✨﷽✨
✍در رابطه با اهمیت حجاب و تاثیرات مثبت آن بر افراد و جامعه سخن بسیار است.اما آنچه در حیطه ی وظایفمان بیشتر نمود دارد حد و حدود آن است.
با مراجعه به روایات و کلام مراجع عظام می بینیم که محدوده حجاب در برابر نامحرم را پوشاندن تمام بدن منهای گردی صورت و کف دستها تا مچ دانسته اند. در نتیجه پوشاندن کف پا و روی پا، پوشاندن دست از آرنج تا مچ دست و پوشاندن گردن و حتی زیر چانه هم واجب است.
خودمان را بسنجیم که چه مقدار حجابمان اسلامی است؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم:
"الحیاء و الإیمان قرنا جمیعا فإذا رفع أحدهما رفع الآخر"
حیا و ایمان قرین یکدیگرند، وقتی یکی را گرفتند، دیگری همراه آن می رود.
📘نهج الفصاحه
پ.ن: حجاب و حیا فقط مختص زنان نیست بلکه مردان را هم شامل میشود.
.
☘️🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
✅چرا از مرگ بدمان میآید؟
✍آیت الله حق شناس: این حدیثی که میخوانم شنیدهاید اما باز یک بار دیگر بشنوید و توجهاتی تازه بکنید رفقا: جاء رجلٌ إلی أبی ذَرٍّ فَقالَ: یا أبا ذَرٍّ ما لَنا نَکرَهُ المَوت؟ چرا ما از #مرگ بدمان میآید؟ یا اباذر! چرا حالت نوع مردم این است که از مردن بدشان میآید؟ فقال: لِأنّکُم عَمَّرتُم الدُّنیا و أخرَبتُم الآخرة فَتَکرَهونَ أن تُنقَلوا مِن عُمرانٍ إلی خَرابٍ. فرمود: چون دنیا را آبادان و معمور کردید! هی ساختمان، هی ساختمان! دنیا را از هر جهت تعمیر کردید؛ اما آخرت خراب است، برای ساختمان آخرت کاری نکردید؛ بهخاطر همین کراهت دارید، بدتان میآید از اینکه از جای آباد به جای خراب بروید.
📚 برگرفته از کتاب مواعظ ص ۷۴
.
☘️🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
قالَ الإمام موسى بن جعفر الکاظم (علیه السلام) :
طُوبی لِشیعَتِنا المُتَمَسِّکینَ بِحَبلِنا فِی غَیبَةِ قائِمِنا(عَجَّلَ اللّهُ تَعالی فَرَجَه)، الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَ البَراءَةِ مِن أَعدائِنا اُولئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم.
حضرت امام کاظم (علیه السلام) فرمودند:
خوشا به حال شیعیان ما در زمان غیبت قائم ما (عج) که به ریسمان ما تمسّک جستهاند و بر موالات ما و بیزاری از دشمنان ما ثابتقدم ماندهاند. آنان از ما هستند و ما از ایشانیم.
اِعلام الوَری، ص ٤٠٧
.
☘️🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
دیگه نگم اینجا چه خبره
فقط باید خودت ببینی 👏👏
کناردستت شیرینی باشه که بری تو کانال قندت میافته😉
https://eitaa.com/joinchat/2130575491C538c7e21ac
من که ضعف کردم برای محصولاتش☝️
🔅#پندانه
✍ هرگز با خودت قهر نکن
🔹به عارفی خبر دادند که یکى از شاگردان قدیمیاش در شهرى دور، از طریق معرفت دور شده و راه ولگردى را پیشه کرده است.
🔸عارف چندینهفته سفر کرد تا به شهر آن شاگرد قدیمى رسید. بدون اینکه استراحتى کند مستقیماً سراغ او را گرفت و پس از ساعتها جستوجو او را در یک محل نامناسب یافت.
🔹مقابلش ایستاد، سرى تکان داد و از او پرسید:
تو اینجا چه مىکنى دوست قدیمى؟
🔸شاگرد لبخند تلخى زد و شانههایش را بالا انداخت و گفت:
من لیاقت درسهاى شما را نداشتم استاد! حق من خیلى بدتر از اینهاست! شما این همه راه آمدهاید تا به من چه بگویید؟
🔹عارف تبسمى کرد و گفت:
من هنوز هم خودم را استاد تو مىدانم. آمدهام تا درس امروزت را بدهم و بروم.
🔸شاگرد مأیوس و ناامید، نگاهش را به چشمان استادش دوخت و پرسید:
یعنى این همه راه را بهخاطر من آمدهاید؟
🔹عارف با اطمینان گفت:
البته! لیاقت تو خیلى بیشتر از اینهاست. درس امروز این است: «هرگز با خودت قهر مکن.» هرگز مگذار دیگران وادارت کنند با خودت قهر کنى. و هرگز اجازه مده دیگران وادارت کنند خودت، خودت را محکوم کنى.
🔸بهمحض اینکه خودت با خودت قهر کنى، دیگر نسبت به سلامت ذهن و روان و جسم خود بىاعتنا مىشوى و هر نوع بىحرمتى به جسم و روح خودت را مىپذیرى.
🔹همیشه با خودت آشتى باش و همیشه براى جبران خطاها به خودت فرصت بده. تکرار مىکنم؛ خودت آخرین نفرى باش که در این دنیا با خودت قهر مىکنى. درس امروز من همین است.
🔸استاد پیشانى شاگردش را بوسید و بلافاصله بدون اینکه استراحتى کند بهسمت دهکدهاش بازگشت.
🔹چند هفته بعد به او خبر دادند که شاگرد قدیمىاش وارد مدرسه شده و سراغش را مىگیرد.
🔸استاد به استقبالش رفت و او را دید که سالم و سرحال در لباسى تمیز و مرتب مقابلش ایستاده است.
🔹عارف تبسمى کرد و او را در آغوش گرفت و آرام در گوشش گفت:
اکنون که با خودت آشتى کردهاى، یاد بگیر که از خودت «طرفدارى» کنى. به هیچکس اجازه نده تو را با یادآورى گذشتهات وادار به سرافکندگى کند.
🔸همیشه از خودت و ذهن و روح و جسم خودت دفاع کن. هرگز مگذار دیگران وادارت سازند دفاع از خودت را فراموش کنى و به تو توهین کنند.
🔹خودت اولین نفرى باش که در این دنیا از حیثیت خودت دفاع مىکنى. درس امروزت همین است.
.
☘️🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
🚨 نجات نخواهد یافت مگر کسی که ...
☑️ امام حسن عسکری علیه السلام:
⚠️ به خدا سوگند! [فرزندم مهدی] غیبت خواهد کرد غیبت کردنی،
که در آن نجات نخواهد یافت مگر کسی که خدای -عزّ و جلّ- او را بر اعتقاد به امامتش ثابت دارد
و به دعا کردن برای تعجیل فرجش توفیق دهد.
⬅️ کمال الدین، ۲/ ۳۸۴.
.
☘️🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
🔅#پندانه
✍️ دارکوبها را از درخت زندگیتان دور کنید!
🔹به دارکوبها نگاه کنید. آنها اَرهبرقی ندارند. مته همراهشان نیست اما تنه سختترین درختها را سوراخ میکنند و در دلشان لانه خودشان را میسازند.
🔸دارکوبها با ضربههای سریع، کوتاه اما پشتسرهم درختها را سوراخ میکنند. آنها سردرد نمیگیرند، خسته نمیشوند، تا لحظهای که موفق نشوند دست از کار نمیکشند، نه ناامید میشوند و نه پشیمان. دارکوبها به خودشان ایمان دارند.
🔹در زندگی هر کدام از ما دارکوبهایی هست که با نوکزدنهای مکرر، با سماجت و بدون آنکه خسته شوند، به درونمان نفوذ میکنند و لانهشان را میسازند.
🔸این دارکوبها خسته نمیشوند، به کارشان ایمان دارند و تا وقتی که پیروز نشوند، دست از آن نوکزدنهای مکرر برنمیدارند. سردرد نمیگیرند، کلافه نمیشوند اما ما را کلافه میکنند.
🔹دارکوبهای طبیعت اگر لانه میسازند و زندگی تازهای خلق میکنند، دارکوبهای زندگی فقط یک حفره سیاه خلق میکنند، توی دل آدم را خالی میکنند و بعد میروند سراغ درخت زندگی یک نفر دیگر و خلق یک حفره دیگر.
💢به روان آدمهای دیگر نوک نزنیم، نیش نزنیم، ما دارکوب نیستیم، انسانیم.
.
☘️🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ویژه_استوری
#سلام_بانو
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَة
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اللَّه
السَّلامُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر
يَا فَاطِمَةُ اشْفَعِي لِي فِي الْجَنَّةِ
🔸السلام علیک یافاطمه المعصومه🔸
◀️هر روز صبح با سلام به حضرت فاطمه معصومه سلامالله علیها روز خود را آغاز میکنیم
🔅#پندانه
✍️ حج مقبول
🔹در سالن انتظار فرودگاه جده در حال برگشت به ایران، دو حاجی ایرانی با یکدیگر آشنا شدند و قرار شد برای پرکردن زمان تاخیر پرواز هواپیما داستان حجشان را برای همدیگر تعریف کنند.
🔸حاجی اولی:
بنده پیمانکار ساختمان هستم الحمدلله دهمین بار است که فریضه حج را بهجا میآورم.
🔹حاجی دومی:
از خداوند برای شما حج مقبول و سعی مشکور مسئلت دارم.
🔸بنده پزشک متخصص هستم و در یکی از بیمارستانهای خصوصی کار میکنم.
🔹بعد از 30 سال کار در یکی از بیمارستانهای خصوصی توانستم هزینه حج را پسانداز کنم، اما روزی که برای دریافت پساندازم به بخش مالی مراجعه کردم، همانجا با مادر یکی از بیمارانم که فرزند معلولی دارد برخوردم.
🔸بعد از احوالپرسی مختصر متوجه شدم که خانم بسیار غمگین و پریشان است و دلیل ناراحتی ایشان این بود که بهخاطر اخراج شوهرش از کار، دیگر توانایی پرداخت هزینه معالجه فرزند معلولشان را در بیمارستان خصوصی ندارند.
🔹پیش مدیر بیمارستان رفتم و از او خواهش کردم تا ادامه درمان آن طفل مریض به حساب بیمارستان صورت گیرد.
🔸اما مدیر بیمارستان به تقاضای من جواب رد داد و گفت:
اینجا بیمارستانِ خصوصیست، نه بنیاد خیریه.
🔹با ناامیدی تمام از پیش مدیر بیمارستان خارج شدم و در حالی که دلم بهحال مریض و خانوادهاش سخت میسوخت، بهصورت اتفاقی و غیرارادی دستم به جیبم که پول پسانداز حج در آن بود، خورد.
🔸برای چند لحظه، به فکر فرورفتم که این پول کی و کجا هزینه شود بهتر است؟
🔹بیاراده سرم را بهسمت آسمان بلند کردم و خطاب به خداوند گفتم:
بارالها! خودت بهتر از هرکسی آرزوی دلم را میدانی، هیچچیزی برایم از رفتن حج و زیارت خانهات و مسجد حضرت نبی اکرم محبوبتر نیست و این را نیز میدانی که برای زیارت خانهات تمام عمر تلاش نموده و زحمت کشیدهام.
🔸بارالها! من مشکل این زن ناامید و شوهر ناچار و فرزند مریضش را بر میل باطنیام که همانا زیارت خانه توست ترجیح میدهم.
🔹الهی از من بپذیر که امید بیپناهانی. خدایا مرا از فضل و کرمت بینصیب مگردان!
🔸مستقیم رفتم به بخش مالی بیمارستان و هرچه پول داشتم همه را یکجا تحویل دادم و گفتم این پول 6 ماه پیشپرداخت برای بستری و هزینه درمان آن طفل مریض و معلول.
🔹و به مدیر بخش گفتم یک خواهشی دیگر هم از شما دارم که لطفاً تحت هیچ شرایطی به مادر مریض نگویید که هزینه بستری و علاج طفل معلولشان را من پرداختهام و اگر اصرار کردند بگویید بیمارستان پرداخت هزینه بیمار شما را متقبل شده است.
🔸به خانه برگشتم. از یکطرف بهخاطر اینکه سفر حج و زیارت خانه خدا را از دست دادهام بسیار ناامید و غمگین بودم، اما در عین حال حس رضایت عجیبی وجودم را فراگرفته بود و از اینکه خداوند مرا وسیله قرار داد تا مشکل آن بیمار برطرف شود، احساس خوبی داشتم.
🔹آن شب در حالتی که صورت و گونههایم خیس اشک بود به خواب رفتم. در خواب دیدم که در حال طواف خانه خدا هستم، و مردم به من سلام میکنند و میگویند، حجتان قبول باشد حاجسعید.
🔸میگفتند بشارت باد بر شما، قبل از اینکه در زمین حج کنید، در آسمانها حج کردهاید، و از من التماس دعای خیر داشتند.
🔹از خواب پریدم و احساس خوشحالی عجیبی سرتاپایم را فراگرفته بود. خدا را شکرگزاری کردم و به رضای پروردگار راضی شدم.
🔸چند دقیقهای از بیدارشدنم نگذشته بود که زنگ تلفنم به صدا درآمد. مدیر بیمارستان بود.
🔹بعد از احوالپرسی مختصر گفت:
صاحب بیمارستان امسال هم عازم حج هستند و ایشان هیچوقت بدون پزشک خصوصی خودشان حج نمیروند، اما متاسفانه اینبار پزشک خصوصی ایشان بهدلیل بارداری خانمش و نزدیکشدن وضع حملش، نمیتواند صاحب بیمارستان را در این سفر همراهی کند. خواهشی از شما دارم که امسال زحمت همراهی ایشان را در سفر حج عهدهدار شوید.
🔸اشک شوق از چشمانم جاری شد. فوراً سجده شکر بهجا آوردم و همان طور که حالا میبینید خداوند حج و زیارت خانه خودش را بدون پرداخت هیچ هزینهای، نصیبم گردانیده.
🔹الحمدلله نهتنها که هزینهای بابت این سفر پرداخت نکردم، بلکه بهدلیل رضایت از همراهی و خدماتم، هدایای زیاد و هزینه قابل ملاحظهای نیز برایم پرداخت کردند.
🔸در طول سفر حج فرصتی دست داد تا این داستان را برای صاحبِ بیمارستان تعریف کنم.
🔹ایشان هم گفتند بهمحض برگشت از سفر، دستور خواهند داد تا فرزند مریض آن خانواده تا بهبودی کامل از حساب خاص بیمارستان درمان شود. همچنین دستور خواهند داد تا صندوق خاصی برای پاسخگویی موارد مشابه و درمان فقرا در بیمارستان تاسیس شود.
.
☘️🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱
✨﷽✨
✍ابن ابى لیلى میگوید: روزى به همراه نعمان کوفى که شخصی عالم و دارای نفوذ کلام بود به محضر مبارک حضرت صادق علیه السلام وارد شدیم. حضرت خطاب به او فرمود: آیا مى شناسى کلمه اى را که اوّلش کفر و آخرش ایمان باشد؟جواب گفت: خیر. امام علیه السلام پرسید:
آیا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناک گوش و رطوبت حلقوم و بینی و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى؟ اظهار داشت: خیر.
حضرت صادق علیه السلام فرمود:
1️⃣خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است ؛ و چنانچه آن مایع شور مزّه، در آن نبود، پیه ها زود فاسد مى شد. و همچنین اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى شود و آسیبى به چشم نمى رسد؛
2️⃣ و خداوند در گوش، تلخى قرار داد تا آن که مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد و اگر وارد گوش شوند،میمیرند.
3️⃣و بى مزّه بودن آب دهان،موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود؛
4️⃣و در بینی رطوبت روان قرار داد به خاطر این که هیچ دردی و آفتی در سر پیدا نمی شود مگر آن که این رطوبت آن را خارج می کند و اگر این رطوبت نمی بود، مغز سفت و سخت می شد و کرم می گذارد.
5️⃣و امّا آن کلمه اى که اوّلش کفر و آخرش ایمان مى باشد: جمله (لا إ له إ لاّ اللّه) است، که اوّل آن (لا اله) یعنى ؛ هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه)) است، یعنى؛ مگر خداى یکتا و بى همتا.
📚بحارالا نوار: ج 2، ص 295،
به نقل از علل الشّرایع.
.
☘️🌸
🌱 @hayate_dobareh 🌱