درسوگ اسارت آل الله
🏴🏴🏴🏴🏴
روز اول که زدی خیمه غم یادت هست؟
لرزه افتاد به پایم و دلم، یادت هست؟
همه دلخوشیم قامت رعنای تو بود
و همان سایه سرو هیبت زیبای تو بود
روز اول که زدی خیمه دراین دشت بلا
خبری هیچ نبود از عطش و دست جدا
روز اول که زدی خیمه کنارم یاس بود
قد رعنای علی اکبر و هم عباس بود
گرد این محمل من ساقی با غیرت بود
قد رعنا و رشیدش پر از هیبت بود
خیزوبین چشم عدو سمت حرم وا شده است
قامت زینب خونین جگرت تا شده است
خیز و بین چشم حرامی به سوی خواهر توست
دست سنگین عدو باز روی دختر توست
لشکر و حرمله و شمر و سنان میخندند
ريسمان گردن سجاد و زنان می بندند
محرمی نیست دگر دور و برم ،من چه کنم؟
بعد از این با غم طفلان حرم، من چه کنم؟
میسپارم به خدا جسم و تن پاک تو را
تن خونین بدن و بی کفن و چاک تو را😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
زینب اگرنبود حسینی بجانبود
اوگرنبود مجلس روضه به پانبود
😭😭😭😭
از این به بعد،گرفتار زینبیم
تا روضه ها بپاست،بدهکار زینبیم
😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴
اگرمیخواهید نَذرکنید #فقطگناه نکنید
مثلا نَذرکنید یکروز گناه نمیکنم
هدیهبهآقاصاحبالزمان علیهالسلام
ازطرفِخودم:)
#شهیدمجیدسلمانیان »
@mahman11
همراه با اسرای آل محمد
🏴🏴🏴
چون مخدره،زینب کبری،خطبه جانسوز خواند، از مردم روی برگرداند،
در اين وقت حضرت على بن الحسين (علیه السلام) فرمود: اى عمّه! آرام باش! و باقى ماندگان از گذشتگان عبرت گيرند، و حمد خداى را كه تو عالمى هستی كه معلم ندیدهای، و دانايى كه درس ندیده ای، و میدانی كه بعد از مصيبت،جزع كردن سودى نمیکند و به گريه و ناله،آنكه از دنيا رفته بازنخواهد گشت.😭
صدای مردم به فریادو نوحه بلندشد و زنان گيسو پريشان نمودند و خاك بر سر میریختند و چهره خراشيدند ولطمه بر صورت زدند و صدای واویلا بلند کردند و مردان طوری گريستند كه هیچگاه ديده نشد كه زنان و مردان چنين گريه كرده باشند.
پس حضرت سيد سجاد،اشاره فرمود مردم را كه خاموش شويد و شروع فرمود به خطبه خواندن پس ستايش كرد خداوند يكتا را و درود فرستاد محمد مصطفی را ،پس از آن فرمود :
ايّها النّاس! هركه مرا شناسد که شناسد و هر كس نشناسد بداند كه منم على بن الحسين بن على بن ابىطالب! منم پسر آن كس كه او را در كنار فرات ذبح كردند😭 بیآنکه از او خونى طلب داشته باشند،😭 منم پسر آنكه هتك حرمت او نمودند و مالش را به غارت بردند و عيالش را اسير كردند،😭 منم فرزند آنكه او را به قتل صبر كشتند😭 و همين فخر،مرا كافى است.
اى مردم! سوگند میدهم شما را به خدا آيا فراموش كرديد شما كه نامهها به پدرم نوشتيد چون درخواست شما را اجابت كرد از در نیرنگ درآمدید؟، آيا ياد نمیآورید كه با پدرم عهد و پيمان بستيد و دست بيعت داديد آنگاه او را كشتيد و تنهایش گذاشتید؟پس هلاكت بر شما! براى آنچه براى خود به آخرت فرستاديد، چه زشت است آنچه براى خود پسنديديد، با چه رویی به رسول خدا نگاه خواهيد كرد هنگامى كه بفرمايد؛ كشتيد عترت مرا و هتك كرديد حرمت مرا 😭و شما از امّت من نیستید!
چون سيّد سجاد،چنین فرمود؛ صداى گريه از هر طرف بلند شد.و یکدیگر را ملامت و نفرین میکردند!. دوباره حضرت آغاز سخن كرد و فرمود:
خدا رحمت كند هر كه قبول كند نصحيت مرا و حفظ كند وصيّت مرا در راه خدا و رسول خدا و اهل بيت او؛ چون ما تابع شایسته رسول خدا ییم واین اقتدای نيكویی است.
مردمان همه گفتند كه یا بن رسول اللّه! ما همگى فرمانبر تو و نگهبان عهد و پيمان و مطيع امر توییم و هرگز از تو روى نتابيم و به هر چه امر فرمایی در خدمتیم و جنگ كنيم با هر كه با تو در جنگ است ودر صلحيم با هر كه با تو در صلح است تا هنگامى كه يزيد را بگیریم و خونخواهى كنيم از آنانكه با تو ظلم كردند ! حضرت فرمود:
هيهات! اى مکاران حیله گر! كه جز نیرنگ و مكر خصلتى ندارید مگر باز اراده كردهايد كه برسرمن آنچه به پدران من کرده اید بیاورید؟ حاشا و كلاّ به خدا قسم هنوز جراحاتى كه از شهادت پدرم بر جگر ما وارد شده بهبود نیافته؛ همین ديروز بود كه پدرم با اهل بيتش کشته شدند!
هنوز مصائب رسول خدا و پدرم و برادرانم فراموشم نشده و حزن و اندوه شان در گلوی من و تلخى آن در کام من و سينهام را میخراشد و غصه آن در سينه من است، 😭من از شما مىخواهم كه نه با ما باشيد و نه برما.😔😔😔🏴🏴🏴
وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
همراه با اسرای آل محمد🏴🏴🏴
🏴وهذایوم فرحت به آل زیادوآل مروان بقتلهم الحسین صلوات الله علیه🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
وقتی سرمبارک سیدالشهداء را،واردکوفه نمودند،ابن زیادلعین اجازه داد،ازخاص وعام مردم،درمجلسش حاضر شوند،
چون سرمقدس سیدالشهداء را نزدش گذاشتند،بسیار خوشحال شدوتبسم نمود...
وباقضیبی(که بعضی تیغ نازکی دانسته اند) به دندانهای مبارکش می زد،
ومیگفت:چه نیکو دندانهایی داشته حسین!
💔 ....
زیدبن ارقم،که پیرمردی بود، با مشاهدهٔ این صحنه،گریست وگفت:ای پسرزیاد!
چوب خودراازاین لبهابردار،
که به خداقسم مکرردیدم که پیامبر،این لبهارامی بوسید!
آن لعین گفت،که اگرپیر فرتوتی نبودی،دستورمیدادم گردنت رابزنند،گریه میکنی حالا که خدابه مافتح ونصرت داده؟😭😭
...
پس از این گفتگو ،دختران واهل بیت پیغمبرراواردمجلس کردند، ماننداسیران روم!
بالباسهایی کهنه ومندرس....
💔💔💔💔
ابن زیادلعین،دستوردادبه شکرانهٔ قتل حسین بن علی علیه السلام،چهار مسجددرکوفه بنا کردند؛
اولی را،مسجداشعث،
دومی را،مسجدجریر،
سومی را،مسجدسماک،
وچهارمی رامسجد شبث بن ربعی لعنهم الله ، نامیدند،
وبه این بناهاشادمان بودند!💔💔
🏴آجرک الله یابقیة الله🏴
«کتاب منتهی الامال حاج شیخ عباس قمی رحمه الله»
هدایت شده از طنز سیاسی . جوک ، سیاسی ، خبر ، اخبار طنز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم لو رفته از ظریف
در حال جای گذاری وزرای آینده در کابینه پزشکیان
😎🔊 @tanzesiyasi 🔥
همراه با اسرای آل محمد
🏴🏴🏴🏴🏴
دخلت زینب علی بن زیاد😭😭😭
(در مجلس ابن زیاد ملعون)
اسرای آل محمد،را نزد ابن زیادملعون بردند،درحالیکه سر مطهر سیدالشهداء را مقابل خود گذاشته بود در طشتی طلا😭
مخدره زینب علیهاسلام،هم ناشناس با جامه های بسیار ساده ومندرس وارد شد خانم زینب، در گوشه قصر نشست و زنان اسیر دور او جمع شدند. ابن زیادلعین گفت این زن ناشناس كه با زنان دیگر گوشه ای نشسته اند كیست؟
حضرت،جوابش را نداد سه بار پرسید یكی از زنان گفت این زینب،دختر فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه و آله، است. ابن زیادلعین به او رو كرد و گفت حمد خدا را كه شما را رسوا كرد و كشت! خانم فرمود :حمد خدا را كه ما را به پیامبر گرامی داشت و از پلیدی ها به نهایت ، پاكیزه نمود همانا فاسق رسوا می شود و فاجر دروغ می گوید و او جز ما می باشد ابن زیاد لعین گفت:دیدی خدا با خاندانت چه كرد؟ فرمود برای آنها شهادت را مقدر كرده بود و به آرامگاه خود رسیدند و تو در محضر امام، محاكمه خواهی شد. پس ببین آنروز پیروزی با كیست؟ سپس،مخدره زینب فرمود ای پسر مرجانه!مادرت بر تو بگرید!
ابن زیاد عضب كرد و قصد كشتن او را كرد كه عمر وبن حریث گفت ای امیر او زن است و زن را به گفتارش مواخذه نكن. سپس امام سجاد علیه السلام را نزد او آوردند، ابن زیاد ملعون گفت تو كیستی؟ فرمود علی ابن الحسین! ...
🏴🏴🏴🏴
«برگرفته از کتاب منتهی الامال حاج شیخ عباس قمی رحمه الله»
امان از دل زینب😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴
ذکر لبهام یکسره زینب
هست علیا مخدّره زینب
از امامش محافظت میکرد
میمنه تا به میسره زینب
می کشم از مصیبتش فریاد
چقدَر بین راه می افتاد
پای این روضه باید اصلا مرد:
«دخَلَتْ زینبُ علی بْنِ زیاد»😭
دوری از یار سهم زینب شد
مایه ی اقتدار مذهب شد
موی او شد سپید از بس که
پدرش در مقابلش سَب شد
گوییا اینکه برده اند از یاد
که علی کرده کوفه را آباد
کوفه با دخترش چه ها کرده
خوب مزد امامتش را داد
قد زینب زطعنه ها تا شد
بعد سقا اسیر غمها شد
آنقدَر در جهان بلا دیده
لقبش «کعبهُ الرّزایا» شد
زینب و چشم بی حیا ای وای
زینب و شاه سرجدا ای وای
او سوارِ کجاوه ی عریان
دلبرش روی نیزه ها ای وای😭😭