#کلام_استاد
#استاد_قرائتی
✿ به علامه طباطبایی گفتند چه کنیم که امام رضا (علیه السلام) نزد خدا واسطه شود.
↫گفت بروید حرم و بگوئید بفاطمه بفاطمه بفاطمه(سلام الله علیها).
✿ سه بار آقا را به فاطمه قسم بدهید امام دعایت را مستجاب میکند
🆔 @Zendegi_Zyba
🌴 آقا ممنون، سیر شدم.
بر اساس خاطره ای حقیقی از خادم حضرت امام رضاعلیه السلام .....
ساعت خدمتم تمام شده بود و مطابق رسم همیشگیم ، روبه روی ضریح دستی بر سینه نهادم و به رخصتی بر مرخصی از حضرت ، به گامهایی کوتاه ، حرم را ترک کردم
به استراحتگاه خادمین که می آمدیم ، هرشب میهمان احسان و کرامت علی بن موسی الرضا بودیم و ظرف غذایمان آماده روی میز بود
از روزی که همای سعادتِ خادمیِ حضرتِ رضا، بر شانه ام نشسته بود ، با خود عهد داشتم جز لقمه نانی به تبرک ، از سفره ی حضرت برندارم و غذای سفره خانه را هر شب به نیابت از امام رئوف بر زائری هدیه نمایم
لباس خدمتم به صد آداب از تن در میآوردم و به سلام و صلواتی کنار مینهادم ، ظرف غذا را در دست میگرفتم و میان رواق، به راه می افتادم
بیشتر شبها لقمه ی حضرت یا نصیب پیرزنی میشد که عصا زنان دنبال غذای تبرکی بود ، یا پدری که کودکی بیمار، روی صندلی چرخدار را به سمت پنجره فولاد حرکت میداد...
آن شب ظرف غذا محکمتر از همیشه در دستانم جا خوش کرده بود و از کنار هر پیرزن و یا بیماری که رد میشدم، دل نداشتم بفرمایش زنم
مات از بُخلِ خویش ، حدیث نفس میکردم و متحیّر مانده بودم امشب چه پیش آمده دلم را که دریایش قطره گشته...
همچنان میان رواق ها گام برمیداشتم و عنانِ عقل را به دستِ دل سپرده بودم که ناگاه در مقابل پدری به همراه پسرک خردسالش، میخکوب شدم...
مرد جوان آنقدر خوش لباس بود و کودکش آنقدر مرتب لباس پوشیده بود که یقین کردم دلم ، مسیر را اشتباه آمده و باید راه کج کنم، اما چه کنم که قدم از قدمم پیش نمیرفت و ظرف غذا در دستانم شل شده بود...
دل یک دله کردم و غذا را به دو دستم پیش آوردم:
بفرمایید آقا، لقمه ی حضرت است... از طرف آقا علی بن موسی الرضا هدیه به شما...
حرفم هنوز تمام نشده بود که پسرک چشمانش برقی زد و غذا را از دستانم گرفت، صورت کوچکش را روبه ایوان طلای حضرت چرخاند و به همان لحن کودکانه اش گفت:
وااای آقا ممنون، مادرم راست میگفت از پدرِ مهربان هم ،مهربان ترید...
آنگاه در ظرف را باز کرد و به خوشحالی ادامه داد: بابا قاشق هم برایم گذاشته اند...
پدر که صورتش غرق اشک شده بود ، آرام پرسید:
_چگونه محبتتان را جبران کنم؟
هنوز از آنچه پیش آمده بود، متحیّر بودم و به کلماتی در هم ریخته پاسخش دادم:
_ من کاره ای نبودم آقا، لقمه حضرت بود، سهم و روزیِ پسر دوست داشتنیِ شما
مرد که حال کنار پسرش نشسته بود تا پسرش همان گوشه ی رواق غذایش را نوش جان کند، راویِ ماجرایش شد:
- میخواستم برای زیارت وداع بیایم و پسرم را گفته بودم در هتل بمان و با من حرم نیا؛ زیارتم طول میکشد ، طاقت کودکانه ات طاق میشود و حال زیارت را از من خواهی گرفت
پسرم پذیرفته بود در هتل بماند ولی همسرم اصرار داشت که باید برای خداحافظی پسرمان هم بیاید
هرچه بهانه میتراشیدم ، پاسخی میداد؛
تا اینکه مادرش آمد ، کنارش نشست دستانش را گرفت و به یقینی عجیب گفت:
عزیزِ مادر؛ با پدر همراه شو، هیچ نگرانی هم به دلت راه مده؛ امام ، پدرِ مهربان است؛ هرچه خواستی از خودِ امام بخواه...
