هدایت شده از طنز سیاسی . جوک ، سیاسی ، خبر ، اخبار طنز
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گوشه ای از واقعیت غرب
چیزی که شما رویاشو میبینید ما تو ایران زندگی میکنیم🇮🇷🫡
#مقایسه
😎🔊 @tanzesiyasi 🔥
هدایت شده از کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
#نعم_الرفیق
من از
#چشــــمـان تۅ
چیـــــزے نمـــےخواهم
بہ جــــــز گاهے نگــــاهے..✨
#شهید_محمدابراهیم_همت
🌺شادی ارواح مطهر شهدا صلوات.....
شبتون شهدایی...
@mahman11
هدایت شده از مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام
◼️◼️📣📣مراسم شب شهادت حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و امام حسن مجتبی علیه السلام
♦️♦️امشب یکشنبه بعد از نماز مغرب و عشاء
♦️♦️ با سخنرانی خطیب توانا حجتالاسلام والمسلمین حاج آقا مقدم
🔸🔸و مداحی کربلایی محسن قاسمی
🟡🟡مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام برگزار میگردد
🔰بلوار ۱۵ خرداد کوچه ۴۳ خیابان شهدا نبش کوچه ۱۷
شرح جریانات تلخ و جگرسوز رحلت غریبانه رسول معظم اسلام و پس از آن 🏴🏴🏴🏴
سلیم بن قیس در کتاب اسرار آل محمد به ماجرای شب رحلت شهادتگونه رسول مکرم اسلام، اشاره می کندکه چنین شد:
حضرت فرمود: برای من صحیفهای بیاورید،
پس براى حضرت صحیفه را آوردند.
پیامبر(صل الله علیه و آله) نام امامان هدایت کننده بعد از خود را یکى پس از دیگری املاء مىفرمود و على(علیه السلام) به دست خویش مىنوشت.
همچنین فرمود: من شما را شاهد مىگیرم که برادرم و وزیرم و وارثم و خلیفهام در امّتم على بن ابى طالب است و سپس حسن و بعد حسین و بعد از آنان نه نفر از فرزندان حسیناند».
...
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
فرارسیدن رحلت شهادت گونه وغریبانه و مظلومانهٔ دلیل خلقت،رحمة للعالمین، اشرف الانبیاء والمرسلین ،خاتم النبیین، رکن دین،حبیب خدا،خیر خلق الله، حضرت محمدمصطفی،صلی الله علیه وآله،
و شهادت مظلومانه سبط اکبرایشان،امام مظلوم، غریب مدینه،کریم آل محمد، سیدجوانان اهل بهشت،امام حسن مجتبی علیه السلام،
محضرمقدس قطب عالم امکان،منتقم آل محمد،حجة ابن الحسن العسکری،عجل الله فرجه،وشماشیعیان ودلسوختگان این خاندان،تسلیت باد...
🏴🏴🏴🏴🏴
جریان روزهای آخرعمر رسول مکرم اسلام:
(سپس،رسول مکرم اسلام ،
فرمود: علی جان! تو علی بن حسین
(زین العابدین)را خواهی دید، سلام مرابه او برسان.
وفرمود:حسین جان! تو محمدبن علی (امام باقر) را خواهی دید، سلام مرابه او برسان)
🏴🏴🏴🏴🏴
آخرین راهکار پیامبر برای دور شدن سران فتنه از مدینه:
پیامبرخدا،به اسامه که شخص جوانی بود، امرکرد که با افرادی به سمت روم بروند،همانجایی که پدر اسامه شهید شده بود.
افرادی که باید میرفتندشامل منافقین و اهل فتنه وبعضی دیگر بود.
هدف پیامبراین بودکه مدینه از اهل فتنه خالی شودوبعدازپیامبر،کسی با امیرالمومنین نزاع نکندتا امر خلافت حقه ایشان، مستقر گردد.ومردم راتشویق به رفتن بااین لشگر میکرد.
دراین مدت، بیماری حضرت در اثر زهری که مدتی پیش به ایشان خورانده بودند، ظاهرشد.
روزی دستان خودرابرشانه امیرالمومنین و فضل بن عباس تکیه فرموده به مسجد آمد و مردم راخبر داد از رفتن خودبه عالم بقاء. واز ایشان حلالیت طلبید😔
چون دیگر نتوانست به مسجد برود، از سخنان دوتن از همسران خود که هریک اصرارداشتند پدر خودش برای امامت جماعت مسجد برود!!!(همان دو که بعدا خودراخلیفه پیامبر کردند)،
فهمید که انان با لشگر اسامه همراهی نکرده اند.
پس پیامبر در نهایت ضعف، باز دست برشانه امیرالمومنین وفضل بن عباس، به مسجد رفته، ودید ابوبکر به نماز ایستاده، بدون توجه به نماز او، بااشاره دست، او را پس زد و به نماز ایستادند.
پس به خانه برگشت.
سپس پیامبر، آن جماعت سرپیچی گر را به منزلش طلبید وتوبیخ کردکه چرابا لشگر اسامه نرفتید؟؟؟
ابوبکرگفت من میخواستم عهدی با پیامبر تازه کنم!!!،عمرگفت من نمیخواستم خبر بیماری شمارا از دیگران بشنوم!!!
باز پیامبرامر به رفتن با اسامه کردند و سه مرتبه،لعنت کرد کسی که ازاین رفتن سرپیچی کند.
حضرت بیهوش شد، از ضعف بیماری واثر سم و ناراحتی و اندوه!
حاضرین گریستندوصدای ناله اهل خانه حضرت بلندشد.
پیامبرچشمانش رابازکردوفرمود،پوست گوسفندی و دواتی بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که گمراه نشوید!
یکی از صحابه برخاست تا بیاورد،،
عمر گفت این مرد هذیان میگوید وبیماری براو غلبه کرده،کتاب خدا برای ما بس است !!!!! (نعوذبالله)
حاضرین به زمزمه افتادند که حرف چه کسی را گوش کنند!!!!
(درحالی که طبق ایه قران،پیامبر کسی نیست که از روی هوا وهوس حرف بزند او بر منطق وحی، حرف میزند!)
از حاضرین کسی از حضرت پرسید بیاوریم؟
پیامبر مظلوم فرمودند:بعداز این سخنان شما،نیازی ندارم،، ولی وصیت میکنم با اهل بیت من نیکو رفتارکنیدواز ایشان رو بر نگردانید!😭
همه رفتند،جز امیرالمومنین و اهلبیت خاص ایشان و فضل بن عباس.
سپس حضرت،اهلبیت خودرا از آنچه بعداز خود برآنها خواهدگذشت، آگاه کرد!
…
جریان جگرسوز ساعتهای آخر و قبض روح شریف پیامبرمکرم اسلام،
وغریب شدن عترت پاک رسول خدا
🏴🏴🏴🏴
پیامبر مکرم،درهنگام شدت بیماری، امیرالمومنین را طلبید واز پرسید که آیا وصیت و وعده های اورا ادامیکندو بر انها ایستادگی میکند؟
امیرالمومنین هم اجابت کرد.
پیامبر اورا در آغوش گرفت ،
سپس انگشتر خودرا درآورد ودردست امیرالمومنین کرد و شمشیر و شالی که درجنگ برکمر می بست را طلبید وبه امیرالمومنین بخشیدوامرکردکه برود.
چون بیماری حضرت شدیدتر شد، امیرالمومنین،پیوسته درکنار پیامبر بود.مگر برای امور ضروری دیگر. یکبار،که حضرت امیر برای کاری بیرون رفته بود،حضرت رسول فرمود،برادر و یار مرا صدا کنید.
ابوبکر را آوردند پیامبر چشم بازکرد از او روی برگردانید، عمررا اوردندباز او روی برگردانید. ام سلمه عرض کرد،علی رابیاوریدکه پیامبرمنظورش همان است.
امیرالمومنین امد، پیامبر اورا در آغوش کشیدو با او اسراری فرمود.که طولانی شد!
از امیرالمومنین پرسیدندپیامبربه تو چه رازی گفت؟ فرمود:هزار باب از علم که از هر باب آن،هزار باب دیگر باز میشود بر من گشود!
چون بیماری پیامبر،سنگین شد و رحلت او نزدیک شد،فرمود:علی جان! سر مرا به دامن بگیرکه وقت رفتن من رسیده است!
چون روح من خارج شد،آن رابگیروبه صورت خود بکش! ومرا روبه قبله کن.
تو مرا غسل و کفن کن و خودت برمن نماز کن.ومرادرقبر بگذار.
سر به دامان امیرالمومنین گذاشت و بیهوش شد، دخترش فاطمه زهرا، نظر به جمال بی مثال پدر میکردو گریه میکرد.😭😭
پیامبر چشم بازکردواورادلداری داد، دختر مکرمه اش بسیار گریست، پیامبرفرمود نزدیک بیا دخترم!
چیزی به دخترش فرمودکه صورتش گشاده و برافروخته شد!
بعدا،از ایشان سۏال کردندکه پیامبر چه فرمود:عرض کردکه به من فرموداول کسی که از اهلم به من ملحق میشود، تو هستی و عمر زیادی نمیکنی!
😭😭😭😭
چون هنگام قبض روح شریف پیامبر مظلوم رسید، آنچه علم و اسرار درسینه داشت به علی علیه السلام فرمود و سر درسینه امام داشت که روح مبارکش به ملکوت اعلی رحلت کرد😭😭😭😭
و دخترگرامی و اهلبیت مکرمش و دوستان اندکش را اندوهگین و عزادار کرد...😭
اینچنین آغازشد مصیبات و غربت آل محمد...😭😭😭😭
وامت پیامبر، داغدار و بی پدر شد...
درایام رحلت شهادتگونه رسول خدا، مدینه، سیاهپوش نشده است
🏴🏴🏴
روضهٔ غربت پیامبر خدا...😭😭
🏴🏴🏴
در روضهٔ رحلت شهادت گونهٔ پیامبر خدا
، بایدبلندبلند گریه کرد...
امروز ،آغاز مصیبات آل محمد علیهم السلام است😭😭
درایام فقدان رسول خدا،نه تنها بقیع، حتی مسجدالنبی هم، سیاهپوش نشده است،😭
هیچ بیرق عزایی🏴 نصب نکرده اند،نه روضه خوانی نه گریه کنی...😭
اصلاانگار نه انگار، امروز روز عزای
اشرف انبیاست....😭
همانگونه که بدن مطهر پیامبر مظلوم وغریب ما،سه روز کفن شده،برروی زمین ماند تا هیچ کس نگوید؛ مابربدن او نماز نخواندیم!!! ،،
وامت پیغمبر،بی توجه به بدن مطهررسول خدا،در سقیفه جمع شدندتابرای خودو ازمیان خود، جانشینی برای پیغمبر،انتخاب کنند،
امروز هم از خباثت فرزندان خبیث سقیفه،( آل سعودکافر)،بی توجه به روز عزای سید پیامبران، در مدینه
هیچ خبری نیست...
این است غربت پیغمبری که فرمود:به من بیش از همهٔ پیغمبران،ظلم شده است.😭
یارسول الله!
شایداگر قبرمطهرشما در مسجد نبود،
مرقد شماراهم خراب میکردند !
زائرانت در حرم شماهم حق گریه ندارند...😭
....
بقیعِ ویرانِ فرزندانش، نشانهٔ غربت خودِ پیامبر است...😭
بایدبرای غربت ومظلومیتش،سوخت وبا صدای بلند گریه کردتا صدا به عرش الهی برسد...
ای پروردگار رحمت!
قلب پیغمبررحمتت رابه ظهور فرزندش شادکن...😭😭
آجرک الله یا بقیه الله فی مصیبه جدک رسول الله😭😭😭😭
اللهم عجل لولیک الفرج
هدایت شده از مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام
◼️◼️📣📣محفل عزاداری صبحگاهی ائمه اطهار علیهم السلام فردا صبح و پس فردا (سه شنبه و چهارشنبه)
♦️♦️از ساعت ۶تا۷ صبح
✳️در مسجد امام موسی بن جعفر علیه السلام برگزار میگردد
🌹در پایان مهمان سفره کرامت آن حضرات خواهیم بود 🌹
🏴🏴مظلومترین پیامبر🏴🏴
مصـطفی آماده ی جان دادن است
بهر زهرا، هجر او جان کندن است
چشم پیغمبـر، به سختی باز شد
بــاز آن چشـمـان هستی سـاز شد
روبه سوی حضرت زهرا، نمود
گریه کرد و لعـل لب را وا نمـود
کای تمــام شــادی دل فاطــمه!
مایـــه ی آبــــادی دل فاطــمه!
می روم ای نــور دیــده دختــرم
روز تنـــهایی رسیــده دختــــرم
دیده اش گریان ودل سوزان ولی
فاطمه!جـان تو و جـان علی 😭
گفـت بایـد حامی حیــدر شـوی
پیش مرگ او به پشـت در شـوی
آنزمان که دست حیدربسته شد
از غریــبی قلب عالم خستــه شـد
تکپی یاری او اقدام کن
خویش را قربانی اسلام کن😭
...
ای میـــان شعــله ها یــار علی،
فاطمه جان! ای علمدار علی!
دسـت از یـاری حیــدر، برندار
با نگاهـت بر دلـش مرهـم گـذار
فاطمــه، بـا نـاله و سـوز جگـر،
گفت کای جانـم بـه قربـانت پــدر!
گرچه نَبوَد با غمت سویی بچشم
لیک بـابا هرچه می گویی بچشم
فکر دوری ازتو داغی مشکل است
آنچه دور ازتو نمی گردد دل است
ای رخت شـمع همه ویــرانـه ها
رحم کن بــر غربت پــروانـه ها
حال او بــا این سخن تغـیـیر کرد
اشک زهرا،بر دلش تأثیر کرد😭
رو به حیــدر، کرد محبوب خدا
کای امیـر مؤمنـان یا مرتضی!
پیـش آی تا دست در دستت نِهَم
ایـن امانـت را به دسـت تو نهــم
بعـد من تنـهای تنــها می شــوی
شاهد غم های زهرامی شوی
بعـد من خانــه نشـینت می کنـنـد
حمله بـر بیـت گِلیــنت می کنـنـد
هر چه آمد بـر سـر تو صبر کن
کشته شد گر همسـر تو صبر کن
محسن ات را در پس در میکشند
طفــل را همـراه مـادر میــکشـند
بـر حریــم تو جسـارت می شـود
فاطمه ،درکوچه یارت می شود
گرخورد سیلی ز دشمن صبر کن
آســمان دیـــده را پـــر ابــــر کن
دست زهرارا چو در دستش نهاد
لرزه بــر زانـــوی حیــدراوفتاد😭
ناگهان حالش دگرگون گشت ؛ آه...
کرد سوی مجتبی، احمد،نگاه
گفت کای آرامش جانـم حســن!
ســوره ی داوود قرآنـم حســن!
ای غـریب بی قرینــه مجتــبی!
ای عصای مادرت در کوچـه ها
با تو بایــد اینچــنـین گویم سخـن
یاد تنــهایی تو هســـتم حســـن
مانده تنـــها بیـن یاران می شوی
بعــد مرگت تیــرباران می شوی😭
گریه می کرد و صدا می زد حسن!
بوسه می زد دم به دم بــر آن دهـن
...
مالِــکُ المُلــکِ تمــام عالـمیــــن
دیده واکرد و صدا زد یا حسین
ای زخونت زنده نام من حسین!
ای غریب تشنه کام من ، حسین!
زدبوسه هابه حلق حسین ولب حسن
ازجان ودل گرفت چوجان هردورابه بر
هرلحظه یادکردبه افسوس واشک وآه
گاهی زطشت وگاه زگودال قتلگاه...😭🏴🏴🏴
آجرک الله یابقیة الله...