🌼🌿🌼🌿
🌱{ #یک_آیه
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ }🌱
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ!ﮔﻨﺎﻫﺎﻥﻣﺎﻭﺯﻳﺎﺩﻩﺭﻭﻱﺩﺭﻛﺎﺭﻣﺎﻥﺭﺍﺑﺮﻣﺎ
ﺑﺒﺨﺶﻭﻗﺪمﻫﺎﻳﻤﺎﻥﺭﺍاﺳﺘﻮﺍﺭﺑﺪﺍﺭﻭﻣﺎﺭﺍﺑﺮﮔﺮﻭﻩﻛﺎﻓﺮﺍﻥﻳﺎرﻱﺩﻩ 🙃✨
『 @hazraate_eshgh 』
🕊
💚 امام حسن ﴿ع﴾ فرمودند:
🌿 پستـیوناکـسی اینستکه شـکرنـعمت نکـنی.
[تحفالعقولص۲۳۶]
#الحمدللهرَبالعالَمین🌷
#حدیث
دل چَسب تریـــن زمزمہ اینجا صلوات اَست •🌿•
https://eitaa.com/hazraate_eshgh
••|✿⃟💚|••
دݪش بہ ما ؏ـجمےزادگاݩ بۅد مایݪ
اگر چہ لیݪی صحرانشیݩ ما عربی است...!🌿•°
[حضرتعشق✨]
#مکتب_روح_الله 🌱
جوانی عکـس خودش را
نزد حـضرت امام (ره) فرستاد و گفت: آقاجان ؛ 😍
یک نصیحتی برای دنیا وآخرت به من کنید تا برایم کافی باشد، ✨
حضرت امام(ره) نوشت : 🌱
« اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیه راجعون »
ما مال خـدائیم ♥️
آدم مالِ کسی را ↓
صرف دیگری نمی کند ...
______________
بے عِشق خمیـــنے نَتوان عاشق مَهدے شُد
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
بسم رب الشهداء و الصدیقین
#معرفی_شهید (❤)
من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست
و از آن روز سرم میل بریدن دارد
شهید سید علی اکبر حاج سید جوادی
ولادت : مهر ۱۳۴۳ در قزوین
شهادت : اسفند ۱۳۶۳ در شرق دجله ، عملیات بدر
علت شهادت : دفاع از انقلاب اسلامی ایران در برابر رژیم متجاوز حزب بعث عراق
سید علی اکبر حاج سید جوادی
مهر ۱۳۴۲ در قزوین
اسفند ۱۳۶۳ عملیات بدر در شرق دجله
بازگشت پیکر مطهر ، تشیع و تدفین : اسفند ۱۳۷۳
مزار شهید : گلزار شهدای قزوین
برشی از کتاب خاطرات شهید : بعد از ده سال آوردنش . سه روز در معراج شهدای سپاه بود . استخوان هایش سالم بود . بین شهدایی که آورده بودند از همه سالم تر بود . لباس و اورکتش هم تنش بود . وقتی مادر آمد ، هنوز نمی دانست مصطفی( سیدعلی اکبر) کدام شان است ؛ اما گفت این عطر و بوی پسرم رو میده . آقای کبیری که شب عملیات با او بود گفت همین لباس تنش بوده .....🌷
#از_رفاقت_تـا_شـهادتــღ
__________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#عابدانه ﴿💚﴾
:) و تـمام
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
می دونی غده سرطانۍ چہ جوریہ؟؟!😨
اگہ جݪۅی غده سرطانی رو بگیری و زیر نظر پزشڪ باشۍ ، خوب میشے☺️
ۅݪی خدایی ناڪرده اگہ دارو مصرف نکنے و زیر نظر پزشک نری ، غده سرطانۍ پیشرفت میڪنہ ، اعضای بیشتری رو درگیر مۍکنہ تا بالاخره تو رو از پا دربیاره و ڪفن بہ تنت ڪنہ😢
رفیق ؛ می دونستۍ حضرت آقا فرمودند داعش غده سرطانیہ؟😱
گرفتۍ چی میگم؟
آره؟؟
یعنۍاگہ مدافعان حرمْ جلۅش رۅ نمی گرفتݩ
دیر یا زود دا؏ـش بہ ایراݩ مۍرسید...😫
و اونقدر پیشروی مۍکرد کہ نه تنها مسلمونی زنده نمیموند بلکہ دیگہ اسمی از اسݪامْ هم باقۍ نمیموند...😭
#مدافعین_حرم✨🕊
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
『 حضرتعشق 』🇵🇸
می دونی غده سرطانۍ چہ جوریہ؟؟!😨 اگہ جݪۅی غده سرطانی رو بگیری و زیر نظر پزشڪ باشۍ ، خوب میشے☺️ ۅݪی
وچہ شب هایے ڪہ ما آسوده در خۅاب بودیمْ
و داعش به ۴۰ ڪیلۅمترۍ مرز ایران رسیدھ بود
باورت میشہ؟😢😱
اما مدافعان حرم نگذاشتند آب تو دݪ مردم ایران تکون بخوره...😍❤️
Mahmood Karimi - New Version Heydar Heydar (128).mp3
4.01M
حیدرحیدراۅݪۅآخرحیدر ✨|••
حیدرحیدرساقۍڪۅثرحیدر 🌿|••
#محمودکریمی📿
#مداحی✨
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
📝يه جمله رو قاب کنيم بزنيم گوشه ي اتاقمون...
📌هر وقت خواستيم عملي انجام بديم
يه نگاهي به اين تابلو بندازيم
.......دونه........
..........دونه..........
..............گناه ..........
................."من"..........
...................لحظه ..........
........................لحظه............
...................ظهور..............
.....مهدي فاطمه............
.روعقب....................
ميندازه................
#به_وقت_امام_زمان💚🌱
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
بِــسْـمِـ الـرَّبِ الزّینَــب.س.
#آفــتــاب_در_حجــــــاب
قسمت #هفتاد_وپنج
انگار مصیبت تو #تازه آغاز شده است....
همه #کربلا و #کوفه و #شام ، یک طرف ،...
و این #خرابه یک طرف.
همه غمها و دردها و غصه ها یک طرف
و #غم_رقیه یک طرف.
نه زنان و کودکان کاروان و نه سجاد و نه حتى فرشتگان آسمان ، نمى توانند تو را در این غم تسلى ببخشد....
و چگونه تسلى دهند فرشتگانى که خود صاحب عزایند...
و پر و بالشان به قدرى از #اشک سنگین شده است...
که پرواز به سوى آسمان را نمى توانند.
تنها حضور مادرت #زهرا مى تواند تسلى بخش جان سوخته تو باشد.
پس خودت را به آغوش #مادرت بسپار و عقده فروخورده همه این داغها و دردها رابگشا...
🏴پرتو هیجدهم🏴
مگر نه بزرگترین آرزوى هر #غریب، رسیدن به #موطن خویش است ؟
و مگر نه مقصد #مدینه در پیش است ؟
پس چرا تو مدام تداعى خاطرات گذشته را مى کنى...
و در کجاوه تنهایى خودت ، اشک مى ریزى ؟
نمى توان گفت که هر چه بود، گذشت .
ولى مى توان گفت که #فصل_مصیبت ، سپرى شد....
اگر چه این فصل به اندازه تمام سالهاى عمر، کش آمد...
و اگرچه این فصل ، خزانى جاودانه براى عالم ، رقم زد....
نمى توان توقع کرد که تو اکنون که به مدینه باز مى گردى،
تمام خاطرات این سفر را، این سفر پر رنج و راز و خطر را #تداعى نکنى...
و براى لحظه لحظه آن ، #درخلوت کجاوه خودت ، #اشک نریزى.
اما تو باید خودت را هم حفظ کنى زینب !
چرا که #کارتو هنوز به #اتمام نرسیده است.
پس به یاد بیاور اما گریه نکن....
یزید شما را میان اقامت در شام و مراجعت به مدینه، مخیر ساخت....
و تو و امام، مراجعت به مدینه را برگزیدید.
تو گفتى :
_✨ما را به مدینه برگردان . ما به سوى جدمان هجرت مى کنیم
به هنگام خروج از شام، یزید #پول_زیادى براى تو پیشکش آورد و گفت :
_این را به عوض #خون_حسین بگیرید.
و تو بر سرش فریاد زدى که :
_✨واى بر تو اى یزید که چقدر #وقیح و #سنگدل و #بى_حیایى. برادرم را مى کشى و در عوض آن به من مال مى دهى ؟!
یزید شرمگین سرش را به زیر افکند و پولهایش را پس کشید.
یزید به جبران گذشته، #نعمان_بن_بشیر را که مسن تر و مهربانتر و نرمخوتر بود به سرپرستى کاروان برگزید...
و به او سفارش کرد که همه گونه با اهل کاروان مدارا کند.
کاروان را از کناره شهرها بگذارند...
و در جاى خوب مقام دهد.
و ماموران و محافظان را از اطراف کاروان ، دورتر نگاه دارد تا اهل کاروان معذب نشوند....
و نیز دستور داد که بر شترها #کجاوه بگذارند و کجاوه ها را با پارچه هاى #ابریشمین و #زربفت ، زینت دهند و...
و تو وقتى چشمت به این پارچه هاى رنگارنگ افتاد،...
خشمگین شدى و فریاد زدى :
_✨این پارچه هاى الوان و این زینتها را
فرو بریزید. این کاروان ، #عزادار فرزند رسول االله است. کاروان را #سیاه بپوشانید تا مردم #همه بدانند که این کاروان #مصیبت_زده شهادت اولاد زهر است.
و دستور دادى که علاوه بر آن ، در پس و پیش و میان کاروان #پرچمهاى_سیاه برافرازند...
تا هر کس به این کاروان بر مى خورد،.. بفهمد که چه اتفاق بزرگى در عالم افتاده است...
و بفهمد که باعث و بانى این اتفاق که بوده است و بفهمد که...
و براى دستگاه یزید #حیثیتى نماند.
با #خطبه اى که تو در مجلس یزید خواندى ،...
با #تعزیتى که تو در شام بر پا کردى
و با خطبه تکان دهنده اى که #سجاد درمسجدشام خواند،...
#یزید بر حکومت خود ترسید..
اثری از ✍سیدمهدی شجاعی
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh