eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای برخورد قطرات باران با شیشه،آهنگ آرام بخشی مینوازد. اشک هایم را پاک میکنم،)آفتاب در حجاب( را میبندم. دامن بلندم را مرتب میکنم و از روی مبل بلند میشوم. به طرف آشپزخانه میروم. برای خودم و عمو چایی میریزم و ظرف کیک را روی میز میگذارم،عمو در آستانه ظاهر میشود،نگاهی به چای و کیک روی میز میاندازد و موبایلش را به طرفم میگیرد:مامانته موبایل را با ذوق از او میگیرم،دلم برایشان تنگ شده اما،زندگی در کنار عمو لذت بخش تر است. عمو پشت میز مینشیند،نگاهی به خوراکی ها می کند و دست هایش را بهم می مالد:به به لبخند میزنم و موبایل را جلوی گوشم میگیرم :_سلامـ مامان :+سلام نیکی جان،خوبی؟ :_ممنون،شما خوبین؟بابا خوبن؟ :+خوبیم ما،ممنون. چه خبرا؟ اوضاع چطوره؟ :_عالــــی،از این بهتر نمیشه. عمو با نگاه اشاره میکند که خیال مامان را راحت کنم. ادامه میدهم ....میدونین مامان؟اینجا،من آزادِ آزادم :+دیدی بهت گفتم. میدونستم. مامان و من،آزادی را در استقلال پوشش میبینیم، اینکه هرلباسی که دوست داریم بپوشیم. اما لباس مورد نظر مامان کجا،لباس مورد پسند من کجا؟! من آزادم اینجا،تا حجابم را حفظ کنم،استقلالی که مامان و بابا،سلب کرده بودند. عمو سریع روی برگه ای چیزهایی می نویسد و به دستم میدهد، نوشته هایش را میخوانم: بگو دیروز رفتیم اون کالب میگویم:راستی مامان،اون کالب بودا،همیشه تو تلویزیون نشون میداد خواننده های مشهور میرن توش،با عمو دیروز اونجا بودیم. :+واقــعا؟؟چقدر عالی،دست عمو درد نکنه،کنسرت ها رم با هم برید،باشه؟ :_چشمـ :+همون روزی که وحید زنگ زد حال و احوال کنه و مشکلات تو رو فهمید،من با خودم گفتم این آدم میتونه نیکی رو به من برگردونه. آخه خودش پیشنهاد داد یه مدت بری اونجا،دستش درد نکنه :_حق با شماست :+میگم بابا بهت زنگ بزنه،الان گوشی رو بده به عمو :_سلامـ برسونید،خداحافظ :+خدافظ موبایل را به عمو میدهم:مامان میخواد با شما صحبت کنه عمو موبایل را میگیرد: :_سلام... :_بله خیالتون راحت... :_نه بابا به این زودیا که نمیتونم،بذارین یه کم پیش من بمونه دیگه :_اختیار دارین :_خواهش میکنم،انجام وظیفه بود :_ممنون،خجالتم ندین،میدونین که نیکی رو چقدر دوست دارم. :_نه بابا این حرفا رو نزنید،هرچی بخواد،خودم نوکرش هستم. :_سلامت باشین،به داداش سلام برسونین،قربان شما :_خداحافظ عمو تماس را قطع میکند،نگاهم میکند و نفسش را با صدا بیرون میدهد.. میخندم:طفلک چه ذوقی کرد. عمو میخندد:اینجوری بهتره،بذا خیالشون راحت باشه. راستی مدرست هم جور شد! :_جدی؟ :+بله،عمو وحیدت رو دست کم گرفتی؟ :_اون که عمــــرا،مرسی عمو. بابت همه چی ممنون ☘ 🌹☘ 🌹🌹☘ 🌹🌹🌹☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
ღ 📜 ❤️قال امام ڪاظــم علیه السلام: را بگو اگـر چه نابودی تو در آن باشد زیرا ڪه تو در آن است. 📚تحـــف العقــول ص ۴۰۸ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
پروفایل مذهبی 🦋🌹💖
هدایت شده از 🌷دلنوشته و حدیث🌷
ابن زياد مى داند كه امام حسين(ع) هرگز با يزيد بيعت نخواهد كرد. به همين دليل، در فكر جنگ است. البته خودش مى داند كه كشتن امام حسين(ع) كار آسانى نيست، براى همين مى خواهد تا آنجا كه مى تواند براى خود شريكِ جرم درست كند. او مى خواهد كشتن امام حسين(ع) را يك نوع حركت مردمى نشان بدهد. اكنون پنج هزار سرباز كوفى در كربلا حضور دارند و او به خوبى مى داند كه ياران امام به صد نفر هم نمى رسند، امّا او به فكر يك لشكر سى هزار نفرى است. او مى خواهد تاريخ را منحرف كند تا آيندگان گمان كنند كه اين مردم كوفه بودند كه حسين(ع) را كشتند، نه ابن زياد! در كوچه هاى كوفه اعلام مى شود همه مردم به مسجد بيايند كه ابن زياد مى خواهد سخنرانى كند. همه مردم، از ترس در مسجد حاضر مى شوند. چون آنها ابن زياد را مى شناسند. او كسى است كه اگر بفهمد يك نفر پاى منبر او نيامده است، او را اعدام مى كند. ابن زياد سخن خويش را آغاز مى كند: "اى مردم! آيا مى دانيد كه يزيد چقدر در حقّ شما خوبى كرده است؟ او براى من پول بسيار زيادى فرستاده است تا در ميان شما مردمِ خوب، تقسيم كنم و در مقابل، شما به جنگ حسين برويد. بدانيد كه اگر يزيد را خوشحال كنيد، پول هاى زيادى در انتظار شما خواهد بود". آن گاه ابن زياد دستور مى دهد تا كيسه هاى پول را بين مردم تقسيم كنند. بزرگان كوفه دور هم جمع شده اند و به رقص و پايكوبى مشغول اند. مى بينى دنيا چه مى كند و برق سكّه ها چه تباهى ها مى آفريند. به ياد دارى كه روز سوّم محرّم، چهار هزار نفر فريب عمرسعد را خوردند و براى آنكه بهشت را خريدارى كنند، به كربلا رفتند. امروز نيز، عدّه اى به عشق سكّه هاى طلا آماده مى شوند تا به كربلا بروند. آنها با خود مى گويند: "با آنكه هنوز هيچ كارى نكرده ايم، يزيد برايمان اين قدر سكّه طلا فرستاده است، پس اگر به جنگ حسين برويم او چه خواهد كرد. بايد به فكر اقتصاد اين شهر بود. تا كى بايد چهره فقر را در اين شهر ببينيم و تا كى بايد سكّه هاى طلا، نصيب اهل شام شود. اكنون كه سكّه هاى طلا به سوى اين شهر سرازير شده است، بايد از فرصت استفاده كنيم". مردم گروه گروه براى رفتن به كربلا و جنگ با امام آماده مى شوند. آهنگران كوفه، شب و روز كار مى كنند تا شمشير درست كنند. مردم نيز، در صف ايستاده اند تا شمشير بخرند. مردم با همان سكّه هايى كه از ابن زياد گرفته اند، شمشير و نيزه مى خرند. در اين هياهو، عدّه اى را مى بينم كه به فكر تهيه سلاح نيستند. با خودم مى گويم: عجب! مثل اينكه اينها انسان هاى خوبى هستند. خوب است نزديك تر بروم تا ببينم كه آنها با هم چه مى گويند: ــ جنگ با حسين گناه بزرگى است. او فرزند رسول خداست. ــ چه كسى گفته كه ما با حسين جنگ مى كنيم. ما هرگز با خود شمشير نمى بريم. ما فقط همراه اين لشكر مى رويم تا اسم ما هم در دفتر ابن زياد ثبت شود و سكّه هاى طلا بگيريم. ــ راست مى گويى. هزاران نفر به كربلا مى روند، ولى ما گوشه اى مى ايستيم و اصلاً دست به شمشير نمى بريم. اينها نمى دانند كه همين سياهىِ لشكر بودن، چه عذابى دارد. وقتى بچّه هاى امام حسين(ع) ببينند كه بيابان كربلا پر از لشكر دشمن شده است، ترس و وحشت وجود آنها را فرا مى گيرد. گمان مى كنم كه آنها در روز جنگ با امام حسين(ع) آرزو كنند كه اى كاش ما هم شمشيرى آورده بوديم تا در اين جنگ، كارى مى كرديم و جايزه بيشترى مى گرفتيم! آن وقت است كه اين مردم به جاى شمشير و سلاح، سنگ هاى بيابان را به سوى امام حسين(ع) پرتاب خواهند كرد. آرى! اين مردم خبر ندارند كه روز جنگ، حتّى بر سر سنگ هاى بيابان دعوا خواهد شد. زيرا سنگ بيابان در چشم آنها سكه طلا خواهد بود. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🔴 خاصیت دعای ندبه 🔵 صدرالاسلام همدانی در کتاب تکالیف الانام می‌گوید: از خواص دعای ندبه این است که هرگاه در جایی با حضور قلب و اخلاص تمام و توجه به مضامین عالی آن خوانده شود عنایت و توجه امام زمان ارواحنا فداه را به آن مکان جلب می کند بلکه باعث حضور حضرت در آنجا می گردد چنانچه در بعضی جاها اتفاق افتاده است. 📚 تکالیف الانام فی غیبه الامام ص ۱۹۷ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
➣ 🌷آیت الله تقـــــوایی: در نگویید این کار کوچک است اگر می توتید حتــما جــلوی آن را بگیرید. دنبال به هیچ وجه نروید شـیطان از یک دریجه کوچک وارد مـیشود ولی کارهای بــزرگ انجام می دهـــــد. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقصد نهایی دنیا👆👆👆 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
💠امام علی علیه السلام 🔸إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللَّهَ فَأَخْرِجُوا مِنْ قُلُوبِكُمْ حُبَّ اَلدُّنْيَا 🔹 اگر خدا را دوست داريد، پس محبّت دنيا را از دلهايتان بيرون كنيد. 📗غرر الحکم ص259 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
Mehdi Shokohi - Cheshm Be Rah[128].mp3
4.31M
این جمعه هم نیامد شبتون مهدوی 🦋🌹💖🌙✨🌟💖🌹🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 💖🌹🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💔 لب‌های خشکِ جاده به دریا نمی‌رسد باران به خشکی لب دنیا نمی‌رسد هر کس که هست مدّعی نوکری تو سلمان اگر نگشت به منّا نمی‌رسد... بار گناه باز زمینم زده ببین اهل‌گنه به عالم بالا نمی‌رسد هرکس سحر نداشت به جایی نمی‌رسد هرکس سحر نداشت به معنا نمی‌رسد این چشم من لیاقت دیدن نداشته وقتی به روی یوسف زهرا نمی‌رسد حسرت کشیده‌ام جگرم تیر می‌کشد دستم به دامن تو اماما نمی‌رسد گیرم تمام عمر صدایت زدم ولی بر گوش من صدای تو آقا نمی‌رسد...😔 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺 ✅ بشارت های الهی در قرآن (5⃣) ✅💐 بشارت به عذاب الهی 💐✨ حرام خواری، ثروت اندوزی و بی توجهی به انفاق در راه خدا، از عوامل دیگری هستند که در قرآن، وعده عذابی دردناک به عاملان آن داده شده است: 💐💫 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (آیه 34 سوره توبه) ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بسیاری از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل می‌خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمی‌دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می‌سازند، و در راه خدا انفاق نمی‌کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده! ✅💐 ابوذر غفارى، صحابى بزرگوار پيامبر، در اعتراض به زراندوزى‌هاى معاويه و عثمان و عمّال حكومت و حيف و ميل اموال عمومى، صبح و شام اين آيه را با صداى بلند در برابر معاويه و سپس در مقابل عثمان مى‌خواند و مى‌گفت: اين آيه مخصوص مانعان زكات نيست و هر نوع زراندوزى را شامل مى‌شود. ✅💐 در تفسير الميزان آمده است كه از برخوردهاى ابوذر با عثمان و معاويه و كعب الأحبار، بر مى‌آيد كه ثروت‌اندوزى در جامعه‌ فقير، حرام است، گرچه از راه حلال باشد و زكاتش پرداخت شده باشد. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
