eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
6.4هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
حتماً در زندگى شما پيش آمده است كه شوهر شما مدّتى در سكوت فرو رفته است. من زنان زيادى را ديده ام كه سكوت شوهر خود را اين گونه معنى كرده اند: "شوهر من با اين كار به من پيام مى دهد كه ديگر از من سير شده است". وقتى مردان مى فهمند كه همسرشان سكوت آنها را اين گونه معنى كرده نزديك است كه از تعجّب شاخ در بياورند ! امّا علّت اين كه زنان سكوت شوهر خود را اين گونه تفسير مى كنند چيست؟ وقتى در ويژگى زنان دقّت مى كنيم مى بينيم كه يك زن، زمانى سكوت مى كند كه طرف مقابل خود را قابل اعتماد نمى يابد و براى همين خيال مى كند اگر شوهر او سكوت كرده براى اين است كه به او اعتماد ندارد. اين فكر غلطى است چون سكوت زن و مرد با هم فرق دارد، آرى، زن سكوت مى كند چون به طرفِ مقابل خود اعتماد ندارد، امّا مرد سكوت مى كند چون مى خواهد فكر كند و راه حلى پيدا كند. جالب است بدانيد كه مرد با سكوت، فكر مى كند، امّا زن با سخن گفتن، فكر مى كند. خوب است مقدارى در اين باره توضيح بدهم: آيا مى دانيد هدف زنان از سخن گفتن چيست؟ جواب اين سؤال خيلى عجيب است: هدف زنان از سخن گفتن، رسيدن به چيزهايى است كه مردان براى رسيدن به همان چيزها سكوت مى كنند. اينجاست كه مرد و زن بايد ويژگى هاى يكديگر را خوب بشناسند تا بتوانند زندگى سعادتمندى داشته باشند. در اينجا به دو هدف مشتركى اشاره مى كنم كه زن و مرد براى رسيدن به آنها، دو راه متفاوت طى مى كنند: الف . فكر كردن و پردازش نمودن اطلاعات هنگامى كه در زندگى و يا كار يك مرد مسأله اى پيش مى آيد كه بايد در مورد آن فكر شود، مرد سكوت مى كند و به فكر كردن و پردازش اطلاعات مى پردازد، ولى درست در همين شرايط، زن نياز دارد تا يك نفر را پيدا كند و با او سخن بگويد و به اين وسيله پردازش اطلاعات نمايد. ب . رسيدن به آرامش و بدست آوردن روحيه خوب. مرد وقتى با ناراحتى و نگرانى روبرو مى شود سكوت مى كند و مى خواهد از اين راه به آرامش برسد و از فشار نگرانى خود فرار كند، امّا زن، هنگامى كه با استرس روبرو مى شود شروع به سخن گفتن مى كند. خواهرم ! اكنون هرگاه ديدى كه شوهر تو سكوت اختيار كرده است اين گونه به او كمك كن: الف . از حالت سكوت و خاموشى او انتقاد نكن. ب . كوشش نكن تا با سخنان خود او را در حلّ مشكلش، يارى نمايى. ج . انتظار نداشته باش كه در اين شرايط، او احساسات خود را براى شما بيان كند. د . خونسردى خود را حفظ كن. 💐💐💐💐💐🍃🍃🍃🍃🍃 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
برای حاجات مهم و شفای مریضها 👇👇👇 توسل به حضرت فاطمه زهرا س روزی135 باربگو یامولاتی یافاطمة الزهرااغیثینی💚💚💚 وذکر"استغرالله الذی لااله الاهو"رابرای حاجات مهم زیادبگو 💚 و نیزذکراللهم انی اسئلک باسمک العظیم الاعظم رازیادبخوان💚 40روزی روزی 100بارصلوات بهمراه وعجل فرجهم به نیت سلامتی وفرج مولادرراه حضرت ام البنین 🙏🙏🙏 لطفأ انتشاربدهید التماس دعای ناب یاعلی... @hedye110 🌸🌸🌸👆👆👆
خالص باش! هرچیزی خالص آن خوب است، گلاب و عسل اگر خالص باشند ارزش دارند. حتی خود آب هم خالصش خوب است. آبی که بوی خربزه و طالبی و گوشت می دهد گوارا نیست. آبی گوارا است که طعم و رایحه ی آب داشته باشد. عبادت هم همین طور است، عبادتی ارزشمند است و در دستگاه الهی ارزش و بهایی دارد که خالص باشد یعنی فقط برای خدا باشد این است که قرآن کریم می فرماید:  لاَّتَعبُدُوا إلاَّ اللهَ؛  ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 💠 @hedye110
⭕️ چمرانی که نمی‌شناسیم 🔸 "چمران" را ما با تصویر و تصورات ذهنمان می‌شناسیم، خیلی‌هایمان با عکس‌های قشنگ و برخی‌هایمان هم با دست‌نوشته‌های شورانگیز و زندگینامه‌اش. ما اما با "زندگی و زیست چمران" بیگانه‌ایم. برایمان این جمله‌ی امام جذاب است که "مثل چمران بمیرید."، اما حواسمان نیست مثل چمران مردن، مقدمه‌اش مثل است. 🔹 چمران را به ظاهر زندگی مادی‌اش که نگاه کنی چیزی ندارد، رسما باخته است. نه شغل ثابتی، نه درآمدی، نه پیشرفتی، نه اندوخته‌ مالی درست درمانی. می‌گویند وقتی شهید شد وسایل خانه‌اش هم چیز قابل ذکری نبود. در زندگی خانوادگی‌اش هم فراز و فرود و ناکامی کم ندارد. 🔸 رک و روراست اگر امروز یک جوان اینطور زندگی کند، یعنی در راه آرمان و انقلاب و معتقَداتش از آسایش و آرامش و ثبات و درآمد زندگی‌اش بزند، یک بار زنش رهایش کند برود، آنقدر درگیر جهاد فی سبیل الله _به معنای عامش_ بشود که بعد از چند دهه زندگی، نه اندوخته مالی داشته باشد و نه بار و بساط زندگی؛ سایرین او را چگونه قضاوت می‌کنند؟ همین جماعت حزب‌اللهی‌ها را می‌گویم. نمی‌گویند بی عرضه بود؟ اولویت نشناس بود؟ مدیر نبود؟ 🔹 زندگی چمران را بدون ذکر نام بنویسید و بدهید به رفقای خودمان بخوانند، بگویید نظرتان درباره این مدل زندگی کردن چیست؟ خودتان یا فرزندانتان حاضرید اینطور زندگی کنید؟ بگویید الان یک نفر در سال ۹۹ می‌خواهد اینطور زندگی کند، می‌خواهد این مَنش را در زندگی‌اش پیاده کند، نمی‌خواهد همه زندگی‌اش خودش و زن و بچه‌اش شود، می‌خواهد وقتی همه دنبال خدمت به انقلاب با حقوق و بیمه و ثبات شغلی و مزایا هستند، مثل چمران زندگی‌اش را وقف دین خدا و انقلاب کند، چه جوابی می‌شنوید؟ 🔸 چمران بهار ۱۳۳۹ وقتی داشت در آمریکا درس می‌خواند، وقتی رفقایش به دنبال زندگی‌شان بودند نوشت: "عالَم و مافیها مرا راضی نمی‌کند. مردم را می‌بینم که به هر سو می‌دوند، کار می‌کنند، زحمت می‌کشند، تا به نقطه‌ای برسند که به آن چشم دوخته‌اند. ولی ای خدای بزرگ از چیزهایی که دیگران به دنبال آن می‌روند بیزارم. اگرچه بیش از دیگران می‌دوم و کار می‌کنم، اگرچه استراحت شب و نشاط روز را فدای فعالیت و کار کرده و می‌کنم، ولی نتیجه آن مرا خشنود نمی‌کند. فقط به عنوان وظیفه قدم به پیش می‌گذارم و در کشمکش حیات شرکت می‌کنم." 🔹 چند درصد یا چند دهم درصد از جوان‌های ما حزب‌اللهی حاضرند پا را از حد شعار_ استوری اینستاگرام و توییت و پیکسل روی کیف و امثال اینها_ فراتر بگذارند و مثل چمران زیست کنند؟ اولین نفرش خودِ نگارنده این سطور.... توصیف این زمانه را باید سید مرتضی بکند با آن قلم فاخرش: 🔺 "نگاهي به شهر بيندازيد! عقل غربي سيطره يافته و وجود بشر را در دائره‌المعارف خويش معنا کرده است. و لذت‌پرستي توجيهي عقلايي يافته است و از ميدان‌هاي ورزش تا کلاس‌هاي دانشگاه، «رب‌النوع تمتع» است که پرستيده مي‌شود و باز در اين ميان، بسيجي حزب‌الله، تنها و غريب است و با آن چوب زيربغل و پاي مصنوعي و دست فلج و چشم پلاستيکي و موي کوتاه و محاسن و لباس ساده و فقيرانه و لبخند معصومانه، مظهري است از يک دوران سپري شده که با «خونين شهر» آغاز شد و در «والفجر 10» به پايان رسيد و بعد از «مرصاد»، از ظاهر اجتماع به باطن آن هجرت کرد و بيماردلان را در اين غلط انداخت که ديگر تمام شد!" 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃 @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان عج به مادرشون حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چه می فرمایند؟ @hedye110
الهی به امید تو @hedye110
سلام صبح تون بخیر 🌹🌹🍃 @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خالص باش! هرچیزی خالص آن خوب است، گلاب و عسل اگر خالص باشند ارزش دارند. حتی خود آب هم خالصش خوب است. آبی که بوی خربزه و طالبی و گوشت می دهد گوارا نیست. آبی گوارا است که طعم و رایحه ی آب داشته باشد. عبادت هم همین طور است، عبادتی ارزشمند است و در دستگاه الهی ارزش و بهایی دارد که خالص باشد یعنی فقط برای خدا باشد این است که قرآن کریم می فرماید:  لاَّتَعبُدُوا إلاَّ اللهَ؛  ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 💠 @hedye110
