🥀عمر گفت: «وَمَا هُنَّ يَا أَبَا الْحَسَنِ; اى ابو الحسن! آن سه چيز چيست؟».
امام فرمود: «إِقَامَةُ الْحُدُودِ عَلَى الْقَرِيبِ وَالْبَعِيدِ وَالْحُکْمُ بِکِتَابِ اللهِ فِي الرِّضَا وَالسَّخَطِ وَالْقَسْمُ بِالْعَدْلِ بَيْنَ الاَْحْمَرِ وَالاَْسْوَدِ; اجراى حد درباره نزديکان و دوران (به طور يکسان) و حکم بر طبق کتاب خدا در حالت خشنودى و غضب و تقسيم عادلانه در ميان سفيد و سياه».
عمر گفت: «لَعَمْرِي لَقَدْ أَوْجَزْتَ وَأَبْلَغْتَ; به جانم سوگند که مختصر گفتى و حق مطلب را ادا کردى».(10)
تعبير امام به «فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِکَ مَحْمُودَةٌ» اشاره به اين است که رعايت عدالت و عدم تبعيض در ميان نزديکان و غير آنها در دنيا عاقبت نيکى دارد، زيرا سبب اطمينان و خشنودى توده مردم و همراهى آنها با حکومت مى شود و در آخرت نيز ثواب نيکوکاران و مجاهدان را در بر دارد.
آن گاه امام سومين دستور مهم را صادر مى فرمايد که بسيارى از مشکلات حکومت را کم مى کند. مى فرمايد: «هرگاه رعايا نسبت به تو گمان بى عدالتى ببرند عذر خويش را آشکارا با آنان در ميان بگذار و با بيانِ عذر خويش گمان آنها را نسبت به خود (درباره آنچه موجب بدبينى شده) اصلاح کن، زيرا اين امر از يک سو موجب تربيت اخلاقى تو مى شود و از سوى ديگر ارفاق و ملاطفتى است درباره رعيت و سبب مى شود که بيانِ عذر خود، تو را به مقصودت که وادار ساختن آنها به حق است برساند»; (وَإِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِکَ حَيْفاً(11) فَأَصْحِرْ(12) لَهُمْ بِعُذْرِکَ، وَاعْدِلْ(13) عَنْکَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِکَ، فَإِنَّ فِي ذَلِکَ رِيَاضَةً مِنْکَ لِنَفْسِکَ، وَرِفْقاً بِرَعِيَّتِکَ، وَإِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَکَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ(14) عَلَى الْحَقِّ).
مى دانيم يکى از مشکلات حکومت ها اين است که بسيارى از مردم از جزئيات مسائلى که در جامعه مى گذرد ناآگاه اند و گاه زمامدار عادل دست به اقداماتى براى حل مشکلات و اصلاح امور مى زند که دليلش بر آنها مخفى است. همين امر موجب بدگمانى مردم مى شود و اگر اين بدگمانى ها روى هم متراکم گردد ممکن است مردم را از حکومت جدا سازد، از اين رو هرگاه والى و زمامدار احساس کند سوء ظنى براى مردم درباره مسأله اى پيدا شده، بايد آشکارا دليل منطقى کار خود را بيان دارد تا آنها آرامش فکر پيدا کنند و سوء ظنشان برطرف گردد.
يکى از بهترين فرصت ها در اسلام براى زمامداران، استفاده کردن از خطبه هاى نماز جمعه است که قريب و بعيد و نزديکان و غير آنها در آن جمع اند و او مى تواند خود به طور مستقيم يا نائبانش مسائل را بشکافند و دلايل انجام هر کارى را که موجب بدگمانى شده آشکارا بگويند.🥀
6️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀امروز با توجّه به گستردگى رسانه ها، معمولاً با مصاحبه يا دادن بيانيه در اين گونه موارد اقدام مى کنند; ولى آنها که عذر موجهى ندارند به زودى رسوا مى شوند و پايه هاى قدرتشان به لرزه در مى آيد.
اين نکته نيز قابل توجّه است که امام(عليه السلام) براى افشاگرى در موارد سوء ظن رعيت دو فايده مهم ذکر فرمود: اوّل: رفع سوء ظن مردم از طريق بيان واقعيت ها و شرح امکانات و تنگناها. دوم: رياضت نفس والى و زمامدار، زيرا او با اين عمل، گويى خود را در اختيار مردم گذارده و از اوج قدرت فرود آمده و همچون يک دوست و برادر، با آنها متواضعانه سخن مى گويد و اين تواضع مايه رياضت نفس و پرورش روح و اخلاق زمامدار است.
پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نيز بارها اقدام بر اين کار کرده و اسوه عملى براى اين دستور بود. از جمله:
1. به هنگام تقسيم غنائم فراوان جنگ حنين، هنگامى که براى رؤساى تازه مسلمان قريش مانند ابوسفيان و بعضى ديگر يکصد شتر سهميه قرار داد و سهم مهاجران و انصار پيشين را بسيار کم و در حدود چهار شتر مقرر فرمود، گروهى از آنها سخت ناراحت شدند و بعضى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) را متهم به عدم رعايت عدالت در تقسيم غنيمت نمودند. در اينجا پيغمبر خدا عذر خود را آشکارا بيان کرد و به آنها گفت: من با اين کار محبّت اين افراد را نسبت به اسلام جلب کردم تا مسلمان شوند ولى شما را به اسلامتان (که در وجودتان ريشه دار است واگذاردم) آيا دوست نداريد گروهى شتر و گوسفند ببرند ولى شما محبّت و ايمان به رسول الله را با خود ببريد؟(15)
2. نمونه ديگر جريانى است که در صلح حديبيه اتفاق افتاد. پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در اين صلح که با مشرکان مکه برقرار کرد، اوّلاً حاضر شد بدون انجام اعمال عمره ـ با اينکه خود و يارانش احرام بسته بودند ـ به مدينه باز گردد و ثانياً شرط هايى را که به نفع قريش در اين صلح نامه آمده بود بپذيرد که اين مسأله بر يارانش سنگين بود.
از جمله کسانى که زبان به اعتراض گشودند عمر بود. در روايتى آمده که او گفت: «ما شَکَکْتُ فِى الإسْلامِ قَطُّ کَشَکّي يَوْمَ حُدَيْبِيَّةَ; هيچ گاه در اسلام شکى مانند شک روز حديبيه نکردم». خدمت پيغمبر آمده عرض کرد: آيا ما مسلمان نيستيم؟ فرمود: هستيد. عرض کرد: آيا آنها مشرک نيستند؟ فرمود: هستند. عرض کرد: پس چرا ما اين همه خفت و خوارى را در دين خود بپذيريم؟ پيامبر ياران خود را مخاطب قرار داد و فرمود: اين از ناحيه من نبود; خدا چنين دستور صلحى را به من داده و احدى نمى تواند امر پروردگار را مخالفت کند و بدانيد خدا مرا ضايع نخواهد کرد. (و پيروزى ها در پيش است).(16)
3. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم که مى فرمود: چيزى «از مواد غذايى» خدمت پيغمبر آوردند تا (بر اهل صفه) تقسيم کند; ولى به اندازه اى نبود که به همه برسد، از اين رو تنها به جمعى از آنها داد و چون ممکن بود ديگران قلباً ناراحت شوند و معترض باشند، پيامبر در برابر آنها آمد و فرمود: اى اهل صفه مقدار کمى براى ما آورده بودند; من ديدم به همه نمى رسد. آن را به افرادى که نياز بيشترى داشتند دادم (و در آينده جبران خواهد شد).(17)🥀
7️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀پی نوشت:
1. «بِطانَة» به معناى لباس زيرين در مقابل «ظهارة» که به لباس رويين گفته مى شود، نيز به افرادى که محرم اسرار هستند «بطانة» گفته مى شود و منظور امام از اين واژه معناى اخير است.
2. «استئثار» به معناى چيزى را به خود اختصاص دادن از ريشه «أثر» در اصل به معناى علامتى بر چيزى گذاردن گرفته شده و از آنجا که وقتى انسان چيزى را به خود اختصاص مى دهد گويى اثرى بر آن مى گذارد اين ماده در آن معنا به کار رفته است.
3. «تَطاول» به معناى برترى جويى از ريشه «طول» به معناى مرتفع شدن گرفته شده است.
4. «احْسِم» صيغه امر از ريشه «حسم» بر وزن «وصل» به معناى قطع کردن گرفته شده.
5. «لاتقطعنّ» از ريشه «قطع» به معناى جدا کردن گرفته شده و اين واژه هنگامى که به باب افعال مى رود به معناى تخصيص دادن چيزى به کسى مثلاً زمينى را در اختيار کسى قرار دادن مى باشد.
6. «حامّة» به معناى نزديکان و خاصان و خويشاوندان است و از ريشه «حمّ» به معناى گرم کردن گرفته شده به مناسبت اينکه علاقه و دوستى آنها گرم و داغ است. به همين دليل دوست صميمى را «حميم» مى گويند.
7. «مهنأ» به معناى چيز مرغوب و گواراست.
8. کافى، ج 4، ص 58، ح 1.
9. «مَغَبَّة» به معناى عاقبت و نتيجه چيزى است.
10. تهذيب الأحکام، ج 6، ص 227، ح 7.
11. «حَيْف» به معناى ظلم و ستم و بى انصافى است و از آنجا که وقتى چيزى به وسيله ظلم و ستم از دست برود انسان افسوس مى خورد، اين واژه امروز به معناى افسوس خوردن به کار مى رود.
12. «أصْحِر» فعل امر از ريشه «صحرا» به معناى بيابان گرفته شده و «اِصْحار» يعنى به بيابان رفتن. از آنجا که در بيابان همه چيز ظاهر و آشکار مى شود، اين ماده به معناى آشکار ساختن به کار رفته و در کلام امام نيز به همين معناست.
13. «اَعْدِل» از ريشه «عدول» به معناى برگرداندن گرفته شده است.
14. «تقويم» به معناى صاف و راست کردن و کجى ها را از بين بردن است.
15. سيره ابن هشام، ج 2، ص 320 و تاريخ طبرى، ج 2، ص 361، حوادث سال هشتم هجرت.
16. سيره ابن هشام، ج 2، ص 215.
17. وسائل الشيعة، ج 6، کتاب الزکات، باب 28، ح 2; منهاج البراعة، ج 20، ص 296.🥀
8️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فاطمیه🥀
محرم با فاطمیه فرق میکند!💔
صابرخراسانــــــــــے
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪#صلی_الله_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
▪ما گوشه نشینان
▪غم فاطمه (س) هستیم
▪ محتاج عطا و
▪ کرم فاطمه (س)هستیم
▪ یک عمر چو شمع
▪ گر بسوزیم، کم است
▪ دل سوخته ی
▪ عمر کمِ فاطمه (س)هستیم
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا فاطمه الزهرا
▪السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ الله
💯 @hazrateshah
🍃امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند:
🌱[هرچه را میشنوی با مردم در میان نگذار.]🌱
📘غررالحکم، صفحه۱۹۷
💯 @hazrateshah
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#ایام_فاطمیه
▪️ناحلة الجسم یعنی...
نحیف و دل شکسته میری
جوونی اما مادر پیری ...
#فاطمیه
💯 @hazrateshah
#یاعلـےمــدد
بین حیدر تا خدا حائل شده یک تار مو؛
آن هم از موی پریشان علی افتاده است
.
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══