eitaa logo
او خـواهد آمـد³¹³
1.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
20 فایل
شیعه خیلی جنگ ها سختو پیروز شده میدونی چرا ظهور شکل نگرفته چون تو جنگ نرم ضعف داریم می بازیم کپی همه مطالب کانال حلال باذکر صلوات برا ظهور) ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄ خـــادم ڪانال: اگر برای خداست .بگذارگمنام بمانم🍂
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴هفت درجهنم مخصوص چه کسانی است؟ 🔥جهنم هفت در دارد و هر یک از این هفت در، به یک طبقه باز می شود . 🌸از علی (علیه السلام) روایت شده که فرمودند : « آیا می دانید که درهای جهنم چگونه است؟ ✳️راوی می گوید ،گفتیم : مثل درهای دنیا؟ 🌹حضرت فرمودند: نه ، سپس دستهایشان را روی هم گذاشتند و فرمودند : درهای جهنم اینگونه است ٬ یعنی طبقه طبقه است و هر طبقه ای یک در دارد. 🌻در روایت دیگری از حضرت علی (علیه السلام) نام طبقات و درهای جهنم چنین ذکر شده : ۱- هاویه ۲- سعیر ۳- جحیم ۴- سقر ۵- حُطَمه ۶- لَظی ۷- جهنم ⚡️« اولین طبقه جهنم ٬ هاویه است و آخرین و پایین ترین طبقه آن جهنم است.» 🔷در بعضی روایات هم ترتیب برعکس ذکر شده. ♦️در روایتی هم آمده : 🔥در اول ویژه مسلمانان گنهکار است. 🔥در دوم مخصوص یهود. 🔥در سوم مخصوص نصارا. 🔥در چهارم مخصوص ستاره پرستان. 🔥در پنجم مخصوص مجوس. 🔥در ششم ویژه مشرکان. 🔥در هفتم مخصوص منافقان. 📘۱) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار . 📘۲) بحار الانوار - ج۸ - مبحث نار. 📘3) قارعه / ۱۱ - ۸
🔵 پاداش پاسخ دادن به سوال! ✳️سـؤالهایش زیـاد بود، اما اسـتعداد فراگیـریاش اندک. هرچه بیشتـر توضیـح میشـنید، کمتـر متوجـه میشـد. 💠 ده بـار سـؤال کـرد و جـواب شـنید و هر بـار مفصل تر از قبـل. دیگر خجالت می‌کشـید سـؤالی بپرسـد. 🔅سـر به زیر افکند و اجازه مرخصی خواست. 🌸زهـرای اطهـر سلام الله علیها ایـن شـرم را در چشـمانش خوانـد. میدانسـت هنـوز توضیـح بیشتـری نیـاز اسـت تـا او جوابـش را بگیـرد، 🌹لذا فرمود: 💥از پرسـیدن خجالـت زده نشـو... چراکـه در برابـر هر مسـئله ای که به تـو می آمـوزم پـاداش میگیـرم. 💐پاداشـی باارزشتـر از فاصلـه زمین تا عـرش خـدا کـه از جواهـرات پر باشـد. 📕ریاحین الشریعه، ج2، ص 131؛ منیه المرید، ص2
🛑اثرات انفاق در راه خدا...
علت تاکید قرآن برای مرور تاریخ....
🌺حضرت علی علیه السلام: ♨️کم عذاب‏ترين اهل جهنم دو كفش از آتش به پا دارد كه از حرارت آنها مغزش به جوش می آید. 📒كنزالعمال، ج14،ص527
به خدا که ما هم ندیدیم....
هدایت شده از آنچه نگفتم‌
  •●❥❥●• از بچگی درس خوندن رو دوست نداشتم بخاطر پدر و مادرم مجبور شدم تا لیسانس ادامه بدم... بعدش رفتم سراغ کلاسهای هنری خیاطی،خطاطی... هر هنری رو که یاد میگرفتم برا خودم و اطرافیانم انجام میدادم اما دوست نداشتم برم سرکار.. آرامشی که تو خونه بود رو دلم نمیخواست با هیچ چیز دیگه ای عوض کنم هر روز بعد از انجام کارهای روزانه میرفتم سراغ گوشی.. تقریبا تا عصر سرگرم مجازی میشدم.. فعالیتم توی اینستا بیشتر بود،راه به راه پست میذاشتم استوری که خوراکم بود..! یه روز یکی از فالورام به اسم افشین پستی در مورد داروهای گیاهی برای پوست گذاشته بود پست خیلی خوبی بود،میخواستم دارو رو برای صورتم استفاده کنم نحوه استفاده رو خوب متوجه نشدم براش کامنت گذاشتم و سوالمو پرسیدم یه روز گذشت اما جواب نداد.. تعداد لایکاش زیاد بود و خیلیا کامنت گذاشته بودند گفتم لابد هنوز وقت نکرده جواب بده روز بعدش دیدم اومده تو دایرکت و پیام گذاشته.. [سلام حال شوما؟ عذر میخوام تو خصوصی مزاحم شدم و خیلی بیشتر عذر میخوام که شما بانوی محترم رو در انتظار جواب گذاشتم..] بعدش نحوه استفاده رو خیلی خوب و کامل توضیح داده بود نمیدونم چرا اومده بود دایرکت.. خواستم جوابشو ندم اما دیدم دور از ادبه جواب کسی رو که انقدر محترمانه صحبت کرده رو ندم! خلاصه مجبورشدم براش پیام بذارم تا گفتم سلام! آنلاین بود و جوابمو داد سلام خانومم😊 _ممنون بابت جواب سوالم،خیلی لطف کردید +خواهش بانوی محترم _خدانگهدار +عه چه زود خداحافظی! سوالی نداری؟! _نه دیگه..متوجه دستور استفاده شدم +اگه سوالی برات پیش اومد حتما ازم بپرس،خوشحال میشم کمکت کنم _بله،ممنون. خداحافظ +قطعا که پوست بانو خوب و زیبا هست اما امیدوارم پوستتون شفاف تر از همیشه بشه😉 خدانگهدار🌺 اینبار حس خوبی نسبت به طرز صحبتش نداشتم... چند روزی گذشت یه روز توی اینستا استوری گذاشتم دیدم سریع اومد دایرکت شکلک😍 فرستاده بود دیدم اما جوابشو ندادم.. یعنی نمیدونستم چی باید جواب بدم! پیام فرستاد جواب شکلک سکوته بانو؟! ادامه دارد..
هدایت شده از آنچه نگفتم‌
  •●❥  ❥●• _جواب شکلک سکوته بانو؟! +کامنتای مربوط به استوری رو اکثرا جواب نمیدم... _من فرق دارم خب +ببخشید؟!!! _عصبی نشو دیگه.. منظورم اینکه من یه جورایی دکتر پوستتم😉 سریع خواستم بپیچونمش و از دستش در برم.. گفتم عذر میخوام من باید برم خدانگهدار! خداحافظی کرد و استیکر قلب فرستاد❤️ با دیدن استیکر قلب و جمله من فرق دارم،با خودم کلنجار رفتم،بلاکش کنم یا نه؟! توی فکر بودم که مدیر ساختمون برا گرفتن شارژ اومد.. بعدش کلا داستان افشین و قلب و بلاک یادم رفت! هر سری که استوری میذاشتم،افشین بدو بدو میومد دایرکت.. حرف خاصی نمیزد،منتها به هیچ وجه دوست نداشتم بیاد دایرکت.. اما روم نمیشد بهش بگم! هر چقدر من خشک و رسمی جواب میدادم،برعکس افشین خیلی راحت و خودمونی حرف میزد.. صحبتاش در مورد داروهای گیاهی بود و انصافا حرف دیگه ای در میون نبود.. فقط نوع بیانش طوری بود که انگار نه انگار داره با یه نامحرم صحبت میکنه.. توی بیوی اینستا نوشته بودم دایرکت آقایون=بلاک! نمیدونم چرا نمیتونستم بلاکش کنم! از یه طرف لحن بیانش اذیتم میکرد از طرفی میگفتم چقدر منفی فکر میکنی بنده خدا حرفی نزد که... فقط داره بهت کمک میکنه! الکی الکی خودمو با این توجیه گول میزدم.. چند روزی کامنت استوری رو بستم تا افشین نیاد دایرکت... یه روز عصر،عکس نیم رخ از خودم با خواهرزاده ام که تازه بدنیا اومده بود رو گذاشتم استوری... کامنت رو هم بسته بودم اما باز سروکله افشین خان پیدا شد.. _به به! بانو قدم نو رسیده مبارک!😍 دختر خودته؟ +نه...خواهرزادمه ببخشید اما من کامنت استوری رو بستم که کسی دایرکت نیاد! شکلک دلخوری فرستاد😒 گفتم معذرت میخوام اما لطف کنید دیگه پیام ندید! _مگه من حرف خاصی بهت میزنم؟ +نه _پس چرا عصبی شدی؟! +عصبی نیستم! اما من متاهلم ... ادامه دارد... 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛ پلی میسازیم ب نام ؛برای رسیدن به های از دست رفته 💚
اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا ♥️🌱 ای طبیب درد های ما کجایی؟
رســم خادمی_۲۰۲۱_۱۲_۰۱_۰۷_۴۷_۰۳_۱۷۱.mp3
4.68M
سلام اربابم حسین ♥️ چه پناهی دارم.. کربلایی حسن عطایی فووووق العاده زیبا
|…↯خواب دیدم ڪه شدم صبح گفتم‌بہ خودم، هرچه صلاح است" حسین" *اَنتَ مُولاوأنا‌،* آرزوی حرمت ڪرد مرا دیوانه هرچه صلاح است، "حسین"(((:^^💔 تون حسینی
هدایت شده از آنچه نگفتم‌
  •●❥  ❥●•   _نمیخوام یه نامحرم سر هر استوری بهم پیام بده +ای بابا! ما که کاری نمی کنیم آخه.. _مگه قراره کاری هم انجام بدیم؛اینکار درست نیست..! +ببین من خودم متاهلم،3ساله ازدواج کردم؛همسرمم دوست دارم! _چه خوب! امیدوارم خوشبخت باشید! +بله هستیم! خیلی هم خوشبختیم! _خب خیلی خوبه که.. +اما آدما گاهی نیاز دارن با کسی حرف بزنن..درد و دل کنن.. _وا! خب همون حرفا رو به همسرشونم میتونن بگن دیگه! +د نه دیگه...وقتی با زنم دعوا میکنم نمیتونم برم با خودش حرف بزنم که.. یه وقتایی آدم یه حرفایی داره که نمیتونه به شریک زندگیش بگه.. _حرفاتون خیلی برام عجیبه!! +چیش عجیبه فرشته ی روی زمین☺️ _میشه اینطوری صدام نکنید😒 +چشمممم فرشته خانومم! _بحث محرم و نامحری چی میشه؟! همون حرفا رو به هم جنس خودتون بزنید،اینطوری بهتره.. +همجنسا اکثرا تو زرد از آب در میان،بعدشم چرا انقدر سخت میگیری حالا! _من سخت میگیرم؟ +آره دیگه...ما که نمیخوایم ارتباط جنسی با هم داشته باشیم انقدر بزرگش کردی؛میخوایم گاهی دو کلمه با هم اختلاط کنیم همین!نمیخوام بخورمت که! _ببخشید من نمیتونم با شما صحبت کنم خیانت که فقط رابطه جنسی نیست!لطفا دیگه پیام ندید.. +عهههه صبر کننن..کجا رفتی؟ میخوام باهات حرف بزنم. خیلی بد اخلاقی😕 حرفاش همش توی ذهنم رژه میرفت هی با خودم سبک سنگین میکردم..! چند روزی دور اینستا خط کشیدم.. خودمو سرگرم کتاب خوندن و دید و بازدید کردم. کیوان جدیدا کارش طول می کشید و شبا دیر می اومد خونه،منم بشدت حوصله ام سر میرفت! این اواخر دیر اومدنای کیوان و خستگیاش اذیتم میکرد.. زندگی خوبی داشتیم،چیزی کم و کسر نداشتیم به لطف خدا.. من و کیوان دختر خاله پسر خاله بودیم 6سال بود ازدواج کرده بودیم،تقریبا همه چی رو براه بود! کیوان عاشق بچه بود،دو سالی بود که مدام با زبون بی زبونی میگفت دلش میخواد بچه داشته باشیم! اما من بهانه می آوردم که هنوز زوده.. خودمون بچه ایم،بچه میخوایم چیکار! واقعیتش حس میکردم نمیتونم مسئولیت یکی دیگه رو به عهده بگیرم کمی میترسیدم،حرفای دیگران هم روم تاثیر داشت. خیلیا بهم میگفتن حالا جوونید،خوشگذرونی کنید!وقت واسه بچه دار شدن زیاده.. اینجوری شد که نخواستم حس مادری رو به اون زودی تجربه کنم.. ادامه دارد... 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛ پلی میسازیم ب نام ؛برای رسیدن به های از دست رفته 💚
".. خیلی دوسش داری؟! مۍ‌دونم‌سخته‌که‌بخوای‌باهاش‌نباشے•• مۍ‌دونم‌سخته✋🏿 اما اگه‌موندی‌بین‌ ، که می‌گه بمون و ، که می‌گه این خوشیای زودگذرو رها کن،،، یه کاغذ بردار و حستو بنویسـ✍🏿 بنویس و خالے شو! 〰〰〰 وقتی که نوشتۍ اون برگه رو بسوزون....🔥 بذار این حس نادرست، جلوی چشمات شعله‌ور‌ بشہ و در نهایت خاکسترش بمونہ! دیدی؟! تموم شد...اگه توی این عشق بسوزی، آخر‌کار، تو هم مثل این خاکسترا، حیــف می‌شی! تباه می‌شی و داغون /:💔 خودتو بِـکِـش بیرون از این آتـیـشـ🔥 تو می‌تونۍ💪🏿🍃 ✦✧✦✧✦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- من گدایی درت را دوست می‌‌دارم حسین .. سائلان محضرت را دوست می‌‌دارم حسین ..
من را وصله بزن به کربلایت! نگذار دلم از تو جدا شودحسین!
🔴علت انجام نشدن بعضی از وعده هایی که می دهیم! 🌸روزي امام صادق علیه السلام به خدمتكاران دستور داد، براي كاري نامه اي بنويسند. 🔰 آن نامه نوشته شد و آن را به نظر آن حضرت رساندند، حضرت آن را نامه خواند. ديد در آن، ان شاءالله (بخواست خدا) نوشته نشده است. به تنظيم كنندگان نامه، فرمود: ❓چگونه اميد دارید كه مطلب اين نامه به پايان برسد و نتيجه بخش باشد،با اينكه در آن "ان شاء الله" ننوشته ايد! ✳️نامه را با دقت بنگريد، در هر جاي آن كه لازم است و"ان شاء الله" نوشته نشده، "ان شاء الله" بنويسيد... 🔴پیوست: ✳️ گروهى از يهود چيزى از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند ، حضرت فرمود : فردا بياييد تا جوابتان را بدهم ♻️و اِن شاء الله نگفت. 🔵 پس تا چهل روز از آمدن جبرئيل عليه السلام نزد پيامبر جلوگيرى شد و پیامبر نتوانست جواب یهودیان را بدهد. ✨و پس از آن، بر پيامبر فرود آمد و گفت : «هرگز در مورد چيزى نگو كه: من آن را فردا انجام خواهم داد! 💥مگر اینکه در ادامه بگویی: ان شاءالله(مگر اینکه خداوند بخواهد)... 🌷و چون فراموش كنى، پروردگارت را به ياد آور و بگو: اميد كه پروردگارم مرا به راهى كه نزديك تر از اين به صواب است، هدايت كند» 📗اصول کافی، باب التكاتب، حديث 4، ص 671- ج 2. 📘تفسیر العیاشی:14/324/2
🛑شما توی این تصویری چیزی به جز سازی ایران میبینید؟؟ ✍این اون آزادی ای هست که یک مشت اراذل و اوباش اغتشاشگر به دنبالش هستن؟! دنبال خرابی و ویرانی ایرانن...؟؟؟
🔵کمک به مردم، بخاطر رضای خدا... 🌹یک روز آیت الله قاضی(سید العرفا)میره سبزی فروشی تا کاهو بخره ،عوض اینکه کاهوهای خوب رو سوا کنه ، همه کاهوهای نامرغوب رو سوا میکنه و میخره. ✅ ازش می پرسند:چرا اینکار رو کردی؟ 💠میگه : صاحب سبزی فروشی پیرمرد فقیری هست، مردم همه کاهوهای خوب رو میبرند و این کاهوها روی دست او می مونند و ضرر میکنه. 🔰من بخاطر اینکه کمکی به او بکنم, اینها رو میخرم. اینها رو هم که میشه خورد......
هدایت شده از آنچه نگفتم‌
  •●❥  ❥●• کم کم داشت افشین و حرفاش یادم میرفت اما باز طاقت نیاوردم و سمت گوشی دویدم..! همین که نت رو روشن کردم پیامش اومد بالا.. کلی پیام داده بود..!! [سلام بانوی زیبا خوبی؟ چرا نیستی؛نگرانت شدم! سلاممم کجایی چرا نیستی... هنوز نیومدی از پوستت چه خبر بهتره شده ؟! الو خانومییییی کجایییی.. پاسخگو باش دیگه!😕 نگرانتم.. خانومی کجایی؟! دقیقا کجایی...؟؟؟؟] تو این مدت دوری از مجازی افشین کاملا از ذهنم پاک شده بود.. اما اون بارها و بارها به من پیام داده بود! برام عجیب بود .. چرا الکی نگران من شده بود؟! جوابش رو ندادم... به ساعت نکشیده سر وکله اش پیدا شد! سلاممم فرشته بانووو😍 خوبی؟ کجا بودی تو! نمیگی آدم نگرانت میشه😢 من مردم و زنده شده ام،اونوقت تو حتی جواب سلام منم نمیدی!؟ جواب سلام واجبه ها خانوم خانوما.. سلام رو تایپ کردم اما دستم بشدت می لرزید.. سلام، سلان تایپ شده بود.. خندید گفت:سلام یا سلان؟ _ببخشید سلام! +خدا ببخشه😉 خب تعریف کن، کجا بودی که نبودی؟! داروها رو پوستت خوب عمل کرده؟ _بله پوستم بهتر شده؛ممنون از شما. +خب خوشحالم که تونستم برات کاری انجام بدم [هر چی من خشک و رسمی حرف میزدم افشین خیلی راحت بود؛انگاری این طرز صحبت براش عادی بود..] _عذر میخوام افشین خان،اما من باید شما رو بلاک کنم! +عه من تازه کلی ذوق کردم که بالاخره اسممو صدا زدی گند زدی به حالم که... _ببینید من متاهلم!شما هم متاهل هستید ضرورتی برای صحبت کردن ما با هم وجود نداره! تا الانم اشتباه کردم پاسخگوی شما بودم! افشین زبون چرب و نرمی داشت میدونست چه طوری حرف بزنه تا طرف مقابل رو متقاعد کنه... انقدر گفت و گفت تا مجاب شدم که بلاکش نکنم!!! قول داد دیگه نیاد دایرکت مگر اینکه من سوالی داشته باشم. مدتی که گذشت؛اومدنای افشین دوباره شروع شد.. بارها و بارها با دلیل و بی دلیل میومد سراغم.. از زندگیش میگفت از همسرش،از اختلاف سلیقه های کوچیکی که با هم داشتن.. از مادر زنش که مدام تو زندگی زناشویی شون دخالت میکرد.. یه جورایی من شده بودم صندوقچه اسرار افشین..! گاهی بهش راهکار میدادم.. گاهی ام فقط و فقط گوش شنوای درد و دلش بودم.. ادامه دارد... 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛ پلی میسازیم ب نام ؛برای رسیدن به های از دست رفته 💚
 « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ » اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم