eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 روز بعد صبح زود داخل محوطه مقر بودیم که دیدم از دور صدایم می‌کند رفتم پیشش با خوشحالی گفت هم اکبر موسایی‌پور را دیدم هم صادقی را گفتم کجا هستند؟ گفت جایی نیستند من توی خواب آنها را دیدم گفتم خب چی شد؟ گفت دیشب خواب دیدم که اکبر موسایی پور و حسین صادقی هردو آمدند اکبر جلو بود و حسین پشت سرش چهره اکبر خیلی نورانی تر از حسین بود می‌دانی چرا؟ گفتم چرا؟ گفت اگر گفتی؟ گفتم من نمی‌دانم خودت بگو گفت اکبر اگر توی آب هم بود نماز شبش ترک نمی‌شد اما حسین این طور نبود می‌خواند ولی اگر شبی خسته بود و نمی‌توانست نمی‌خواند یک دلیل دیگر هم دارد می‌دانی؟ گفتم من نمی‌دانم گفت اکبر نامزدداشت دنبال قضیه ازدواج رفته و به تکلیفش عمل کرده بود ولی صادقی نه من با بی حوصلگی گفتم حالا اصل مطلب را بگو چرا اینقدر سوال و جواب می‌کنی؟ اینها که اهمیتی ندارد بگو ببینم چه بلایی سرشان آمده است؟ گفت دیشب تو خواب دیدم که اکبر آمد و گفت محمدحسین ناراحت نباشید ما اسیر نشدیم و برمی گردیم گفتم اگر اسیر نشدند پس چه جوری برمی‌گردند؟ گفت احتمالاً شهید شده‌اند و جنازه هایشان را آب می آورد گفتم حالا کی می آیند؟ گفت یکی شب دوازدهم می‌آید یکی هم شب سیزدهم گفتم مطمئنی گفت خاطرت جمع باشد شب دوازدهم من مدام به فکر حرف محمدحسین بودم و لحظه شماری می‌کردم از سرشب لب آب می‌رفتم و منطقه را نگاه می کردم به این امید که خواب محمدحسین تعبیر شود و بچه ها بیایند اما خبری نبود که نبود اواخر شب دیگر ناامید و خسته داخل سنگر رفتم و خوابیدم حوالی ساعت ۴ صبح با صدای زنگ تلفن صحرایی از خواب پریدم گوشی را برداشتم اکبر بختیاری مسئول خط بود مضطرب و شتابزده گفت حاج مرتضی زود بیا اینجا یک چیزی روی آب به این سمت می آید به سرعت از سنگر خارج شدم و خودم را به لب آب رساندم حاج اکبر مسئول خط هم آنجا بود محمدحسین هم لب ساحل منتظر ایستاده بود مدتی صبر کردیم تا جسمی که روی آن بودجلو آمد خودش بود موسایی اولین کسی که جلو رفت و به پیکر شهید موسایی دست زد محمدحسین بود باورم نمی‌شد درست شب دوازدهم همانطور که محمدحسین پیش‌بینی کرده بود شب سیزدهم حوالی ساعت ۲ یا ۳ بود که صادقی هم آمد پیکرش را موج‌های آب به ساحل آوردند باور کردنش مشکل بود اما خواب محمدحسین تعبیر شده بود و بالاخره تکلیف لشکر و آن دو نفر مشخص گردید *عاشقان‌رابرسرخودحکم‌نیست* *آنچه‌فرمان‌توباشدآن‌کنند* 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef