جای سیلی محکم و بیدارکنندۀ
حاج احمد متوسلیان
بر صورت آنان که
بر پیشانیشان نه جای ترکش
که جای بوتاکس و مثلا سجده نقش بسته
خالی است!
@hamiddavodabadi6
همه یادگاریهایم از خرمشهر
۴۰ سال پیش، درحالی که نوجوانی ۱۷ ساله بیشتر نبودم، خداوند توفیق داد همراه دیگر رزمندگان اسلام، از نیمه شب ۹ اردیبهشت تا صبحدم اول خرداد 1361 در عملیات بیتالمقدس حضور داشته باشم و درست دم دروازههای خرمشهر در شلمچه، بر اثر انفجار مین در زیر پای همرزمم، مجروح شوم.
از آن روزهای قشنگ، یادگاریهای کمی برایم مانده است که شیرین ترینشان، سه عدد ترکش ناقابل مین کنار چشم و گیجگاهم است.
از دیگر یادگاریهای آن روزها، زنجیر پلاک است؛ زنجیری که بین خود بچهها به "زنجیر قلاده" معروف بود! از بس درشت و زبر و سخت بود.
یادگاری دیگر، یک فندک نفتی است!
نه اشتباه نکنید، در جبهه سیگاری نشدم!
یکی از روزها که همراه شهید "رضا علینواز" به اهواز رفته بودم، به توصیه رضا که میگفت:
در سفر، همیشه باید 3 چیز همراه داشته باشی:
"تیزی، سوزن، آتش"
تیزی (چاقو) برای بریدن
سوزن برای دوختن
کبریت یا فندک برای افروختن آتش
آن روز، با رضا رفته بودیم مرخصی اهواز که فندک نفتی را که - به گاز احتیاج نداشت - اگر اشتباه نکنم 50 ریال از دستفروش چهارراه نادری خریدم. در اردوگاه، روی پنبه داخل آن نفت ریختم و گذاشتم توی جیبم.
بامداد اول خرداد، کنار حدود 40 مجروح، وسط میدان مین اول خرمشهر افتاده بودم. وقتی سر و صدای نیروهای کمکی را شنیدم، در آن تاریکی، بهترین وسیلهای که کمک حالم شد تا محل را نشانشان دهم که بیایند کمک، همین فندک بود.
آن را روشن کردم، بالا گرفتم و تکان دادم تا جایمان را پیدا کنند!
در کنار سوز و داغ فراق فرماندهان و همرزمان شهیدم
سردار احمد کاظمی
رضا علینواز
امیر محمدی
جهانشاه کریمیان
سیدمحمود میرعلی اکبری
و آنها که نامشان یادم نیست
بعد از آلبوم عکسهای گذشته، اینها شدهاند دلخوشی این روزهای تنهایی من.
حمید داودآبادی
خرداد ۱۴۰۱
جای سیلی محکم و بیدارکنندۀ
حاج احمد متوسلیان
بر صورت آنان که
حیوانصفتانه، به نفع خویش
هر سال یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی را پاک کردند
خالی است!
@hamiddavodabadi6
یاد و خاطرۀ فاتحان خرمشهر گرامی باد
سرداران شهید:
سیدمحمدعلی جهان آرا، احمد متوسلیان، محسن وزوایی، حسین قُجه ای، محمود شهبازی، حسین خرازی، مهدی باکری، احمد کاظمی، بهروز مرادی، علی صیاد شیرازی و ...
و همۀ بسیجیان دلاور
دوستان شهید:
رضا شکری، اسماعیل کیارستمی، مصطفی طاهری، رضا علی نواز، امیر محمدی، رحمان خلیق فرد، مرتضی عبدالعظیمی، سیدمحمود میرعلی اکبری، جهانشاه کریمیان، علی شفیعی و ...
این تابلوی زیرخاکی، نمونه ای از فعالیت های فرهنگی ام در دهۀ 60 است.
حدود یک هفته وقت گذاشتم تا این تابلو (۱۰۰*۵۰ سانت) را بر روی مقوا نقاشی کنم و خرداد 1363 به مناسبت سالگرد آزادی خرمشهر به دیوار مسجد لیله القدر بچسبانم.
آن روزها که نه کامپیتر بود و نه فتوشاپ و نه بنر و پرینت رنگی!
فقط یک نسخه کشیدم که آن هم همچنان موجود مانده است.
این تابلو امروز زینت بخش دفتر کارم است.
حمید داودآبادی
خرداد 14۰۱