کمی از شیرکاکائو را سر میکشم و به چشم های گرد شدهـ ی فاطمه خیره میشوم. خنده ام میگیرد،صورت گرد و گندمی اش،وقتی تعجب میکند بامزه میشود. :_چیه؟چرا اینطوری نگام میکنی؟ :+یعنی تو یه سال بدون مامان و بابات موندی اونجا؟ :_یه سال نه. کمتر شد،فک کنم...اممم...آره نُه ماه شد،تو این مدت با هم تماس تصویری داشتیم،ولی دلم براشون خیلی تنگ شد. :+اونجا مدرسه میرفتی؟ :_آره مدرسه ی ایرانی ها. :+چه جالب... مشغول خوردن میشود،یک دفعه انگار چیزی یادش افتاده،میگوید:راستی نیکی شما سال تحویل کجا میرین؟ :_مـــا؟ پارسال و پیارسال که خونه ی خودمون بودیم. سال قبلش که من ایران نبودم،سال های قبلشم یا مهمونی بودیم یا مهمون داشتیم. شما چی؟ :+مــا چند بار مشهد بودیم،چند بار خونه مامان بزرگم اینا بودیم،ولی امسال، بازم جمع میشیم خونه مامان بزرگم،به هرحال اولین سالیه که تنها شده. روز سوم،چهارم عید،میخوایم بریم امامزاده صالح و شاعبدالعظیم ... :_واقعا؟؟ :+آره اگه خدا بخواد،تو هم اگه بخوای میتونی باهامون بیای. :_من؟نه بابا،من مزاحمتون نمیشم! :+مزاحمت چیه،مامان و بابام گفتن. من بهشون گفتم تو دوس داری بری زیارت،گفتن خب با هم میریم امامزاده . :_فکر نمیکنم فاطمه،مامان و بابام اجازه بدن :+بگو بهشون شاید اجازه دادن :_نمیدونم،ولی کاش میشد.. دستم را به گرمی میگیرد :+میشه،من میدونم... کتاب های روی میزم را مرتب میکنم،فکرم میرود سراغ حرف های فاطمه،کاش مامان و بابا اجازه بدهند.. بعد از برگشتنم از لندن،وقتی دیدند تیرشان به سنگ خورده و من،محکم تر از قبل روی حرف هایم پافشاری کردم،حساس شده اند. دلم نمیخواهد به فاطمه هم ظنین شوند،او تنها دوست من است،البته بعد از عمو! باید در فرصت مناسب،خواهش کنم که اجازه بدهند. صدای مامان،از پشت در،میآید و مرا از خیالات بیرون میکشد. :_نیکـــــی... نیکی ...بیا پایین کارت دارم :+چشم بلند میشوم،چه کاری با من دارد؟ کتاب تست جغرافیا را داخل کتابخانه ام جا میدهم. دستی به موهایم میکشم و با ذکر }بسمـ اللّه{ از اتاق خارج میشوم. دلشوره،در جانمـ میدود. ☘ 🌹☘ 🌹🌹☘ 🌹🌹🌹☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: به جرّاح مدائنى فرمودند: آيا به تو بگويم كه مكارم اخلاق چيست؟ گذشت كردن از مردم، سهيم كردن برادر (دينى) در مال خود و بسيار به ياد خدا بودن.✨ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
مداحی_آنلاین_گناهان_امت_استاد_عالی.mp3
2.97M
♨️گناهان امت 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
[ [💡 امروز میخوام باهاتون درمورد برنامه ریزی صحبت کنم 📃 📌بچه ها یادتونه ما هِی میزنیم تو سرمون میگیم برای ترک باید از روش جایگزینی استفاده کنید ؟❎ 📎خب عزیز دل من اولین قدم روش جایگزینی همون برنامه ریزیه دیگه 😏 ↔️مثلا من میام یه کاغذ و خودکار برمیدارم بعدش میگم خب من‌چکار میتونم بکنم بجای افکار منفی ، یه رفتار دیگه جایگزینش کنم مثلا ده تا روش پیدا کردم😲 بعدش ↔️چندتا روش دیگه مینویسم و میگم اینها هم برای وقتیه که ذهنم شروع به شیطونی میکنه ،تا سریع جمعش کنم 😁 خب وقتی نوشتم چکار کنم ؟ 🤓 باید بهش عمل کنید ،کم کم هرروز یه روش خوب را جایگزین یه روش بد کنید 😉بعداز چند روز میبینید که بیشتر رفتارهای بدتون با یه رفتار خوب جایگزین شده 😲 بچه ها به خودتون فشار نیارید که زود خسته بشید بچه ها باید به برنامه تون عمل کنید ،اگر بذاریدش داخل تاقچه اتاقتون خود به خود عمل نمیشه ها😂😂 بچه ها اگر بدون برنامه پیش برید هیچوقت نمیـــــــــــــتونیـــــــــــــد،ترک کنید ترک یه رفتار بد اول با برنامه ریزی صحیح ومنطقی📃 و دوم با روش جایگزینی امکان پذیره ✅ پس لطفا خودمون رو گول نزنیم 😁 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
📍 ✍🏻شخـصیت انسـان می‌تواند تغییر ڪند ڪه اگر نمی‌شد، خدا انـبیا را مـبعوث نمی‌ڪرد ،یکی از بهترین روش‌هابرای بهبود شخصیت این است که مرتب با خودمـان در حال رقــابت باشیم، نه با دیگران؛در غیر این صورت تفاخر، تکاثر و تجمل پیش می‌آید.🖐🏻 ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
😂 دانشجویی به حاج آقا گفت: حاج آقا من هر چی تو یخچالِ خوابگاه می‌گذارم، بسیجی‌های مومن و نماز خوان می‌خورند. من چکار کنم؟ حاج آقا : فامیلت را پشت ظرف بنویس، چون مومن و متدین هستند دیگه نمی‌خورند. دانشجو گفت: اتفاقا پشت تمام ظرف‌ها فامیل خودم را می‌نویسم ولی باز هم وقتی سراغشان میروم می‌بینم ظرف‌ها خالی شده‌اند. حاج آقا گفت: فامیلی شما چی هست؟ دانشجو گفت: صلواتی 😂😂😂😂 ☺️ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
ابن زياد دستور داد در منطقه "نُخَيْله"، اردوگاهى بزنند تا نيروهاى مردمى در آنجا سازماندهى شوند و سپس به سوى كربلا حركت كنند. برنامه او اين است كه دسته هاى هزار نفرى، هر كدام به فرماندهى يك نفر به سوى كربلا حركت كنند. مردم گروه گروه به سوى نُخَيْله مى روند و نام خود را در دفتر مخصوصى كه براى اين كار آماده شده است، ثبت مى كنند و به سوى كربلا اعزام مى شوند. در اين ميان گروهى هستند كه پس از ثبت نام و پيمودن مسافتى، مخفيانه به كوفه باز مى گردند. اين خبر به گوش ابن زياد مى رسد. او بسيار خشمگين مى شود و يكى از فرماندهان خود را مأمور مى كند تا موضوع فرار نيروها را بررسى كند و به او اطّلاع دهد. هنگامى كه مأمور ابن زياد به سوى اردوگاه سپاه حركت مى كند، يك نفر را مى بيند كه از اردوگاه به سوى شهر مى آيد، امّا در اصل او اهل كوفه نيست. اين از همه جا بى خبر به كوفه آمده است تا طلب خود را از يكى از مردم كوفه بگيرد و وقتى مى فهمد مردم به اردوگاه رفته اند، به ناچار براى گرفتن طلب خود به آنجا مى رود. مأمور ابن زياد با خود فكر مى كند كه او مى تواند وسيله خوبى براى ترساندن مردم باشد. پس اين بخت برگشته را دستگير مى كند و نزد ابن زياد مى برد. او هر چه التماس مى كند كه من بى گناهم و از شام آمده ام، كسى به حرف او گوش نمى دهد. ابن زياد فرياد مى زند: ــ چرا به كربلا نرفتى؟ چرا داشتى فرار مى كردى؟ ــ من هيچ نمى دانم. كربلا را نمى شناسم. من براى گرفتن طلب خود به اين جا آمده ام. او هر چه قسم مى خورد، ابن زياد دلش به رحم نمى آيد و دستور مى دهد او را در ميدان اصلى شهر گردن بزنند تا مايه عبرت ديگران شود و ديگر كسى به فكر فرار نباشد. همه كسانى كه نامشان در دفتر سپاه نوشته شده و اكنون در خانه هاى خود هستند، با وحشت از جا برخاسته و به سرعت به اردوگاه برمى گردند. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef