eitaa logo
HDAVODABADI
1هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
200 ویدیو
17 فایل
خاطرات و تصاویر اختصاصی دفاع مقدس
مشاهده در ایتا
دانلود
برگزاری مانور کنار منطقه اشغالی مزارع شبعا و در برابر دید رژیم صهیونیستی توسط سرایا المقاومة اللبنانیة و حزب‌الله با حضور مردم و شخصیت‌ها سرایا المقاومة اللبنانیة گروهی است که حزب‌الله تاسیس و حمایت کرده تا غیر شیعیان و غیرمسلمانان را در تشکیلاتی مشابه خودش سازماندهی کند. هنگام برگزاری این تمرین نظامی، تانک‌های رژیم صهیونیستی لب مرز آمدند و با نگرانی به رصد اوضاع مشغول شدند. نیروهای ارتش لبنان و سازمان ملل هم در این نقطه حضور داشتند. @LIBANIRAN
تو را می شناسم ... برای اولین دیدار با سردار شهید احمد کاظمی ۴۱ سال پیش آخرین روزهای فروردین ۱۳۶۱ قبل از آغاز عملیات بیت المقدس تیپ ۸ نجف اشرف اهواز، اردوگاه دانشگاه جندی شاپور در روزگاری که حتی برخی دوستان و همرزمانتان زمین را بلعیدند از خاک، کاخ ساختند! و آقازاده هاشان از خاک، طلا یافتند همین خاکی بودن شما را از خاک به افلاک رساند و خواستید و خدایی شدید و آنان که خود را برنده پنداشتند در خاکدان دنیا خاک شدند و‌ گم گشتند دعا کن ما نیز چون تو خاکی بمانیم خاکی و خدایی راستی حاج احمد کوچه های خرمشهر هنوز هم خاکی اند و خانه هایش ویرانه و طعم تلخ اشغال و نامردی در خیابانهایش موج می زند و مردمش تشنه جرعه ای آب زلال و فقط ذره ای توجه و نگاه مسئولین بعد از ۴۱ سال! بسیجی کوچکت در نبرد بیت المقدس و آزادی خرمشهر حمید داودآبادی
وقتی دوستان و همرزمانت دکتر بودن را بر سرداری ترجیح دادند این گرد و غبار را از خود زدودند و بوتاکس بر چهره شان نشست تا شادابتر و جوانتر آنچه را حقشان نیست، تصاحب کنند و بیت المال را، مال البیت سازند! به یاد سردار شهید احمد کاظمی
شب هاي هجر را گذرانديم و زنده ايم ما را به سخت جاني خود اين گمان نبود! عکس اول: 10 اردیبهشت 1401 تهران، ستاد معراج شهدا عکاس: محسن رنگین کمان عکس دوم: 10 اردیبهشت 1361 40 سال پیش جادۀ اهواز به آبادان دارخوئین، اردوگاه تیپ 8 نجف اشرف به فرماندهی سردار شهید "احمد کاظمی" آماده برای عملیات بیت المقدس 23 روز نبرد تن با تانک، در بیابان خشک و داغ و برهوت، و سرانجام آزادی خرمشهر. حمید داودآبادی
هوش باش،خاموش باش! از نگاه خودم،این نوشته خیلی مهمه و حتما باید بخونیش فقط چون مفصل شد،در۲قسمت میذارم توی پیجم لطفا وقتی دوقسمت رو خوندید،نطرتون رو برام بنویسید! بخش۱از۲ اگه جراتش رو نداری اصلا این‌متن رو نخون! اگه خیلی ادعات میشه،خوندن این‌مقاله رو ادامه نده! اگه جرات نداری خودت رو تغییر بدی، این مقاله رو ادامه نده! اگه تکبر داری و هنوز می خوای سفت و ‌محکم سر حرفت بمونی خب بمون،ولی دیگه مقالات منو لایک نکن.صفحه منو ترک کن اصلا بلاکم کن! حواست باشه خوب دقت‌ کن هرکی هستی و هرچی برای خودت نوشابه خانواده باز میکنی و هرجایگاهی که واسه خودت قائلی! دربرابر خدا،توهم فقط یک بنده ای،مثل بقیه بندگانش درسراسر عالم خلقت! پس هیچ برتری نسبت به دیگران نداری! دوتا گوش بهت دادند،یک دهان دوتا بشنو و یکی بگو! هول نکن عجول نباش عین بچگی هات ‌و بچگی هام دندون به زبون بگیر،بهت‌ میگم! اگه در نوشتن... نه نشد وایسا ازجای اصلی شروع کنم: اگه قبل از نوشتن،درباره اون چیزی که زده به سرت بنویسی،مفصل تحقیق نکنی حق نداری اون ‌رو بنویسی و درپیجت منتشر کنی! نخیر من رئیس اینستاگرام نیستم! اگه به اون‌ چیزی که نوشتی و منتشرش کرد،اعتقاد نداری،نباید بنویسی و بذاری توی پیجت! نشی مثل اون ‌کارگردان‌که یه فیلم اکشن انقلابی و ارزشی باحال ساخت،کلی فروش نمود و مخاطب جذب کرد،ولی تا چندنفر به عملکرد قهرمان فیلمش گیر دادند و گفتند:تندروی کرده سریع گفت: -من اعتقادات قهرمان فیلمم رو قبول ندارم! لطفا: "هرچیزی که برای خودت و خانواده و دوستانت نمی پسندی،‌برای دیگران ‌مپسند" جنابعالی غلط میکنی اعتقادات و عملکرد قهرمانی رو که خودت ساختی و به خورد خلق الله دادی،قبول نداری! دقیقا عین این می مونه که من یه اسباب بازی خطرناک بسازم و بدم دست بچه ها و روش بنویسم: -برای بچه ها خطر دارد! اصلا نه،عین مافیای دخانیات می مونه،که برای کسب سود بیشتر،سیگار تولید میکنه و روش برچسب میزنه: -مصرف دخانیات برای سلامتی ضرر دارد! خب ایجاد یک تفکر اشتباه،بک اعتقاد نادرست‌ و خوروندن اون به ذهن جوون مردم،صدبرابر از سیگار و اسباب بازی خطرناک هم خطرناکتره! وقتی یه مقاله احساسی مینویسی و میذاری توی پیجت،دیگه کار ازدست تو خارج شده اینکه کی بخونه و چه تاثیری بگیره،‌منحرف بشه،تحریک بشه بره عکس العمل خطرناک انجام بده،عمل مجرمانه بکنه،یا نه،فقط همون مقاله رو درصفحه خودش بازنشر کنه که چندتا جوون صافدل بی قصد و غرض مثل خودش بخونند همه گناهانی رو که بعد ازخوندن مطلب جنابعالی مرتکب بشن،دقیقا به پای حضرتعالی مینویسند! ادامه دارد
هوش باش،خاموش باش! بخش۲/پایانی عذر نمیخوام و‌ به هیج وجه نمیگم ببخشید چون خیلی متکبری و داری از حیای نداشته من سواستفاده میکنی! من خودم از تو لجبازتر و پرروتر هستم پس،هیسسسس و فقط گوش کن! جنابعالی غلط میکنی بگی: -من اعتقادات‌و راهکارهایی رو که توی مقالم نوشتم،قبول ندارم! نه داداش تو مستقیم و کامل،مسئول تمام عکس العمل های مخاطبین ‌آثار،تولیدات‌و خروجیهات هستی! اگه کسی با مقاله بنده بره یه دروغی بگه،یه گناهی بکنه، یه کارناشایستی انجام بده،بنده مسئول عملکرد نادرستش هستم حالا شاید این دنیا واسه خودم کسی باشم ‌و هیشکی یقه ام رو نگیره،ولی خدایی هست که شاهده "الم یعلم بان لله یری" آیا نمیدانند خدا آنها را میبیند؟! یا بقول امروزی خودمون: این‌مکان‌ به دوربین مجهز است! دوربین مخفی هم ‌نیست ۱۴۰۰سال پیش،خودخود خدا گفته هیچوقت هم ‌نه باطریش تموم ‌میشه نه هاردش پر میشه که نبینه و ثبت نکنه من و‌جنابعالی چه میکنیم‌ و ‌چه میگوییم که باعث انحراف دیگران‌ میشود! پس حواست به قلمت باشه اینی که امروز فکر میکنی مشکلی نداره و دیجیتالی شده،دقیقا همونیه که۱۴۰۰سال پیش خداوند سبحان ‌وقتی قرآن رو به حضرت محمد(ص)نازل کرد،بهش سوگند‌ خورد: قسم به قلم ‌و‌ آنچه مینویسد! مداد وخودکار وماژیک ‌و تایپ ‌و تبدبل گفتار به متن و این حرفا هم‌ نمیتونه نفس عمل رو توجیه کنه هرچی که نوشتی و منتشر کردی حالا یا درکتاب،یا روزنامه کاغذی و یا در توئیتر و فیس بوک و تلگرام و ایتا و بله و بلا و اینستاگرام از من‌ گفتن بود خیلی غرور داری؟ احساس میکنی به شعورت توهین‌ شده؟! آره،کردم! دوست دارم به شعورت توهین ‌کنم! شاید این‌جوری یه تکونی بهت دادم! حرفی داری؟! مگه خودت به شعور مخاطبت توهین‌ نمیکنی وقتی اعتقادات و عملکرد قهرمانی رو که ساخته و پرداخته کردی و الگوی جوونا ساختی،قبول نداری؟! باشه عیبی نداره اصلا بلاکم‌ کن! برو هرجا که میتونی خالی ببند و خلق الله رو دنبال تفکرات مذبذب و قروقاطی خودت راه بنداز! من‌ گشت ارشاد نیستم که توی خیابون یقه ات کنم! فقط خواستم امر به معروفت کنم که فردا نگی: -هیشکی به من ‌نگفت نخیر هم،من‌ بهت گفتم! همین که دادت دراومد،یعنی همشو خوندی و شنیدی! مگه نمیگن: حرف رو بنداز زمین،صاحابش برمیداره! شوخی کردم دمت ‌گرم که باهام راه اومدی راستی اگه توی نوشته هام مشکل و ایرادی دیدی(که قطعا هست)حتما بهم بگو تا سریع تصحیحش کنم! حمید داودآبادی ۱اردیبهشت۱۴۰۲