#داروی_گناه_چیست؟.......
استغفار و طلب آمرزش، ابر رحمتی است که بر سر هر کس ببارد هم گناهانش را پاک نموده و هم نشاط و سر زندگی را برای او به ارمغان می آورد، از این رو همه به آن نیازمندند.
استغفار دارویی است که هم آثار مخرب گناه را در زندگی دنیایی انسان از بین می برد و هم عواقب و عوارض اُخروی آن را نابود می سازد.
حال که اینگونه است باید از دیگران هم طلب یاری نمود. باید کاری کرد که دیگران هم برای انسان طلب آمرزش نمایند. چرا که طلب استغفار دیگران، به هدف اجابت نزدیک تر و در نتیجه امید به عفو و بخشش نیز بیشتر می گردد.
اما چگونه می توان طلب آمرزش دیگران را به سوی خود جلب نمود؟ برای این کار راه های زیادی به ذهن می رسد. اما پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله راهی فراگیر و همگانی را بیان نموده و فرمود:
برای معلم قرآن تمام موجودات حتی ماهیان دریا، طلب آمرزش می کند. (مستدرک الوسائل، ج 1،
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
جمله ای از امام حسین (ع)
حذر کن از انجام اموری که پس از آن باید عذرخواهی کنی ، چراکه مؤمن کار زشتی انجام نمی دهد که مجبور به عذرخواهی شود، اما منافق همه روزه کار ناشایست انجام می دهد، و سپس به عذرخواهی می پردازد.
🍃🏴🍃🏴🍃🏴
@hedye110
#رمان_مسافر_عاشق❤️
#قسمت_سیزدهم
بعد از چند دقیقہ بیرون مے آیی و حولہ ے کوچک نارنجے رنگ را روے شانہ هایت می اندازے و همانطور کہ دکمہ هاے پیراهنت را میبندے بہ سمتم مے آیی
کنارم روے تخت می نشینی و با حولہ ے کوچڪ موهایت را خشک میکنے
بہ تمام حرکاتت نگاه میکنم مثل بچہ ها
وقتے چشمت بہ صورتم مے خورد با تعجب مے پرسے : چرا اینجوری نگاه میکنے؟!
لبخندی میزنم و چیزی نمیگویم بعد از مکث و سکوتے طولانے میپرسم : محمد؟!
_جانم؟
ترس شنیدن جواب مرا از پرسیدن سوالم منع میکند...
اما تو تا حالت چشمانم را میبینی میگویی : چیزی شده؟!
سکوت میکنم و چیزی نمی گویم نزدیک تر میشوی و دستی بہ موهایم میکشے و میپرسی : خانومم؟
این محبت هایت اذیتم میکند یڪ لحظہ نبودنت در ذهنم رد میشود
قلبم تیر میکشد با بغض بہ چشمانت نگاه میکنم
نگران میشوے و میگویی : چیشده مریم؟
هرچہ سعے کردم جلوے اشڪ هایم را بگیرم نشد...
چشمانم خیس شد و قطره اے روے گونہ ام افتاد
زیر چانہ ام را میگیرے و صورتم را مقابل صورتت قرار مے دهے
_مریمی؟ عزیزم؟ آخہ تو چت شده؟ چرا همش ناراحتے و هیچے نمی گے چرا میخواے با اشکات قلبمو خون کنے...
این حرفت تیر خلاصے براے سد چشمانم بود و یکباره صدایم بالا رفت!
طاقت نمے آورے و سرم را در آغوش میگیرے و بہ سینہ ات می چسبانے
صداے تپش هاے تند قلبت در گوشم میپیچد...
صداے تپش هاے قلب مهربانت!
_آخہ چتہ خانومم؟چرا با خودت اینجورے میکنے؟
با خودت با من...
گریہ هایم از سر میگیرند موهایم را از جلوے چشمانم کنار میزنے نمی توانم حرفے بزنم...نمی دانم بگویم یا نہ؟
سرم را بالا میبرم و بہ چهره ات نگاه میکنم...
نگرانی و ناراحتی از چهره ات پیداست...
_بگو عزیزدلم بہ محمد بگو چتہ؟!
از دست من ناراحتے؟!
با سختے صدایت میزنم
_محمــ...محمــــد
_جـــان محمد
_کے میخواے برے؟
_ڪجا...؟
_سوریہ...
_سوریه؟!!!
از جا بلند میشوم و با صداے بلند و هق هق گریہ هایم میگویم: آره سوریہ ...میدونم میخواے بری
بازم میخواے برے...
حیرت زده نگاهم میکنی و میپرسی : حالت خوبہ؟
_کی میخوای بری؟
از لبہ ے تخت بلند میشوے و روبرویم مے ایستے و با جدیت پاسخ میدهے : نمیدونم...
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
https://eitaa.com/hedye110
@hedye110
اقیانوس بی کرانه فیض
از آن جا كه آوردن تمامى روایات وارده در فضیلت زیارت سیدالشهداء علیه السلام در گنجایش این نوشتار نیست، و از طرفى تا انسان، انبوه صدها روایت را در این مورد نبیند، به اهمیت قیام عاشوراء در حفظ دین و عظمت اباعبدالله الحسین علیه السلام و عنایت ائمه اطهار علیهم السلام در محور قرار دادن امام حسین علیه السلام نسبت به دین را در نمى یابد، به ناچار تنها به فهرستى از آنچه در فضیلت مادى و معنوى زیارت امام حسین علیه السلام ذكر شده است ، بسنده مى شود:
1⃣روزى را زیاد مى كند.
2⃣عمر را طولانى مى كند.
3⃣خطرات را دفع مى كند.
4⃣گناهان گذشته و آینده را مى آمرزد.
5⃣مى تواند پنجاه نفر را شفاعت كند.
6⃣حاجت او كنار قبر مستجاب است .
7⃣ملائكه براى زوار دعا مى كنند.
8⃣نام او را در اعلى علیین مى نویسند.
9⃣هنگام خروج از خانه از گناه خارج مى شود.
🔟ثواب هزار حج مقبول دارد.
1⃣1⃣ملائكه مأمور حفظ او و مالش هستند تا برگردد.
1⃣2⃣روز قیامت خداوند بهترین حافظ اوست .
🏴💕🏴💕🏴💕
https://eitaa.com/hedye110
🏴🍂🏴🍂🏴🍂
@hedye110
#تاریخ_انبیاء_.......
#حضرت_ایوب_از_زبان_قران.......
شماتت دشمنان.......
امام صادق - عليه السلام - فرمود: هنگامي كه ابليس پس از وارد كردن آن همه بلا بر حضرت ايوب - عليه السلام -، جز صبر و شكر از او نديد، و از گمراه نمودن او مأيوس شد، نزد راهبان و عابداني كه در غارهاي كوهها مشغول عبادت بودند و قبلاً از اصحاب ايوب - عليه السلام - به شمار ميآمدند رفت و به آنها گفت: «برخيزيد نزد اين عبد مبتلا (ايوب) برويم، و از بلاي او سؤال كنيم». آنها برخاستند و سوار بر مركبها شدند تا نزديك خانه ايوب رسيدند، و در آن جا از مركبها پياده شده و به حضور ايوب - عليه السلام - آمدند و ميان آنها يك نفر نوجوان نيز وجود داشت. به ايوب گفتند:
«چه گناهي كردهاي كه به اين بلا گرفتار شدهاي، حتماً گناهي را مخفيانه انجام دادهاي، آن را به ما خبر بده.» (به اين ترتيب شماتت نمودند.)
حضرت ايوب - عليه السلام - فرمود: «سوگند به عزت پروردگارم، او ميداند كه من هرگز لقمه غذايي نخوردهام كه يتيم يا فقيري در كنارم نباشد كه از آن غذا بخورد، و هرگز دو اطاعت بر من عرضه نشد، مگر اين كه آن عبادتي را كه براي بدنم زحمت بيشتري داشت، برگزيدم.»
در اين هنگام آن نوجوان به راهبان رو كرد و گفت: «بدا به حال شما با پاي خود نزد پيامبر خدا آمدهايد و او را سرزنش و شماتت و مجبور ميكنيد، تا از عبادت خداوند آن چه را پوشانده آشكار سازد، او جز عبادت خدا كاري انجام نداده است.»
ايوب - عليه السلام - در همين هنگام (دلش شكست) و عرض كرد:
«رَبِّ أَنِّي مَسَّنِي الشَّيطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ؛ پروردگارا! شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است.»
خداوند دعايش را مستجاب كرد... ايوب سلامتي خود را بازيافت و درهاي الهي به رويش گشوده شد.
امام صادق - عليه السلام - افزود: از حضرت ايوب - عليه السلام - پس از بهبودي پرسيدند: «در اين بلاي بزرگ، بدترين درد و رنج تو چه بود؟!» در پاسخ فرمود: شِماتَة الْاَعداءِ؛ شماتت دشمنان
🏴🍂🏴🍂🏴🍂🏴🍂