eitaa logo
『 حضرت‌عشق 』🇵🇸
290 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
31 فایل
بسم‌رب‌المهدے🌿•• سربازان‌امام‌زمان (عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشـریف) ازهیچ‌چیزجزگناهان‌خویش‌نمی‌هراسند ッ♥️ -شهید‌آوینی🕊 بخون‌از‌ما🗒 『 @sharayet_hazraateeshgh313https://daigo.ir/secret/991098283 گَـــر سخـنی باشــد‌👆🏼…
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ 💠 دو سال پیش به هوای هوس پسری سوری رو در روی خانواده‌ام قرار گرفتم و حالا دوباره عشق دیگری دلم را زیر و رو کرده و حتی شرم می‌کردم به ابوالفضل حرفی بزنم که خودش حسم را نگفته شنید، هلال لبخند روی صورتش درخشید و با خنده خبر داد :«یه ساعت پیش بهش سر زدم، به هوش اومده!» از شنیدن خبر سلامتی‌اش پس از ساعت‌ها لبخندی روی لبم جا خوش کرد و سوالی که بی‌اراده از دهانم پرید :«می‌تونه حرف بزنه؟» و جوابم در آستین شیطنتش بود که فی‌البداهه پاسخ داد :«حرف می‌تونه بزنه، ولی نمی‌تونه بکنه!» 💠 لحنش به‌حدی شیرین بود که میان گریه به خنده افتادم و او همین خنده را می‌خواست که به سمتم آمد، سرم را بوسید و به فدایم رفت :«قربونت بشم من! چقدر دلم برا خنده‌هات تنگ شده بود!» ندیده تصور می‌کرد چه بلایی از سرم رد شده و دیگر نمی‌خواست آسیبی ببینم که لب تختم نشست، با دستش شکوفه‌های اشکم را چید و ساده صحبت کرد :«زینب جان! داره با سر به سمت جنگ پیش میره! دو هفته پیش دو تا ماشین تو منفجر شد، دیروز یه ماشین دیگه، شاید امروز یکی دیگه! سفرای کشورهای خارجی دارن دمشق رو ترک می‌کنن، یعنی خودش داره صحنه جنگ رو برای آماده می‌کنه!» 💠 از آنچه خبر داشت قلبش شکست، عطر خنده از لبش پرید، خطوط صورتش همه در هم رفت و بی‌صدا زمزمه کرد :« داره میفته دست تکفیری‌ها، حمص همه آواره شدن! آماده لشگرکشی شده و کشورهای غربی و عربی با همه توان تجهیزش کردن! این تروریست‌هام همه جا هستن، از کنار هر ماشین و آدمی که تو دمشق رد میشی شاید یه انتحاری باشه، به‌خصوص اینکه تو رو میشناسن!» و او آماده این نبرد شده بود که با مردانگیِ لحنش قد علم کرد :«البته ما آموزش نیروهای سوری رو شروع کردیم، و تصمیم گرفتن هسته‌های مردمی تشکیل بدیم و به امید خدا نفس این رو می‌گیریم!» 💠 و دلش برای من می‌تپید که دلواپس جانم نجوا کرد :«اما نمی‌تونم از تو مراقبت کنم، تو باید برگردی !» سرم را روی بالشت به سمت سِرُم چرخاندم و دیدم تقریباً خالی شده است، دوباره چشمان بی‌حالم را به سمتش کشیدم و معصومانه پرسیدم :«تو منو به‌خاطر اشتباه گذشته‌ام سرزنش می‌کنی؟» 💠 طوری به رویم خندید که دلم برایش رفت و او دلبرانه پاسخ داد :«همون لحظه‌ای که تو حرم (علیهاالسلام) دیدمت، فهمیدم خودش تو رو بخشیده عزیزدلم! من چرا باید سرزنشت کنم؟» و من منتظر همین پشتیبانی بودم که سوزن سِرُم را آهسته از دستم کشیدم، روی تخت نیم‌خیز شدم و در برابر چشمان متعجب ابوالفضل خجالت کشیدم به احساسم اعتراف کنم که بی‌صدا پرسیدم :«پس می‌تونم یه بار دیگه...» 💠 نشد حرف دلم را بزنم، سرم از به زیر افتاد و او حرف دلش را زد :«می‌خوای به‌خاطرش اینجا بمونی؟» دیگر پدر و مادری در ایران نبود که به هوای حضورشان برگردم، برادرم اینجا بود و حس حمایت مصطفی را دوست داشتم که از زبانش حرف زدم :«دیروز بهم گفت به‌خاطر اینکه معلوم نیس سوریه چه خبر میشه با رفتنم مخالفت نمی‌کنه!» که ابوالفضل خندید و رندانه به میان حرفم آمد :«پس هم کرده!» 💠 تازه حس می‌کرد بین دل ما چه گذشته که از روی صندلی بلند شد، دور اتاق چرخی زد و با شیطنت نتیجه گرفت :«البته این یکی با اون یکی خیلی فرق داره! اون مزدور بود، این !» سپس به سمتم چرخید و مثل همیشه صادقانه حرف دلش را زد :«حرف درستی زده. بین شما هر چی بوده، موندن تو اینجا عاقلانه نیست، باید برگردی ایران! اگه خواست می‌تونه بیاد دنبالت.» 💠 از سردی لحنش دلم یخ زد، دنبال بهانه‌ای ذهنم به هر طرف می‌دوید و کودکانه پرسیدم :«به مادرش خبر دادی؟ کی می‌خواد اونو برگردونه خونه‌شون ؟ کسی جز ما خبر نداره!» مات چشمانم مانده و می‌دید اینبار واقعاً شده‌ام و پای جانم درمیان بود که بی‌ملاحظه تکلیفم را مشخص کرد :«من اینجا مراقبش هستم، پول بلیط دیشبم باهاش حساب می‌کنم، برا تو هم به بچه‌ها گفتم بلیط گرفتن با پرواز امروز بعد از ظهر میری ان‌شاءالله!» 💠 دیگر حرفی برای گفتن نمانده و او مصمم بود خواهرش را از سوریه خارج کند که حتی فرصت نداد مصطفی را ببینم و از همان بیمارستان مرا به فرودگاه برد. ساعت سالن فرودگاه روی چشمم رژه می‌رفت، هر ثانیه یک صحنه از صورت مصطفی را می‌دیدم و یک گوشه دلم از دوری‌اش آتش می‌گرفت. تهران با جای خالی پدر و مادرم تحمل کردنی نبود، دلم می‌خواست همینجا پیش برادرم بمانم و هر چه می‌گفتم راضی نمی‌شد که زنگ موبایلش فرشته نجاتم شد... ✍️نویسنده: __________________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
✨بسم رب المهدے
💌دینداری ____________________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
ذالِڪَ الڪِتابُ لا رَیبَ فیـــہ هُدیً لِلمُتَّقیـــن در {وحی بودن و حقانیت} این ڪتاب {باعظمت} هیچ شکے نیست ؛ سراسرش برای پرهیزگاران هدایت است. سوره بقره آیه ۲ _____________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
|•💌 💌•| امام جعفر صادق عليه السلام می فرمایند : شبانه‌ روز منتظر ظهور مولایت باش. تَوَقَّعْ أمْرَ صَاحِبِکَ لَیْلَکَ وَنَهارَکَ. Await your master`s Reappearance day and night. بحارالأنوار، جلد 98، صفحه 159 ______________________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
♥️✨🍃 با چِہ رویے بِنِویسم ڪِہ بیـــا آقاجان شَرم دارَم ، خِجِلَم مَن زِ شُـما آقاجان چِہ ڪَریمانِہ بِہ یادِ هَمِہ‌ےِ ما هَستے آه اَز غِفلَت روز وَ شَبِ مـــا آقاجان ♥️✨🍃 السلام علیڪ یا بقیه الله فے ارضه یا فارس الحجاز ادرکنی ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
📚 🔸نام کتاب : فرنگیس (خاطرات فرنگیس حیدر پور از هشت سال دفاع مقدس) 🔹نویسنده : مهناز فتاحی 🔸ناشر : سوره مهر ♦️قسمتی از کتاب : مادرم همیشه می گفت : چقدر شری تو فرنگ! اصلا تو اشتباهی دنیا آمدی و باید پسر می شدی. هیچ چیزت به دختر ها نرفته. دختر باید آرام و با حیا باشد ، متین و رنگین...... وقتی میدید به حرفش گوش نمی دهم ، می گفت : فرنگیس ، مردی گفتند ، زنی گفتند ، کاری نکن هیچ مردی برای ازدواج نیاید سراغت! دختر باید سنگین و رنگین باشد. وقتی مادرم این طوری نصیحتم می کرد ، حرصم می گرفت . اصلا هم دلم نمی خواست سنگین و رنگین باشم . چه اشکال داشت شلوار پسرانه پا کنم و چوپان باشم؟ مگر چه اشکال داشت وقتی برای بازی می رفتیم سمت قبرستان ، با هر بهانه ای ، پسر ها را بترسانم و آنان را فراری دهم و خودم همان جا بنشینم و بهشان بخندم؟ ♦️قسمتی از تقریظ مقام معظم رهبری : ماجرای قتل و اسارت دشمن به دست این بانوی دلاور هم که خود یک داستان مستقل و استثنایی است. بانو فرنگیس را باید بزرگ داشت. ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
بیایید یکم با هم صادق باشیم..... تابه حال شده با خودمون بگیم چند ماه شد، که حاج قاسم نیست و حسابی دلتنگشون بشیم! حالا یه سوال؟؟ تا حالا شده دلتنگ امام زمان (عج) بشیم؟ تا حالا شده با خودمون بگیم یک امامی هزار و چهارصد سال بَلکَن بیشتر دلتنگ و منتظر ماست ، نه ما منتظر ایشان😭😭 حسین زمان شرمنده ام ، شرمنده ایم 😔😔 دعا کنیم برای روزی که امام زمان (عج) با لشکر شهدا برگردن...و نائب بر حق ایشان حضرت آقا ، علم این انقلاب اسلامی را به دستان حیدری حجت بن الحسن (عج) بدهند . ♥️ اللهم عجل لولیک الفرج ♥️ ♥️اللهم حفظ قائدناالخامنه ای♥️ ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
دوباره جمعه های بیقراری... دوباره اشک و گریه زاری... بیا که دیگه وقتشه آقاجون... قدم رو چشم شیعه ها بزاری... 😭😭😭😭😭😭😔😔😔😔😔 ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
🌾✨بسم رب المهدے
💌دیروز ،امروز، فردا ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh
اِنَّ اِلهڪُم لَواحِد که محققا خدای شما یکی است سوره صافات آیه ۴ ___________ ای دل اگر عاشقی در پی دلدار باش 👇🍃🌸 @hazraate_eshgh