eitaa logo
حیرانی
227 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
80 ویدیو
2 فایل
شعر ناب
مشاهده در ایتا
دانلود
دستت‌ را به‌ من‌ بده‌ که‌ در امتداد دستانت‌ ؛ بندریست‌ برای‌ آرامش‌ ... @Hayrani
. چادرت را بتکان روزی مارا بفرست @Hayrani
معشوق من آن ماه که با مهر قرین بود در سایه‌ی او بود اگر خلدبرین بود @Hayrani
زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر که قبل از قصۀ ‌«قالوا بلی» این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد زنی آن‌سان که خورشید است سرگرم مصابیحش که باران نام او را می‌ستاید در تواشیحش جهان آرایه دارد از شگفتی‌های تلمیحش جهان این شاه‌مقصودی که روشن شد ز تسبیحش ابد حیران فردایش، ازل مبهوت دیروزش ندانم‌های عالم ثبت شد در لوح محفوظش چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که جبرائیل می‌بندد دخیل پر بر آن چادر ستون آسمان‌ها می‌گذارد سر بر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز پیغمبر بر آن چادر همان چادر که مأوای علی در کوچه‌ها بوده‌ست کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بوده‌ست غمی در جان زهرا می‌شود تکرار در تکرار صدای گریه می‌آید به گوشش از در و دیوار تمام آسمان‌ها می‌شود روی سرش آوار که دارد در وجودش روضه می‌خواند کسی انگار برایش روضه می‌خواند صدایی در دل باران که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان خدا را ناگهان در جلوه‌ای دیگر نشان دادند که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند صدای گریه آمد، مادرم می‌سوخت در باران برای کودک خود پیرُهن می‌دوخت در باران وصیت کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید! تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید جهان تشنه‌ست، بالای سر او آب بگذارید زمان رفتنش فرمود: می‌بخشید مادر را کفن‌هایم یکی کم بود، می‌بخشید مادر را بمیرم بسته می‌شد آن نگاه آهسته آهسته به چشم ما جهان می‌شد سیاه آهسته آهسته صدای روضه می‌افتد به راه آهسته آهسته زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته بُنَّیَ تشنه‌ای مادر برایت آب آورده... @Hayrani
لب باز میکنم ، سخنم گریه می کند با ما چه کرده دوری ات ای بهتر از بهشت... @Hayrani
📝 دوستت دارم ... و هراسانم دقایقی بگذرند که بر حریر دستانت دست نکشم و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم و در مهتاب شناور نشوم سخنت شعر است خاموشیت شعر و عشقت آذرخشی میان رگ‌هایم چونان سرنوشت ... @Hayrani
- یاد ِ تو - میپیچد اینجا در زمستان بیشتر ..‌. @Hayrani
تماشایش رقم می‌زد خروج از دامن دین را بنا کرده است در چشمش فلک قصر شیاطین را اگر دور تو می‌گردد نظر بر ظاهرت دارد که پیچک خشک می‌خواهد تن گل‌های غمگین را به عشق اولت شک کن، که در این شهر و این دودش درختان شوم می‌دانند باران نخستین را مگو این شاخه‌ی تنها که تنها یک ثمر دارد چطور از خود جدا سازد اناری سرخ و شیرین را به این سو هم نگاهی کن، نگاهی درخورم؛ یعنی تفنگ ِمیرزا مشکن غرور ِ ناصرالدین را چرا جامِ بلورینی بلغزد بر لبِ سینی؟! چرا باید بترسانی خمارِ دور پیشین را؟! تو مثل قوم صهیونی که با آن چشم زیتونی به اشغالت درآوردی دلِ من، این فلسطین را کمی آن سوی دیدارت چنان شعری نصیبم شد که درحد کسی چون خود ندیدم آن مضامین را تو ای شاعر تر از «سیمین!» به «رستاخیز» اگر آیی بپوشد سایه‌ی شعرت فروغ هـر چه پروین را غزل‌هایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را برای ماه می‌خواندم نظر می‌کرد پایین را سر از سنگینی فکر وصالت درد می‌گیرد به بستر می‌برم اما همین سردرد سنگین را به خوابم آمدی حالا، نفس بالا نمی‌آید بگویم یا نگویم «یا غیاث المستغیثین » را؟ @Hayrani
و تو چون مصرع شعری زیبا سطر برجسته‌ای از زندگی من هستی دفتر عمر مرا با وجود تو شکوهی دیگر، رونقی دیگر هست. @Hayrani
📝 محبوبم ! جهانم آشفته است، جهانم میزان نیست جهانم پر از اضطراب است، لحظات چموش‌اند تنها هنگامی که به شما می‌رسم، روبه‌روی تواَم و به تو سلام می‌کنم، آن زمان جهان به تعادل می‌رسد ... جواب بدهی یا نه، تو جهان مرا متعادل میکنی ! @Hayrani
یک روز اگرت تنگ در آغوش بگیرم تا صبح قیامت نفسم هست معطر @Hayrani
رسد آدمی به جایی ، که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است ، مکانِ آدمیت ... @Hayrani