eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
تفسیر آیه تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ «4» و هيچ نشانه و آيه‌اى از نشانه‌هاى پروردگارشان براى آنها نمى‌آمد، جز آنكه (به جاى تصديق و ايمان) از آن اعراض مى‌كردند. فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «5» پس همين كه‌حقّ براى آنان آمد، آن را تكذيب كردند، پس به زودى خبرهاى مهم (و تلخى درباره‌ى كيفر) آنچه را به مسخره مى‌گرفتند، به سراغشان خواهد آمد. نکته ها شايد مراد از «خبرهاى بزرگ» در آيه، خبر فتح مكّه يا شكست مشركان در جنگ بدر و امثال آن باشد. «1» پیام ها 1- براى لجبازان، نوع دليل و آيه تفاوتى ندارد، آنها همه را بدون تفكر رد مى‌كنند. «آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ» 2- هم بايد به مؤمنان دلگرمى داد كه راهشان حقّ است، «بِالْحَقِّ» و هم كافران را تهديد كرد كه خبرهاى تلخ برايتان خواهد آمد. «فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ»             @hedye110 🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸🍀 ﷽ 🍀 🍁 .....
تفسیر آیه تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ ما تَأْتِيهِمْ مِنْ‌ آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ «4» و هيچ نشانه و آيه‌اى از نشانه‌هاى پروردگارشان براى آنها نمى‌آمد، جز آنكه (به جاى تصديق و ايمان) از آن اعراض مى‌كردند. فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْباءُ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «5» پس همين كه‌حقّ براى آنان آمد، آن را تكذيب كردند، پس به زودى خبرهاى مهم (و تلخى درباره‌ى كيفر) آنچه را به مسخره مى‌گرفتند، به سراغشان خواهد آمد. نکته ها شايد مراد از «خبرهاى بزرگ» در آيه، خبر فتح مكّه يا شكست مشركان در جنگ بدر و امثال آن باشد. «1» پیام ها 1- براى لجبازان، نوع دليل و آيه تفاوتى ندارد، آنها همه را بدون تفكر رد مى‌كنند. «آيَةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ» 2- هم بايد به مؤمنان دلگرمى داد كه راهشان حقّ است، «بِالْحَقِّ» و هم كافران را تهديد كرد كه خبرهاى تلخ برايتان خواهد آمد. «فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ» «1». تفسير مراغى. جلد 2 - صفحه 413 3- استهزا، شيوه‌ى هميشگى كفّار است. «كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ» 4- سقوط انسان سه مرحله دارد: اعراض، تكذيب و استهزا. در اين دو آيه به هر سه مورد اشاره شده است. «مُعْرِضِينَ- كَذَّبُوا يَسْتَهْزِؤُنَ»             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر آیه تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) أَ لَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَيْهِمْ مِدْراراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِينَ «6» آيا نديدند كه چه بسيار امت‌هاى پيش از آنان را هلاك كرديم، با آنكه در زمين به آنان جايگاه و توانى داده بوديم كه به شما نداده‌ايم؟ و (باران و بركت) آسمان را پى در پى برايشان فرستاديم و نهرهاى آب از زير پاهايشان جارى ساختيم، پس آنان را به كيفر گناهانشان هلاك كرديم و نسل ديگرى پس از آنان پديد آورديم. نکته ها «قرن» به امّتى گفته مى‌شود كه يكپارچه هلاك شده باشند. «1» به مردمى هم كه در يك زمان زندگى مى‌كنند، قرن گفته مى‌شود و چون معمولًا يك نسل، از 60 تا 100 سال طول مى‌كشد، از اين رو به 60 يا 80 يا 100 سال يك قرن مى‌گويند. «2» كلمه «مدرار» به معناى ريزش فراوان و پى در پى باران و به مقدار نياز است. «3» پیام ها 1- افرادى كه از تاريخ پند نمى‌گيرند، توبيخ مى‌شوند. «أَ لَمْ يَرَوْا» 2- كفّار صدر اسلام از تاريخ امّت‌هاى پيشين آگاه بودند و مى‌توانستند درس‌ بگیرند....             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «7» و (كافران لجوج كه در پى بهانه جويى‌اند حتى) اگر نوشته‌اى را در كاغذى بر تو نازل مى‌كرديم كه آن را با دست‌هاى خود لمس مى‌كردند، باز هم كافران مى‌گفتند: اين، جز جادويى آشكار نيست. نکته ها گروهى از مشركان مى‌گفتند: ما درصورتى ايمان مى‌آوريم كه نوشته‌اى بر كاغذ، همراه با فرشته‌اى بر ما نازل كنى. ولى دروغ مى‌گفتند و در پى بهانه جويى بودند. «قِرْطاسٍ» چيزى است كه بر روى آن بنويسند، چه كاغذ، چه چوب، يا پوست و سنگ، ولى امروز به كاغذ گفته مى‌شود. پیام ها 1- وقتى پاى لجاجت در كار باشد، هيچ دليلى كارساز نيست، حتّى محسوسات را منكر مى‌شوند. فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ‌ ... إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ‌ 2- نسبت سحر، از رايج‌ترين نسبت‌هايى بود كه مشركان به پيامبر مى‌دادند. «إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 416             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
محل نزول: این آیه در مکه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۲] شأن نزول: مقاتل و كلبى روایت كنند كه این آیه درباره نضر بن حارث و عبدالله بن ابى‌امیة و نوفل بن خویلد نازل شده وقتى كه به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم گفتند: ما به تو ایمان نمى آوریم تا این كه كتاب و نوشته اى از جانب خداى تو به ما برسد و با آن كتاب چهار فرشته همراه باشند و آن چهار فرشته نزد ما گواهى دهند كه كتاب مزبور از جانب خداوند است[۳].[۴] تفسیر آیه وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَيْكَ كِتاباً فِي قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ «7» و (كافران لجوج كه در پى بهانه جويى‌اند حتى) اگر نوشته‌اى را در كاغذى بر تو نازل مى‌كرديم كه آن را با دست‌هاى خود لمس مى‌كردند، باز هم كافران مى‌گفتند: اين، جز جادويى آشكار نيست. نکته ها گروهى از مشركان مى‌گفتند: ما درصورتى ايمان مى‌آوريم كه نوشته‌اى بر كاغذ، همراه با فرشته‌اى بر ما نازل كنى. ولى دروغ مى‌گفتند و در پى بهانه جويى بودند. «قِرْطاسٍ» چيزى است كه بر روى آن بنويسند، چه كاغذ، چه چوب، يا پوست و سنگ، ولى امروز به كاغذ گفته مى‌شود. پیام ها 1- وقتى پاى لجاجت در كار باشد، هيچ دليلى كارساز نيست، حتّى محسوسات را منكر مى‌شوند. فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ‌ ... إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ‌ 2- نسبت سحر، از رايج‌ترين نسبت‌هايى بود كه مشركان به پيامبر مى‌دادند. «إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 416             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَكاً لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا يُنْظَرُونَ «8» و (كافران بهانه‌جو) گفتند: (اگر محمّد، رسول است) چرا فرشته‌اى بر او نازل نشده (تا او را در دعوت كمك كند)، در حالى كه اگر فرشته‌اى نازل مى‌كرديم (باز هم لجاجت خواهند كرد و) كار آنان پايان مى‌يافت وهيچ مهلتى به آنان داده نمى‌شد. نکته ها نزول فرشته‌ى مورد تقاضاى كفّار، اگر به صورت انسان باشد كه مانند همان پيامبر خواهد بود و اگر به صورت واقعى‌اش جلوه كند، طاقت ديدن آن را ندارند و با مشاهده‌ى آن، جان خواهند داد. «1» روحيّه‌ى تكبّر، اجازه نمى‌دهد كه انسان از بشرى همانند خود پيروى كند. مى‌گويد: چرا انبيا مثل ما غذا مى‌خورند و در بازارها راه مى‌روند و همچون ما لباس مى‌پوشند؟ «وَ قالُوا ما لِهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْواقِ» «2» به يكديگر مى‌گفتند: اگر از پيامبرى مثل خودتان اطاعت كنيد، زيان كرده‌ايد. «وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ» «3» پیام ها 1- كفّار بهانه‌گير، انسان را شايسته مقام رسالت نمى‌دانستند و تقاضاى ديدن فرشته را داشتند. «لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ» 2- سنّت الهى چنين است كه اگر معجزه‌اى به درخواست مردم انجام شود و انكار كنند، هلاكت قطعى سراغشان خواهد آمد. «4» «لَقُضِيَ الْأَمْرُ» (شيوه دعوت‌هاى الهى، براساس آزادى، تفكّر، انتخاب ومهلت داشتن است.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً لَجَعَلْناهُ رَجُلًا وَ لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ ما يَلْبِسُونَ «9» و اگر (پيامبر را) فرشته قرار مى‌داديم، حتماً او را به صورت مردى در مى‌آورديم (كه باز هم مى‌گفتند: اين انسانى همانند خود ماست و همان شبهه را تكرار مى‌كردند بنابراين) كار را بر آنان مشتبه مى‌ساختيم همان طور كه آنان (با ايرادهاى خود) كار را بر ديگران مشتبه مى‌سازند. نکته ها كلمه‌ «لَبْسٍ» (بر وزن درس) به معناى پرده پوشى و اشتباه كارى است؛ ولى كلمه‌ «لبْسٍ» (بر وزن قفل) به معناى پوشيدن لباس است. «1» اگر پيامبر و الگوى انسان‌ها فرشته باشد، چگونه مى‌تواند پيشواى انسان‌هايى باشد كه دچار طوفان غرائزند و شكم و شهوت دارند؟ ممكن است، معنى آيه چنين باشد: اگر پيامبر، فرشته مى‌شد، بايد به صورت مردى ظاهر شود كه او را ببينند و اين سبب به اشتباه افتادن مردم مى‌شد كه آيا او انسان است يا فرشته. «لَلَبَسْنا عَلَيْهِمْ» پیام ها 1- سنّت‌هاى الهى حكيمانه است و با تمايلات اين و آن عوض نمى‌شود. «لَوْ جَعَلْناهُ مَلَكاً» (حرف‌ «لَوْ» نشانه آن است كه ما كار خودمان را مى‌كنيم و كارى به تقاضاهاى بى مورد نداريم.) «1». تفسير نمونه. جلد 2 - صفحه 418 2- براى تربيت و دعوت، بايد الگوهاى بشرى ارائه داد كه در دعوت و عمل پيشگام باشند. «لَجَعَلْناهُ رَجُلًا» 3- پيامبران از ميان مردم انتخاب مى‌شوند. «لَجَعَلْناهُ رَجُلًا»             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر آیه تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «10» و قطعاً پيامبرانى پيش از تو هم استهزا شدند، پس عذابى كه به استهزاى آن مى‌پرداختند بر مسخره‌كنندگان از ايشان فرود آمد. نکته ها اين آيه، تسكينى براى پيامبر اسلام است كه اوّلًا: پيامبران پيشين هم مورد استهزا قرار گرفته‌اند. ثانياً: نه تنها عذاب اخروى؛ بلكه قهر دنيوى هم دامنگير استهزا كنندگان مى‌شود. پیام ها 1- ياد مشكلات ديگران، صبر انسان را زياد مى‌كند و مبلغ دين نبايد از استهزاى مخالفان دلتنگ شود. «لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ» 2- استهزا، يكى از جنگ‌هاى روانى دشمن و براى تضعيف روحيه‌ى رهبران است كه بايد در برابر آن مقاومت كرد. «اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ» 3- مسخره كنندگان، عاقبت ذليل مى‌شوند و استهزا، دامن خودشان را مى‌گيرد. «فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا» 4- استهزاى دين، يكى از گناهان كبيره است كه وعده‌ى عذاب بر آن داده شده است. فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا ... 5- خداوند حامى انبياست واستهزا كنندگان را هلاك مى‌كند. فَحاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا ... جلد 2 - صفحه 419 6- استهزا شيوه دائمى كفّار است. «كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ»             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ «11» (اى پيامبر! به آنان) بگو: در زمين بگرديد، سپس بنگريد كه سرنوشت تكذيب كنندگان چگونه شد؟ نکته ها فرمان‌ «سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» شش بار در قرآن آمده است. گرچه هدف از دستور سير در زمين عبرت گرفتن و آدم شدن است و كافران هرگز به اين آيه با اين هدف عمل نكرده‌اند. پیام ها 1- سفرهاى علمى وآموزنده وعبرت‌آور، ستوده و نيكوست. سِيرُوا ... ثُمَّ انْظُرُوا 2- شكست و سقوط مخالفان حقّ، حتمى است، اگر شك داريد، تاريخشان را بخوانيد و با سفر، آثارشان را ببينيد و عبرت بگيريد. سِيرُوا ... ثُمَّ انْظُرُوا 3- عوامل عزّت يا سقوط جوامع، قانونمند است. اگر عواملى مثل انكار و تكذيب حقّ در زمانى سبب هلاكت شد، در زمان‌هاى ديگر هم سبب مى‌شود. سِيرُوا ... انْظُرُوا 4- يكى از عوامل سقوط تمدّن‌ها، تكذيب انبياست. «عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» 5- جلوه‌هاى گذرا مهم نيست، پايان كار مهم است. «عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 420             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر آیه تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ لِمَنْ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ لا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «12» بگو: آنچه در آسمان‌ها و زمين است براى كيست؟ بگو: براى خداوند است كه بر خود، رحمت را مقرّر كرده است. او قطعاً شما را در روز قيامت كه شكّى در آن نيست جمع خواهد كرد. كسانى كه خود را باختند (و با هدر دادن استعدادها، به جاى رشد، سقوط كردند) همان‌ها ايمان نمى‌آورند. نکته ها موضوع وجوب رحمت بر خدا، در قرآن دوبار آنهم در اين سوره (آيات 12 و 54) آمده است. جمله‌ى‌ «لا رَيْبَ فِيهِ»، هم درباره‌ى قرآن آمده است، هم درباره‌ى قيامت. به جاى استدلال، در پى هوا و هوس بودن و به جاى اولياى خدا، سراغ طاغوت رفتن و به جاى ايمان و اعتقاد به آخرت، كفر ورزيدن و به جاى تسليمِ نور، تسليمِ نار شدن، خسارت عظيم كفّار است. خداوند همان گونه كه بر ما تكاليفى واجب كرده است، وظايفى را هم بر خود مقرّر فرموده؛ از جمله: هدايت كردن: «إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى‌» «1»، رزق دادن: «عَلَى اللَّهِ رِزْقُها» «2»، لطف كردن: «كَتَبَ عَلى‌ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» «3» و پيروزى وغلبه‌ى دين خدا: «كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي» «4» ولى زمينه‌ى بهره‌مند شدن از رحمت الهى، رحم به بندگان است. چنانكه در حديث آمده است: «مَن لا يَرْحَم لا يُرحَم» «5» سلمان از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كرده كه فرمود: «رحمت خداوند، صد درجه دارد، يك درجه‌ى آن، منشأ همه‌ى الطاف الهى در دنيا شده است، خداوند در قيامت، با همه‌ى صد درجه رحمت‌             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ يُطْعِمُ وَ لا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «14» بگو: آيا غير از خدا را سرپرست خود بگيرم در حالى كه او آفريدگار آسمان‌ها و زمين است او همه را طعام مى‌دهد، ولى كسى به او طعام نمى‌دهد. بگو: همانا من مأمورم كه اوّلين كسى باشم كه تسليم فرمان اوست. و (به من گفته شده كه) هرگز از مشركان مباش. نکته ها در شأن نزول آيه آمده است كه جمعى از اهل مكّه به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: تو به خاطر فقر، از بت‌ها دست كشيده‌اى، ما حاضريم تو را بى‌نياز كنيم تا با ما مخالفت نكنى. اين آيه نازل شد جلد 2 - صفحه 423 و به آنان پاسخ داده شد. پیام ها 1- انسان به دليل نيازها ومحدوديّت‌ها به‌طور فطرى به سراغ سرپرست وپناهگاه مى‌رود، ليكن بحث اصلى بر سر آن است كه به سراغ چه كسى برويم. قُلْ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ ... 2- خداوند آسمان و زمين را بدون الگوى قبلى آفريد. «فاطِرِ السَّماواتِ» فاطر، يعنى آفريننده مبتكر. 3- تأمين نيازها از شئون ولايت الهى است. وَلِيًّا ... يُطْعِمُ‌ 4- جز خداوند، همه‌ى معبودها و مخلوقات نيازمندند. «لا يُطْعَمُ» 5- چون خداوند هم خالق بشر و هم رازق اوست و نيازهايش را برطرف مى‌كند، به همين دليل انسان بايد نسبت به خدا تعبّد و ولايت‌پذيرى داشته باشد. فاطِرِ ... وَ هُوَ يُطْعِمُ‌ ... إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ‌ 6- پيامبراكرم صلى الله عليه و آله مأمور به اظهار موضع عقيدتى خود مى‌باشد. قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ‌ ... 7- رهبر بايد پيشگام در آيين باشد و بالاترين درجه‌ى اخلاص و تسليم را داشته باشد. «أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ» 8- پذيرش ولايت غير خدا، شرك است. أَ غَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا ... لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‌             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ «15» بگو: همانا اگر پروردگارم را نافرمانى كنم، از عذاب روزى بزرگ بيمناكم. نکته ها خوف و ترس دو گونه است: الف: ناپسند، مثل: ترس از جهاد. جلد 2 - صفحه 424 ب: پسنديده، مانند: خوف از عذاب الهى. پیام ها 1- ترس اولياى خدا، از قهر الهى است، نه از طاغوت‌ها و مردم. أَخافُ‌ ... رَبِّي‌ 2- توجّه به ربوبيّت خداوند، مقتضى پرهيز از معصيت اوست. «إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي» 3- از عوامل بازدارنده از انحراف و خطا، ترس از كيفر است. «أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ» 4- اظهار ترس رسول خدا از قيامت، نقش سازنده‌اى براى ديگران دارد. قُلْ إِنِّي أَخافُ‌ ... عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ‌ 5- در برابر تطميع و وعده‌هاى ديگران، از اهرم حساب قيامت استفاده كنيد. (با توجّه به شأن نزول آيه‌ى قبل كه پيشنهاد كردند ما تو را بى‌نياز مى‌كنيم، تو از تبليغ دست بردار، پيامبر مى‌فرمايد: من از قيامت مى‌ترسم.) إِنِّي أَخافُ‌ ... عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ‌             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ «16» در آن روز، از هر كس عذاب الهى برداشته شود، قطعاً مشمول رحمت الهى شده و اين است رستگارى آشكار. نکته ها رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست! هيچ كس در قيامت با عمل خود به بهشت نمى‌رود. پرسيدند: حتّى شما يا رسول اللّه؟! فرمود: «حتّى من، مگر آنكه فضل و رحمت خدا مرا دريابد. سپس دستان مبارك خود را روى سر نهاد واين آيه را تلاوت كرد». «1» «1». تفاسير مجمع‌البيان و نورالثقلين. جلد 2 - صفحه 425 البتّه بديهى است كه رحمت الهى تنها به اعمال صالح و افراد نيكوكار تعلّق مى‌گيرد. پیام ها 1- خطر، متوجّه همه است و نجات از عذاب الهى، لطف ويژه مى‌طلبد. مَنْ يُصْرَفْ‌ ... فَقَدْ رَحِمَهُ‌ 2- تسليم خدا شدن، زمينه‌ى دريافت رحمت الهى است. إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ‌- مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ‌ ... فَقَدْ رَحِمَهُ‌ 3- تنها رحم الهى قهر او را برمى‌گرداند، قبول اعمال ما و شفاعت اولياى خدا هم پرتوى از رحمت اوست. مَنْ يُصْرَفْ‌ ... فَقَدْ رَحِمَهُ‌             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «17» و اگر خداوند (براى آزمايش و رشد، يا كيفر اعمال) تو را با (اسباب) زيان و آسيب درگير كند، جز خودش هيچ كس برطرف كننده آن نيست و اگر خيرى به تو برساند، پس او بر هر چيز تواناست. پیام ها 1- سرچشمه‌ى همه‌ى امور يكى است، نه آنكه خيرات از منبعى و شرور از منبع ديگر سرچشمه گيرد. وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ ... وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ 2- بايد همه‌ى اميدها به خدا و همه‌ى خوف‌ها از او باشد. «فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ» 3- قوانين الهى استثنا بردار نيست، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نيز در مواجهه با حوادث تلخ و شيرين، بايد متوجّه خدا باشد. وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ ... وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ «18» اوست كه بر بندگان خود قاهر و مسلط است و اوست حكيم آگاه. نکته ها كلمه‌ى «قهر»، به آن نوع غلبه‌اى گفته مى‌شود كه مقهور، ذليلِ قاهر باشد. در آيه‌ى 14، ولايت و رزّاقيّت خدا مطرح بود: وَلِيًّا ... وَ هُوَ يُطْعِمُ‌ در آيه‌ى 15، قهر و قيامت الهى: إِنِّي أَخافُ‌ ... عَذابَ‌ در آيه‌ى 16، نجات و رحمت خدايى: ... فَقَدْ رَحِمَهُ‌ در آيه‌ى 17، حلّ مشكلات و رسيدن به خيرات: «فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ» و در اين آيه، قدرت مطلقه‌ى خدا مطرح است: «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ» پیام ها 1- از ديگران هراسى نداشته باشيم كه قدرت خدا فوق همه‌ى قدرت‌هاست. «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ» 2- قدرت و قهاريّت خدا، همراه با حكمت و علم اوست. «الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ» 3- نفع و ضرر رساندن خداوند، بر اساس حكمت و آگاهى اوست. يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ ... يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ ... وَ هُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) قُلْ أَيُّ شَيْ‌ءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرى‌ قُلْ لا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنَّنِي بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «19» بگو: چه موجودى در گواهى برتر و بزرگتر است؟ بگو: خداوند ميان من و شما گواه است. و اين قرآن به من وحى شده تا با آن شما را و هر كه را كه اين پيام به او برسد هشدار دهم. آيا شما گواهى مى‌دهيد كه با خداوند، خدايان ديگرى هست؟ بگو: من گواهى نمى‌دهم. بگو: همانا او خداى يكتاست و بى ترديد من از آنچه شما شرك مى‌ورزيد، بيزارم. جلد 2 - صفحه 427 نکته ها مشركان مكّه، از پيامبر اسلام براى رسالتش شاهد مى‌طلبيدند و نبوّت آن حضرت را نمى‌پذيرفتند و مى‌گفتند: حتّى يهود و نصارا هم تو را پيامبر نمى‌دانند. اين آيه در زمان غربت اسلام، خبر از آينده‌اى روشن و رسالت جهانى اسلام مى‌دهد. حضرت على عليه السلام در تفسير عبارت‌ «إِنَّما هُوَ إِلهٌ واحِدٌ» فرمودند: «اگر خدايان ديگرى بودند، آنها هم پيامبرانى مى‌فرستادند». «1» عدّه‌اى را به عنوان اسير نزد پيامبراكرم صلى الله عليه و آله آوردند، حضرت از آنان پرسيد: «آيا تاكنون دعوت به اسلام شده‌ايد؟ گفتند: نه، حضرت فرمود: همه را به محل امن برسانند و آزادشان كنند، زيرا كسى كه هنوز نداى اسلام را نشنيده است نبايد اسير نمود، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ»». «2» امام صادق عليه السلام فرمودند: «انذار هميشگى بايد همراه با منذر هميشگى باشد. پس امامت و رهبرى الهى نيز تا ابد بايد همراه قرآن باشد». «3» معمولًا در انسان‌ها انگيزه‌ى دفع ضرر، قوى‌تر از جلب منفعت است. لذا قرآن، به مسأله‌ى انذار تأكيد كرده است. «لِأُنْذِرَكُمْ» در آيات ديگر نيز مى‌خوانيم: «إِنْ أَنْتَ إِلَّا نَذِيرٌ» «4»، «إِنَّما أَنَا نَذِيرٌ مُبِينٌ». «5» در احاديث متعدّدى‌ «مَنْ بَلَغَ» به ائمّه معصومين عليهم السلام تفسير شده است. «6» امام صادق عليه السلام نيز درباره‌ «مَنْ بَلَغَ» فرمودند: مقصود كسى است كه وظيفه امامت به او رسيده است و او همانند پيامبر، مردم را با قرآن انذار مى‌دهد. «7» «1». نهج‌البلاغه، نامه 31. «2». تفسير درّالمنثور. «3». تفسير صافى. «4». فاطر، 23. «5». عنكبوت، 50. «6». تفسير عيّاشى. «7». كافى، ج 1، ص 416. جلد 2 - صفحه 428 پیام ها 1- براى حقّانيت پيامبر اسلام، گواه بودن خداوند كافى است. «قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ» 2- غفلت و سهو و فراموشى و محدوديّت، هم قدرت خبرگيرى انسان را كم مى‌كند، هم قدرت گواه بودن او را چون خدا از اين عوارض دور است، پس بهترين شهود خداوند است. «أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ اللَّهُ» 3- قرآن، بزرگ‌ترين گواه بر رسالت پيامبر است. اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَ ... هذَا الْقُرْآنُ‌ 4- براى مردم غافل، سخن گفتن از زاويه‌ى انذار مؤثّرتر است. «لِأُنْذِرَكُمْ» 5- رسالت حضرت محمد صلى الله عليه و آله و براى همه‌ى مردم در همه‌ى عصرها و نسل‌هاست. «لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ» 6- تا قانون به مردم ابلاغ نشود، توبيخ و مسئوليّتى در كار نيست. «وَ مَنْ بَلَغَ» و به اصطلاح علم اصول، عِقاب بدون بيان، قبيح است. 7- از جمله شرايط لازم براى رهبر آسمانى: ايمان به مكتب: «أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ»، اميد به آينده‌ «وَ مَنْ بَلَغَ»، صلابت‌ «قُلْ لا أَشْهَدُ» و برائت از شرك است. «إِنَّنِي بَرِي‌ءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ»             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ «20» كسانى كه به آنان، كتاب (آسمانى) داديم (يهود و نصارى)، محمّد را همانند فرزندان خود مى‌شناسند (و بشارت‌هاى انبيا و كتب آسمانى پيشين را منطبق بر آن حضرت مى‌بينند، ولى حاضر به پذيرفتن آن نيستند) پس كسانى كه به (فطرت و رشد و سعادت آينده) خودشان زيان‌ زدند، ايمان نمى‌آورند. جلد 2 - صفحه 429 نکته ها اين آيه، مشابه آيه‌ى 146 سوره‌ى بقره است. هم نام و نشان پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در تورات وانجيل بوده وعلماى اهل‌كتاب، او را به عنوان پيامبر موعود به مردم بشارت مى‌دادند و هم اخلاقيّات حضرت و يارانش در كتاب‌هاى آنان بوده است: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ‌ ... ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ‌ ... «1» شناخت فرزند، اصيل‌ترين و قديمى‌ترين شناخت‌هاست. چون او را از هنگام تولّد مى‌شناسند، ولى شناخت برادر و پدر و مادر براى انسان، ماه‌ها پس از تولّد است چنانكه شناخت همسر نيز پس از ازدواج مى‌باشد. از اين رو آيه مى‌فرمايد: آنان پيامبر را مانند فرزندان خود مى‌شناسند. پیام ها 1- خداوند بر اهل كتاب حجّت را تمام كرده و آنان پيامبر اسلام را به خوبى مى‌شناختند. «الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ» 2- پيامبر بايد به گونه‌اى شناخته شود كه هيچ شكّى در او نباشد. «يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ» 3- تنها شناخت و علم، مايه‌ى نجات انسان نيست، چه بسيار خداشناسان و پيامبرشناسان و دين‌شناسان كه به خاطر عناد و لجاجت از زيان‌كارانند. «يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» 4- كتمان حقّ، سبب سوء عاقبت و خسارت به خويشتن است. «خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» «1». فتح، 29. تفسير نور(10جلدى)، ج‌2، ص: 430             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ «21» و كيست ستمكارتر از آن كس كه به خداوند دروغ بندد، يا آيات الهى را تكذيب كند؟ همانا ستمگران رستگار نمى‌شوند. نکته ها در قرآن پانزده مرتبه تعبير «مَنْ أَظْلَمُ» آمده كه در مورد افترا بر خدا، بازداشتن مردم از مسجد و كتمان شهادت و حقّ است. اين مى‌رساند كه ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترين ظلم به جامعه است. پیام ها 1- هر چيز كه عزيزتر و مقدّس‌تر باشد، خطر ظلم درباره‌ى آن بيشتر است. از اين رو ظلم به خدا و افترا بر ذات مقدس الهى، بدترين ظلم‌هاست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ» 2- ظلم به تفكر و فرهنگ انسان‌ها، بدترين ستم‌هاست. شرك، افترا به خدا، ادّعاى نبوّت دروغين، بدعت، تفسير به رأى، همه نمونه‌اى از اين گونه ظلم‌هاست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ كَذِباً أَوْ كَذَّبَ بِآياتِهِ»             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ يَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ «22» و روزى كه آنان را يكسره محشور مى‌كنيم، سپس به كسانى كه شرك ورزيدند گوييم: كجايند شريكان خدا كه شما بر ايشان گمان (خدايى) داشتيد؟ نکته ها بازخواست ذلّت‌بار مشركان در قيامت، نشانه‌ى محروميّت آنان از رستگارى است، همان محروميّتى كه در آيه‌ى قبل به آن اشاره شده است. جلد 2 - صفحه 431 گرچه آيه، به شرك نظر دارد، ولى آنان هم كه رهبرى غير اولياى خدا را بپذيرند و با اولياى معصوم الهى به مخالفت و جنگ برخيزند، به نوعى مشركند. در زيارت جامعه‌ى كبيره مى‌خوانيم: «و مَن حاربكم مشرك» «1» و در حديث آمده است: «الرّاد علينا كالرّاد على اللّه و هو على حدّ الشرك باللّه» «2» كسى‌كه كلام و راه ما را رد كند، همچون كسى است كه كلام خدا را نپذيرد و چنين شخصى به منزله‌ى مشرك است. پیام ها 1- قيامت روز حقّ بودن توحيد، براى مشركان است. «أَيْنَ شُرَكاؤُكُمُ» 2- شرك، خيالى بيش نيست. «تَزْعُمُونَ» «1». مفاتيح الجنان.             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23» پس (از آن همه فريفتگى به بتان، در پيشگاه خدا) عذرى نيابند جز آنكه (از بتان بيزارى جسته و) بگويند: سوگند به خدا! پروردگارمان، ما هرگز مشرك نبوده‌ايم. انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «24» بنگر كه چگونه عليه خود دروغ گفتند و (تمام بت‌ها و شريكان كه همواره مى‌ساختند از نزد آنان محو شد و) آنچه به دروغ و افترا به خدا نسبت مى‌دادند از دستشان رفت. نکته ها امام صادق عليه السلام فرمود: «مراد از «فتنه» در «لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ»، معذرت‌خواهى مشركان مى‌باشد». «3» «ضلّ الشى‌ء» به معناى ضايع شدن، هلاكت و نابودى چيزى است. «4» «3». تفسير مجمع‌البيان. «4». لسان العرب. جلد 2 - صفحه 432 دروغگويان به مقتضاى خصلتى كه در دنيا كسب كرده‌اند، در قيامت نيز دروغ مى‌گويند. «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ»، چنانكه در جاى ديگر مى‌خوانيم: «يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَما يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلى‌ شَيْ‌ءٍ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْكاذِبُونَ» «1» حضرت على عليه السلام در ذيل آيه در حديثى مى‌فرمايد: «بعد از اين دروغ، بر لبشان مهر زده مى‌شود و ساير اعضاى آنان حقّ را بازگو مى‌كنند». «2» امام صادق عليه السلام فرمود: روز قيامت خداوند آن چنان عفو وبخشش مى‌كند كه به ذهن هيچ كس خطور نمى‌كند، تا آن اندازه كه مشركان نيز مى‌گويند: ما مشرك نبوديم، (تا مشمول عفو الهى شوند). «3» پیام ها 1- قيامت، آن چنان حتمى است كه گويا هم اكنون نيز حاضر است. «انْظُرْ» و نفرمود: «ستنظر». (پيامبر صلى الله عليه و آله در دنيا نيز مى‌تواند باچشم ملكوتى، شاهد صحنه‌هاى قيامت باشد.)             @hedye110 🔸🔶🔹🏴🏴🏴🔹🔶🔸
تفسیر آیه تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «23» پس (از آن همه فريفتگى به بتان، در پيشگاه خدا) عذرى نيابند جز آنكه (از بتان بيزارى جسته و) بگويند: سوگند به خدا! پروردگارمان، ما هرگز مشرك نبوده‌ايم. انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «24» بنگر كه چگونه عليه خود دروغ گفتند و (تمام بت‌ها و شريكان كه همواره مى‌ساختند از نزد آنان محو شد و) آنچه به دروغ و افترا به خدا نسبت مى‌دادند از دستشان رفت. نکته ها امام صادق عليه السلام فرمود: «مراد از «فتنه» در «لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ»، معذرت‌خواهى مشركان مى‌باشد». «3» «ضلّ الشى‌ء» به معناى ضايع شدن، هلاكت و نابودى چيزى است. «4» «3». تفسير مجمع‌البيان.             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَ جَعَلْنا عَلى‌ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها حَتَّى إِذا جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «25» جلد 2 - صفحه 433 بعضى از آنها كسانى هستند كه (به ظاهر) به سخن تو گوش مى‌دهند، ولى ما بر دلهايشان پرده‌هايى قرار داده‌ايم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان (نسبت به شنيدن حقّ) سنگينى قرار داديم و آنان به قدرى لجوجند كه اگر هر آيه و معجزه‌اى را ببينند، باز هم به آن ايمان نمى‌آورند تا آنجا كه چون نزد تو آيند با تو جدال مى‌كنند و كسانى كه كافر شدند مى‌گويند: اين نيست جز افسانه‌هاى پيشينيان. نکته ها در شأن نزول اين آيه آمده است: ابوسفيان، وليد بن مغيره، عتبه، شيبه و نضربن حارث، در كنار كعبه به تلاوت قرآن پيامبر گوش مى‌دادند، به نضر گفتند: چه مى‌خواند؟ گفت: به خداى كعبه نمى‌فهمم چه مى‌خواند، ولى چيزى جز افسانه و داستان‌هاى پيشينيان نيست، من مشابه اين داستان‌ها را براى شما گفته‌ام. سپس اين آيه نازل شد. «أَكِنَّةً» جمع «كن» يا «كنان» به معناى پرده است. «وقر» به معناى سنگينى و «أساطير» جمع «اسطوره» به معناى مطالب پى در پى و خيالى است كه شنيدن آن جاذبه دارد. پرده‌افكنى بر دل وسنگينى گوش، به خاطر روحيّه‌ى لجاجت مشركان است. قرآن مى‌فرمايد: «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» «1» از اين‌كه در آيه‌ى قبل، سخن از مشركان بود؛ ولى در اين آيه درباره همان گروه تعبير به‌ «الَّذِينَ كَفَرُوا» نموده است معلوم مى‌شود مشركان همان كفّارند. پیام ها 1- پيامبران و رهبران الهى بايد از روحيات كفّار و مخالفان و ترفندهاى آنان آگاه باشند. «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ» 2- از همه‌ى كفّار مأيوس نباشيد، بعضى از آنان لجوجند. «وَ مِنْهُمْ» «1». صف، 5. جلد 2 - صفحه 434 3- شنيدن صوت قرآن، آنگاه ارزش دارد كه در دل اثر كند. «أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ» 4- كفّار بر انكار خود اصرار دارند و پرده افكنى خداوند بر دل كفار، به خاطر همين عناد و اصرار خود آنان است. «إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا» 5- لجاجت، درد بى درمان است و مثل آينه‌ى موج دار، بهترين صورت‌ها را هم زشت نشان مى‌دهد. «إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا» 6- اگر كسى به قصد جدال و با سوء ظن و روح منفى و موضعگيرى قبلى، حتّى با پيامبر هم ملاقات كند، بهره‌اى نخواهد برد. جاؤُكَ يُجادِلُونَكَ‌ ... 7- كفّار هيچ راه صحيح و منطقى براى مقابله با پيامبر اسلام نداشتند. (پناه به جدال و تهمت نشانه عجز آنان از منطق است) يُجادِلُونَكَ‌ ...             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
تفسیر نوراثنی عشریروان جاویداطیب البیانبرگزیده تفسیر نمونهسایر تفاسیر تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ يَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَ ما يَشْعُرُونَ «26» و آنان، مردم را از آن (پيامبر و قرآن) باز مى‌دارند و خود نيز از آن دور و محروم مى‌شوند، (ولى بدانند كه) جز خودشان را هلاك نمى‌سازند، و (لى) نمى‌فهمند. نکته ها «يَنئَون» از ريشه‌ى «نأى»، به معناى دور كردن است. برخى از اهل سنت، در تفسير خود اين آيه را درباره‌ى ابوطالب دانسته و گفته‌اند: وى مردم را از آزار پيامبر نهى مى‌كرد ولى خودش ايمان نمى‌آورد و از مسلمان شدن دورى مى‌جست و برخى آيات ديگر را هم در اين باره مى‌دانند (مثل توبه 113، قصص 56)، ولى به نظر پيروان مكتب اهل‌بيت، ابوطالب از بهترين مسلمانان است و دلايل ايمان ابوطالب پدر عزيز حضرت على عليه السلام بسيار است كه به بعضى از آنها اشاره مى‌كنم: 1. جملاتى كه شخص پيامبراكرم صلى الله عليه و آله و اهل‌بيت عليهم السلام درباره ايمان او فرموده‌اند، بهترين دليل‌ جلد 2 - صفحه 435 بر ايمان اوست. 2. حمايت‏هاى بى‏دريغ وى از پيامبر در شرائط بسيار سخت. 3. اقرارهاى ابوطالب كه در اشعار خود نسبت به پيامبر و رابطه خود با خدا دارد. 4. سفارش‏هاى او به همسر و فرزند و برادرش حمزه كه از اسلام و نماز و پيامبر حمايت كنند. 5. حزن و اندوه فراوانى كه براى پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطر فوت ابوطالب پيدا شد. 6. ابوبكر و عباس گواهى دادند كه ابوطالب هنگام مرگ، كلمات «لااله الّااللّه و محمّد رسول اللّه» مى‌گفت. 7. رسول خدا صلى الله عليه و آله بالاى منبر براى ابوطالب دعا و جنازه‌ى او را تشييع كرد و به حضرت على عليه السلام دستور كفن كردن او را داد. تنها بر او نماز گذاشته نشد زيرا تا آن روز نماز ميّت واجب نشده بود، چنانكه بر خديجه هم نماز گزارده نشد. 8. حضرت على عليه السلام در نامه‌اى به معاويه نوشتند كه بسيار فرق است ميان پدر من ابوطالب با پدر تو ابوسفيان. 9. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: من در قيامت، شفيع پدر و مادر و عمويم ابوطالب هستم. 10. در حديث مى‌خوانيم كه خداوند به رسول خود وحى كرد كه آتش بر پدر و مادر و كفيل تو حرام است. 11. در مسلمان بودن فاطمه بنت‌اسد عليها السلام كه از زنان خوش سابقه و مهاجر است، شكّى نيست و اگر ابوطالب مسلمان نبود، هرگز رسول خدا صلى الله عليه و آله اجازه نمى‌داد كه شوهر اين زن، مردى بى‌ايمان باشد. «1» پیام ها 1- كفّار و مشركان، همواره در تلاش براى كارشكنى و بازداشتن مردم از گوش‌دادن به قرآن بودند. وَ هُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ‌ ... «1». الغدير، ج 7 و 8؛ الصحيح‌من‌السيره، ج 1، ص 134- 142.             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) وَ لَوْ تَرى‌ إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «27» و اگر آنان را، آن هنگام كه بر لبه‌ى آتش (دوزخ) نگه داشته شده‌اند ببينى، پس مى‌گويند: اى كاش! (بار ديگر به دنيا) بازگردانده شويم و آيات پروردگارمان را تكذيب نكنيم و از مؤمنان (واقعى) باشيم. نکته ها طبق آيات قرآن، آرزوى برگشت به دنيا، هم در لحظه‌ى مرگ است و هم در قبر و هم در قيامت، «رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً» «1»، و هم در جهنّم‌ «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ» «2» در آيه‌ى 23، مشركان شرك خود را انكار مى‌كردند، ولى در اين آيه، اعتراف و تقاضاى برگشت و جبران مى‌كنند. پیام ها 1- كفّار هنگام عرضه بر آتش، وحشت‌زده و ذلّت‌بار ناله مى‌زنند. «إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقالُوا» مراحل و مواقف قيامت متعدّد است، در بعضى از مراحل گنهكاران ناله مى‌زنند و در بعضى مواقف مهر سكوت بردهانشان مى‌خورد. 2- تكذيب آيات الهى، موجب پشيمانى در آخرت است. إِذْ وُقِفُوا ... فَقالُوا يا لَيْتَنا ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸
تفسیر نور (محسن قرائتی) بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ «28» (چنين نيست،) بلكه آنچه (از كفر و نفاق) قبلًا (در دنيا) پنهان مى‌كردند، (در آن روز) برايشان آشكار شده و اگر آنان (طبق خواسته و آرزويشان) به دنيا بازگردانده شوند، بى‌گمان باز هم به آنچه از آن نهى شده‌اند بازمى‌گردند و آنان قطعاً دروغگويانند. نکته ها روز قيامت، روز آشكار شدن اسرار پنهانى مردم است و قرآن بارها به اين حقيقت اشاره كرده است. از جمله: «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا» «1»، «وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما كَسَبُوا» «2» پیام ها 1- در قيامت، همه‌ى اسرار و رازها كشف و نهان و درون انسان‌ها آشكار مى‌شود. «بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ» 2- برگشتن از آخرت به دنيا، محال است. «وَ لَوْ رُدُّوا» 3- بعضى هرگز اميدى به خوب شدن و اصلاحشان نيست و با فرصت دادن (كه خودشان خواستار آنند) باز هم همانند كه بودند. «لَوْ رُدُّوا لَعادُوا» (آرى؛ انسان بارها در دنيا به هنگام برخورد با شدايد و تلخى‌ها، تصميم‌هايى مى‌گيرد، ولى چون به آسايش رسيد، همه چيز را فراموش مى‌كند). «1». جاثيه، 33. «2». زمر، 48. جلد 2 - صفحه 438 4- وقتى دروغگويى خصلت انسان شد، در قيامت هم دروغ مى‌گويد. «وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ» چنانكه در آيه 23 خوانديم كه مشركان در قيامت به دروغ قسم مى‌خورند و مى‌گويند: «وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ» ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹🎁🔶🎁🔹🔶🔸