eitaa logo
ھدایت فاطمی
943 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
15.5هزار ویدیو
210 فایل
دورھمی دوستان فاطمی و محبین حضرت زهرا سلام الله علیها باماھمراہ باشید "@hedayatefatemiy" 🌱"کپی مطالب باذکر صلوات 🌱"ارتباط با خادم کانال و پل دریافت سوژه های خبری شما: @Ya_Zahra_Yasekabood 🌱" و همچنین جهت‌تبادل: @Ya_Zahra_Yasekabood
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Dua-Ahd-Farahmand.mp3
9.72M
♡بسم الله الرحمن الرحیم ♡ 🌸 🤲 (باصدای محسن فرهمند) @hedayatefatemiy
❣ 🌱اگرسلام به نبود 🍂آفتاب هر 🥀به چه 🍁سر در آسمان می کشید 🌱باسلام به امام 🍂روزمان را پربرکت کنیم س @hedayatefatemiy
‍﷽ 🍀 ☀️ هر که در حال خوردن غذا باشد و جانداری به او بنگرد و او را شریک غذای خود نکند به دردی بی درمان گرفتار می شود. [ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌ ] 📚 تنبیه الخواطر ج۱، ص۴۷ @hedayatefatemiy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸کسی که مشغول است، حق ندارد ناامید شود؛ چون یقیناً در انتظار اوست. آن مواردی که پیروزی به دست نیامده و نا کامی حاصل شده است، به این خاطر بوده که مجاهدت فی‌سبیل‌الله نبوده است؛ یا اگر مجاهدت بوده، فی‌سبیل‌الله نبوده؛ یا اصلاً مجاهدت نبوده است. شرط مجاهدت فی‌سبیل‌الله چیست؟ این است که انسان به سبیل الله و و داشته باشد و آن را بشناسد؛ بنابراین می‌تواند در راه آن مجاهدت کند. ۱۳۷۹/۹/۱۲ @hedayatefatemiy
▪️دوست عراقيمون رفته نشسته لب دجله، روبروى سفارت آمريكا در بغداد، داره كتاب "نظرية المقاومة" حضرت آقا رو مطالعه ميكنه! نوشته: مطالعه كتاب "انديشه مقاومت" حضرت آقا در مقابل سفارت شرّ (سفارت آمريكا) يه مزّه‌ى ديگه داره! 💬 سیدکمیل باقرزاده @hedayatefatemiy
11.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹هفته دفاع مقدس؛یادآور جانفشانی های شهیدان،جانبازان،ایثارگران وآزادگان هشت سال جنگ تحمیلی گرامی باد.🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 در چهلمین سالگرد گرامیداشت هفته دفاع مقدس هر شب با شما هستیم : با یک خاطره ی زیبا از شهدای شهرستان اردکان : 🎥کلیپ شب خاطره ی امشب از : 🌹سردار رشید اسلام شهید : سیدمحمدرضا جزایری(حنیف) بنیان گذار و اولین فرمانده سپاه شهرستان اردکان🌹 ... 🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷🌷🇮🇷 @hedayatefatemiy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 دعـــــــــــای فـــــــــــرج 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ 💠دعــای ســـلامتی امــام زمــــان(عج)💠 ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ ⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️ 🤲 @hedayatefatemiy
📚 🔰روش شهید صیاد شیرازی برای ایجاد صمیمیت با فرزندان بابا اخلاقش خیلی جدی و محترمانه بود. از آن طرف هم همیشه سرش شلوغ بود. همین باعث شده بود که رابطه مان مثل خیلی از پدر و دخترها نشود. خودش هم این را متوجه شده بود. یک صدا روز صدایم کرد. رفتم توی اتاقش. جلوی پایم بلند شد. خیلی سرخ شدم. گفت: مریم جان! از فردا بعد از نماز صبح به مدت ۴۵ دقیقه می نشینیم و با هم صحبت می کنیم. چهل و پنج دقیقه اش عجبیب نبود. در طی این مدت به برنامه مریزی های دقیقه ای اش عادت کرده بود. گفتم: درباره چه موضوعی؟ گفت: در هر موضوعی که دلت بخواهد. صبح وقتی رفتم اتاقش. بابا سوره عصر را خواند و منتظر شد تا من صحبت کنم؛ اما من آنقدر خجالت می کشیدم که خودش فرمان را گرفت دستش. این برنامه همه روزه مان بود. کم کم من هم یخم باز شد و صحبت می کردم. در همین برنامه صبحگاهی می رفتیم بیرون دور می زدیم. نان می گرفتیم و برمی گشتیم. قبلا گواهی نامه رانندگی گرفته بودم. خودش می نشست کنار دستم تا دست فرمانم خوب شود. این برنامه این قدر ادامه پیدا کرد که آن شرم و خجالت تبدیل به صمیمیت شد. چقدر شیرین بود. تازه پدرم را پیدا کرده بودم. 🗣راوی: مریم صیاد شیرازی؛ دختر شهید 📚کتاب خدا می خواست زنده بمانی ؛         ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ @hedayatefatemiy  ╰─═ঊঈ🌷🌷ঊঈ═─╯