👌 نکته ی امروز 👌♥️ حیف که یادمان می رود بسیاری از چیزهایی که امروز داریم همان دعاهایی است که فکر می کردیم خدا آنها را نمی شنود...!!!👌 ♥️♥️♥️♥️ @hedye110
🌹 قصه ی امروز 🌹 ♥️ داستان اخلاقی ✍روزی حضرت عیسی (ع) از صحرایی می گذشت. در راه به عبادت گاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانی که به کارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت. وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر. مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه کار محشور مکن. در این هنگام خدای برترین به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمی کنیم، چرا که او به دلیل توبه و پشیمانی، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ. 📚محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج۱ ❤️❤️❤️❤️❤️ @hedye110
✨﷽✨ ♨بنده طلا ✍حضرت عیسی(ع) در سفري سه قرص نان به همراه خود سپرد . آن شخص يكي از آن سه قرص نان را مخفیانه خورد، در وقت بازخواست گفت: همین دوقرص بیشتر نبوده است. حضرت عیسی خاموش ماندند. حضرت با دعا كوري را شفا داد و گاو مرده اي را زنده كرد و سپس رو به همراه خود کرد و پرسید: به حق آن خدايي كه چنين معجزاتی ارائه كرد، راست بگو آن قرص نان چه شد؟ گفت خبر ندارم. حضرت عیسی دوباره خاموش ماندند. پس آن حضرت به خرابه اي رسيدند، سه خشت طلا آنجا ديدند، حضرت فرمود« از اين سه خشت يكي از آن تو و يكي از آن من و ديگري براي آنکسی كه قرص نان را خورده است. همراه گفت: من آن نان را خورده ام حضرت هر سه خشت طلا را به وي داد و از او جدا شد. از قضا چهار نفر به وي رسيدند، به طمع آن خشتهاي طلا او را كشتند و دو نفر از دزدان عازم خرید طعام شدند آنها طعامی را خریده و به زهر آغشته کردند و چون بازگشتند، آن دو دزد ديگر براي آن خشتهاي طلا برخاسته و آن دو را به قتل رسانيدند و خودشان نيز از طعام زهرآلوده خوردند و هلاك گرديدند. بار ديگر حضرت روح الله(ع) به آن مكان رسيدند از كشته شدن آن پنج كس متعجب گرديد، وحي آمد كه بر سر اين سه خشت طلا هزار و ششصد (1600) نفر كشته شده اند و اين خشتها از موضع خود نجنبيده اند، «فاعتبروا يا اولي الابصار» 📚مجموعه ورّام، ج 1، ص 179 ‌‌‌‌✅ @hedye110
🍃💙🇮🇷ایرانِ‌زیبا🇮🇷💙🍃 🍃💚امام رضا (ع) : 🍃💜 کسی که برای کفاره گناهانش چیزی ندارد؛ پس برمحمد و آل محمد بسیار صلوات بفرستد که اینکارحتما گناهان را از بین می‌برد. 📚منبع : «عیون اخبارالرضا ع، ج1، ص294 🍃💛گفتم که خدایا؛ مرا مرادی بفرست. 🍃💛طوفان زده ام ؛ راهِ نجاتی بفرست. 🍃💙فرمود که با زمزه یا مهدی؛ 🍃💙نذرِ گلِ نرگس صلواتی بفرست. @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💙🇮🇷ایرانِ‌زیبا🇮🇷💙🍃 🍃💝🎼📹 آوا و نما همراه با قوی زیبای تنها در مرداب. 🍃💜شعرِ قوی زیبا💜🍃 🍃💔شنيدم که چون قوي زيبا بميرد فريبنده زاد و فريبا بميرد 🍃💔شب مرگ تنها نشيند به موجي رود گوشه اي دور و تنها بميرد 🍃💔در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب که خود در ميان غزلها بميرد 🍃💜گروهي بر آنند کاين مرغ شيدا کجا عاشقي کرد آنجا بميرد 🍃💔شب مرگ از بيم آنجا شتابد که از مرگ غافل شود تا بميرد 🍃💜من اين نکته گيرم که باور نکردم نديدم که قويي به صحرا بميرد 🍃💔چو روزي ز آغوش دريا برآمد شبي هم در آغوش دريا بميرد 🍃🌸ازدکتر مهدی حمیدی شیرازی @hedye110
💎 پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند: 🌻 مَن أحَبَّ أن يَلقَى اللّه َ ضاحِكا مُستَبشِرا فَليَتَوَلَّ عَلِيَّ ابنَ مُوسَى الرِّضا عليه السلام ؛ 🌻 كسى كه دوست دارد خندان و با روى گشاده خداوند را ديدار كند ، بايد از محبّت و ولايت على بن موسى الرضّا عليه السلام بهره مند باشد . 📚 بحار الأنوار / ج 36 / ص 296 🎁🎁🎁🎁🎁 @hedye110
(ع) 🌸 ▫️ چه نعمتها که داشتیم و چون از دست دادیم دلتنگشان شدیم! 🎁🎁🎁🎁🎁 🌙 @hedye110
🔴آخــرالزمــــان ✍پـیامبر اڪرم (صلوات الله علیه): مردمانـشان با زبان ، تظاهر به دوستے دارند ؛ امـا در دل ،دشمن هستنـد. گـناه همه جـا را فرا میگیرد و علنی به گـناه افتخـار می ڪنند و اسلام را چون پوستینـۍ واژگونه می پوشنــد . 📗 «بحارالانوار» ج²² ، ص۴۵۳ ❣الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَـرَج❣ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 💠 @hedye110
بسم الله الرحمن الرحيم بهانه است ولی خب برای من کافی است همین که شعر مرا می بری به کنگره ها همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس اضافه می شود و می روی به خاطره ها یکی دو تا غزل خوب ، می شوی گاهی فقط بمان و نیا تا تو را اضافه کنم به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است چقدر سوژه برایم می آوری با خود حوادث یمن و جنگ شام هم بد نیست... فقط اجازه بده وضعمان همین باشد زمین خسته سر از آسمان درآورده است چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود ظهور را به علائم چه احتیاجی بود نیا که شادی ما پر فروغ تر بشود چقدر روی بَنرها شکیل و خوش اسمی!!! خودت بگو ؛ تو اگر آمدی به خانه ی ما چگونه حوصله ی شهر ، با تو سر نرود ؟!! دلت چگونه می آید بیایی و مِن بعد به جمکران تو این قوم رهگذر نرود نیا ، سه شنبه برایت نماز خواهم خواند چه فکر می کنی ای انتظار ناپایان جدایی من و تو ماجرای یک شبه نیست هزار سال پیاپی گذشت و دلخونی هنوز کوچه ی ما آنچنان محجّبه نیست گناه روسری ما به گردن باد است... برای آنکه بیایی نیاز مبرم بود که مرد و زن همه با هم کنار هم باشیم همین که نام خیابانمان ولیعصر است اجازه داد که در اختیار هم باشیم اذان رسید و به دجّال اقتدا کردیم نوشته اند که هر چیز جای خود خوب است مهم نبود که حتی به قهقرا بروم نوشته اند که از جمعه استفاده کنم کنار مهدیه گاهی به سینما بروم جهان به خنده ی (بَت مَن) علاقمندم کرد اراده کن که بیایی ولی تامل کن! که رودها همه پابست ماهیان تواند به غیر سیصدو چندین نفر که برگشتند تمام مردم دنیا سپاهیان تواند نیا که عطسه ی دنیا به صبر فرمان داد ❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃 @hedye110
✨﷽✨ 🔴عاقبت وحشتناک فکر و حسرت گناه ✍مردي در كنار درب خانه اش نشسته بود. بانوئى به حمام معروف (( منجاب)) مى رفت ، ولى راه حمام را گم كرد، و از راه رفتن خسته شده بود، به اطراف نگاه مى كرد چشمش به مردی افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد:حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت : حمام منجاب همين جاست . آن بانو به خيال اينكه حمام همانجاست ، به آن خانه وارد شد، آن مرد فورا درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى گناه كرد.زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است ، حيله اي به ذهنش رسيد و گفت : من هم كمال اشتياق با تو بودن را دارم ، ولى چون كثيف هستم و گرسنه ، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم . مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهيه كرد و برگشت ، زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مى خواند:   ... اين الطريق الى حمام منجاب؟(( چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست ))؟ مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه ((لا اله الا الله محمد رسول الله )) تلقين مى كردند او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور را در حسرت آن زن مى خواند، و با اين حال از دنيا رفت و عاقبت به شرشد 📚نفل از كتاب عالم برزخ ص 41  يا كشكول شيخ بهائى 1/232 ‌‌‌🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃 @hedye110