ایتا - هـاویر .

هیچ دیوانی ندارد، شعرِ چشمانِ تو را.

286 مشاهده08:37

دلبری با دلبری دل از کفم دزدید و رفت.

299 مشاهده09:32

بی تو تاریک نشستم، تو چراغِ که شدی ؟

346 مشاهده14:49

با همه حرف کم میارم، با تو زمان.

911 مشاهده19:38

حسی که گفتم شاید با کمی قدم زدن بگذرد، مرا وسط خیابان به گریه انداخت.

320 مشاهده21:09

آمدی سر به هوا، چشم به راهم کردی.

331 مشاهده16:50

تك تكِ دردهایِ مرا نجف مرهم میشود.

476 مشاهده16:59

امشب از خوابِ خوش گریزانم، که خیالِ تو خوش‌تر از خواب است.

316 مشاهده22:00

نمی‌گیرد کسی همچون نفس در سینه جایت را.

319 مشاهده20:49

کی از شب می‌ترسه تا وقتی تو ماهی ؟

504 مشاهده19:54

کشتیِ عشقِ تو را کنجِ دلم ساحل شد.

1 مشاهده04:40

به خاطر آوردنت را دوست دارم، چه زیبا مرا از هم می‌پاشی.

1 مشاهده21:57

مطالب بعدی