خیابان صدام در فلسطین!
بخش 2 از 4
رهبران گروههای فلسطینی همواره اعلام داشتهاند: "گذشته از ایدئولوژی و ملیّت،با هرکس که از قیام فلسطین حمایت کند،رابطه خواهند داشت و دست دوستی هر دولت،شخص و گروهی را که برای آزادی فلسطین کمک کند،میفشارند."
به همین خاطر در بین گروههای مبارز فلسطینی،چریکهای مسلمان،مسیحی،کمونیست،روسی،آلمانی،ژاپنی،چینی،لبنانی و حتی ایرانی بهچشم میخوردند.
گروههای مبارز ایرانی،قبل از پیروزی انقلاباسلامی در ایران،بیشترین رابطۀ سیاسی و نظامی را با گروههای فلسطینی داشتند.این رابطه شامل اخذ سلاح و مهمات،دیدن آموزش و دورههای نظامی در پادگانهای فلسطینی و ...میشد.
صدام همواره بهدنبال رهبری جهان عرب بود و بر سر این مسئله،با سوریه اختلاف شدید داشت.همین اختلاف باعث شد در زمان حملۀ حکومت عراق به ایران در شهریور 1359،سوریه برخلاف همۀ کشورهای عربی که سرسختانه حامی صدام بودند و از اشغال ایران حمایت کردند،جانب ایران را بگیرد.
دولت سوریه که همچون عراق بعثی بود،باوجود فشارهای سخت سیاسی و اقتصادی از جانب حاکمان عرب،به ایران کمک نظامی فراوان از جمله موشکهای دوربرد کرد و در مجامع جهانی از حق ایران دفاع نمود.این امر،بر حاکمان مرتجع عرب خوش نیامد و سوریه همواره بهای این دوستی را پرداخته و میپردازد.
دولت عراق،از دیرباز بر روی فلسطینیهای رانده شده از وطن،حساب ویژه باز کرده بود.صدام حسین،در ارتش خود،گردانی از چریکهای فلسطینی آواره تشکیل داده بود که در مقابل پول،میجنگیدند.
در میان نیروهای عراق که بهدست رزمندگان ایرانی به اسارت درآمده بودند،تعداد زیادی اسیر از فلسطین،لبنان،مصر،اردن،عربستان و ...بهچشم میخورد.
در مقطعی،"یاسر عرفات" رئیس "سازمان آزادیبخش فلسطین" خواست نیروهایش را به کردستان عراق بفرستد تا علیه مخالفین صدام وارد جنگ شوند.سرهنگ "ابو موسی" معاون عرفات،با او مخالفت کرد و گفت:
"این کار به معنای جنگ مستقیم علیه ایران است،چون به صدام کمک میکند نیروهایش را از کردستان آزاد کرده و به جبهههای جنگ علیه ایران بفرستد."
و جلوی عرفات را گرفت؛که این مخالفت،باعث جنگ داخلی شدید در سازمان فتح شد.
ادامه دارد
خیابان صدام در فلسطین!
بخش 3 از 4
صدام برخی گروههای فلسطینی را بجای عملیات و مبارزه علیه اسرائیل،به آلت دست حزب بعث تبدیل کرده بود که به حذف مخالفین او در جهان میپرداختند.
برجستهترین گروه فلسطینی "مجلس فتح الثوری" (شورای انقلابی فتح) بهرهبری "صبری خلیل البنا" معروف به "ابونضال" بود که بغداد را مرکز فرماندهی خود قرار داده بود.
ابونضال که تروریستی جنایتکار بود،در طول حیات ننگین خود،بهنام مبارزه برای آزادی فلسطین،ضربات سنگینی بر مبارزات فلسطین وارد آورد و در عوض اهداف و امیال صدام را عملی ساخت.
یکی از خدمات بزرگ ابونضال به صدام و اسرائیل،ایجاد بهانه برای حملۀ اسرائیل و اشغال لبنان پس از آزادی خرمشهر،برای نجات صدام از شکست بود.
ابونضال پس از سال ها خدمت به صدام،مُزد خود را گرفت و 24 مرداد 1381 توسط سازمان امنیت صدام،در بغداد کشته شده و اعلام کردند خودکشی کرده است.
(برای اطلاع بیشتر از توطئۀ مشترک صدام و اسرائیل،جلد اول "کتاب شهادت طلبان" نوشتۀ حمید داودآبادی را بخوانید.)
اولین چیزی که فلسطینیهای مُرید صدام از او آموختند،خیانت به مردم بود.11 مرداد 1369هنگامی که ارتش صدام به کویت حمله کرد و آنجا را اشغال نمود،فلسطینیهای ساکن کویت بهعنوان مزدور و عوامل نفوذی عمل کرده و زمینه را برای ورود عراق آماده ساختند.همان شد که بهمن 1369 پس از اخراج ارتش عراق از کویت،دولت این کشور ورود و سکونت فلسطینیها را در کویت ممنوع اعلام کرد.
صدام روابط بسیار خوب و نزدیکی با حکومت خودگردان فلسطین که رهبری آن با "یاسر عرفات" و سپس "محمود عباس" بود،داشت و بجای آنکه کمکهای خود را به مردم مبارز فلسطین بدهد،به حکومت خودگردان که روابط حقیرانه و صلح ذلیلانه را با رژیم اشغالگر قدس پذیرفت،میداد.
اینکه پس از اعدام صدام،در فلسطین مراسمی به نام و یاد او برگزار شد و یا خیابانی در شهر قلقیلیه به اسم صدام حسین نامگذاری شد،همه از سوی حکومت خودگردان است نه مبارزان حماس و جهاد اسلامی.
ادامه دارد