eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 😍✋ نزاشتم ادامه بده _میرم توی روشویی دستشویی آب داغ بگیرم لک چربش بره بعد بیرون آب میکشمش خواست مخالفت کنه که مهلتش ندادم و با قدمهای سریع بیرون اومدم یقه لباس رو به بینیم نزدیک کردم پر از عطر امیرعلی بود ...دیده بودم همیشه به گردنش عطر میزنه...خوب نفس کشیدم عطرش رو و بعد شروع کردم به شستن! وقتی مطمئن شدم اثری از لکه نیست دستهای پرکفم رو آب کشیدم و لباس رو برداشتم تا توی حیاط راحت بتونم آب کشیش کنم بیرون که اومدم چادر رنگی افتاد روی سرم و من با تعجب امیرعلی رو دیدم که صورتش پراز لبخند عمیق بود آروم گفت: امیر محمد اینا اومدن با یک دست لباس رو نگه داشتم و با دست دیگه چادر رودرست گرفتم _از دختر دایی ما کار می کشی امیر علی؟! نگاهی به امیر محمدانداختم که با کت و شلوار مشکی بود و دستهاش توی جیب شلوارش_ سلام سری تکون داد_علیک سلام دختر دایی... بابا بده بشوره خودش این لباسهاش رو این وضع هرروزشه ها! دیدم مشت شدن دست امیرعلی رو ...لحن شوخ امیرمحمد میگفت قصد کنایه زدن نداشته ولی امیرعلی حسابی نیش خورده بود! لبخندی زدم_خودم خواستم ...مگه میداد لباسش رو اگه هرروزم باشه روی چشمهام وظیفمه حالت امیرعلی تغییر نکردو امیرمحمد لبخند معنی داری زد... دوست نداشتم ادامه این صحبت رو_نفیسه جون و امیرسام کجان؟ امیرمحمد_زودتر رفتن تو خونه امیرسام بی تابی می کرد شیر می خواست سرم رو به نشونه فهمیدن تکون دادم و با گفتن ببخشیدی رفتم سمت شیر آب با رفتن امیرمحمدو بسته شدن در چوبی هال امیر علی تکیه از دیوار گرفت و اومد نزدیک من _ بده من خودم آب میکشم برو تو خونه لحنش تلخ بودو صورتش پر اخم توجهی نکردم و لباس رو به دوطرف زیر شیر آب پیچوندم دستش جلو اومدو نشست روی دستهام_می گم بده به من دیگه خیلی تلخ شده بود و تند... نگاهی به چشمهاش انداختم و با لجبازی گفتم : نمیدم دستش مشت شد روی دستم آروم گفتم: خودت خوب میدونی آقا امیرمحمد فقط می خواست شوخی کنه! نفس عمیقی کشیدو من بادستم آب ریختم روی سرشیر آب که کفی شده بود و آب رو بستم _خسته شدم... حتی از خودم که فکر می کنم همه چیز کنایه است ...قبال برام مهم نبود ولی حاالا دوست ندارم تو اذیت بشی و خجالت بکشی از کنار من بودن آب لباس رو محکم چلوندم و بعد توی هوا تکوندم تا آب اضافیش کامل بره و خیلی چروک نشه همون طور که میرفتم سمت طنابی که عمه از این سرتا اون سر حیاط وصل کرده بود برای خشک کردن لباسها گفتم: گمونم صحبت کرده بودیم راجع به این موضوع ...اونشب خونه بابابزرگ قصه نمیگفتم برات امیرعلی! اومد نزدیک و من بی توجه به نگاه سنگینش گیره های قرمز رنگ رو زدم روی لباس زیرلب گفت: ببخشید بد حرف زدم نگاهم رو دوختم تو نگاه پشیمونش _طعنه های بقیه اذیتم نمیکنه امیرعلی هرچند تا حاالا هم طعنه ای در کار نبوده و هرکی رو که از دوست وآشنا دیدم ازت تعریف کرده... اهمیت هم نمیدم به حرفهایی که زیاد مهم نیستن ولی اذیتم میکنه این رفتارت که یک دفعه غریبه میشی و غریبه میشم برات! نگاهش هنوز توی چشمهام بود که با قدمهای آرومی رفتم توی اتاقش و روسریم رو جلو آینه انداختم روی سرم و مدل عربی بستم ...بعد چند لحظه اومد و در اتاق رو پشت سرش بست حاشیه روسریم رو مرتب کردم _چرا اومدی اینجا میرفتی توی هال منم میومدم به خاطر سکوتش چرخیدم که نزدیک اومد و فاصله مون شد به زور چهار انگشت ...بازوهام رو گرفت توی دست هاش_قهری ؟ لپهام رو باد کردم باصدا خالی_نه ...دلخورم انگشت شصت و اشاره ام رو روی هم گذاشتم ونصف بند انگشتم رو نشونش دادم_یک این قده هم قهرم لبهاش به یک خنده باز شد ...بازم طاقتم نیاوردم و دستهام حلقه شد دور کمرش...فکر کنم باز شکه شد که دستهایی رو که باهاش بازوهام رو گرفته بود توی هوا موند... من که آروم شده بودم از نفس کشیدن عطرش به این نزدیکی و شنیدن صدای ضربان قلبش که روی دورتند رفته بود آروم گفتم: امیرعلی نمیشه دوستم داشته باشی ؟؟ تو رو جون من به خاطر این حرفهای مسخره این قدر بهم نریز ! من مطمئنم تنها کسی که می تونم با اطمینان بهش تکیه کنم تویی ...این قدر از من دور نشو ...این قدر وقتی نزدیکت نیستم فکرهای بیخودی نکن ! خواهش می کنم مثل من باش که هر ثانیه ام بافکر تو میگذره ! نفهمیدم کی بغض کردم و کی اشکهام روی گونه ام ریخت و دفن میشد توی تار پود لباس امیر علی... دستهاش حلقه شد دور بازوهام و چونه اش نشست روی شونه ام و آروم گفت: گریه نکن ...خواهش می کنم ...ببخشید! همین جمله کافی بود تا اشکهام بند بیادو دستهام رو محکمتر کنم و حلقه دستم رو تنگ تر... گفتم_ دوستت دارم امیرعلی! 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
رسول خدا "صلی الله علیه و آله" به امیرالمؤمنین علی "علیه السلام" فرمودند : 🍃 ای علی؛ مَثَل تو در میان امت من مثل سوره ((قل هو الله احد)) است هرکس آن سوره را یک بار بخواند گویا یک سوم قرآن را خوانده است و کسی که دو بار بخواند مانند آن است که دو سوم قرآن را خوانده است و آنکه سه بار بخواند مانند آن است که همه قرآن را خوانده است. 🍃 کسی که تو را به زبان دوست داشته باشد یک سوم ایمان را احراز کرده است و کسی که تو را به زبان و قلبش دوست داشته باشد دو سوم ایمان را بدست آورده و آنکه تو را به دست خود و قلب و زبانش دوست داشته باشد ایمان او کامل است 🍃و قسم به حق آنکه مرا به پیغمبری به راستی برانگیخت اگر اهل زمین تو را همانند اهل آسمان دوست داشته باشند خداوند یکی از آنها را به آتش وارد نمی کند. 🍃 ای علی؛ جبرییل از طرف پروردگار عالم به من بشارت داده و فرموده : 🍃 ای محمد "صلی الله علیه واله" ؛ به برادرت علی علیه السلام مژده بده که; ✅ من اهل ولایت و محبت او را عذاب نمی کنم و به دشمنان او رحم نخواهم کرد. 📚مشارق الأنوار ۵۶ 🍂🌹🍂🌹🍂🌹 @hedye110
💙🍃 🍃🍁 اين داستان كوتاه رو حتما بخونيد روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد. مار ميگفت: ادما از ترسِ ظاهر ترسناك من ميميرند؛ نه بخاطر نيش زدنم! اما زنبور قبول نمى كرد. مار هم براي اثبات حرفش، به چوپانى که زير درختى خوابيده بود؛ نزديک شد و رو به زنبور گفت: من چوپان رو نيش مى زنم ومخفى ميشم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمايى کن! مار چوپان را نيش زد و زنبور شروع كرد به پرواز بالاى سر چوپان. چوپان از خواب پريد و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکيدن جاى نيش و تخليه زهر کرد. مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد. سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه ديگه اى کشيدند: اينبار زنبور نيش زد و مار خودنمايى کرد! چوپان از خواب پريد و همين که مار را ديد، از ترس پا به فرار گذاشت! او بخاطر وحشت از مار، ديگر زهر را تخليه نكرد وضمادى هم استفاده نکرد... چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نيش زنبور مرد! خيلى ازبيمارى ها و مشكلات هم همين جورين؛ و ادما فقط بخاطر ترس از آنها، نابود ميشوند. پس همه چى بر مى گرده به برداشت ما از زندگى و شرايطى كه توشيم. واسه همين بهتره ديدگاه مون و به همه چى خوب كنيم. "مواظب تلقين هاي زندگي خود باشيد...!" ➢ @hedye110 ❤️ 🍃🍁 💙🍃
اگه بتونیم این حرف☝️ رو باورکنیم، با تمام وجود واسه خوشحالی و رضایت اماممون قدم بر میداریم @hedye110
بسم الله الرحمن الرحيم ، ▶️ پایانِ مهمانی و دیگر فرصتی نیست دل کندن از این سفره کار راحتی نیست از خوب هایِ خوب تا بدهایِ بد را قلباً پذیرفتی و گفتی: دعوتی نیست! در سجده هایِ شکر، چشمانم پر از اشک دل بردن از چشم تو هم بد-عادتی نیست وقتِ اذان افتاد سمت من نگاهت داری هوایم را و جایِ حسرتی نیست ذکرِ «لکَ صمتُ» دم افطار یعنی؛ «أنت إلهی» پس به شیطان رغبتی نیست از استجابت های تو بعد از شبِ قدر؛ می گردم و در دست هایم حاجتی نیست «ألغوث» هایم نذرِ «خلصنا من ٱلنار» جوشن به تن دارم! خیالِ وحشتی نیست آوردم و بخشیدی و شرمنده کردی در اینکه «غفّار ٱلذنوبی» صحبتی نیست پس بعد از این هم خط بزن با دست رحمت هر گونه عصیان را اگر که زحمتی نیست! 🌺🌸🌺🌸🌺 @hedye110
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بيا و زمزمه كن خاطرات باران را ميان دفتر دل، شعر ناب ايمان را دوباره چشم غزل زخم خورده ،صدافسوس! گلاب ديده عيان كرده، بغض پنهان را ستارگان به تماشا نشسته اند،آرى! وداع حضرت خورشيد و ماه تابان را چه روى داده كه هرسو ستاره مى گريد! به چشم تر بنگر، وسعتى گل افشان را چه زود وقت خداحافظى سرآمده بود به دست خاك سپردند ،جان جانان را هنوز در گذر ماه و سال مى شنويم حديث درد زمين در گذار توفان را تجسم غزل عاشقى،"خمينى "بود چه عاشقانه سرود انقلاب انسان را! ميان موج بلاخيز فتنه ،احيا كرد شكوه خيبرى ساحل جماران را 🏴🏴🏴🏴 @hedye110
🌺 مبلغ و کفاره ۹۸ اعلام شد 👇👇 دفتر وجوهات رهبر انقلاب اسلامی مبلغ زکات فطریه و کفاره ۹۸ را اعلام کرد. 🔰 مبلغ فطریه عبارت است از سه کیلو طعام غالب هر مسلمان اعم از جو، گندم و برنج و اقلامی که به‌عنوان طعام محسوب می‌شوند . 🔰 بر اساس محاسبات صورت‌گرفته میزان زکات فطره برای یک نفر با محاسبه‌ی سه کیلو گندم ، ۸۰۰۰ تومان است و پرداخت این مبلغ به‌عنوان فطریه کفایت می‌کند. اما هم‌وطنان می‌توانند با توجه به برنجی که مصرف می‌کنند، سه کیلو از آن یا معادل قیمت آن را به‌عنوان فطریه بپردازند . البته در هر صورت پرداخت حداقل ۸۰۰۰ تومان برای هر نفر کفایت می‌کند. 💠 مبلغ زکات فطریه و کفاره برای سال ۱۳۹۸ ۱ - حداقل فطریه برای هر نفر ۸۰۰۰ تومان ۲ - کفاره یک روز قضای روزه عذر ۲۵۰۰ تومان ۳ - کفاره یک روز قضای روزه عمد (اطعام ۶۰ فقیر) ۱۵۰۰۰۰ تومان 🌼🌼🌼🌼 @hedye110
✨💠✨ تا نفس داریم و تا خورشید می‌تابد به خاک دل به عشق بی‌زوالت می‌کند اقرارها کی رود از خاطرم یادت که در روز ازل کنده اندر اسم تو بر سنگ دل حجارها 【السلام علیک یا امام رضا(ع)】 💓💚💓💚💓 @hedye110
ﺧﺪﺍﯾﺎ ! ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﺎﻩ ﻣﺒﺎﺭﮎ را ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻣﻘﺎﺭﻥ ﺑﺎ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺗﻤﺎﻣﯽ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ...🌼🍃 ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﺑﺎﺵ ﺗﺎ ﺑﺼﯿﺮ ﮔﺮﺩﯾﻢ، ﺑﺼﯿﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ ﺑﺮﻧﮕﺮﺩﯾﻢ ....🌼🍃 ﺍﻟﻬﯽ ﮐﯿﻨﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﯾﻤﺎﻥ ﺑﺰﺩﺍﯼ، ﺯﺑﺎﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﻭ ﺗﻬﻤﺖ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ...🌼🍃 ﺍﮔﺮ ﻧﻌﻤﺘﻤﺎﻥ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﺷﺎﮐﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ، ﺍﮔﺮ ﺑﻼ ﺍﻓﮑﻨﺪﯼ ﺻﺎﺑﺮﻣﺎﻥ ﮐﻦ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺁﺯﻣﻮﺩﯼ ﭘﯿﺮﻭﺯﻣﺎﻥ ﮐﻦ🌼🍃 "ﺁﻣﯿﻦ یارب العالمین"🙏 پیشاپیش عید سعید فطر بر همگان مبارک و تهنیت باد🌼🍃 ....🌼🍃 @hedye110
6.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸صدای پای عید می‌آید 🎊 و دل مومن بر سر 🌸دو راهی آمدن 🎊عید رمضان و 🌸رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است 🎊از آمدن آن یک دل شاد 🌸باشد یا از رفتن این یک محزون عید سعید فطر مبارک🌸🍃 @hedye110
🍂🌸🍂🌸🌸🍂🌺 عید فطر پاک ترین و مبارک ترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه پرستش و شستشوی جان در نهرپاک رمضان اسـت این عید بزرگ بر شـما عزیزان خجسته باد🎊 @hedye110
🌺استشمام عطر خوش بوی خوش زندگی 🌺از پنجره ی ملکوتی صبح 🍃گوارای وجود پاکتان 🌸سلام صبحتون بخیر 🌺🌺🌺🌺🌺 @hedye110