15.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛰ما و جهان پیرامونمان🛰
یک کلیپ فوق العاده زیبا 👌👌👌
🌏 @hayat_tayyebeh
🌹🍀🌻☘🌺
🌼🍃🌷
💐
بسم الله الرحمن الرحیم
🔶 درد بی دردی 🔶
📋 حجم مطلب: حدود 640 کلمه
⏰ زمان: حدود 5 دقیقه
مسافر بودیم و غریب. بنزین ماشین هم تمام شده بود. در گرمای کویر و در آن جاده فرعی، ماشینی هم نمی آمد تا کمکمان باشد.😫 پیاده شدیم و دل به کویر زدیم، شاید به روستایی برسیم و قدری آب پیدا کنیم تا از تشنگی نمیریم؛ اما عده ای ماندند. هرچه اصرار کردیم گوششان بدهکار نبود.😤😠 یکی از رفقای باصفا می گفت این منطقه را تا حدودی می شناسد. با تلفن با دوستش صحبت کرد.📱 بخت با ما یار بود دوستش برای تعطیلات به روستایشان برگشته بود راه بلد بود اما آن روز در روستا کسی نبود که به دنبالمان بیاید.😒
چاره ای نداشتیم جز اینکه با راهنمایی آن دوست، راهی چند کیلومتری در کویر را طی کنیم. به هر جا که می رسیدیم دوستمان آدرس را می پرسید و آن رفیقِ پشت تلفن هم که انگار آن منطقه را مثلِ کف دستش می شناخت، آدرس کامل می داد. بعد از کلی زحمت و خستگی بالاخره رسیدیم.
گاهی اوقات آفتاب کویر چنان اذیتمان می کرد که می گفتیم خوش بحال آنان که ماندند و با ما نیامدند.
بعضی رفقا هم وسط راه کم آوردند و همانجا ماندند. اما ما مصمم بودیم که برسیم و عاقبت هم رسیدیم.💪
رسیدیم و با شربت خنک از ما استقبال کردند چه لذتی داشت.😄
الهی شکر که زنده ماندیم....
در بین راه گاهی به رفقا زنگ می زدیم که حرکت کنید و بیایید. آدرس هم می دادیم: به فلان تپه که رسیدید باید آن را دور بزنید. جلوتر پرتگاهی است مواظب باشید. حتی وقتی رسیدیم هم گفتیم که ما مسیر را آمدیم و رسیدیم. اما هر چه می گفتیم فایده ای نداشت.☹️
اهل آمدن نبودند و ماندند...!
بعد از تجدید قوا برگشتیم به دنبال رفقا اما چه سود که بیابان وحشی آنجا با آن آب و هوای خشن به جاماندگان مهلت زندگی نمی داد.😭😰
🔴 قصه ما نیز چنین است. رفتن سخت است. بعضی خیال می کنند مثل بهجت و قاضی شدن یک فضیلت است.
خب حالا عده ای می خواهند سیر و سلوک کنند درست مثل اینکه عده ای دوست دارند پزشک شوند و عده ای مهندس. اما نگاه انبیاء چنین نیست...
ما در بیابانیم اما حال حرکت نداریم. حرکت به سمت خدا یک سلیقه نیست،سیر و سلوک آبگوشت نیست که کسی دوست داشته باشد و کسی دوست نداشته باشد.
سلوک تنها کار مهم ما در دنیاست، بقیه کارها چیزی شبیه بازی است.😧
کسی که به سوی خدا حرکت نمی کند نمی داند که همه زندگی را از دست می دهد هرچند معروفترین، پولدارترین ،دانشمندترین و همه ترین های دنیا را داشته باشد.😱😱😱
دلخوش نباش...
سلوک به سوی خدا پهلوان می خواهد. دلخوش نباش گاهی اشکی داری یا نماز نم کشیده ای می خوانی و گاهی حتی رگ غیرتت هم برای دین بیرون می زند، این راه از آنچه در بالا گفته شد خطرناک تر است.😳😳
به قول آن بزرگ، ما همه شمرِ بالقوه ایم.😱😱 مگر شمر که بود؟شمر جانباز جنگ صفین بود، جانباز رکاب علی. چیزی که ما خوابش را هم نمی بینیم.
چه آرزوها که در دعای ندبه نمی کنیم و برای او و امثال او فراهم بود. اما آخرش شد شمر. 😱😭
خود من و خود تو چطور؟!
خودت را می گویم...!
دیگران را ول کن....
چقدر احساس نیاز کردیم به حرکت؟! چقدر می نشینیم و حساب می کنیم که آیا در مسیر هستیم یا راضی شدیم که در خانه بنشینیم؟
نمی خواهیم حرکت کنیم؟😰😐
اگر احساس نیاز به سلوک نداریم، اگر حال حرکت به سوی خدا را نداریم، اگر غیر از آن زمانی که مشکلاتی داریم دلمان برای خدا، بی خود و بی جهت تنگ نمی شود باید فوری فکری به حال خودمان بکنیم.😷
شاید دردمان این است که دردی احساس نمی کنیم.
چند دقیقه ای تلگرام را ببند...
خلوتی پیدا کن...
لَختی بیندیش...
نکند ما جز کسانی باشیم که راضی شدیم به وضع موجود خودمان؟
چند دقیقه فکر کنیم...
شاید فرجی شد...
التماس تفکر
#درد_بی_دردی
#سلوک
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
کانال نویسنده
✍ @ghorbani62
کانال حیات طیبه (عاقلانه ترین عاشقانه انسان)
🌍 @hayat_tayyebeh
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
❤️🌺🌷یا محیی الموتی🌷🌺❤️
هر مرد و زنی که عمل شایسته انجام دهد و مومن باشد او را به حیات طیبه زنده می گردانیم.
انسان تا به مرحله حیات طیبه نرسیده مرده است هرچند در مرحله حیات حیوانی زنده باشد، درست مانند کسی که دچار مرگ مغزی شده و فقط حیات نباتی دارد.
انسانی که به حیات طیبه زنده شده لذاتی را تجربه می کند که دیگرانی که در این مرحله نیستند ابدا تصور آن را هم ندارند. آرامش، عشق و لذت دائمی در این مرحله را باید چشید. حیف است عمر بگذرد و به بنیادی ترین نیازهایمان بی توجه باشیم. باید کمی همت کرد. عبور از مرحله حیات حیوانی به حیات انسانی نیازمند اراده خودمان و البته طبابت دوستان خدا است. یا علی
الحمد لله در روز میلاد امیر المومنین علی علیه السلام توفیقی دست داد تا کانال های حیات طیبه - گاه نگاره های طلبگی در پیام رسان های دیگر هم ایجاد شود.
آدرس کانال در تلگرام:
https://t.me/hayat_tayyebeh
آدرس کانال در ایتا:
https://eitaa.com/hayat_tayyebeh
آدرس کانال در سروش:
http://sapp.ir/hayat_tayyebeh
آدس کانال در آی گپ:
https://iGap.net/hayat_tayyebeh
آدرس در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/ghorbani2716/
ایمیل:
ghorbani2716@gmail.com
ارتباط با ادمین در تلگرام:
https://t.me/m_ghorbani_h
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹در سفر عید فرصت کوتاهی پیدا شد برای زیارت مرقد عارف بزرگ مرحوم آیت الله تالهی. واقعا صفای خاصی دارد. خداوند رحمتش کند.
تلگرام:
https://t.me/hayat_tayyebeh
ایتا:
https://eitaa.com/hayat_tayyebeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛰مقایسه اندازه زمین، خورشیدو بزگترین ستاره کشف شده🛰
اگر باهواپیمایی باسرعت 1000 کیلومتر بر ساعت دورزمین بچرخیم کمتر از 2روز طول میکشه
باهمین سرعت دور خورشید حدود 6ماه
درمورد ابرغول چقدر؟
حدود 800 سال😳
@hayat_tayyebeh
✍ارتباط با ادمین در ایتا:
@mojtabaghorbani
✍ارتباط با ادمین در تلگرام:
https://t.me/m_ghorbani_h
💐متاسفم که در دنیای اطلاعات زندگی میکنیم💐
📄حجم مطلب: 592 کلمه
⏱زمان مطالعه: حدود 3 دقیقه
🔸با انقلاب صنعتی و تغییر سبک زندگی، انسانها دوره جدیدی از زندگی را آغاز کردند و هر روز شاهد خوب و بد تکنولوژیهای نو بوده و هستند. در قرن اخیر و به خصوص در سالهای گذشته، با ورود فضای مجازی زندگی انسانها سبک و سیاق دیگری یافت. این دوره را عصر انفجار اطلاعات میدانند. این روزها با زدن چند کلید لب تاب یا زدن چند انگشت بر گوشیهای لمسی، انبوهی از اطلاعات در مورد یک مطلب و مطالب مربوط به آن در دسترس همگان حتی کودکان است. شبکه های اجتماعی هم که در این اواخر به این فوران اطلاعات کمک شایانی کردند که جا دارد از همه آنها تشکر به عمل آوریم. متشکریم.👏👏
🔸با این همه فوائد، اما باید گفت حیف و صد حیف که در چنین دنیایی زندگی میکنیم.😞
🔸میگویند دو نفر داشتند غذا میخوردند، یکی از آنها به قدری غذا خورد که منفجر شد. اون یکی گفت خوش بحالش سیر شد.😂
🔸ما تو دنیای اطلاعات داریم سیر میشیم.😱 وقتی تلگرام را باز میکنیم از چندین کانال و سوپرگروه و هایپرگروه و مینی گروه و ...(نترس چند وقت دیگه همین نوع گروهها را هم تلگرام درست میکنه) اینقدر برامون پیام میاد که معمولا چند ساعت را صرف مطالعه مطالبشان میکنیم. چند ساعت ذهنمون داره غذا میخوره. خب چی میشه؟ کم کم این ظرف ذهن پر میشه. کلی اطلاعات داریم اما نقش ما این وسط چیه؟ یک ظرف که هر کس رسیده یک چیزی ریخته توش. اینقدر که داره منفجر میشه!🙊
🔸بزرگی میفرمود ذهن انسان مثل معده است. اگر زیاد پُر بشه دچار سوء هاضمه میشه. معده نمیتواند کار هضم غذا را به درستی انجام دهد. ذهن انسان هم همین جور است. وقتی اطلاعات زیادی میریزیم توش، دیگه ذهن حوصله تحلیل اطلاعات را ندارد. حالا کار نداریم که وقتی تحلیل نمیکنیم ممکنه به چه کسانی تهمت بزنیم و آبروی چه کسانی را با فرواردهای بی جا ببریم و دچار هزاران معصیت بشیم. اینها به کنار. اما در زندگی خودمان نمیدانیم راه درست چیست. چرا؟ چون به جای اینکه یک مساله را خوب تحلیل کنیم و نسبت به آن نظر بدهیم، هزاران مساله را صرفا از دیگران تقلید کرده ایم. طرف، عکسی می گذارد بعد دو تا حرف بی ربط می زند و ما هم که وقت و حوصله تحلیل نداریم، چون ظاهرش قشنگ است، قبول میکنیم، اما اگر قدرت تحلیل داشتیم میفهمیدیم که چه حرفهای غیرمعقولی را قبول کرده ایم.
🔸امروز ما حرفهای زیادی بلدیم اما متاسفانه بلد نیستیم زندگی کنیم. آمار طلاق و اعتیاد و ... در دنیای اطلاعات نشان میدهد که مشکل ما صرفا کمبود دسترسی به اطلاعات نیست بلکه مشکل عدم توانایی تحلیل درست زندگی است.
🔸نتیجه این سبک زندگی چیست؟ نتیجه انسانهایی است که وسعت اطلاعاتشان - صرف نظر از اینکه این اطلاعات تا چه حد مفید است - به وسعت یک اقیانوس است اما به عمق یک سانت. آری عصر اطلاعات، ما انسانها را به اقیانوسهایی به عمق یک سانت بدل کرده است. کسانی که کار عمیق علمی میکنند میگویند که کسانی که در چندین رشته ادعای تخصص دارند عموما هیچ کدام را خوب بلد نیستند اما اگر کسی یک کار را خوب انجام دهد ولو به قیمت از دست دادن اطلاعات مفید دیگر، این شخص در آن کار یا رشته پیش رو و مبتکر است.💪
💡این نوشته مخالف تبادل اطلاعات در سطح وسیع و جهانی نیست. ما در این میانه، نفهمیدیم که همانطور که هر غذایی - ولو غذای خوب - را نباید خورد، هر اطلاعاتی را هم نباید به ذهن داد. فلینظر الانسان الی طعامه: پس انسان بايد به خوراكش(اعم از خوراک مادی و معنوی) با تأمل بنگرد (عبس/24)
👤التماس تفکر👤
مجتبی قربانی
تلگرام:
https://t.me/hayat_tayyebeh
ایتا:
https://eitaa.com/hayat_tayyebeh
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼
🌹🌹حجاب نگار 1🌹🌹
📄 حجم مطلب: 265 کلمه
⏰ زمان: حدود 1/5 دقیقه
چند وقتی است حجابِ اجباری، شده نقلِ بعضی مجالس و محافل. آقا این حجاب را آخوندها درست کردند تا زن را از حضور در اجتماع منع کنند.😱 اصلا مگر چهارتا تار مو بیرون باشه چی میشه. حالا اگر ما زنها روسری نذاریم میریم جهنم👩، یعنی خدا اینقدر بیکار یا ظالمه که مارا به خاطر چهارتا شوید ببره جهنم. ☹️بابا خدا با این چهارتا تار مو که کار نداره. خب شما نگاه نکن، برو خودتو درست کن. دل باید پاک باشه. این همه تو این مملکت دزدی میشه اونوقت شما گیر دادی به اینکه این دختره چرا ساپورت پوشیده. مردم از فقر مالی دارن خفه میشن اونوقت دغدغه شما شده شال و روسری دخترا. والا به خدا ول کنید مردم رو.😡☹️
فارغ از جنبه های سیاسی این قصه ی نوپدید و البته درددل های قدیمی بعضی ها در مورد حجاب، گاهی لازمه کمی در این مورد فکر کنیم، هرچند می دانم که خیلی درد داره. راستی می دونستید که فکر کردن خیلی درد داره؟ ولی خب به نظرم مطلب مهمیه و گاهی باید بهش فکر کرد😫. به این سوال که چرا باید حجاب داشت. ممکنه بعضی بگن چون خدا گفت. حالا اگر برفرض محال😨، خدایی نبود یا نمی گفت، لازم نبود حجاب رو رعایت کنیم؟ یعنی این عقل های ناقص العقل ما در مورد حجاب حرفی ندارن.
البته بر فرض محال گفتم خدا نباشه. خدا نکنه خدا نباشه، بدبخت میشیم. ماکه کسی رو جز خدا نداریم خدا هم نباشه که دیگر پرپر میشیم. خداجون قربونت بشم الهی هیچ وقت داغت رو نبینم.😍😘😂
در یک سریالِ نوشتاری میخواهیم ببینیم اصلا اگر خدا نفرموده بود، خودمون از حجاب چی میفهمیدیم. منتظر پستهای بعدی باشید.🤗
#حجاب
#حجاب_نگار
کانال حیات طیبه در تلگرام:
https://t.me/hayat_tayyebeh
کانال حیات طیبه در ایتا:
https://eitaa.com/hayat_tayyebeh
✍ مجتبی قربانی
@mojtabaghorbani
#ارزش_حجاب_در_آمریکا
#الهام_اتحادی
طراح لباس و حجاب، هیوستون تگزاس
بعد از هجرت به آمریکا، عمیقاً فهمیدم حجاب چقدر برایم عزیز است! اما چیزی که باعث شد در زمینهی حجاب دست به قلم شوم، محجبه بودن مادر و مادر بزرگ و مادر مادر بزرگم نبود؛ بلکه واکنشهای جدید مردان و زنان غیر مسلمانی است که چند ماهی میشود در کنارشان قرار گرفتهام!
یک ماه از ورودم به آمریکا گذشته بود که برای سوال راجع به رشتهی مورد علاقهام، به کالج شهر فعلیمان (هیوستن تگزاس) رفتم. برای ملاقات با مشاور کالج نوبت گرفتم و بر روی صندلی در سالن انتظار نشستم. آن روز علاوه بر بستن حجاب روسری، یک کلاه رسمی زنانه بر سر داشتم. متوجه نگاه نیمه سنگین دانشجوها شده بودم اما همچنان زل زده بودم به خطوط کتابی که در دستم بود بی آنکه خطی از صفحه را بخوانم...
سعی کردم با خودم عادی برخورد کنم و روی یکی از خطوط تمرکز کنم: «برای طراحی یک استایل رسمی، نخست به جنس پارچه بیاندیشید. انتخاب جنس مناسب میتواند....»
- ببخشید خانم!
سرم را بالا بردم...
دختری مو بور بود با چشمهای روشن. کنارم نشست و گفت: میتوانم یک سوال بپرسم؟
با لبخند گرمی که زیبایی حجابم را درونی نشان دهد گفتم: بله حتماً، بفرمایید.
- میتوانم بپرسم دین شما چیست؟
- اسلام؛ مسلمان هستم.
صورتم منقبض شد و لبخندم محکمتر تا درونی و قلبی بودن زیبایی حجابم حفظ شود!
-همیشه پوشش سر دارید؟
- بله.
-ازدواج کردهاید؟
-بله، متاهلم.
-نظر همسرتان نسبت به پوشش سرتان و لباستان چیست؟
-حجاب؛ به این پوشش سر میگوییم حجاب. او خیلی از حجابم لذت میبرد.
- همسرتان باید به شما افتخار کند! آرزویم این است که بتوانم روزی به اندازهی شما به خودم احترام بگذارم و برای تن و روحم حرمت قائل شوم و با پوششم... همان حجابم، به مردان و زنان اطرافم بگویم من یک زنم با حریم شخصی؛ حرمت من نگه داشتنیست چون حفظش کردهام. با حجابم بگویم تا همینجا، پشت همین پوشش، قابل دسترسیست و باقی حریم شخصی من است.
عضلات صورتم که تحت فشار لبخند مذکور بود، کم کم وا رفت.
ادامه داد: اما خانوادهام مسیحیان متعصبی هستند که نمیگذراند پوشش، ببخشید حجاب اسلامی، داشته باشم.
چشمانم داغ شده بود و یک تکان کوچک کافی بود تا اشکم بلغزد روی گونهام. باید چه میگفتم؟! خدایی! منِ ۲۸ سالهای که حجاب را از کودکیام تا آمریکا آورده بودم، در جواب آن توصیفات تکان دهندهی دختری از یک خانوادهی متعصب مسیحی در مورد حجاب، چه باید میگفتم؟!
بالاخره زبانم چرخید و گفتم: چقدر زیبا توصیف کردید. جواب داد که: و شما با آن پوشش سر و لباس پوشیده، چقدر زیبا حجاب را معرفی کردید. من توصیف کردم و شما برتر از آن، به تصویر کشیدید.
نوبت مشاورهاش شد. دستم را گرفت و گفت: از دیدارتان خیلی خوشحال شدم. امیدوارم مادرم زودتر بیاید تا شما را به او نشان دهم. او باید ببیند که حجاب یک زن مسلمان چقدر میتواند زیبا باشد!
تصویر آن چهره و آن چشمهای رنگی، حک شد روی مردمک چشمم.
همانجا، همان لحظه، مطمئنتر از همیشه، به خودم قول دادم که به تلاشم در زمینهی طراحی حجاب ادامه دهم و آن طراحِ حجابِ رویاهایم باشم. 😌
به این فکر میکنم که حجاب، گاهی یک جاذبه به حساب میآید؛ نه به این عنوان که موجب جلب توجه و تبرج در نظر نامحرمان گردد، بلکه یک خانم مسلمان میتواند با حفظ حیا و حجاب وزین و زیبای خود، دیگران (چه غیر مسلمانها و چه مسلمانانِ شناسنامهای و غیر مذهبی) را به دین خدا جذب کند. وقتی حجابِ یک زن مسلمان زیبا و وزین باشد، میتواند از هزار هفتهی مد نیویورک و لندن و پاریس و غیره بیشتر مورد پسندِ فطرت انسانها واقع شود!
به چشم خودم میبینم که گاهی چطور پوششم در نظر زنان و مردان غیر مسلمانی که حتی با حجاب مخالفند، وزین و دلنشین میآید و بعضاً مخالفتشان به کنجکاوی تبدیل میشود. لذا تصمیم گرفتم بعنوان یک بانوی محجبهی ایرانی، فعالیتم را در زمینهی ارائهی حجاب گستردهتر کنم تا علاوه بر حفظ حجاب خودم، معتقدین به سایر مذاهب را هم به حجاب علاقمند کنم. 😌
به ما بپیوندید👈👈👈👈
#تبلیغ_بین_المللی_اسلام
💠 @Allah4all
💠 @elizeh_USA
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🌺🌺🌹🌹سلام خدمت همه دوستان عزیز به خصوص رفقای جدید الورود🌹🌹🌺🌺
از لطف و حمایت شما عزیزان تشکر می کنیم.
منتظر نظرات و نقدهای شما هستیم. برای ارتباط با نویسنده از لینک زیر استفاده بفرمایید:
@Mojtabaghorbani
با توجه به اینکه کانال تلگرامی زودتر ایجاد شده از دوستان دعوت می کنیم در کانال تلگرامی نیز ما را حمایت کنند.
آدرس کانال تلگرامی:
https://t.me/hayat_tayyebeh
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
اولین روز هفته را باسلام به آقا امام حسین علیه السلام آغاز میکنیم...
روزگارتون حسینی💔
@hayat_tayyebeh
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
السلام علیک یااباعبدالله💔
مایک پیاله ایم که لبریز باده ایم
این یک پیاله را به مَلک هم نداده ایم...
باهرسلام صبح به آقای بی کفن
انگار روبروی حرم ایستاده ایم...
با نوکری خانه ی ارباب باوفا
احساس میکنیم که ارباب زاده ایم...
شکرخدا که نان شب ما "حسین" شد
ممنونِ لطفِ مادر این خانواده ایم...
داریم با "حسین حسین" پیر میشویم
خوشحال ازاین جوانی از دست داده ایم...
@hayat_tayyebeh
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
#اینگونه_بود ...
کوتاهنوشتهای از سیره و سبک زندگانی آیتالله بهجت قدسسره:
قرار بود نمایندهای از ایران به لبنان برود.
تصمیم گرفتم او را نزد آقا بیاورم تا نصیحتی کنند.
تقریبا ساعت ١١:٣٠ شب بود که رسیدیم به منزل ایشان.
کارمان آنقدر واجب بود که به خودم اجازه دادم با اینکه از قبل هماهنگ نکرده بودیم، آرام در بزنم.
خود ایشان در را باز کرد، انگار منتظر ما باشد!
وارد شدیم و آقا برایمان چای آورد، مقداری صحبت کرد،
نزدیک ساعت ١٢:٣٠ پرسید: «شام خوردهاید؟»
ناخودآگاه گفتیم: «خیر!»
آقا بلند شد و آرام از پلههایی که به آشپزخانه میرسید، پایین رفت تا غذایی مهیا کند.
پردۀ آشپزخانه را کنار زدم؛ دیدم که ظرفی را روی اجاق گذاشت و چند عدد تخممرغ در آن شکست.
بعد یک سینی آماده کردند و همه چیز را در آن قرار دادند؛
اما نمیتواند بلندش کند، آرامآرام آن را تا پسِ پرده، روی زمین کشید.
ساعت ١:٠٠، شام حاضر بود،
چند عدد تخممرغ نیمرو، کمی سبزی و چند خیار و کاسهای زیتون و خرما که با سلیقه در سینی چیده شده بود.
تمام کار را خودش کرده بود.
از خجالت آب شدیم. هرچه کردیم، دستمان بهطرف غذا نمیرفت. متوجه خجالت ما شد، نشست و با ما خورد تا راحت باشیم.
غذا ساعت ٢:٠٠ تمام شد، دوباره چای آورد. اگر کسی که ایشان را نمیشناخت، در آن حال ایشان را میدید، محال بود بفهمد کیست.
بالأخره نمایندۀ ایران، به لبنان رفت و برگشت؛
میگفت: «ذرهای در مصرف بیتالمال دست از پا خطا نکردم. فکر میکنم این به برکت همان لقمهای بود که میهمان حضرت آقا قدسسره بودم.»
📚 (این بهشت، آن بهشت، ص٨١-٨٢؛ بر اساس بر اساس خاطرۀ یکی از مرتبطین با معظمله)
https://t.me/bahjat_pic/72
🔶 مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله بهجت قدسسره
https://t.me/bahjat_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
كار خوبه خدا درست كنه،
سلطان محمود خرِ كيه...
🌍 @hayat_tayyebeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید صدر کیست؟
#١٩فروردین_سالگردشهادت_شهیدصدر
#شهیدسیدمحمدباقرصدر
#مغزمتفکراسلامی
#نابغه_ای_که_نمیشناسیم
🆔 @shahidsadr
💠 به فرزندم سید محمد باقر صدر بگو...
🔸 شیخ محمد رضا نعمانی از همراهان شهید صدر:
مادر شهید صدر قضیه عجیبی را برای من تعریف کرد... :
شهید صدر در آغاز حیات علمیاش هر روز به حرم امام علی علیهالسلام شرفیاب میشد و پس از زیارت و اقامه نماز، جایی در حرم مینشست و به مسائل علمی پیچیدهای که در ذهن داشت، فکر میکرد و از آن حضرت برای حل آنها کمک میگرفت و میگفت در حرم امام علی علیهالسلام حل هیچ مسألهای برای من سخت نیست. اما مدتی نتوانست به حرم مطهر برود و کسی هم از این موضوع مطلع نبود تا اینکه خدمتکار پدر شهید صدر ـ که بعد از وفات پدر در خدمت شهید صدر نیز ماند و برای رضای خدا و بیآنکه مزدی بگیرد کار میکرد ـ آن را فاش کرد. او در عالم رؤیا امیرالمؤمنین علیهالسلام را دید که به او فرموده بود: «به فرزندم سید محمد باقر صدر بگو چرا حضور در درس ما را قطع کردی؟»
او وقتی از خواب بیدار میشود خوابش را برای شهید صدر تعریف میکند. شهید صدر بعد از شنیدن این خواب فاش میکند که عادت داشته هر روز پشت ضریح بنشیند و به مسائل علمی فکر کند. از آن روز ایشان دوباره عادت خود را از سر گرفت و تا آخرین روز قبل از حصر آن را ادامه داد.
🔺 بنگرید به: شهید الأمة وشاهدها، ج ۱، ص ۱۰۶
🔹 کانال پژوهشگاه تخصصی شهید صدر:
🆔 https://telegram.me/shahidsadr
🆔 @shahidsadr
🌹🌱💐☘🌸🍂🌺🍀🌼🌿🌷🍃
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز سالگرد شهادت مرحوم شهید سید محمد باقر صدر رضوان الله تعالی علیه است. نابغه ای که واقعا او را نشناختیم.
وقتی زندگی ایشان را مرور میکنم دچار حیرت می شوم. اعجوبه بودند. واقعا اعجوبه.
در چه سنینی چنین کتابهایی که الان در دوره های عالی تحصیلات حوزوی و دانشگاهی باید تدریس شود. این همه نبوغ واقعا مرا یاد ابن سینا می اندازد. به حق او ابن سینای زمان ماست. جمع این همه کار علمی در کنار فعالیت های سیاسی واقعا خارق العاده است.
یکی از مهمترین وجوه ایشان تفکر و قدرت بالای ارائه ایده های نو در زمینه های مختلف بود. یک بار خدمت حضرت آیتالله فیاضی حفظه الله بودم؛ فرمودند شخصی از شهید صدر پرسیده بود شما روزی چقدر مطالعه می فرمایید؟ ایشان فرمودند اگر منظورتان مطالعه کتب و ... است که زیاد نیست اما من تا بیدارم درحال فکر کردنم!
به نظر یکی از بزرگترین جنایات صدام خبیث لعنه الله علیه محروم کردن جامعه بشری از این بزرگمرد بود.
روحش شاد.
برای شادی روح ایشان صلوات و فاتحه ای تقدیم بفرمایید.
✍ مجتبی قربانی همدانی
@Mojtabaghorbani
کانال حیات طیبه در ایتا؛ سروش و تلگرام:
🌍 @hayat_tayyebeh
هدایت شده از قربانی نژاد
پندار مااین است که ما مانده ایم وشهدا رفته اند. اما حقیقت آن است که زمان، مارا باخود برده است و شهدا مانده اند.
سید مرتضی آوینی
@hayat_tayyebeh
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از قربانی نژاد
بیست و پنجمین سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی گرامی باد.
@hayat_tayyebeh
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
aviny-24.mp3
506.1K
بیست و پنجمین سالروز شهادت شهید آوینی گرامی باد
خدا رحمت کند این بزرگمرد را
پایگاه شهید مطهری
https://t.me/joinchat/AAAAAEIJ4QvBI5MJzGkHcA