#سیاحت_ݟرب
#آقانجفی_قوچانی
#قسمت_چهل_دو
🌟لَبِسوا القُلوب عَلی الدُروع وانّما
یَتهافَتون عَلی ذِهاب الاَنفُس
(قلبهای خود را از روی زره پوشیده و برای باختن جان در راه حقّ، آماده گردیدند.)
همان عیشِ شما را گوارا نموده و شراب شما را چاشنی داده؛
و لکن ما او را نداشتهایم و حسرت او را به گور بردیم.😓
یاحبیب!
🌟«وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ؛ هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند!
بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند. /سوره آل عمران،169» و مشمول این آیه تویی، نه من.
یاحبیب! و تو حیات تازه گرفتی و من مرده هستم.😔
یا حبیب!
تو خوشبخت بوده ای و ما بدبخت شده ایم.
یا حبیب!
مگر تو از سوز و گداز امام دوازدهم، در آن زوایا و خرابههای دنیا، خبرنداری که چه شب و روزی بر او میگذرد و اگر تو هم به مثل ما حسرت بهگور شده بودی، به حال او خون گریه میکردی که: «قدر سوته دل، دل سوته دونه.»
اگر کشتگان را دل داوریست
نه بر کشته، بر زنده باید گریست.
و چون تلفن از آن نوع تلفنهایی بود که در موقع مکالمه، عکس و صورت یکدیگر را میدیدند، دیدم حبیب حالش منقلب و سرافکنده، اشکریزان است.
با خود مترنّم شدم:😭
🍃منم آن آزرین مرغی که فی الحال
بسوجم عالمی را گر زنم بال
🍃مصوّر گر کشد نقشم به دیوار
بسوجم عالم از تأثیر تمثال.
صحبت را قطع نمود و از پای تلفن برخاست و رفت ... و همچنین من.