eitaa logo
🌸💞خانواده پایدار💞🌸
262 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
48 فایل
کارشناس مذهبی،مبلغ تخصصی حوزه ومدارس,مشاورخانواده..🎀 💖بیان احکام ،اخلاق، مهارتهای زندگی (فردی،اجتماعی) ارائه فایل صوتی تصویری، ارتباط بافرزندان ، پاسخگویی به شبهات زنان💖 لینک جوین: https://eitaa.com/joinchat/3375235119C1faeecd115 آیدی: @Somaeih  
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 🔺با هم گفتگو کنید و از خواسته های خود بگویید . فکر نکنید که همسرتان توانایی ذهن خوانی دارد و از آنچه شما می‌خواهید با خبر است. 🔻مادامی که شما به زبان نیاورید و در موردش با وی به توافق نرسید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که او به چیزی که شما می‌خواهید عمل کند. ◾️◾️http://eitaa.com/hedaat
🔆 ✍ قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر گوهری روزی طلبه جوانی که در زمان شاه‌عباس در اصفهان درس می‌خواند نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس‌خواندن خسته شده‌ام و می‌خواهم دنبال تجارت و کار و کاسبی بروم، چون درس‌خواندن برای آدم، آب و نان نمی‌شود و کسی از طلبگی به جایی نمی‌رسد و به‌جز بی‌پولی و حسرت، عایدی ندارد. شیخ گفت: بسیار خب! حالا که می‌روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر کجا می‌خواهی برو، من مانع کسب‌وکار و تجارتت نمی‌شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون کرد. پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره کرده‌ای؟ نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره کرد و به ریش من هم خندید. شیخ گفت: اشکالی ندارد. پس به بازار علوفه‌فروشان برو و بگو این سنگ خیلی باارزش است، سعی کن با آن قدری علوفه و کاه و جو برای اسب‌هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن‌ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان که دیگر خیلی ناراحت شده بود، نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف کرد. شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دکان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سکه به من قرض بده که اکنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می‌دهند؟ شیخ گفت: امتحان آن که ضرر ندارد. طلبه جوان با اینکه ناراحت بود، ولی با بی‌میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دکانی که شیخ گفته بود، رفت و گفت: این سنگ را در مقابل صد سکه به امانت نزد تو می‌سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ کرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر کنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدت کمی شاگرد با دو مامور به دکان بازگشت. ماموران پسرجوان را گرفتند و می‌خواستند او را با خود ببرند. او با تعجب گفت: مگر من چه کرده‌ام؟ مرد زرگر گفت: می‌دانی این سنگ چیست و چقدر می‌ارزد؟ پسر گفت: نه، مگر چقدر می‌ارزد؟ زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ۱۰هزار سکه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سکه را یک‌جا ندیده‌ای، چنین سنگ گران‌قیمتی را از کجا آورده‌ای؟ پسر جوان که از تعجب زبانش بند آمده بود و فکر نمی‌کرد سنگی که نانوا با آن نان هم نداده بود، این مقدار ارزش داشته باشد، با لکنت‌زبان گفت: به خدا من دزدی نکرده‌ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم که او این سنگ را به من داد تا برای وام‌گرفتن به اینجا بیاورم. اگر باور نمی‌کنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم. ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص کرد و گفت: آری این مرد راست می‌گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد. پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آورده‌ای! مگر این سنگ چیست که با آن کاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ۱۰هزار سکه می‌پردازد. شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی که می‌بینی، گوهر شب‌چراغ است و این گوهر کمیاب، در شب تاریک چون چراغ می‌درخشد و نور می‌دهد. همان طور که دیدی، قدر زر را زرگر می‌شناسد و قدر گوهر را گوهری می‌داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی‌دهند و همگان ارزش آن را نمی‌دانند. وضع ما هم همین طور است. ارزش علم و عالم را انسان‌های عاقل و فرزانه می‌دانند و هر بقال و عطاری نمی‌داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی، خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از اینکه می خواست از طلب علم دست بکشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید. ◾️◾️http://eitaa.com/hedaat
میـوه سبز : افزایش گردش خون میـوه قرمز : برطرف کردن کم خونی میـوه نارنجی : استحکام استخوان میـوه سفید : کاهش سکته قلبی میـوه زرد : افزایش اشتها میـوه بنفش : جوانی و شادابی ◾️◾️http://eitaa.com/hedaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله وسلم) می فرماید:‌ 💢 اَحَبُّ الْاَعْمالِ اِلَى الله 🔹 الصَّلاةُ لِوَقْتِها، 🔸 ثُمَّ بِرُّ الْوالِدَیْنِ، 🔹 ثُمَّ الْجَهادُ فى سَبیلِ الله؛ 💢 دوست داشتنى‌ترین کارها نزد خداوند 🔹 نماز اول وقت، 🔸سپس نیکى به پدر و مادر 🔹و سپس جهاد در راه خداست. 📚 نهج الفصاحه، ح ۷۰ ♣️http://eitaa.com/hedaat
10.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تاثیر ذکر بر آب 🔹تغییر مولکول های آب با گفتن ذکر 👤حکیم خیراندیش ♣️http://eitaa.com/hedaat
حضرت آیت‌الله بهجت:تمام شیعیان به منزله‌ی اولاد فاطمه (علیهاالسلام) هستند، ولی خدا می‌داند که چه کارهایی می‌کنیم که شاید سبب شود آن حضرت از ما و کار ما ناراضی شود! . 📚 در محضر بهجت، جلد ١، ص١٨٣ ♣️http://eitaa.com/hedaat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
10 نشانه که بفهمید آیا مردی عاشق شماست: 🔆شما را مجبور به کاری که دوست ندارید نمی کند. 🔆به دقت به حرف شما گوش می دهد 🔆به شما امکان رشد می دهد 🔆نگران شما می شود 🔆به شما پیام می دهد 🔆در هنگام آشنایی زود پیشنهاد روابط جنسی نمی دهد 🔆در طول روز به فکر شماست 🔆 از شما حمایت مالی ، فکری و عاطفی می کند 🔆 به افکار ، احساسات و اهداف شما توجه می کند 🔆 همان گونه که هستید دوستتان دارد. ♣️http://eitaa.com/hedaat