🥀اشاره به اينکه اگر از جنگ با تو چشم مى پوشم و فعلاً مدارا مى کنم نه براى آن است که عِدّه و عُدّه کافى ندارم، بلکه به علت آن است که بيم دارم در اين درگيرى مؤمنان باارزشى از ميان بروند و اعتقاد مردم متزلزل شود و زحمات پيغمبر(صلى الله عليه وآله) کم رنگ گردد. منظور از جمله «لَوْ لاَ بَعْضُ الاِسْتِبْقَاءِ» همين است.
بعضى ديگر از شارحان نهج البلاغه مانند ابن ابى الحديد براى اين جمله احتمال ديگرى ذکر کرده اند و آن اينکه منظور از اين ضربات کوبنده که استخوان را خُرد و گوشت را آب مى کند سخنانى از پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) درباره فجايع بنى اميّه و رسوايى هاى آنان است که اگر امام فاش مى کرد آنها را در هم مى کوبيد.
سپس مى افزايد: اماميه معتقدند که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) امور مربوط به زنانش را بعد از رحلت خود به دست على(عليه السلام) سپرد و به او اجازه داد که هر کدام از آنان که (مسير خلافى را پيمودند و) آن حضرت مصلحت ديد، ارتباط آنان را با پيغمبر اکرم قطع کند. از جمله مى توانست ارتباط «ام حبيبه»; (همسر پيغمبر و خواهر معاويه) را از پيغمبر قطع کند و از حالت ام المؤمنين خارج شود و ازدواج با او براى مردان امت جايز باشد و اين را مجازاتى براى معاويه برادرش و مجازاتى براى خودش (ام حبيبه) قرار دهد، زيرا «ام حبيبه» همانند برادرش معاويه بغض على را در دل داشت و اگر على(عليه السلام) اين کار را مى کرد معاويه را در انظار عموم در هم مى کوبيد.
سپس ابن ابى الحديد مى افزايد: اماميه از روات خود نيز نقل کرده اند که على(عليه السلام) عايشه را نيز به چنين چيزى تهديد کرد; ولى ما چنين اخبارى را نمى پذيريم و کلام على(عليه السلام) در نامه مورد بحث را طور ديگرى تفسير مى کنيم و مى گوييم: گروه کثيرى از صحابه با على(عليه السلام) بودند که پيغمبر اکرم معاويه را حتى بعد از آنى که اسلام را پذيرفت لعن کرد و مى فرمود او منافق کافر و اهل دوزخ است و اخبار در اين زمينه مشهور است.(12) امام مى توانست خط و گواهى اين گروه از صحابه را در اين باره به شام بفرستد و به گوش شاميان برساند; ولى اين کار را به مصلحت (امت) ندانست و اگر اين کار را مى کرد معاويه را در هم مى کوبيد.(13)🥀
6️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀علاّمه شوشترى بعد از نقل اين کلام شديداً به ابن ابى الحديد اعتراض مى کند که هيچ يک از اماميه معتقد نيست که على(عليه السلام) قادر بود رابطه ام حبيبه يا عايشه را از پيغمبر چنان قطع کند که نکاح آنها براى مردان امت جايز باشد، بلکه تنها احترام امّ المؤمنين بودن و رابطه معنوى آنها را از پيغمبر مى توانست قطع کند و اين مطلب چيزى نيست که تنها علماى اماميه به آن قائل باشند; بلکه بعضى از علماى اهل سنّت مطابق نقل ابن اعثم کوفى در کتاب الفتوح(14) نيز چنين روايتى را نقل کرده اند که پيغمبر اين اجازه را به على(عليه السلام) داده بود.(15)
ولى همان گونه که در بالا آمد تفسير مناسب براى کلام امام در اين نامه همان تفسير اوّل است.
آن گاه امام(عليه السلام) در آخرين جمله هاى خود در اين نامه صريحاً به معاويه مى فرمايد: «بدان که شيطان از اينکه به کارهاى خوب بپردازى تو را باز داشته و به تو اجازه نمى دهد به اندرزهايى که به سود توست گوش فرا دهى و سلام بر آنها که شايسته سلامند»; (وَاعْلَمْ أَنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ ثَبَّطَکَ(16) عَنْ أَنْ تُرَاجِعَ أَحْسَنَ أُمُورِکَ، وَتَأْذَنَ لِمَقَالِ نَصِيحَتِکَ، وَالسَّلاَمُ لاَِهْلِهِ).
جاى ترديد نيست که گوينده اى همچون على بن ابى طالب و سخنانى همچون خطبه ها و نامه هاى او مى تواند بيشترين تأثير را در مخاطبان بگذارد; ولى هنگامى که محل قابل نباشد چه سود. آيا گل ها در شوره زار مى رويند و آيا ميخ آهنين در سنگ فرو مى رود؟
به يقين سخنانى مؤثرتر از سخنان پيامبر اسلام يافت نمى شود; ولى خداوند در قرآن صراحتا در آيه فوق مى گويد: «(وَسَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ); براى آنان يکسان است، انذارشان کنى يا نکنى، ايمان نمى آورند».(17)🥀
7️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀نکته:
پيشگويى هاى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) درباره معاويه:
متأسّفانه بعضى از برادران اهل سنّت به علت عدم آگاهى يا عدم دسترسى به منابع خودشان هنوز معاويه را جزء صحابه و قابل دفاع مى دانند در حالى که اگر آثار علماى خود را بررسى کنند به اشتباه بودن فکر پى مى برند. ما در اينجا عين عبارت ابن عساکر را که از او به «الإمامُ الْحافِظُ المَوَرِّخ» تعبير مى کنند و از علماى معروف قرن ششم است از کتاب تاريخ دمشق و بدون کم و کاست نقل مى کنيم:
1. او از ابوسعيد نقل مى کند که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: «إذا رَأَيْتُمْ مُعاوِيَةَ عَلى مِنْبَري فَاقْتُلُوهُ; هنگامى که معاويه را بر منبر من ببينيد او را به قتل برسانيد».
2. در حديث ديگرى از وى نقل مى کند که پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «إذا رَأَيْتُمْ مُعاوِيَةَ عَلى مِنْبَري فَارْجُمُوهُ; هنگامى که معاويه را بر منبر ببينيد او را سنگسار کنيد».
3. همين حديث را از عبد الله با تعبير «فَاقْتُلُوهُ» نقل مى کند.(18)
4. رجالى معروف اهل سنّت «عبدالله بن عدى» در کتاب کامل بعد از ذکر اين احاديث و تضعيف اسناد بعضى از آنها به اين حديث اهمّيّت مى دهد که ابوسعيد از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل کرده که فرمود: «إذا رَأَيْتُمْ مُعاوِيَةَ عَلى هذِهِ الاْعْواِد فَاقْتُلُوهُ; هنگامى که معاويه را بر اين چوبها (اشاره به منبر است) ديديد او را به قتل برسانيد». هنگامى که ابو سعيد اين حديث را نقل کرد زمانى بود که معاويه (در عصر عمر) بر منبر خطبه اى مى خواند. مردى از انصار برخواست و شمشير خود را کشيد که به او حمله کند. ابو سعيد گفت: چه مى کنى؟ گفت: اين روايت را من از پيغمبر شنيدم. ابوسعيد گفت: من هم شنيده ام ولى دوست نداريم در عصر خلافت عمر بدون اجازه او شمشير بر کسى بکشيم. قبول کردند که در اين باره نامه اى به عمر بنويسند اما پيش از آنکه جواب نامه بيايد خبر مرگ عمر آمد.(19)
طبرى اين روايات را در تاريخ خود به طور گسترده ضمن نامه معتضد عباسى آورده است.(20)
5. طبرى در جلد يازدهم تاريخ خود نقل مى کند که پيغمبر اکرم روزى ابوسفيان را ديد که سوار بر الاغى است و معاويه زمام آن را گرفته و يزيد فرزندش آن حيوان را از پشت سر مى راند. پيغمبر فرمود: «لَعَنَ اللهُ الْقائِدَ وَالرّاکِبَ وَالسّائِقَ; خداوند آن کس که زمام را به دست گرفته و آن کس که سوار است و آن کس که از پشت سر حيوان را مى راند همه را لعن کند».(21)
6. مورخ معروف، ابن اثير در کتاب اسدالغابة فى معرفة الصحابة نقل مى کند که پغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) در حديثى فرمود: خلافت هرگز به طلقا و فرزندان آنها و کسانى که در سال فتح مکه ايمان آوردند نمى رسد. بعد اضافه مى کند که اين حديث را هر سه نفر (ابن منده، ابونعيم و ابن عبدالبرّ) نقل کرده اند.(22)
خلاصه از رواياتى که در نکوهش معاويه در کتب مختلف نقل شده و آنچه در تواريخ اسلامى اعم از شيعه و سنى درباره آن آمده که بخشى از آن را ذيل نامه 16 در جلد نهم آورديم، روشن مى شود که هيچ انسان محقق و حتى افراد عادى نمى توانند در انحراف و فساد اعمال او ترديد کنند مگر آنکه مانند بعضى از متعصبين، شديدالتعصب باشند که چشم بر تمام واقعيت ها مى بندند و اين جمله را تکرار مى کنند: که او از صحابه است وهمه ی صحابه دارای قداست اند 🥀
8️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
🥀پی نوشت:
1. سند نامه: تنها منبعى که در کتاب مصادر نهج البلاغه اين نامه را از آن نقل کرده کتاب الطراز اميريحيى علوى است که گرچه بعد از سيّد رضى مى زيسته ولى تفاوت در بعضى از تعبيرات نشان مى دهد که وى آن را از منبعى غير از نهج البلاغه گرفته است. (مصادر نهج البلاغه، ج 3، ص 463).
2. «التَردُّد» گاه به معناى شک و ترديد است و گاه به معناى رفت و آمد و تکرار و در اينجا به قرائنى که در کلام است معناى دوم اراده شده است.
3. «مُوَهِّنْ» از ريشه «توهين» به معناى سست کردن آمده است.
4. نمل، آيه 80 .
5. «تُحاوِلُنى» از ريشه «مُحاولة» به معناى طلب کردن چيزى يا طلب کردن توأم با «حيله» آمده است و در عبارت بالا معناى دوم مناسب تر است.
6. «السُّطُور» جمع «سَطْر» به معناى سطرهاى نامه است و در اينجا «با» در تقدير است; يعنى با سطور نامه خود پيوسته به من مراجعه مى کنى و مطالبه مقامات دارى
7. «يَبْهَظُهُ» از ريشه «بَهْظ» بر وزن «محض» به معناى سنگين کردن و فشار آوردن است.
8. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 64.
9. «اِسْتِبقاء» به معناى باقى گذاشتن چيزى است و گاه به معناى رحم کردن نيز آمده است.
10. «قَوارِع» جمع «قارعة» به معناى حادثه سخت و کوبنده است، از ريشه «قرع» به معناى کوبنده گرفته شده است.
11. «تَهْلِسُ» از ريشه «هَلْس» بر وزن «درس» به معناى بيمارى سل است، بعضى از ارباب لغت نيز «هلاس» را به معناى بيمارى هايى که سبب لاغرى مى شود گرفته اند و از آنجايى که بيمارى سل شخص مبتلا را کاملا لاغر مى کند، در مورد اين بيمارى به کار رفته است.
12. روايات مزبور را مى توانيد به عنوان نمونه در کتاب صفين نصر بن مزاحم که از مورخان مشهور است ص 216 مطالعه فرماييد.
13. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 65.
14. فتوح ابن اعثم، ج 2، ص 340.
15. بهج الصباغه، ج 4، ص 286.
16. «ثَبَطَ» از ريشه «تثبيط» به معناى جلوگيرى از انجام کارى است.
17. يس، آيه 10.
18. تاريخ مدينه دمشق، ج 59، ص 155 به بعد.
19. کامل، عبدالله بن عدى، ج 5، ص 200.
20. تاريخ طبرى، ج 10، ص 57 به بعد.
21. همان مدرک، ج 11، ص 357.
22. اسدالغابه، ج 4، ص 387. (شرح حال معاوية بن صخر).🥀
9️⃣
✿[ @hazrateshah ]✿
🥀🥀🥀🖤🖤🥀🥀🥀
...
ازمـنمرابگیـروخودترابہمـنبـدھ؛
ازمـنمرابگیـرومـنبھتـرۍبـدھˇˇ💡!
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
#دلانھ🧡
.
ازهردوهزارداوطلبکنکور
عدهایشوندکترمیشن
هموناییکهتلاشکردنوخودشونوساختن!،،،
ازبیناینهمهمذهبی
کیشهیدمیشه؟!
.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج🤲🏻
✿[ @hazrateshah ]✿
══•◇•🌸•◇•══
.
🌸🍃عبد صالح پروردگار جناب شیخ رجبعلی خیاط:
تا ذره ای محبت غیر
خدا در دل باشد محال است
انسان به چیزی از اسرار الهی دست یابد.
📚 ستارگان سپهر سلوک صفحه ۱۱۰
💯 @hazrateshah