eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
الهی به امید تو 🌹🌹🍃 @hedye110
سلام علیکم صبح زیبای عزیزان بخیر ونشاط 🎁🎁🎁🎁🎁 @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💙🇮🇷ایرانِ‌زیبا🇮🇷💙🍃 🍃🌸📹 آوای بیکلام و آرامبخش بهمراهِ دیدنِ باز شدنِ گلها و شکوفه هایی زیبا و چشم نواز ؛ و... @hedye110
😊 حضرت داوود(ع) يكى از پيامبران بزرگ مى باشد كه در قرآن مجيد هم به بعضى از حكايت هاى زندگى او اشاره شده است. حالا من مى خواهم يكى از حكايتهاى اين پيامبر را برايتان نقل كنم، آيا موافقيد؟ حضرت داوود(ع)، مشغول عبادت بود كه ناگهان صدايى به گوشش رسيد، اين صدا براى او بسيار آشنا بود. آرى، اين صداى وحى بود، خداوند داشت با او سخن مى گفت. آيا مى دانيد خداوند مى خواهد در مورد چه موضوعى با پيامبر خود سخن بگويد؟ اى داوود ! مى خواهم عملى را به تو ياد بدهم كه اگر بندگان من آن را انجام دهند، آنها را وارد بهشت مى كنم. حتماً با خود مى گوييد: چه كارى تا اين اندازه باعث خوشحالى و رضايت خداوند مى شود؟ شايد آن كار، يكى از عبادت هايى است كه خداوند بر ما واجب كرده است؟ حضرت داوود(ع) رو به خداى متعال كرد و عرضه داشت: بار خدايا، آن عمل نيكو چيست؟ و جوابى كه آمد اين بود: آن عمل اين است كه باعث شادمانى مؤمنى بشوى و قلب او را شاد سازى. آرى، شاد كردن دل مؤمن، همان كارى است كه خداوند بهشت را در مقابل آن كار مى دهد. پس هنگامى كه با مؤمنى روبرو شديد با لبخند خود او را شاد كنيد. 💜💜💜💜💜🍃🍃🍃🍃 🌹 🌹 😊 🌹 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
✨﷽✨ 🔻 مداومت در خواندن زیارت عاشورا ✍در دوران کودکی یکی از همسایگان ما دارای پسری بود که من با او دوست بودم. با هم بزرگ شدیم و هرکدام راه زندگی را پیش گرفتیم. او شغل خوب و مورد تأییدی نداشت و در مجموع، انسان خوب و درستی نشد. تا این که از دنیا رفت. مدتی پس از فوتش، شبی او را به خواب دیدم که دارای جایگاه خاصی بود و ظاهر بسیار خوب و آراسته‌ای داشت از او پرسیدم: من تو را در دنیا می‌شناختم؛ تو کار خیری انجام نداده بودی که حال چنین جایگاهی به تو داده‌اند. او گفت درست است؛ من در دنیا انسان خوبی نبودم و از همان شب فوتم تا شب قبل، گرفتار عذاب بودم و سختی زیادی کشیدم، اما از شب قبل چنین مقامی به من بخشیده‌اند. در کمال تعجب از او پرسیدم: چه اتفاقی سبب این تغییر در وضعیت تو شد؟ او گفت: دیشب خانمی را به این قبرستان آورده، دفن کردند. او همسر استاد اشرف حداد (آهنگر) بود. هنگامی که او را به قبرستان آوردند، امام حسین علیه‌السلام به دیدارش آمدند پس از خاک‌سپاری، بار دیگر امام حسین علیه‌السلام به دیدار او آمدند. مرتبه سوم که امام علیه‌السلام تشریف‌فرما شدند، دستور دادند تا عذاب از همه مردگان قبرستان برداشته شود. سپس از خواب بیدار شدم. فردا صبح زود به بازار آهنگران رفته، استاد اشرف حداد را یافتم از او پرسیدم: آیا همسر شما به رحمت خدا رفته؟ با تعجب گفت: این چه سؤالی است؟! از او پرسیدم: آیا همسرت به کربلا مشرف شده بود یا روضه‌خوان حضرت بود یا در منزل خود مجلس عزا برپا می‌کرد؟ استاد اشرف دلیل سؤالاتم را پرسید و من به او گفتم که چه خوابی دیده‌ام؛ ✨ سپس استاد برایم توضیح داد که همسر من هیچ‌یک از اعمالی را که شما برشمردید، انجام نداده بود؛ تنها در خواندن زیارت عاشورا مداومت می‌کرد. و من دانستم که به برکت زیارت عاشورا، نه تنها امام حسین علیه‌السلام به دیدار او آمده و قطعاً مقام و مرتبه‌ای رفیع در بهشت به او بخشیده، که به برکت وجود او، گناه‌کاران را نیز مورد رحمت حق قرار داده است ‌‌‌🌹🌹🌹🍃🍃 @hedye110
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 کلیپ سه زبانه(فارسی،عربی،آذری) در مدح حضرت رضا(ع) @hedye110
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انسانیت خود به تنهائی یک دین است..... به تمام دوستان دیدن این کلیپ رو توصیه میکنم🌹🌹🌹🌹🌹 @hedye110 🎁🎁🎁🎁
👌 نکته ی امروز 👌 از خدا بخواه کمکت کنه که آینده ای بسازی که گذشتت جلوش زانو بزنه👌👌🌱 🎁🎁🎁🎁🎁 @hedye110
🌹 قصه ی امروز 🌹 ♥️ داستان اخلاقی هیجان انگیز 🔸 جوانی که با وقاحت با خانمی حرف می زد .....!!! 🔸سوار مینی بوس شده بودم و چشمم به جوانی افتاد که تقریبا شانزده سال داشت ..او با گوشی با خانمی حرف می زد و کلماتی را جلوی مسافران بکار می برد که خشم همه را بر انگیخته بود ... 🔸راحت و بدون هیچ شرم و حیایی به آن خانم اظهار محبت می کرد و‌می گفت : 🔸دوستت دارم .. عزیز منی ..فدایت شوم ..عمر و روحمی دستانت را می بوسم ...نور چشمانم ... 🔸کلمات خجالت باری که با تبسم و بدون حیا می گفت .... 🔸آنطرف پیرزنی بود که باشنیدن این کلمات استغفرالله می گفت .. 🔸ومن نزدیک آن جوان بودم و سعی می کردم به او بفهمانم که حداقل صدایش را پایین آورد .. 🔸اما او راحت بود و احساس خوشبختی در چهره اش نمایان بود .. و‌کاری به این نداشت که در اطرافش همه ناراحت و عصبانی هستند .. 🔸وقتی جوان مکالمه اش تمام شد در اثنای خدا حافظی گفت : خدا حفظت کند مادر جان .. عزیز دلم .. برام دعا کن که به سلامتی برگردم دعای تو رفیق راهم باشد ...پیشانی و پاهایت را می بوسم ... 🔸کلمات آخرش صاعقه برسر همه ما بود که فکر می کردیم داشت با دختری حرف می زد اما او با مادرش صحبت می کرد !! 🔸همه خجالت زده شدیم از سوء برداشتمان ..اماپیر زنی که فقط استغفرالله می گفت اشکهایش می لغزید از شوق اینکه این پسر جوان چگونه به مادرش با کلمات محبت آمیز نیکی می کند ... 🔸کسی دیگر گفت : تو دو درس بزرگ و گرانبها به همه مادادی .. 🔸جوان گفت : چه درسی ؟ درس گرانبها و منحصر بفردی که کمیاب شده و آن نیکی به پدر و مادر است 🔸و درس دیگر اینکه گمان بد نسبت به مردم نداشته باشیم .. ودر حالی اشکهایش از چشمانش سرازیر می شد ،پیشانی اش را بوسید... 🌟خداوند احوال همه مارا اصلاح کند ... کم نیستند کسانی که بارها قضاوت نادرست درباره دیگران می کنند ولی حتی حاضر به عذر خواهی نیستند اما حاضرند این لکه تهمت روی پرونده اعمالشان باقی بماند ..نزد احکم الحاکمین ..😞 🎁🎁🎁🎁🎁 @hedye110