💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
💠 قسمت #هجدهم
مریم اولین شخصی بود که به دکتر رسید
_آقای دکتر حال داداشم چطوره؟؟😨
_نگران نباشید با اینکه زخمشون عمیق بود ولی پسر قویی هست خداروشکر خطر رفع شد😊
مادر شهاب اشک هایش را پاک کرد
_میتونم پسرمو ببینم😢
_اگه بهوش اومد انتقالش میدن بخش اونجا میتونید ببینیدشون😊
مریم تشکری کرد
مهیا نفس آسوده ای کشید رو صندلی نشست😔
مریم نگاهی به مهیا که از ترس رنگ صورتش پریده بود
سردرد شدید مهیا را اذیت کرده بود 😣با دستانش سرش را محکم فشار می داد
با قرار گرفتن لیوان آبی🍶 مقابلش،
سرش را بالا گرفت
نگاهی به مریم که با لبخند😊 اشاره ای به لیوان می کرد انداخت لیوان را گرفت تشکری کرد و آن را به دهانش نزدیک کرد
_حالت خوبه عزیزم😊
_نه اصلا خوب نیستم😣
مریم با اینکه حال خودش تعریفی نداشت و نگر ان برادرش بود که تا الان به هوش نیامده
اما باید کسی به مهیا که شاهد همه اتفاقات بود دلداری می داد...
_من حتی اسمتم نمیدونم😊
_مهیا😔
_چه اسم قشنگی☺️
مهیا بی رمق لبخندی زد
_نگاه مهیا جان برای اتفاقی که افتاده خودت رو مقصر ندون هر کی جای تو بود شهاب حتما اینکارو می کرد😊👌 اصلا ببینم خونوادت میدونن که اینجایی
مهیا فقط سرش را به دو طرف تکان داد
_ای وای میدونی الان ساعت چنده الان حتما کلی نگران شدن شمارشونو بده خبرشون کنم
گوشی 📱که به سمتش دراز شده بود را گرفت
و شماره مادرش را تایپ کرده📲
مریم دکمه تماس را فشار داد و از جایش بلند شود و شروع کرد صحبت کردن با تلفن.
اتاق عمل باز شد...
و تختی که شهاب بیهوش روی آن خوابیده بود بیرون آمد...
تخت از کنارمهیا رد شد مهیاچشمانش را محکم بست😣 نمی خواست چیزی ببیند
چشمانش را باز کرد
مادر شهاب با گریه😢 همراه تخت حرکت می کرد و پسرش را صدا می کرد...
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🍃ادامہ دارد....
ೋღ #نـویسـنده_فـاطمہ_امـیرے ღೋ
ೋღ @hazraate_eshgh ღೋ
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
💠 قسمت #نوزدهم
مریم مادرش را روی صندلی نشاند و شانه هایش را ماساژ می داد
_آروم باش مامان باور کن با این کارایی که میکنی هم خودت هم بقیه رو اذیت می کنی آروم باش😒
_خانم مهدوی
مریم نگاهی به دو مامور پلیس👮👮 انداخت
چادرش را درست کرد
_بله بفرمایید
_از نیروی انتظامی مزاحمتون شدیم. برادرتون مجروح شدن درست؟؟
_بله
_حالشون چطوره
_خداروشکر خطر رفع شد ولی هنوز بهوش نیومده
_شما میدونید چطور برادرتون چاقو خوردن؟
ــ نخیر ما، بیمارستان با ما تماس گرفت ولی ایشون همراشون بود
و با دست اشاره ای به مهیا کرد
مهیا از جایش بلند شد
_س.... سلام😒
_سلام .شما همراه آقای مهدوی بودید
_بله
_اسم و فامیلتون
_مهیا رضایی
_خب تعریف کنید چی شد؟؟؟
و به سرباز اشاره کرد که گفته های مهیا را یاداشت کنه📝...
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🍃ادامہ دارد....
ೋღ #نـویسـنده_فـاطمہ_امـیرے ღೋ
ೋღ @hazraate_eshgh ღೋ
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
💠 ❁﷽❁ 💠
💠رمـــــان #جــــانَمْـ_مےرَوَد
💠 قسمت #بیستم
مهیا با تمام جزئیات برای مامور توضیح داد...
حالش اصلا خوب نبود وسط صحبت ها گریه اش گرفته بود😭
_شما گفتید که رفتید تو پایگاه📝
_بله😔
_چرا رفتید میتونستید بمونید و کمکشون کنید
مامور چیزی را گفت که مهیا به خاطر این مسئله عذاب وجدان گرفته بود😔
_خودش گفت.منم اول نخواستم برم ولی خودش گفت که برم😥
سخب خانم رضایی طبق قانون شما باید همراه ما به مرکز بیاید و تا اینکه آقای مهدوی بهوش بیان و صحبت های شمارا تایید کنه
شوک بزرگی برای مهیا بود....😨
یعنی قرار بود بازداشت بشه نمی توانست سر پا بایستد
سر جایش نشست
_یعنی چی جناب همه چیو براتون توضیح داد برا چی می خوای ببریش😟
محمد آقا پدر مریم به سمت دخترش آمد
شهین خانم با دیدن همسرش آن را مخاطب قرار داد
سمحمد آقا بیا یه چیزی بگو می خوان این دخترو ببرن با خودشون یه کاری بکن
محمد آقا نزدیک شد
_سلام خسته نباشید من پدر شهاب هستم... ما از این خانم شکایتی نداریم😊
_ولی ..
مریم کنار مهیا ایستاد
_هر چی ما راضی نیستیم
_هر جور راحتید ما فردا هم مزاحم میشیم ان شاء الله که بهتر بشن
_خیلی ممنون
مهیا خجالت زده سرش را پایین انداخت😔 انتظار برخورد دیگه ای از این خانواده داشت.... ولی الان تمامیه معادلاتش بهم خورده بود
_مهیا مادر
مهیا با شنیدن اسمش سرش را بلند کرد مادرش همراه پدرش به سمتش می آمدن پدرش روی ویلچر نشسته بود...
دلش گرفت بازم باعث خرابی حال پدرش شده بود😔
چون هر وقت پدرش ناراحت یا استرس به او وارد می شد دیگر توانایی ایستادن روی پاهایش را نداشت و باید از ویلچر استفاده می کرد
مهیا با فرود آمدن در آغوش آشنایی که خیلی وقت است احساسش نکرده بود به خودش آمد....
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
🍃ادامہ دارد....
ೋღ #نـویسـنده_فـاطمہ_امـیرے ღೋ
ೋღ@hazraate_eshgh ღೋ
💞🍃🍃🌷🍃🍃💞
اگر چه زخم زبان ها شنیدم از مردم...💔
ولی هنوز به امر فرج یقین دارم...😍
#حضرتعشق✨
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh
●
قسمت اول رمان '' تنها میان داعش '' 😍
https://eitaa.com/hazraate_eshgh/371
قسمت اول رمان '' دمشق شهر عشق '' 😍
https://eitaa.com/hazraate_eshgh/743
قسمت اول رمان '' جنگ با دشمنان خدا '' 😍
https://eitaa.com/hazraate_eshgh/1234
قسمت اول رمان "از سوریه تا منا "😍https://eitaa.com/hazraate_eshgh/1630
قسمت اول رمان " آفتاب در حجاب " 😍
https://eitaa.com/hazraate_eshgh/2393
قسمت اول رمان "نامزد شهادت" 😍
https://eitaa.com/hazraate_eshgh/4640
قسمت اول رمان "ازمن تا فاطمه"😍
https://eitaa.com/hazraate_eshgh/4640
قسمت اول رمان "جانم میرود"😍
https://eitaa.com/hazraate_eshgh/5968
●
🌸✨تۅصیہ رهبر انقلاب براےِ دفع بلا✨🌸
🍃دعاےِ هفتمْ صحیفہ سجادیـ💚ــہ🍃
💖✨یا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکارِهِ، وَ یا مَنْ یفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یا مَنْ یلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَی رَوْحِ الْفَرَجِ.
💖✨ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِک الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِک الْأَسْبَابُ، وَ جَرَی بِقُدرَتِک الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَی إِرَادَتِک الْأَشْیاءُ.
💖✨ فَهِی بِمَشِیتِک دُونَ قَوْلِک مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِک دُونَ نَهْیک مُنْزَجِرَةٌ.
💖✨أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا ینْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا ینْکشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کشَفْتَ
💖✨وَ قَدْ نَزَلَ بی یا رَبِّ مَا قَدْ تَکأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بیمَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ.
💖✨ وَ بِقُدْرَتِک أَوْرَدْتَهُ عَلَی وَ بِسُلْطَانِک وَجَّهْتَهُ إِلَی.
💖✨فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ.
💖✨فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِک، وَ اکسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِک، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْک رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِک مَخْرَجاً وَحِیاً.
💖✨ وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک.
💖✨ فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بییا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَی هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَی کشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بیذَلِک وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْک، یا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
دِلچَسب تریـــن زمْزمہ ایـ😍ــنجا صلۅات اَست
💚🍃✨🌱👇
@hazraate_eshgh
●
●●
●
#السلامعلیکیابقیهالله🖤
ایـݩ بـار بـا نگـاه ڪریـمـانہاټ بـبـیـن
شـاید غـلـام خــانہے زهــرا ڪݩــے مـرا
#یابن_الحسن🏴
#یـازهــــرا🥀
●
●●
●
شهیدحسیݩمـ؏ــزغلامے:↯
ایݩد؏ـاۍالهےعظمالبلارازیادبخوانید☺️💛
"✨🌿بسم اللھ الرحمݩ الرحیمْ🌿✨"
🌸← الهِی عَظُمَ الْبَلاءُ
🌿← وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ
✨← وَ انْکشَفَ الْغِطَاءُ
🦋← وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ
📿← وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ
❤️← وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ
🌷← وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ
🍃← وَ إِلَیک الْمُشْتَکی
✨← وَ عَلَیک الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ
🌹← اَللَّــهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
💖← أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَینَا طَاعَتَهُمْ
🌿← وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِک مَنْزِلَتَهُمْ
💙← فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِیبا
✨← کلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ
🌸← یا مُحَمَّدُ یا عَلِی یا عَلِی یا مُحَمَّدُ
🌿← اِکفِیانِی فَإِنَّکمَا کافِیانِ
💛← وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکمَا نَاصِرَانِ
🌼← یا مَوْلانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ✨🦋
🕊← اَلْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
❤️← أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی أَدْرِکنِی
🦋← السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ
✨← الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ
یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ🕊🍀🌷
"حضرت صاحب الزماݩ (؏ـج)✨💖" در قسمٺی از توقیع میفرمایند: «براۍ تعجيل فرج بسيار دعا ڪنيد كہ همان فرج شماست✨💙🌿.»
اللهم عجل لولیک الفرج✨💛
اللهم حفظ قائدنا الخامنه ای😍❤️
#بخواندعایفرجرادعـااثـردارد🕊🌿
•┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈•
@hazraate_eshgh
•┈┈••✾❀🦋❀✾••┈┈•
.
°•[🖇♥️🌱]•°
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاءَ كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا
🦋🍃 ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺳﺮﭘﺮﺳﺘﺎﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ ، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﻋﻨﻜﺒﻮﺕ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻱ [ ﺑﻲ ﺩﻳﻮﺍﺭ ، ﺑﻲ ﺳﻘﻒ ﻭ ﺑﻲ ﺣﻔﺎﻅ ] ﺑﺮﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﺑﻨﺎ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ 🍃🦋
#عنکبوت/۴
°•[🖇♥️🌱]•°
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓
@hazraate_eshgh
┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛
.
.
💙 امـام علـی (ع) فرمودند:
🦋 انسان با هر نَفَسی که میکشـد،
🦋 قـدمی به سوی مرگ میرود.
[نهجالبلاغه،حکمت۷۴]
#حدیث #کلام_مولا
______________
دل چَسب تریـــن زمزمہ اینجا صلوات اَست
🦋💙↓💙↓💙🦋
@hazraate_eshgh
#تلنگر/💙📿:)
فاطمھ...✨؛
با نفسهاۍروبه#پایانــ🥀،
راهمسجددرپیشگرفٺو
بهتنهاییاز #امام_زمانش دفا؏کرد!!!
وزینبـــ...🦋
جانخودرا
سپرامامِخودکرد✨
در#شام!!!
#ماچطور؟!
چرا...نبودنت...😭
درد...ندارد؟!💔
ایپسرفاطمهـ...🥀
______________
اے دݪ اگـڔ عـاشقے دڔ پے دݪداڔ بـاش
👇🍃🌸
@hazraate_eshgh