وجود روابط دختر و پسر در جامعه ما واقعیتی غیر قابل انکار است. وظیفه نخبگان و صاحب نظران این است که متناسب با واقعیت های امروزین جامعه ما سبک زندگی صحیح را تبیین کنند. ما امروزه در این حوزه با پرسش های متعددی مانند سوالات زیر مواجهیم :
چگونه روابط مان را در محیط دانشگاه و ... مدیریت کنیم تا در این ارتباطات آسیب نبینیم؟
اگر درگیر روابط نادرستی شده ایم ، اکنون باید چه کنیم؟
چگونه خواستگار واقعی را از خواستگار قلابی تشخیص دهیم؟
آیا الگویی از روابط سالم دختر و پسر در قرآن وجود دارد؟
با وجود وضعیت بد اقتصادی کشور ، چگونه می توانیم ازدواج کنیم؟
برای یافتن پاسخ سوالات فوق و سوالاتی مشابه توصیه میکنیم حتما این صوت را تا آخر گوش کنید.
#معاونت اجتماعی حوزه حضرت خدیجه(س)شهرستان جاجرم
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
روابط-دختر-و-پسر1.mp3
23.97M
معاونت اجتماعی حوزه حضرت خدیجه (س)
شهرستان جاجرم
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
روابط-دختر-و-پسر2.mp3
29.14M
معاونت اجتماعی حوزه حضرت خدیجه (س)
شهرستان جاجرم
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
روابط-دختر-و-پسر3.mp3
27.76M
معاونت اجتماعی حوزه حضرت خدیجه (س)
شهرستان جاجرم
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
📝 #پیام_فرمانده | #سنگر_فرماندهی
🔹 پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر ارواحنافداه - مهدی موعود عزیز - یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است. ۷۸/۹/۳
🌺 آغاز هفته بسیج بر بسیجبان دریا دل مبارک باد
➕ به آیدی زیر بپیوندید👇
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
میدان نبرد.mp3
6.62M
🔊#پادکست
#بشنوید
🔻میدان نبرد ...
🎙به روایت حاج حسین یکتا
➕ به آیدی زیربپیوندید👇
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
🔻 #معرفی-شهدا | #بوکمال
🔆ولادت:۱۳۴۹/۰۳/۱۷ تهران
🕊شهادت: ۱۳۹۶/۰۸/۲۹ _ سوریه، بوکمال
📍در سال 1348 چشـم به جهـان گشود، در سن15 سالگی به جبهههای نبرد حق علیه باطل شتافت و در لشکر 10 سیدالشهدا (ع) به عنوان دیدبان مشغول جهاد در راه خدا شد.
📍در فروردین ماه سال 67 درعملیات والفجر 10 و در خاک دشمن توسط بمبارانهای هوایی به درجه رفیع جانبازی نائل آمد. پای وی از ناحیه زانو در این عملیات قطع شد و مدال پر افتخار جانبازی را به گردن آویخت.
💠پس از دوران دفاع مقدس در عرصههای فرهنگی و اجتماعی حضوری چشمگیر و تاثیـرگذار داشت و خدماتی ارزشمند از خود بر جای گذاشت.
📌با شروع فعالیـت جبهه مقاوت در سوریه چندین بار به صورت داوطلبانه عازم سوریه شد و در قسمتها و یگانهای مختلف از حریم اهل بیت(ع) دفاع کرد. و سرانجام در حالی که فرماندهی ادوات تیپ زینبیون را بر عهده داشت، در آخرین مرحله پاکسازی داعش در سوریه، در 30 آبان امسال در " شهر بوکمال " بر اثر اصـابت تیرِ تکتیرانداز های داعشی به آرزوی دیرینه اش رسید و به فیض شهادت نائل آمد.
ایام شهادت #مدافع_حرم #شهید_حمیدرضا_ضیایی گرامی باد .
➕ به آیدی زیر بپیوندید👇
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
با قرآن انس پیداکنید!
💎 کتاب خوشبختی
🔆 چهار توصیه کاربردی آقا برای انس بیشتر با قرآن
🌀 اقیانوسی که هرچه بیشتر واردش شوید به آن علاقهمندتر میشوید
#رهبر_قرآنی
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
#سردار_دلها
🌷 همیشه لبخندت مرا به یاد این بیت می انداخت که:
☀️ خنده میبینی ولی از گریه دل غافلی...
☀️ خانهء ما اندرون ابر است و بیرون آفتاب...
♻️ امیرالمومنین علیه السلام در توصيف مومن فرمود:
🔸 شادی مومن در چهره او و اندوه وی در دلش پنهان است، سينه اش از هر چيزی فراخ تر، و نفس او از هر چيزی خوارتر است، برتری جویی را زشت، و رياكاری را دشمن می شمارد، اندوه او طولانی، و همت او بلند است، سكوتش فراوان، و وقت او با كار پر است، شكرگزار و شكيبا و ژرف انديش است، از كسی درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در دينداری از بنده خوارتر است.
📒 نهج البلاغه، حکمت ۳۳۳
🌤«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌤
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
🌀تفاوت ایشاالله ، انشاالله و ان شاءالله درکجاست؟؟👌
↻ ایشاالله: یعنی خدا را به خاک سپردیم (نعوذبالله) (استغفرالله)
↻ انشاالله: یعنی ما خدا را ایجاد کردیم (نعوذبالله) (استغفرالله)
↻ ان شاءالله: یعنی اگر خداوند مقدر فرمود (به خواست خدا)
انتشار دهیم تا اشتباه نکنیم🙏
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯
صالحین حوزه حضرت خدیجه(س) جاجرم🇵🇸
🔴 #اخلاقی 🔰 راه تحصیل تقوا 7⃣ ♻️ امتحانات خدا؛ مقدمه رشد انسان 🎤 آیت الله #خوشوقت 🍁 آیهی «وَ إِ
🔴 #اخلاقی
🔰 راه تحصیل تقوا 8⃣
♻️ امتحانات خدا؛ مقدمه رشد انسان
🎤 آیت الله #خوشوقت
🍁 آیهی «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُن» را خدای متعال به عنوان سرّ عنایت خودش و تعظیم و تجلیل از ابراهیم علیه السلام نازل فرموده است؛ یا رسول الله صل الله علیه وآله بیاد آور زمانی را که خدا ابراهیم علیه السلام را با کلماتی آزمایش کرد و ابراهیم علیه السلام هم آن کلمات را انجام داد و به جا آورد. آن کلماتی که خدا به ابراهیم علیه السلام گفت، چه بود؟
👈 کلمهی دوم
🍁 ابراهیم علیه السلام در حدود نود چهار سال سن داشت، هنوز خدا بچّهای به او نداده بود، زن ابراهیم علیه السلام بچّهدار نشده بود؛ عقیم بود. او یک کنیزی به نام هاجر علیه السلام داشت؛ دید حالا که بچّهدار نمیشود طوری نیست این کنیز را به ابراهیم علیه السلام بدهیم، خدمت کند.
🍁 اتّفاقاً خدا یک پسری به نام اسماعیل علیه السلام به این هاجر علیه السلام داد. این زن نتوانست این مسأله را ببیند؛ شیطان در جلدش رفت و گفت: این کنیز و بچّه را باید ببری یک جایی بگذاری که نه انسان باشد نه روزی و آب و…؛ یعنی بمیرد دیگر. یکچنین حالتی برای بیچاره پیدا شد.
🍁 خدا هم به ابراهیم علیه السلام دستور داد هر چه این زن میگوید عمل کن. او این مادر و پسر علیه السلام را برداشت و آورد مکّه گذاشت. آنجا هیچچیز نبود؛ نه آب داشت، نه نان داشت، نه انسان داشت؛ هیچچیز نبود. کوه خالی، گذاشتشان آنجا و گفت: خدا گفته است دیگر. نگفت: آخر انسان را که اینجا نمیگذارند. این همه جاهای خوب هست؛ انسان دارد، نان دارد، آب دارد. این حرفها را نزد چون خدا ایمان زیاد به او داده بود.
🍁 این حرفها در انسانی که دارای ایمان زیاد است نمیزند امّا کسی که ایمانش ضعیف است؛ میزند و میگوید انسان عاقل میآید اینجا زندگی کند؟ این معنایش مردن است دیگر؛ نه آب دارد، نه نان دارد، نه چیزی. خدا به او گفت: آنها را بگذار و برگرد؛ حق نداری بمانی. ابراهیم علیه السلام هم آنها را گذاشت و برگشت.
🍁 همهی اینها را به عنوان امتحان انجام میداد. امّا سخت بود؛ مگر میشود پدر در نود و چهار سالگی خدا یک پسر به او بدهد، حالا او را بیاورد وسط بیابان بگذارد تا گرگها بخورند؟!
🍁 هیچکس این کار را نمیکند امّا ابراهیم علیه السلام میگفت: کسی که گفته اینها را ببر آنجا بگذار، فکرهایش را کرده است. گذاشت آنجا و برگشت، امّا آنها را به خدا سپرد.
🍁 در مدت کوتاهی آب آنها تمام شد مادر چند مرتبه بین دو کوه صفا و مروه رفت و آمد کرد تا ببیند آبی، چیزی میبیند برای این بچّه بیاورد، امّا گیر نیاورد. آخر سر آمد دید این بچّه پایش را در اثر عطش به زمین مالیده و از زمین دارد آب در میآید. اطراف آب را سنگچین کرد و حوض درست شد، آبها جمع شد، عدّهای بودند اطراف مکّه زندگی میکردند دیدند اینجا لاشخورها و عقابها دارند دور میزنند و میپرند، احساس کردند چیزی باید اینجا باشد که اینها میچرخند. آمدند دیدند بله؛ یک مادر و بچّه و حوض آبی هست. آن موقع آب خیلی قیمت داشت. پیشنهاد کردند اجازه بده ما هم بیاییم اینجا چادر بزنیم؛ تا با شما زندگی کنیم و از این آب استفاده کنیم.
🍁 آنها هم از خدا میخواستند؛ لذا اجازه دادند، آنها هم اینجا آمدند. نفری یک بز، یک گوسفند هم به اسماعیل علیه السلام دادند. اینها هم زندگیشان کم کم راه افتاد، این هم یکی از امتحانات سنگین ابراهیم خلیل علیه السلام بود که کاملاً آنگونه که خدا میخواست انجام داد.
👈 ادامه دارد...
🌤«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج»🌤
╭┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╮
🆔 @hazratkhadijeh1
╰┅┅❀🍃🌸🍃❀┅┅╯