eitaa logo
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
288 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌المهدے🌿•• سربازان‌امام‌زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشـریف) ازهیچ‌چیزجزگناهان‌خویش‌نمی‌هراسند ッ♥️ -شهید‌آوینی🕊 بخون‌از‌ما🗒 『 @sharayet_hazraateeshgh313https://daigo.ir/secret/991098283 گَـــر سخـنی باشــد‌👆🏼…
مشاهده در ایتا
دانلود
{♡بھ نامـ خداۍ صاحب الزماݩ}🌿✨
•♡{🌸}♡••♡{🌸}♡• ✨سرانجام در پس تمامی چشم براهی ها...😢 💛در سپیده دمان یکی از این آدینه های منتظر...💔 ✨تو از راه می رسی...😍 💛و عطر ملیحت مشام جهان را... ✨نوازش خواهد داد و لبخند دلربایت...💞 💛غم را از جان عالم،خواهد زدود.. ✨و طنین صدایت،در گوش...👂 💛خسته دنیا خواهد پیچید...💫 🥀 و چشم براهانِ بیقرار... 💔از اندوه فراق... 💚نجات خواهند یافت... 🌸 روزِ آمدنت،روزِ خوبِ زندگی است... روزِ زیبای مهر و صلح و امید و آرامش...😌 🕊🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹🕊 ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
✧🦋✧ 💠{ وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا }💠 ❖{ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ خورشید ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺵ ﺭﻭشنی ﺍﺵ }❖ ༺‌‌✾➣♡➣✾༺‌‌ @hazraate_eshgh
🧡|•• امام رضا (ع) فرمودند: ☀️|•• ایـمان عبارت است از: ↓↓ 🌱|•• شناخت قلبی 🍃|•• اقرار و اعتراف زبانی 🌿|•• و عمل با اعضا و جوارح [تحف‌العقول،ص۴۲۲] ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
🌱✨ پسرم از روی پله ها افتاد و دستش شکست. بیشتر از من عبدالحسین هول کرد. بچه را که داشت به شدت گریه می‌کرد بغل گرفت. از خانه دوید بیرون. چادر را سرم کردم و دنبالش رفتم .ماتم برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان. تا من رسیدم بهش یک تاکسی گرفت. در آن لحظه ها، جلوی خانه پارک بود....⚡️💙 •| |• ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
823.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نفستون رو خوشبو کنید 🌼🍃 به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد(ص) 🌸 برای امروزتون برکتی عظیم 🌼🍃 ومعجزه هایی بی بدیل آرزومندیم 🤲🌸🍃 🌸 اَللّهُـمَّ ✨🌼 صَـلِّ 🦋✨🌸 عَلَـی ✨🦋✨🌼 مُحَمَّـدٍ ✨✨🦋✨🌸 وَ آلِ ✨✨✨🦋✨🌼 مُحَمَّـدٍ ✨✨🦋✨🌸 وَ عَجِّـلْ ✨🦋✨🌼 فَرَجَهُـمْ 🦋✨🌸 وَ اَهْلِـکْ ✨🌼 اَعْدَائَهُـمْ 🌸 اَجْمَعِیـن ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
.•°💐📿°•. .•°↓❤️✨↓°•. حضور قلـب و توجه، کاری است که به تمرین احتیاج دارد. 🌸 کسانی که این کارها را کرده‌اند و بلدند، به ما یاد میدهند که انسان باید در حال‌نـماز، خود را در حضور یک مخاطب‌عالیشأن و عالی‌مقام که خالق هستی است و مالک همه‌ی وجود انسان است، احساس کند. 💫 هر مقدار از نماز که توانست این حالت را داشته باشد، به تعبیر روایات این نماز، نمازِ مقبول است و آن خاصیت و اثر را خواهد بخشید. و دیگر آثار نماز - که نمیشود آثار نماز را در چند جمله یا در چند فقره‌ی کوتاه خلاصه کرد - بر این مترتب میشود. 🌈 [رهبرانقلاب-۱۳۸۵/۰۶/۲۷] اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش •┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈• @hazraate_eshgh •┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﴿❀💛❀﴾ می‌آیـم به سوی تُـو••• قـدم قـدم می‌بـارم••• در آسـمانیِ حرم :) 💛 •┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈• @hazraate_eshgh •┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
خـ♡ـداوندا 🌿 بـه درگاهـت حـاجتی آورده‌ام ✨ که قدرت دستیابی به آن را ندارم 🌿 و رشته چاره‌جویی‌ام در مقابل آن ✨ گسسته و نفس من در نظرم چنین آراسته 🌿 که آن نیاز را به کسی اظهار کنم ✨ که او خود نیازهایش را به درگاه تو می‌آورد 🌿 و در خواسته‌اش از تو بی‌نیاز نیست ✨ و این لغزشی است از لغزش‌های اشتباهکاران 🌿 و درافتادنی است از درافتادن‌های گناهکاران [دعای ۱۳ صحیفه‌سجادیه] |•🕊•| ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
دعای امام صادق (ع) در روز بیست و یکم ماه رمضان✨ "و اینکه اجازه دهی به فرجِ {🌱} کسی که با فرجِ {🌱} او برای اولیا و برگزیدگانت هم فرج {🌱} حاصل شود." •[اقبال: ۲۰۱ جمع آوری شده در کتاب مکیال المکارم]• 💌 ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
🌺🍃رمـــان .. 🌺🍃 قسمت راوی : فاطمه✏️ علی تقاضا کرد که به خانه برویم🏡 مادر و پدرم که میخواهند به سوئد بروند برای قرارداد شرکت٬علی پیشنهاد داد برای تنها نبودن درخانه٬ به خانه شان بروم هم تنها نیستم و همچنین دل پدر و مادرش برای من تنگ شده ٬ تمام دلایلش منطقی بود خودم هم دلم برای آن خانواده گرم تنگ شده بود.😊 سوار ماشین شدیم ٬نزدیک های ظهر بود٬خیلی گشنه بودم و معده ام درد گرفته بود٬علی هم این را فهمید چون رنگ و رویم حسابی پریده بود.😊 به من نگاهی معنی دار با چاشنی یک لبخند نمکی انداخت و گوشه ای از خیابان متوقف شد٬با تعجب گفتم -ام٬علی چرا اینجا وایسادی؟😕 -خانوم؟مگه گشنت نیست؟😉 -اوا تو از کجا فهمیدی؟😚🙈 -مارو دست کم گرفتیاااا ٬من متخصص تشخیص گرسنگیم😉 -عه پس این تخصص جدیدا اومده آقای دکتر -بله خانوم دکتر٬حالا افتخارمیدید یه نهار بخوریم یا نه؟😎 -خخ بفرمایید جناب😇 پیاده شدیم و هم گام باهم قدم برداشتیم٬چقدر احساس امنیت میکردم کنار این مرد٬واقعا مرد بود.در را برای من نگه داشت تا داخل شوم ٬ یک میز انتخاب کردیم و روی آن نشستیم٬لحظه ای علی به من خیره شد و تا متوجه نگاهش شدم سرش را برگرداند و گارسون را صدا زد٬ -خب خانم شما چی میل دارید؟ -یه پرس سلطانی -دو پرس سلطانی بدید٬همراه مخلفات با دوبطری دوغ -بله٬حتما گارسون رفت و ما دوباره تنها شدیم ٬سکوت سنگینی بود اما چون رستوران سنتی بود٬موسیقی سنتی که ول لایتی داشت پخش میشد٬که یکدفعه علی حرفی زد: -میدونستی باچادر آسمونی میشی؟!😍 با آن نگاه زیبایش نگاهم میکرد٬قلبم روی هزار میتپید 💓و احساس میکردم آریتمی اش را همه میشنوند٬سرم را به زیر انداختم☺️🙈 و بدتر فشارم افتاد٬علی چند تقه به میز زد و سرم را بالا اورم ٬دیدم از خنده اشک در چشمانش حلقه زده٬خودم هم مثل او خنده ام گرفت و دستم را جلوی دهانم گرفتم و دوباره سرم را به زیر انداخته و خندیدم یعنی (خندیدیم).☺️ -فاطمه جان😍 -بله آقا سید حالا نوبت من بود به میز بزنم انگار غرق افکارش شد٬ -کجایی آقا -ام٬چیزه٬ها؟😅 اینبار من اشک از چشمانم می آمد خیلی نمکین جمله اش را گفت و سرش را خاراند😂😂 -هیچی٬فکر کنم شما میخواستی یه چیزی بگی ها؟ -اره اره٬میخواستم بگم پشیمون نیستی؟😒 🌺🍃ادامه دارد... ______________ اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh