✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_چهل_و_ششم
💠 گوشی را روی زمین پرت کرد و فقط #دعا میکردم خاموش کرده باشد تا دیگر مصطفی نالههایم را نشنود.
نمیدانستم باز صورتم را شناختند یا همین صدای مصطفی برای مدرک جرممان کافی بود که بیامان سرم عربده میکشید و بین هر عربده با لگد یا دسته اسلحه به سر و شانه من و این پیرزن میکوبید.
💠 دندانهایم را روی هم فشار میدادم، لبهایم را قفل هم کرده بودم تا دیگر نالهام از گلو بالا نیاید و #عشقم بیش از این عذاب نکشد، ولی لگد آخر را طوری به قفسه سینهام کوبید که دلم از حال رفت، از ضرب لگدش کمرم در دیوار خرد شد و نالهام در همان سینه شکست.
با نگاه بیحالم دنبال مادر مصطفی میگشتم و دیدم یکی بازویش را گرفته و دنبال خودش میکشد. پیرزن دیگر نالهای هم برایش نمانده بود که با نفس ضعیفی فقط #خدا را صدا میزد.
💠 کنج این خانه در گردابی از درد دست و پا میزدم که با دستان کثیفش ساعدم را کشید و بیرحمانه از جا بلندم کرد.
بدنم طوری سِر شده بود که فقط دنبالش کشیده میشدم و خدا را به همه #ائمه (علیهم-السلام) قسم میدادم پای مصطفی و ابوالفضل را به این مسلخ نکشاند.
💠 از فشار انگشتان درشتش دستم بیحس شده بود، دعا میکردم زودتر خلاصم کند و پیش از آنکه ابوالفضل به خانه برسد، از اینجا بروند تا دیگر حنجر برادرم زیر خنجرشان نیفتد.
خیال میکردم میخواهند ما را از خانه بیرون ببرند و نمیدانستم برای زجرکش کردن زنان #زینبیه وحشیگری را به نهایت رساندهاند که از راهپله باریک خانه ما را مثل جنازهای بالا میکشیدند.
💠 مادر مصطفی مقابلم روی پله زمین خورد و همچنان او را میکشیدند که با صورت و تمام بدنش روی هر پله کوبیده میشد و به گمانم دیگر جانی به تنش نبود که نفسی هم نمیزد.
ردّ #خون از گوشه دهانم تا روی شال سپیدم جاری بود، هنوز عطر دستان مصطفی روی صورتم مانده بود و نمیتوانستم تصور کنم از دیدن جنازهام چه زجری میکشد که این قطره اشک نه از درد و ترس که به #عشق همسرم از گوشه چشمم چکید.
💠 به بام خانه رسیده بودیم و تازه از آنجا دیدم #زینبیه محشر شده است. دود انفجار انتحاریِ دقایقی پیش هنوز در آسمان بالا میرفت و صدای تیراندازی و جیغ زنان از خانههای اطراف شنیده میشد.
چشمم روی آشوب کوچههای اطراف میچرخید و میدیدم حرم #حضرت_زینب (علیهاالسلام) بین دود و آتش گرفتار شده که فریاد حیوان #تکفیری گوشم را کر کرد.
💠 مادر مصطفی را تا لب بام برده بود، پیرزن تمام تنش میلرزید و او نعره میکشید تا بگوید مردان این خانه کجا هستند و میشنیدم او به جای جواب، #اشهدش را میخواند که قلبم از هم پاره شد.
میدانستم نباید لب از لب باز کنم تا نفهمند #ایرانیام و تنها با ضجههایم التماس میکردم او را رها کنند.
💠 مقابل پایشان به زمین افتاده بودم، با هر دو دستم به تن سنگ زمین چنگ انداخته و طوری جیغ میزدم که گلویم خراش افتاد و طعم #خون را در دهانم حس میکردم.
از شدت گریه پلکهایم در هم فرو رفته بود و با همین چشمان کورم دیدم دو نفرشان شانههای مادر مصطفی را گرفتند و از لبه بام پرتش کردند که دیگر اختیار زبانم از دستم رفت و با همان نایی که به گلویم نمانده بوده، رو به گنبد ضجه زدم :«#یا_زینب!»
💠 با دستانم خودم را روی زمین تا لب بام کشاندم، به دیوار چنگ انداختم تا کف کوچه را ببینم و پیش از آنکه پیکر غرق به خون مادر مصطفی را ببینم چند نفری طوری از پشت شانهام را کشیدند که حس کردم کتفم از جا کنده شد.
با همین یک کلمه، ایرانی و #شیعه بودنم را با هم فهمیده بودند و نمیدانستند با این غنیمت قیمتی چه کنند که دورم له له میزدند.
💠 بین پاها و پوتینهایشان در خودم مچاله شده و همچنان #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را با ناله صدا میزدم، دلم میخواست زودتر جانم را بگیرند و آنها تازه طعمه ابوجعده را پیدا کرده بودند که دوباره عکسی را در موبایل به هم نشان میدادند و یکی خرناس کشید :«ابوجعده چقدر براش میده؟»
و دیگری اعتراض کرد :«برا چی بدیمش دست ابوجعده؟ میدونی میشه باهاش چندتا #اسیر مبادله کرد؟» و او برای تحویل من به ابوجعده کیسه دوخته بود که اعتراض رفیقش را به تمسخر گرفت :«بابام اسیره یا برادرم که فکر مبادله باشم؟ #ارتش_آزاد خودش میدونه با اون ۴۸ تا ایرانی چجوری آدماشو مبادله کنه!»
💠 به سمت صورتم خم شد، چانهام خیسِ اشک و خون شده بود و از ترس و غصه میلرزید که نیشخندی نشانم داد و تحقیرم کرد :«فکر نمیکردم #سپاه_پاسداران جاسوس زن داشته باشه!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#پیام_معنوی
💌نگرانی های ارزشمند
_______________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
°📿🖇✨°
در شگـفتــم از کسـی ڪہ
میتواند استـغفار کند و
ناامیـد است!
🦋
نهجالبلاغہ، حڪمت۸۷
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#تلنگر 🌿••
اگر...✋🏻
تیر دشمن...
جسم شہدا را شکافت...‼️••
تیر بدحجابـے...
قلب آن ها را به دردمی آورد...💔••
#شہداشرمنده_ایم🍃
#بدحجابـے🚫
#چشمتون_روشن_به_جمال_شهدا🌷
🌼 #التماس_دعای_فرج🌼
باز پنجشنبه و یاد شهدا با #صلوات
#پنجشنبه_های_شهدایی
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#یک_آیه
وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ
ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﺍﺳﺖ
صٻڔ ڂـــڋا ٺݥـۅݦۍݧداڔھ
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#رهبرانه •🌸📿•
گـناه در اصطلاح دینی یعنی موانع راهِ کمـال انسان.
معنای گـناه آن نیست که خدای متعال - العیاذ باللَّه - نمیخواسته بندگانش خوشی و لذّت داشته باشند.
لذّتی که انسان را از راه خدا باز دارد، مثل غذای مضرّی است که کسی میخورد و او را به مرگ نزدیک میکند.
«انسان عاقل» این غذا را نمیخورد و این لذّت را دور میاندازد.
۱۳۷۴/۸/۱۰ - رهبرانقلاب
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
بسم رب الشهداء و الصدیقین
#پای_درس_شهدا (❤)
هرکه را صبح شهادت نیست شام مرگ هست
بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می کند
•|شهید حسیـــن خرازے |•
من اهمیتی نمیدهــم دربارهے ما
چہ میگـویند من میخواهـــم دل
ولایـــٺ را راضی ڪنم.
یاد شهدا ڪمتر از شهادت نیست
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#بیو°✨🌿♥️°
عِشقـ را میتوانـْ
در واژھِ
#شهادتـ یافتـ... :))♡
.
.
#شهیدانه
#پنجشنبه_های_شهدایی
باز پنجشنبه و یاد شهدا با #صلوات
___________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
『 حضرتعشق 』🇵🇸
هر کسی میتونه کمک کنه برای رنگ کردن برای هماهنگی در بهشت زهرا
به آیدی @m_k_313 پیام بده
#تکبر
#قسمت_چهارم
🔹امام صادق (ع) میفرمایند:
تکبر ممکن است در آدم های از هر جنس و گروهی وجود داشته باشد.¹
اما یک سری از افراد بیشتر در معرض تکبر هستند.
یکی از این دسته کسانی هستند که عقده حقارت دارند، امیرالمومنین در دو حدیث میفرمایند:
«همه انسان های متکبر حقیر هستند» یا «جز انسان های فرومایه کسی تکبر نمیکند»²
🔸باید تمام تلاش خود را به کار بگیریم تا احساس را در درون خود از بین ببریم و الا به دنبال آن خواهیم که برای جبران این تحقیر باطنی، تکبر ظاهری بخریم؛ جبرانی که محال است صورت بگیرد.
🔹 امیرالمومنین در کلامی بسیار زیبا میفرمایند:
خدا را خدا را از خرابی های زودرس ستم و بیداد و از فرجام ناگوار تکبر؛ که بزرگترین دام و سهمگین ترین نیرنگ شیطان است و چنان زهر های کشنده در دل مردان فرو میرود هرگز چیزی مانع نفوذ آن نمی شود و هیچ کس از آنها در امان نیست نه عالم به خاطر علمش و نه تهیدست به سبب فرسوده اش.³
آری هیچ کس از تکبر در امان نیست...
🔸و گروه دیگری که بیشتر در معرض تکبر هستند، مقام داران اند.
امیرالمومنین در کلامی صاحب منصبان را این چنین از تکبر برحذر می دارد:
به درستی که پلیدترین حالات والیان و زمامداران نزد مردم صالح این است که پندار شود افتخار طلبند و وضع آن والیان بر کبر و سربزرگی بنیاد شده.⁴
۱-الکافی ج۲ ص۳۰۹
۲-غررالحکم ص۳۱۰
۳-نهجالبلاغه خطبه ۱۹۲
۴-الکافی ج۲ ص۳۵۵
__________________
ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh