🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃
قسمت #چهاردهم
#هوالعشق
#آن_اتفاق
👈🏻راوی : فاطمه
شروع کردم....
-یه روز با دوستم رفتیم خرید...👜بعدش که اومدیم نزدیک خونه بودیم که ماشینی جلوی پامون ترمز زد...
-خانوم کوچولو برسونیمت😏
-عصبی از لحن چندش و چشمای کثیفش یه اخم حسابی کردم و دست دوستمو کشیدم بردم😡دنده عقب گرفت و دوباره ترمز زد.....اینبار درماشین رو باز کرد و خودشم پیاده شد😢
دیگه حرصم دراومده بود که دستشو جلو در ماشین دیدم....در ماشینو با تمام قدرتم روی دستش کوبوندم😠👊صورتش به سرخی میزد .میخواستم برم که کیفمو👜 کشید یک لحظه تمام تعادلمو از دست دادم و روی کاپوت جلوی ماشین افتادم...خنده ی شیطانی😏 دوتاشون بلند شد😱
دوستم که منو وادار میکرد بریم. گریش شروع شده بود😭اون اطراف کسی نبود. ماشینا رد میشدن و توجهی نمیکردن. اونا شروع کردن مثل دستگاه اسکنر منو برانداز کردن حالم از نگاه های کثیفشون بهم میخورد😣.خونم بجوش اومد دیگه نفهمیدم .هر فنی که از مربی دفاع شخصیم یاد گرفته بودم پیاده کردم و یکیشون به خاطر ضعیف بودنش به خودش میپیچید😫 و فحش میداد .اون یکی هم با یه حرکت چاقوشو درآورد و جلوم گرفت وگفت
-ببین...اگه الان سوار نشی با اون خاله سوسکه .مجبورم سرتونو واس ننه باباتون بفرستم. حالا نظرتون چیه؟تنه لشتو سوار میشی یا بزور بفرستم اون تو؟😠😏
تمام وجودم پر ترس😰شده بود، دستام میلرزید،دوستمم که دیگه از ضعف روبه موت بود😱.موهام کلا بیرون بود،تازه دیدش با یه حرکت منو به ماشین چسبوند اون یکی دوستمو گرفت و اون به من نزدیک تر میشد 🚶♂
فقط جیغ میزدم😰😥 و دست و پامو تکون میدادم،بوی الکل میداد داشتم بالا میاوردم،شب بود اما نورافکنا روشن بود...
-تمومش کن فاطمه😡
این علی بود که چشم هایش به سرخی میزد و از عصبانیت گردنش متورم شده بود ....
نگرانش شدم ،اما باید میگفتم او حق داشت بداند،پدرم هم فقط متعجب به من نگاه میکرد و سنگین نفس میکشید...😤
-نه حقتونه بدونید ،مخصوصا شما بابا،بابا هه..لحظه ای که میخواست منو هل بده تو ماشین ،فقط بلند گفتم خدا😭 وصدای جیغ دوستم اومد....
و من رها شدم و سرم محکم به تیغه ماشین خورد و بیهوش شدم😨
اما بیهوشیم دقیقه ای طول کشید چشم های نیمه بازم دید که یه مرد میونسال رو دیدم که داشت اونا رو کتک میزد
نمیدونم چیشد که فقط صدای جیغ لاستیکارو شنیدم،دوستم به سمتم اومد و منو تکون میداد...
وقتی به خودم اومدم اون مرد نبود،فقط یه پلاک دیدم که نوشته بود#گمنام😥😭 نمیدونم ازکجا و چجوری اومده بود اما بهش چنگ زدم✨😭
وقتی بلند شدم من و دوستم فقط گریه میکردیم تمام بدنمون یخ شده بود،من که مسلط ترشدم به رها زنگ زدم که بیاد دنبالمون،با رها رفتیم بیمارستانو شبو خونه اون بودیم🏘
مثلا پدر و مادر داشتم یه زنگم بهم نزدن که کجایی......!!!😞💔
اونموقع ،بابا شما ترنتو بوذید و مامانم که مشغول شو لباسش بود....
تا رسیدم خونه رفتم اتاقمو گریه کردم و گریه کردم😭
تأسف خوردم واسه خودم،....وضعیتم.... شکایت کردم از خانوادم که چرا خانواده نبودیم؟😕
چرا کسی روم غیرت نداشت !!!😩
چرا کسی بهم گیر نمیداد قبل ۸خونه باش...
چرا کسی نمیگفت روسریتو بیار جلوتر .رژتو کمرنگ کن...
چرااااا؟؟اون پلاکو دور گردنم انداختم نمیدونم اون مرد کی بودو این از کجا اومده بود،فقط اینو میدونم اگر نبود من با اون وضعیت و پسره مست الان....😭
علی سریع دور شد...
و به 🌳سمت درختی رفت دستش را به درخت میکوبید و شانه هایش میلرزید ،بابا هم روی زانوانش نشسته بود و دستانش را ستون بدنش قرار داده بود میلرزید...
خودم هم وضعیت خوبی نداشتم😢
روی مزار افتاده بودم و زار میزدم😭
علی را کنارم حس کردم چادرم را بوسید و روی صورتم کشید...
-علی
-جانم..
-من خیلی کثیفم به درد قلب پاک تو نمیخورم😥😭
-نگو فاطمه نگو اینطوری،تو تمام وجود من.. منی...!!😢❤️
به یکباره وجودم لرزید و از عشق پاکش گرم شدم اینبار پدرم مرا مخاطب قرار داد
-حرفاتو زدی،کنایه هاتو زدی،همشم درسته،همش،من کوتاهی کردم،😒پدر نبودم،متاسفم دخترم،با اینکه هنوزم مخالف ازدواجتم😐 اما انتخابو به عهده خودت میزارم،حداقل تو خوشبخت شو...😒😓
و بعد از نگاهی سرشار از شرمندگی از ما دور شد😞
و به مزارها نگاه کرد،نمیدانم چرا آنقدر با دقت،انگار دنبال گمشده ای میگشت...
من ماندم و علی...
مردی که مرد بودن را تمام کرده بود،در چشمانم نگاه کرد انگار باورش نمیشد این من باشم، آب دهانش را با سختی قورت داد و نگاهش را به سمت مزار شهید گمنام انداخت🕊✨
-فاطمه خانوم؟☺️
-بله سید💛
-مداحی مخصوصو بخونم؟
-وای سید اره بخون..😢.
و شروع کرد به مداحی
حال هردویمان عجیب بود خیلی عجیب ،انگار تمام شهدا درکنار ما دم یا حضرت زهرا یا مادر گرفته بودند من انقدر گریه کردم که علی نگران شد و کم کم به مداحی پایان داد...😭😭
🌺🍃ادامه دارد....
نویسنده؛ نهال سلطانی
@hazraate_eshgh
🌸✨تۅصیہ رهبر انقلاب براےِ دفع بلا✨🌸
🍃دعاےِ هفتمْ صحیفہ سجادیـ💚ــہ🍃
💖✨یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ.
💖✨ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ.
💖✨ فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ.
💖✨أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ
💖✨وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بیمَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.
💖✨ وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.
💖✨فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
💖✨فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً.
💖✨ وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک.
💖✨ فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بییا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بیذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
دِلچَسب تریـــن زمْزمہ ایـ😍ــنجا صلۅات اَست
💚🍃✨🌱👇
@hazraate_eshgh
•♡{🌸}♡•#سلام_مولای_مهربانم•♡{🌸}♡•
✨سرانجام در پس تمامی چشم براهی ها...😢
💛در سپیده دمان یکی از این آدینه های منتظر...💔
✨تو از راه می رسی...😍
💛و عطر ملیحت مشام جهان را...
✨نوازش خواهد داد و لبخند دلربایت...💞
💛غم را از جان عالم،خواهد زدود..
✨و طنین صدایت،در گوش...👂
💛خسته دنیا خواهد پیچید...💫
🥀 و چشم براهانِ بیقرار...
💔از اندوه فراق...
💚نجات خواهند یافت...
🌸 روزِ آمدنت،روزِ خوبِ زندگی است...
روزِ زیبای مهر و صلح و امید و آرامش...😌
🕊🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
✧🦋✧
💠{ #یک_آیه
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا }💠
❖{ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ خورشید
ﻭ
ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺭﻭشنی ﺍﺵ }❖
༺✾➣♡➣✾༺
@hazraate_eshgh
🧡|•• امام رضا (ع) فرمودند:
☀️|•• ایـمان عبارت است از: ↓↓
🌱|•• شناخت قلبی
🍃|•• اقرار و اعتراف زبانی
🌿|•• و عمل با اعضا و جوارح
[تحفالعقول،ص۴۲۲]
#حدیث
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#شهیدانه🌱✨
پسرم از روی پله ها افتاد و دستش شکست.
بیشتر از من عبدالحسین هول کرد.
بچه را که داشت به شدت گریه میکرد بغل گرفت.
از خانه دوید بیرون.
چادر را سرم کردم و دنبالش رفتم .ماتم برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان.
تا من رسیدم بهش یک تاکسی گرفت.
در آن لحظه ها، #ماشینسپاه جلوی خانه پارک بود....⚡️💙
•| #شهید_عبدالحسین_برونسی |•
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
823.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نفستون رو خوشبو کنید 🌼🍃
به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) 🌸
برای امروزتون برکتی عظیم 🌼🍃
ومعجزه هایی بی بدیل آرزومندیم 🤲🌸🍃
🌸 اَللّهُـمَّ
✨🌼 صَـلِّ
🦋✨🌸 عَلَـی
✨🦋✨🌼 مُحَمَّـدٍ
✨✨🦋✨🌸 وَ آلِ
✨✨✨🦋✨🌼 مُحَمَّـدٍ
✨✨🦋✨🌸 وَ عَجِّـلْ
✨🦋✨🌼 فَرَجَهُـمْ
🦋✨🌸 وَ اَهْلِـکْ
✨🌼 اَعْدَائَهُـمْ
🌸 اَجْمَعِیـن
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#رهبرانه .•°💐📿°•.
#حضور_قلب_در_نماز .•°↓❤️✨↓°•.
حضور قلـب و توجه، کاری است که به تمرین احتیاج دارد. 🌸
کسانی که این کارها را کردهاند و بلدند، به ما یاد میدهند که انسان باید در حالنـماز، خود را در حضور یک مخاطبعالیشأن و عالیمقام که خالق هستی است و مالک همهی وجود انسان است، احساس کند. 💫
هر مقدار از نماز که توانست این حالت را داشته باشد، به تعبیر روایات این نماز، نمازِ مقبول است و آن خاصیت و اثر را خواهد بخشید. و دیگر آثار نماز - که نمیشود آثار نماز را در چند جمله یا در چند فقرهی کوتاه خلاصه کرد - بر این مترتب میشود. 🌈
[رهبرانقلاب-۱۳۸۵/۰۶/۲۷]
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
@hazraate_eshgh
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری ﴿❀💛❀﴾
میآیـم به سوی تُـو•••
قـدم قـدم
میبـارم•••
در آسـمانیِ حرم :)
#چهارشنبههای_امامرضایی💛
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
@hazraate_eshgh
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
✨ خـ♡ـداوندا
🌿 بـه درگاهـت حـاجتی آوردهام
✨ که قدرت دستیابی به آن را ندارم
🌿 و رشته چارهجوییام در مقابل آن
✨ گسسته و نفس من در نظرم چنین آراسته
🌿 که آن نیاز را به کسی اظهار کنم
✨ که او خود نیازهایش را به درگاه تو میآورد
🌿 و در خواستهاش از تو بینیاز نیست
✨ و این لغزشی است از لغزشهای اشتباهکاران
🌿 و درافتادنی است از درافتادنهای گناهکاران
[دعای ۱۳ صحیفهسجادیه]
#عابدانه |•🕊•|
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
دعای امام صادق (ع) در روز بیست و یکم ماه رمضان✨
"و اینکه اجازه دهی به فرجِ {🌱} کسی که با فرجِ {🌱} او برای اولیا و برگزیدگانت هم فرج {🌱} حاصل شود."
•[اقبال: ۲۰۱
جمع آوری شده در کتاب مکیال المکارم]•
#به_وقت_امام_زمان 💌
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh