فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ استاد رائفی پور
🤲 اهمیت گفتن " وعجل فرجهم" در آخر صلوات
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ تیر خلاص دولت به مردم و مقدسات!!!
❌ در گیرودار انتخابات،دولت اعلام کرده اگر قصد رفتن به کربلا دارید،واکسیناسیون عمومی لازم است!!!
👤 تحلیل ویژه حجت الاسلام پورآقایی
#انتخابات
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
#مطالبه
10.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشنهاد دانلود
⭕️🚨 نوبت جهاد ماست
❌ شرایط به مو رسیده؟ متوجهی؟!
⚠️ با دیدن شماها باور میکنم امامصادق (ع) ۴۰۰۰ هزار شاگرد داشت، ولی دنبال ۴۰ مرد میگشت!
✨﷽✨
🦋 با ما همراه باشید ...
حیات طیبه👇
https://eitaa.com/hayate313
#ارسالی_ما ♥️
مهمان سرزده
ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه ، برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند. پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام می گفت: نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و میرفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند ، این البته زیاد شامل مادرم نمیشود . صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت میکرد بالا. برای یک لحظه خشکم زد. ما خانواده ی سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند ومیامدند تو،روزی هفده بار با هم تلفنی حرف میزدند؛ قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم. خونه نا مرتب بود؛ خسته بودم.تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم... چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید! شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت:خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نیست ؟؟؟ !!! در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم! پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.پدر و مادرم هردو فوت کردند.
چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند. راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟ آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر میدارم. یک قطره روغن میچکد توی ظرف و جلز محزونی میکند. واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟! حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم میخورد: "من آدم زمختی هستم" زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت میداد، آه بکشم؟ آخ. لعنتی، چقدر دلم تنگ شده براشون؛ فقط… فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه... میوه داشتیم یا نه...همه چیز کافی بود:
من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست می گفت که: نون خوب خیلی مهمه.من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی...! زمخت نباشیم
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥امام صادق: تعجب میکنم از چهار دسته از مسلمانان که هنگام مشکلات و گرفتاریها به این ۴ ذکر پناه نمیبرند
🎤 #استاد_عالی✅
هدایت شده از رایحه ی احکام «تخصصی»
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
📚 کفاره ی روزه های #پـــــدر☝️
📏📏📏📏🌺📏📏📏📏
🖊کانالتخصصیرایحهیاحکام
http://eitaa.com/joinchat/2371223552Ca5be77fd53
🖊نشر #حداکثری👌
✨🌹✨
پیامبر صلی الله علیه و آله
در مورد #حقوق_همسایه فرمودند:
هرگاه ميوه اى خريدى، براى او تعارف بفرستى
و اگر اين كار را نمى كنى، ميوه را مخفيانه
به خانه ات ببر و فرزندت را همراه آن ميوه،
بيرون مياور تا كودكانِ او را
[با ديدن آن ميوه در دست فرزندت]
ناراحت كنى. با بوى [و يا دودِ] ديگت،
او را ناراحت نكنى، مگر آن كه مقدارى از
غذاى آن را براى او بفرستى. (مسكّن الفؤاد، ص105)
🚫 یه نگاهی به فضای مجازی بندازیم! حواسمون به خودنماییهامون هست؟ به عکس غذاها، لباسها، خریدها، هدیهها و سفرهایی که تو صفحه شخصیمون میذاریم و از همسایه گرفته تا دوست و آشنا و غریبه میبینند هست؟ حواسمون به دلهایی که میشکنیم هست؟
#محرمانه
📍 مجاهدان #ژاپنی در راه فلسطین
@secret_file
🔹سال ۱۹۶۹ سازمانی پنهانی در ژاپن به نام ارتش سرخ ژاپن با حضور دانشجویان فعال سیاسی تشکیل شد. یکی از ایدئولوژیهای این سازمان، حمایت از #فلسطین بود.
🔸این گروه در ۱۹۷۲ با همکاری «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» در فرودگاه لد در تلآویو کنونی حملهای ترتیب دادند که ۲۵ کشته به جای گذاشت.
🔹بعدتر در بیانیهای اعلام شد، «این حمله در پاسخ به جنایت اسرائیل در دیر یاسین در ۱۹۴۸ انجام شده است» و اصلا اسم عملیاتشان هم دیر یاسین بود. یکی از مهمترین چهرههای گروه، #کوزو_اکاموتو بود که به جرم کشتار غیرنظامیان به حبس ابد محکوم شد.
🔸در ۱۹۷۳ جبهه خلق برای آزادی فلسطین به همراه ارتش سرخ ژاپن پرواز ۴۰۴ خطوط هوایی ژاپن را گروگان گرفتند تا در عوضِ آزادی کوزو اکاموتو مسافران را آزاد کنند اما توافقی حاصل نشد.
🔹تا اینکه پس از ۱۳ سال یعنی در سال ۱۹۸۵ جبهه خلق فلسطین موفق شد در ازای تحویل دادن سه نظامی صهیونیست که آنها را در جنوب لبنان اسیر کرده بود، ۱۱۵۰ اسیر فلسطینی و غیرفلسطینی را آزاد کند که میان آنها نام کوزو اوکاموتو به چشم میخورد.
🔸کوزو اوکاموتو بعد از ماجراهای زیاد به لبنان برگشت و مسلمان شد. امروزه او در لبنان به احمد یابانی (احمد ژاپنی) معروف است و در حومه بیروت زندگی میکند. در حال حاضر او توسط دولت ژاپن تحت تعقیب است و درخواست استرداد او را به لبنان داده اما پاسخ مثبتی دریافت نکرده است./الهام عابدینی
⭕️ گریه قاتل بر مقتول!
🚨 آقای جهانگیری بر نتایج هشت سال مدیریت خودتان گریه میکنید؟
🔹 اسحاق جهانگیری نفر دوم دولت و از اصلیترین بانیان وضع موجود با بغض و اشک و آه و گلایه وارد وزارت کشور شد و از دردهای مردم از جمله کاهش امید مردم، افزایش فساد و فقر و بیکاری و گرانی گلایه کرد!
🔹 وی زمانی که داشت درباره سختی مردم در شرایط کنونی و فقر جامعه و مشکل کسبوکار حرف میزد، در اتفاقی جالب بغض کرد.
🔹 معاون اول روحانی و از بانیان وضع موجود در تمام شرایطی سخت زندگی مردم از ده برابر شدن قیمت ارز و گرانیهای افسارگسیخته، فساد ارز جهانگیری و تبعات یک شبه گران کردن قیمت بنزین همیشه در کنار دولت و از اصلی ترین تدوینکنندگان سیاستهای دولت کنونی بوده است.
🔹 بنابراین اگر این نمایش انتخاباتی واقعیت هم داشته باشد میتوان گفت وی بر هشت سال ناکارآمدی خود و حسن روحانی تاسف خورده است.
🔹 به نظر میرسد نامزدهای جریان اصلاحات و کارگزاران از جمله لاریجانی و جهانگیری تمام تلاش خود را میکنند تا با حسن روحانی فاصله گذاری کنند!
✨﷽✨
🦋 با ما همراه باشید ...
حیات طیبه👇
https://eitaa.com/hayate313