين زن حساب ميبرن و با احترام ازش ياد ميكنن. اين كتابش هم شرح سفرش به كشورهاي بزرگ دنيا مثل ژاپن، آمريكا، هند و فرهنگهاي مختلفه. رفته و راجع به بدبختيها و ظلمهايي كه به زنها ميشه، تحقيق كرده. گفتم:
- تو فكر ميكني با اين حرفها چيزي عوض ميشه؟
- منظورت رو نمي فهمم!
- منظورم اينه كه فكر ميكني با اين حرفها و كتابها چيزي از اون ظلمي كه به قول تو داره توي تمام دنيا به زنها ميشه، كم ميشه؟ يا فكر ميكني با اين كه اوريانا فالاچي بره و با چند تا مرد خود خواه و مستبد به قول تو، مصاحبه كنه و شايد هم اونها رو گير بندازه، ميتونه انتقام اون ظلمهايي رو كه ميگي به زنها شده بگيره؟
راحله چند لحظه فكر كرد. سرش را تكاني داد و با تاسف گفت:
- نه! ممكنه نتونه هيچ كدوم از اون كارها رو بكنه، ولي حداقل ميتونه به امثال من و تو و اون خانمهايي كه الان اون جا نشستن و وقتشون رو تلف ميكنن، ديروز هم خودشون رو با اين حرف راضي كردند كه نبايد توقعي از زنها و خودمون داشته باشيم، نشون بده كه خير! يه زن ميتونه پا به پاي مردها حركت كنه و گاهي هم از اونها جلو بيفته. گفتم:
- يعني تو واقعاً اعتقاد داري كه هيچ فرقي بين مرد و زن نيست؟!
- معلومه كه نيست! پس فكر كردي من شعار ميدم يا اَدا در ميآرم؟ ديروز هم گفتم اون چيزي كه ما به نام فرق زن و مرد ميشناسيم، واقعيت نيست!، تلقينيه كه در طول تاريخ به هر دو جنس شده. به همين دليل هم در هر موقع از تاريخ يا هر جايي از زمين كه زنها از اين تلقين دور مانده اند، عكس اين قضيه اتفاق افتاده.
- يعني چه؟
- الان برات توضيح ميدم. ولي اول صبر كن بقيه بچهها رو كه ديروز حرف منو قبول نمي كردن، صدا بزنم. فكر ميكنم مثال خوبي گير آورده باشم كه جواب حرف اونها باشه.
بعد رو به فهيمه كرد كه داشت با «ديكشنري» سرو كله ميزد:
- فهيمه! بلند شو بيا كه يه چيز خيلي ماه برات گير آوردم. حتماً بايد ببيني!
بعد هم سميه و عاطفه را صدا زد. من هم ثريا و فاطمه را كه با هم گپ ميزدند صدا كردم. ثريا كمي غرغر كرد. انگار حال و حوصله اين بحثها را نداشت. ولي فاطمه كه آمد، او هم راضي شد بياد. شايد براي اين كه تنها نماند. همه كه نشستند، راحله نگاهي به همه كرد و گفت:
- يادتونه ديروز گفتم اين چيزي كه به ضعف و نقص زنها معروفه، واقعيتي نداره و صرفاً چيزي خياليه كه در همه زمانها به زنها تلقين شده و آنها هم باور كردن؟ البته شما هم حرف من
رو قبول نكردين! اوريانا فالاچي، نويسنده اين كتاب ضمن تحقيقي كه در مورد وضعيت زنهاي مالزي ميكرده، به گروهي از زنهاي مادر سالار برخورده كه توي جنگل و به شيوه گروهي زندگي ميكردن. برخوردش با اين زنها شنيدنيه.
راحله كمي مكث كرد. شايد منتظر بود كسي مخالفتي يا اظهار موافقتي بكنه. ولي كسي چيزي نگفت. هيچ اشتياقي در بچهها ديده نمي شد. عاطفه لم داده بود روي سميه. ثريا داشت با همان زنجير طلا و قلب آويزانش بازي ميكرد. فاطمه و فهيمه هم به جلد كتاب نگاه ميكردند، كه البته سخت هم بود. چون راحله مرتب كتاب را از لبه اش به كف دستش ميكوبيد. بالاخره راحله شروع كرد:
- در اين قسمت اوريانا فالاچي اول راجع به منطقه جنگلي كه زنهاي مادر سالار توش زندگي ميكردند، توضيح ميده و بعد تعريف ميكنه كه با كاظم خان، يعني مترجمش، ميرن توي يكي از اين كلبههاي اون دهكده كه چند تا زن هم در اون بوده اند. توي اون كلبه چشمش به چرخ خياطي و گرامافون ميخوره. از كاظم ميخواهد سوال كنه كه اين اشياء مال كيه؟ و بعد مينويسه...
راحله كتاب را باز كرد و از روي آن خواند:
جميله جوون ترين زن حاضر، به اين، چنين جواب داد:
- اين جهيزيه شوهر منه. وقتي ازدواج كرديم، آنها را با خود آورد. كاظم خان پرسيد:
- شوهرت كجاست؟
- خانه مادرش.
- چرا خانه مادرش؟
ادامه دارد....
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚
✨﷽✨
#درمانگاه_معنوی💚
💠چهار حدیث زیبا از صلوات
⬅️ با صدای بلند صلوات فرستادن ،
نفاق را بر طرف می کند.
📗 ثواب الاعمال ص ۱۹۰
⬅️ هر کس یک مرتبه صلوات بفرستد ،
خدا درِ عافیت را بر او می گشاید.
📘 جامع الاخبار ص ۶۷
⬅️ رسول خدا (ص)به حضرت علی (ع) فرمود:
هر کس بر من صلوات بفرستد شفاعت من بر او
واجب می شود
📗 جامع الاخبار ص ۶۷
⬅️ یکی از آداب فرستادن صلوات این است
که دل با زبان موافقت نماید ، به این معنا که
از روی غفلت زبان را به گفتن صلوات حرکت
ندهد
📘 شرح صلوات ج ۱۱۶
✨اللّٰهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وآل مُحمّد وعَجِل فَرجَهمْ✨
💞 به ڪآناڷ #همسرانه حــۏاے آدݦ بپیوندید↙️
❤️ @havayeadam 💚