خلاصه به اوقاتی تلخ دست پسرم را گرفتم و به حرم آمدیم...
زیارت خواندنم طولانی شده بود و پسرم این پا آن پا میکرد، ولی من هنوز دل نداشتم امام را وداع گویم
سرِ نماز بودم که مرتب کودکم ، گوشه ی کتم را میکشید و میگفت بابا دیگر خیلی گرسنه ام، زمانِ رفتن نشده؟
آنقدر جملاتش مکرّر شد که کلافه نماز را سلام دادم و به عتابی گفتم:
مگر مادرت نگفت هرچه خواستی از خودِ آقا بخواه؛
آنگاه انگشتم را به سوی ضریح اشاره کردم و گفتم به آقا بگو گرسنه ام؛
بگذار زیارتم تمام شود
و سر نمازِ بعدی که ایستادم ، دیدم پسرم رو به ضریح صدایش را آرام کرد و زیر لب زمزمه کرد: آقا واقعا گرسنه ام... دروغ نمیگویم...
آنقدر مظلومانه به امام درددل کرد که هرگونه بود نمازم سلام دادم و حرم را ترک کردم؛ هنوز چند قدمی نیامده بودیم که شما با ظرف غذایی از راه رسیدی...
و حال من هم کنار پدر نشسته بودم و بر راءفت امام رئوف اشک میریختم که پسر غذایش را تمام کرد و رو به حضرت باز به همان لحن کودکانه گفت
آقا ممنون...سیر شدم...
هدایت شده از حیات طیبه
با ما همراه باشید💐💐
حیات طیبه👇
https://eitaa.com/hayate313
¯\_(ツ)_/¯
هدایت شده از رِسـانـه طَـریـقُ الْـحَـقْ🇵🇸
✍پیامبراکرم(ص)میفرمایند:
چه خوب فرزندانۍ هستند دختران
با حیا هرڪس یڪی ازآنہا را داشته
باشدخداوند آن دختر رابراےاو مانعی
دربرابر آتش دوزخ قرار مۍدهد.
📚میزاݩ الحڪمه ج۱۳
هدایت شده از رِسـانـه طَـریـقُ الْـحَـقْ🇵🇸
🌷 #آیت_الله_مظاهری
طبق روایات معصومین علیهم السلام
هر ڪس صبح یکبار #آیت_الڪرسی
را بخواند یڪ فوج از ملائکه میآیند
و او را تا شب حفــظ میڪنن.
و اگر #سه بار آیتالکرسی را بخواند
خطاب میشود ملائکه شما کنار بروید
من خــودم تا شب حافظ این بنده ام
هستـــم و اگر در شب ســـــه مـــرتبه
آیت الڪرسی را بخواند خدا تا صبح
حافـــــظ اوست.
📚جـــهاد بانفــس ج ۲ ص ۷۳
🔴امام خمینی ره
🔶بدانید شما با یک قدرتی مواجه هستید که اگر یک غفلت بشود، مملکتتان از بین می رود. غفلت نباید بکنید. غفلت نکردن به این است که همه قوا، هرچه فریاد دارید، سر (آمریکا) بکشید، هرچه تظاهر دارید، بر ضد آن بکنید. هر عملی دارید؛ عمل مثبت را، (بر ضد) آن کنید
📚صحیفه امام خمینی ره،ج17ص84
#امریکا
زندگی در دو جمله خلاصه میشود:
لذت بردن از روزهای خوب
صبر کردن در روزهای بد
اگر حال خوبی داری
شکرگزار باش و لذت ببر
واگر حالت بد است صبر داشته باش
روزهای خوب خواهند آمد
با ما همراه باشید💐💐
حیات طیبه👇
https://eitaa.com/hayate313
¯\_(ツ)_/¯
ما جَلد ضـریح آفتابیم 🕊
بر گنبد و بام تو گرفتار 🕊
عمری به «علیک» کرده عادت🕊
عمـری بـه «ســلام» تو گرفتار...🕊
أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی🙏💛
#امام_رضا
با ما همراه باشید💐💐
حیات طیبه👇
https://eitaa.com/hayate313
¯\_(ツ)_/¯