اݪهـــے!✨
ڪسےتَحْـبِسُالدُّعـٰانشـۅد!
اݪهـــے!✨
ڪسـےآرزوبہدݪڪربلانشـود...🍃🧡
#سلام_ارباب_خوبم✨🌿🌸
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
#یک_آیه [ 🍃🍄🍃 ]
❥⇜ وَلَهُ الْكِبْرِيَاءُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ⇝❥
ﻭ ﻛﺒﺮﻳﺎﻳﻲ ﻭ ﻋﻈﻤﺖ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭﻳﮋﻩ ﺍﻭﺳﺖ ،🌌
ﻭ ﺍﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﻱ ﺷﻜﺴﺖ ﻧﺎﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺣﻜﻴﻢ ﺍﺳﺖ 🙂
*┄┄┄┅═✧❁♥❁✧═┅┄┄┄*
@hazraate_eshgh
*┄┄┄┅═✧❁♥❁✧═┅┄┄┄*
💖 امام سجاد (ع) فرمودند:
💖 نشـانههای مومـن پنج چیز است:
🌸 پرهـیزکاری در خلـوت
🌸 صدقه در حالت نیازمندی
🌸 شکیبایی هنگام مصیبت
🌸 بردبـاری هنگام خشـم
🌸 و راستگویی هنگام ترس
[الخصال،ص۲۴۵]
#حدیث
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
اۍکہبرتربٺمݩمیگذرۍروضہبخواݩــ💛✨
نامزینب(س)شنومْزیرݪحدگریہکنمْـــ🍃💔
#پنجشنبه_های_شهدایی✨
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#رهبرانه 🖇️☘️|••
داستان شما، داستانِ شخص خودتان هم نیست؛ هر انسانى، در فضاى پیرامون خودش تأثیر میگذارد و هر چه شخصیّت او قویتر و محکمتر باشد، شعاع این تأثیرگذارى وسیعتر میشود.....
[۱۳۸۰/۷/۱۲-رهبرانقلاب]
🌸 #کلیپ_تصویری #پیشنهاد_دانلود #حاج_قاسم 🌸
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
پیادهکہشدمبہسمٺحرمحضرٺزینب{س}راه افتادم🚶♂. واردکہشدمبہدربچوبیبزرگورودۍتکیہ دادم بعدسلامبہبیبیجانمگفتم:قرباݩصلابٺوصبرتاݩ خانمجاݩ✨🌸🌿،شمابہدݪاهلکارواݩآرامش دادیدوپناهبچہهابودید...😍❤️
صحݩوسراروضہمجسمبود😢. حالوهوایچشم هایمݩحسابےبارانیشد😭بہبرکٺهمیݩ توسݪ،قبلازورودبہحرمآرامشپیداکردم☺️💛.
واردحرممطهرکہشدم،گوشہدنجیبراۍنمازودعا✨خواندݩپیداکردم💙🦋 .درحالوهوای خودمبودمکہحسکردمکسیسرشانہاممیزند...
سرمرابالاآوردم،چشمهایریزسیدعلیراازپشت قابدرشٺعینکشدیدم🤓 .سیدعلےخندیدو گفٺ:بہبہسلام،رسیدݩبہخیر🙈،خوبیہحرمعمہ جانماینہکہآدمآشناهاشراپیدامیکنه🤩💛".
سرمراتکاندادموگفتم:خوبی؟تواینجاچیکارمی کنی؟😍 کنارم نشسٺوگفت:اومدمزیارٺ✨. سرمرابہدیوارتکیہدادموازاوخواستمبرایمروضہ
بخواند. سیدعلیهمشروعکردبہخواندنروضہحضرت زینب سلام الله علیها😭🕊...
*#قسمتیازکتابرفیقمثلرسول💙☺️
#سالروزولادتشهیدمحمدحسنخلیلی_رسول🌿🌸*
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
3.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایـن خواهش قـلبمه ♥️
شـبجمعه حـرم بیـام🍃
#استوری 💙
#شبجمعهاستهوایتنکنممیمیرم 🦋
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
@hazraate_eshgh
•┈┈••✾❀♡❀✾••┈┈•
🍁🧡🍁🧡🍁
🧡
🍁
🧡
*محنـ💔ـت آن حضرت*
از امامصـادق (ع) روایت شده که فرمود:
"هرگاه قـائم (عج) بپاخیزد از جاهلان مردم، بیشتر از آنچه رسول خدا (ص) از جاهلان جاهلیت صدمه کشـید،•••
محنـت میبیند.🥀"
فضـیل گوید: عرض کردم: این چگونه است؟ 🤔↓
فرمود: *رسول خدا (ص) در حالی به سوی مردم آمد که سنگ و کلوخها و چـوب های تراشـیده را میپرستیدند،
ولـی هنگامی که قائـم ما بپاخیزد، در حالی با مردم مواجه میشود که همه آنان کـتاب خدا را علیه او تأویل میکنند و با آن بر او احتجاج مینمایند.*
°•الغيبة النعمانی، ۲۹۶•°
°•منبع: جمع آوری شده از کتاب مکیال المکارم•°
#به_وقت_امام_زمان 💌
🧡
🍁
🧡
🍁🧡🍁🧡🍁
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
ای نـور حقیقی ✨
و ای منـزه از توصیف 💫
ای پیش از همه سلسـله 🌿
و ای بعد از همه موجودات پسین ♥️
[دعایکمیل]
#عابدانه ••🌙
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
7820488_658 (1).mp3
زمان:
حجم:
3.02M
♪🖇🌱
یـه خیابـون بهـشـتیــــ🌙
اسمش بینالحرمیـنه
هرکجاش که پا میزاری•••
جا قـدم های حسینهــ♥️
#مداحی با نوای مهدیرسولی
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃
قسمت #بیست_و_نهم
#هوالعشق
- خوشوقتم زینب جان، 😊من فاطمه پایدار هستم,
- چه اسم زیبایی داری فاطمه جون ..😍
- ممنونم.😊
-خبب چیشد که با برادر دست پا چلفتی بنده آشنا شدی؟😄
با تعجب از خنده ریسه رفتم😂 و زینب هم خندید،
به تو گفت دست پا چلفتی ،انتظار این راحتی را نداشتم و حال خوبی به من دست داد، شروع کردم به تعریف کل داستان تا به حال...
خنده بر لبان زینب نقش بسته بود،امد چیزی بگوید که زنگ در به صدا درآمد من سریع بلند شدم و ترسیدم،نمیدانم چرا؟از اینکه تو باشی و از دیدن من عصبانی شوی و پا به فرار بگذاری..
زینب گفت
_بشین😊
و خودش به سمت در رفت..صداها به گوش میرسید،تو بودی،نه خدای من ..سریع کیفم را برداشتم که بروم ، زینب امد و گفت:😁
- چرا بلند شدی بابا؟ از داداشم میترسی؟ سریع گفتم :
_اره.
خنده اش گرفت و گفت
_بابا اینجوری نبینش ،😁 خیلی دلش کوچیکه بخدا. ولی کلا با دخترا سرسنگینه .
- خب من برم دیگه دیرم شده کلاس دارم.
- عه کجا .🙁
- باید برم زینب جان ممنون از پذیراییت .😊
- خب دودیقه وایسا.
امد و رو به رویم ایستاد و گوشیش را درآورد.
- خب شمارتو بهم بده اگر مایلی، خیلی دختر خوبی هستی، دوست دارم بیشتر باهات اشنا بشم.
کمی تردید کردم اما گفتم باشه.شماره را دادم و خداحافظی کردم.
خواستم سوار ماشین شوم که تو را دیدم,به دیوار تکیه داده بودی و سرت پایین بود،هه منتظر رفتن من بودی، در دلم گفتم:
_خب بابا عمو، فکر کرده کیه افتخار نمیده .اه پسره امل..
سوار ماشین شدم و گاز را تا جا داشت فشار دادمو سریع شتاب دادم و از کنارت لایی کشیدم، احساس کردم خودت را عقب کشیدی و رفتنم را نگاه میکنی. حتما باز میگویی استغفرالله .
به خانه برگشتم.
از آن روز دوماه گذشته بود و رابطه من و زینب خیلی خوب شده بود، درحدی که باهم بیرون میرفتیم و به خانمان آمده بود،دختر خوب و سرحالی بود، برعکس عقیده من نسبت به چادری ها خیلی به روز هم بود، اما یکسری چیز هارا ارزش میدانست،که این ارزش هارا به من میگفت و من هرروز به آن ها فکر میکردم..
دو ماه که گذشت مادرت ناگهانی به خانه مان زنگ زده بود برای .. خواستگاری!
آن روز از تعجب شاخ درآورده بودم،پدر مادرم که درباره تان تحقیق کرده بودند سریعا مخالفت کردند.. 😠✋
این مخالفت تا دوماه بعد طول کشید،
دوماهی که گنجم را پیدا کردم...
به خاطر تو خورشید را قاب می کنم و بر دیوار دلم می زنم
به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی نقره گون جای می دهم
به خاطر تو کلماتم را به باغهای بهشت پیوند می زنم
به خاطر تو دستهایم را آیینه می کنم و بر طاقچه یادت می گذارم
به خاطر تو می توان از جاده های برگ پوش و آسمانهای دور دست چشم پوشید
با صدای در از خاطرات بیرون آمدم...
🌺🍃ادامه دارد...
نویسنده؛ نهال سلطانی
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh