eitaa logo
حدیث ناب
284 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1هزار ویدیو
58 فایل
http://eitaa.com/joinchat/1637744652C716d15b195 🌼کپی و فوروارد با ذکر صلوات آزاد است. 💐تبادل نداریم. 💌جهت انتقاد @YYAAZZAAHHRRAAA
مشاهده در ایتا
دانلود
📡إنَّ مِن البيانِ سِحْرا ، و مِن العلمِ جَهلاً ، و مِن القَولِ عِيّا 📡 💙پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : همانا برخى از بيانها سحر است، و برخى دانشها نادانى است و برخى سخنها گنگى و بى زبانى. 🕊تحف العقول : 57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🍀قالَ اللّه ُ عزّ و جلّ :لا أطَّلِعُ على قَلبِ عَبدٍ فأعْلَمُ مِنهُ حُبَّ الإخْلاصِ لِطاعَتي لِوَجْهي و ابْتِغاءَ مَرْضاتي إلاّ تَولّيتُ تَقويمَهُ و سياسَتَهُ🍀🌸 🌸پيامبر صلى الله عليه و آله : 🍀 خداوند عزّ و جلّ فرمايد : هرگاه دل بنده ام را بنگرم و دريابم كه از روى اخلاص و براى خشنودى من طاعتم را به جا مى آورد ، 🌸اصلاح و تربيت او را خود به عهده گيرم.. 🕊بحار الأنوار : 85/136/16
🌙 مَن أدرَكَ شَهرَ رَمَضانَ فلَم يُغفَرْ لَهُ فَأبعَدَهُ اللّه ُ 🌙 🌙پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :  هر كه 🌙ماه رمضان را دريابد و آمرزيده نشود ، خداوند او را [از رحمت خود ]دور گرداند . 🕊بحار الأنوار : 74/74/62 .
🌿🌿🌿توجه🌿نکته ی علمی 🌿به جای خرید دستگاه رطوبت دهنده ی هوا برای خانه ی خود، یک   در فضای منزل قرار دهید. 🌿 این گیاه طی فرآیندی به نام تعرق، رطوبت آزاد می کنند. در طی این فرآیند روزنه های زیر برگ تعریق کرده و رطوبت زیادی خارج می کنند.
🌱🌱توصیه ی علمی🌱🌱 👈اگر در اثر گرد و غبار دچار عطسه های پی در پی می شوید، به یک گیاه  نیاز دارید. 👈برگ های این گیاه مواد سمی و آلرژی زا مانند گرد و غبار را جذب می کنند.
حدیث ناب
قسمت شش : معامله... خیلی تعجب کرده بود ... ولی ساکت گوش می کرد ... منم ادامه دادم ... بدجور غرورم
قسمت هشت : معادله غیر قابل حل رفتم تو ... اولش هنوز گیج بودم ... مغزم از پس حل معادلات رفتارش برنمی اومد ... . چند دقیقه بعد کلا بیخیال درک کردنش شدم ... جلوی چشم های گیج و متحیر مندلی، از خوشحالی بالا و پایین می پریدم و جیغ می کشیدم ... تمام روز از فکر زندگی با اون داشتم دیوونه می شدم اما حالا آزاد آزاد بودم ... فردا طبق قولم لباس پوشیدم و اومدم دانشگاه ... با بچه ها روی چمن ها نشسته بودیم که یهو دیدم بالای سرم ایستاده ... بدون اینکه به بقیه نگاه کنه؛ آرام و محترمانه بهشون روز بخیر گفت ... . بعد رو کرد به منو با محبت و لبخند گفت: سلام، روز فوق العاده ای داشته باشی ... . بدون مکث، یه شاخ گل رز گذاشت روی کیفم و رفت ... جا خورده بودم و تفاوت رفتار صد و هشتاد درجه ایش رو اصلا درک نمی کردم ... . با رفتنش بچه ها بهم ریختن ... هر کدوم یه طوری ابراز احساسات می کرد و یه چیزی می گفت ولی من کلا گیج بودم ... یه لحظه به خودم می گفتم می خواد مخت رو بزنه ... بعد می گفتم چه دلیلی داره؟ من که زنشم. خودش نخواست من رو ببره ... یه لحظه بعد یه فکر دیگه و ... . کلا درکش نمی کردم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حدیث ناب🌸 🌸@hdsnab