༻💠༺
#نسیم_حدیث☀
🦋 امیر المومنین علی علیه السلام:
روزه قلب از فکر گناه, بالاتر است از روزه شکم
📚غررالحکم، حدیث ۵۸۷۳
@heiatommolaemmeh
•┈┈••✾❀💕✿💕❀✾••┈┈•
🌙دعای روز ششم ماه مبارک رمضان :
🌺 اَللَّـهُمَّ لا تَخْذُلْني فيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ، وَلاتَضْرِبْني بِسِياطِ نَقِمَتِكَ، وَزَحْزِحْني فيهِ مِنْ مُوجِباتِ سَخَطِكَ، بِمَنِّكَ وَاَياديكَ، يا مُنْتَهي رَغْبَةِ الرّاغِبينَ.
خدايا مرا در اين ماه به خاطر نزديك شدن به نافرماني ات وامگذار، و با تازيانه هاي انتقامت عذاب مكن، و از موجبات خشمت دورم بدار، به فضل و عطاهايت،اي نهايت آرزوی مشتاقان
@heiatommolaemmeh
🌸ضمن عرض سلام و ادب خدمت شما بزرگواران...
🌕 خدا را شکر بعد از مدت ها توفیق شد تا دوباره با یک داستان #بسیار_زیبا و دنباله دار از #عالم_قیامت در خدمت شما خوبان باشیم.
🍀کتاب #سه_دقیقه_تا_قیامت داستان زندگی یک مدافع و جانباز حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته به مدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گردد .
🔴اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است...
🔰البته ایشون در ابتدا به شدت در مورد اینکه ماجراش پخش بشه مقاومت کرده اما در نهایت راضی شده که تا حدی چیزهایی رو تعریف بکنه
♦️و طبق گفته بسیاری از دوستانش بعد از عمل جراحی اخلاق و رفتار فوق العاده خوبی پیدا کرده.
🔆در ادامه بقیه ماجرا را از زبان خود این جانباز عزیز می خوانیم:
💠پسری بودم که در مسجد و پای منبر منبرها بزرگ شده بودم.
🍃در خانوادهای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم.
♻️سالهای آخر دفاع مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود.
💠 با اصرار و التماس و دعا و ناله به جبهه اعزام شدم.
من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند..
🌷اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و میدانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند
♦️ به همین خاطر در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم ...وقتی به مسجد میرفتم سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد.
💠یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم...
در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیای زشتیها و گناهان نشوم و به حضرت عزرائیل التماس میکردم که جان مرا زودتر بگیرد...!
ادامه دارد...
@heiatommolaemmeh
❤ #امام_حسن_مجتبی_ع:
🌼به مردم بگوييد براى فرج و تعجيل
ظهور امام زمان (عج) دعا كنند. اين
دعامانند نمازهاى واجب روزانه بر همه
واجب است كه انجام دهند.
📕مكيال المكارم/ج۱/ص۷۳۸
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
@heiatommolaemmeh
مهدی جان
تشنهی یک لحظه دیدار توام!
حال مرا
روزه داری لحظهی افطار میفهمد فقط...
▪️اللهم عجل لوليک الفرج
@heiatommolaemmeh
امام خامنهای؛
✅توسل به ولی الله اعظم
و #ارتباط_قلبی با آن حضرت،
جزو وظایف ماست.
#وَعَجِّلْ_فَرَجَهُمْ...
@heiatommolaemmeh
•┈┈••✾❀💕✿💕❀✾••┈┈•
🌙دعای روز هفتم ماه مبارک رمضان :
🌸اَللَّـهُمَّ اَعِنّي فيهِ عَلي صِيامِهِ وَقِيامِهِ وَجَنِّبْني فيهِ مِنْ هَفَواتِهِ وَ اثامِهِ، وَارْزُقْني فيهِ ذِكْرَكَ بِدَوامِهِ، بِتَوْفيقِكَ يا هادِيَ الْمُضِلّينَ.
خدايا مرا در اين ماه بر روزه و شب زنده داري اش ياري ده،و از لغزشها و گناهانش دورم بدار، و ذكرت را همواره روزي ام كن،به توفيقت اي راهنماي گمراهان.
@heiatommolaemmeh
مقام عظمای ولایت و رهبری :
کارمعلم هدایت ، رهبری و پیامبری است .
12 اردیبهشت سالروز شهادت پاره تن حضرت امام خمینی ره، استاد شهید مرتضی مطهری ، وروز معلم ، بر تمامی حافظان سنگرتعلیم و تربیت مبارک باد .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@heiatommolaemmeh
✏🌱صادقِ آلِ محمّد (ع):
❣ هر كس براى #خدا دانش بياموزد و به آن عمل كند و به ديگران #آموزش دهد، از او در ملكوت آسمانها، به بزرگى ياد میشود.
و میگويند:
براى خدا آموخت و براى خدا عمل كرد و براى خدا آموزش داد. 💖
📙كافى، ج ۱، ص ۳۵🍃
#روز_معلم_مبارک ❣🍃🌹
@heiatommolaemmeh
#یاصاحب_الزمان_عج💚
جمعه زیباست اگر کینه زدل پاک شود
مرغ دل همســــفر طائر افـــلاک شود
جمعه زیباست اگر پنجره ها وا گردد
چشم ها منتظر یوسف زهرا گــــردد
جمعه زیباست اگر دوست کنارم باشد
جان ناقابل من هــدیه بـــه یارم باشد
جمعه زیباست اگر باب گنه بسته شود
عالم از بند شیاطین زمان رسته شود
جمعه زیباست اگر عشق فراهم گردد
آخرین حجت حق هادی راهم گردد
@heiatommolaemmeh
✍سردار قاسم سلیمانی :
مهم ترین جاذبهای که این جوان ها را به سمت خود میکشاند، جاذبهی شهادت است. جاذبهی شهادت یعنی حیات ابدی. یعنی همین که امام فرمودند: ما از درک مقام شهدا عاجزیم همین بس که آنها عند ربهم یرزقون اند، که پای همه میلنگد در تفسیر و تحلیل و فهم این آیه. اشتیاق به شهادت جاذبهی کوچکی نیست. این تیزهوشی میخواهد، این یک عامل بزرگ و جذاب است مثل یک مدار مغناطیسی عظیم است. انسان های مستعد را به سمت خود میکشد این کاری به فرمان حکومتی ندارد. راه را هم ببندند، راه پیدا میکنند
@heiatommolaemmeh
کانال اطلاع رسانی هیئت ام الائمه (سلام الله علیها)رشت
🌸ضمن عرض سلام و ادب خدمت شما بزرگواران... 🌕 خدا را شکر بعد از مدت ها توفیق شد تا دوباره با یک داستا
🔴سه دقیقه در قیامت!(قسمت دوم)
💥قبل از اینکه بریم سراغ قسمت دوم دوتا نکته رو عرض کنم:
🍀اول اینکه حتما حتما داستان رو بخونید و از دست ندید.
واقعا رزق معنویتونه و فوق العاده تاثیر گذار و زیباست.
🍀 نکته دوم اینکه پیام های خیلی زیادی که به ما داده شده در مورد اینکه آیا نویسنده کتاب راضی هست که این داستان پخش بشه:
باید بگم که من مدت ها توی فکر نوشتن این کتاب بودم برای گذاشتن داخل کانال
💠اما تا مطمئن نشدم و از انتشارات خود این کتاب اجازه نگرفتم این کتابو قسمت قسمت ننوشتم، پس خیالتون راحت باشه.
🔴اما ادامه قسمت دوم:
🔰البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کارخوبی می کنم که برای مردنم دعا میکنم.
♦️ نمیدانستم که اهل بیت ما هیچ گاه چنین ادعایی نکرده اند. آنها دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه می دانستند.
خسته بودم و سریع خوابم برد..
💠نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم.
🔆بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده.. از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم و با ادب سلام کردم.
✨ایشان فرمود: با من چه کار داری؟چرا انقدر طلب مرگ می کنی !هنوز نوبت شما نرسیده.
فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است ترسیده بودم.
♦️ اما با خودم گفتم:
اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است،پس چرا مردم از او میترسند؟
🍀می خواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم من را ببرند. التماسهای من بی فایده بود.
✔️با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جای و گویی محکم به زمین خوردم..
🍂 در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم،راس ساعت ۱۲ ظهر بود! هوا هم روشن بود، موقع زمین خوردن نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفت..
🔵در همان لحظات از خواب پریدم؛ نیمه شب بود.می خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد میکرد!
🔺روز بعد روز بعد دنبال کار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوسها بودند که متوجه شدم رفقای من حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفتند.
☑️ سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم.
🔶 در مسیر برگشت در یک چهارراه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد ...
🔷از سمت چپ با من برخورد کرد!
آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و روی زمین افتادم.
🔴 راننده پیاده شد و می لرزید
🌾 با خودم گفتم:پس جناب عزرائیل بالاخره به سراغم آمد!
🔵به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ساعت دقیقا ۱۲ ظهر بود و نیمه چپ بدنم خیلی درد میکرد...!
ادامه دارد...
@heiatommolaemmeh
❤ #امام_حسن_مجتبی_ع:
🌼به مردم بگوييد براى فرج و تعجيل
ظهور امام زمان (عج) دعا كنند. اين
دعامانند نمازهاى واجب روزانه بر همه
واجب است كه انجام دهند.
📕مكيال المكارم/ج۱/ص۷۳۸
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
@heiatommolaemmeh
▪️انتظار فرج
حضرت رضا علیه السلام میفرمایند:
صبر و #انتظار_فرج چقدر خوب است!
آیا نشنیدید که خدا در قرآن میفرماید: شما در انتظار باشید من هم در انتظار خواهم بود! پس بردبار باشید زیرا فرج، بعد از نومیدی خواهد رسید.
کسانی که پیش از شما بودند از شما بردبارتر بودند.
📚کمال الدین جلد ۲ صفحه ۳۵۷
🍃اللهم عجل لولیک الفرج🍃
@heiatommolaemmeh
26.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰تفسیر آیات قرآن کریم در بیانات حضرت آیتالله خامنهای
📹 تقوا محصول ماه رمضان
💠 آیه١٨٣ سوره مبارکه بقره
@heiatommolaemmeh
༻💠༺
#نسیم_حدیث☀
❣پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
مبادا ماه رمضان نزد شما، مانند ماه های دیگر باشد. چرا که آن نزد خداوند، نسبت به ماه های دیگر، حرمت و برتری دارد.
📚فضائل الاشهر الثلاثه، ص ۹۵
@heiatommolaemmeh
•┈┈••✾❀💕✿💕❀✾••┈┈•
🌙دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان :
🌸 اَللَّـهُمَّ ارْزُقْني فيهِ رَحْمَةَالاَْيْتامِ، وَاِطْعامَ اْلطَّعامِ، وَاِفْشآءَ السَّلامِ، وَصُحْبَةَ الْكِرامِ، بِطَوْلِكَ يا مَلْجَاَ الاْمِلينَ.
خدایا در این ماه مهرورزی به ایتام، خوراندن طعام، و آشکار کردن سلام، و همنشینی با اهل کرامت را نصیبم فرما، به عطایت ای پناهگاه آرزومندان.
@heiatommolaemmeh
•┈•••✾•🍃🌸🍃•✾•••┈•
✨«راه رسیدن به امام زمان (عج)»
🔹ای مردم شما را قسم می دهم
به آن چیزی که ایمان دارید...
نایب بر حق امام زمان (عجل الله)
حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی)
را همانند امام علی( علیه السلام )
خانه نشین نکنید.
☘چرا که در این دنیا تنها چیزی
که مرا آرام می نمود. نگاه زیبا
قشنگ و پر درد این آقا بود.
💖 برای رسیدن به امام زمان (عج)
باید اول با مقام معظم رهبری پیمان
بست و به او ارادت قلبی داشت.
#شهید_مدافع_حرم_حسن_غفاری🌷
@heiatommolaemmeh
کانال اطلاع رسانی هیئت ام الائمه (سلام الله علیها)رشت
🔴سه دقیقه در قیامت!(قسمت دوم) 💥قبل از اینکه بریم سراغ قسمت دوم دوتا نکته رو عرض کنم: 🍀اول اینکه ح
🔴سه دقیقه در قیامت(قسمت سوم)
✅ یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است!
♻️فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم.
🔆اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد.
💠در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم.
♻️اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است.
سالها گذشت.
🔆باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم.
🔷مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم.
💥یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید.
♦️حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا...
🔰آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده...
🛡در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد.
حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت.
💥تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است!
درست بود!
چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم.
🍃همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست.
✔️تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده.
🔷و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است...
پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد میدانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد.
🔺با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم.
🔘حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم.
تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم.
⛔️عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد..
پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد....
🔅احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند.
چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد.
💫احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود.
❄️با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.
🌕برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم.
از لحظه های کودکی تا لحظهای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت...
✨چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را میدیدم.
💥در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود.
☘او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم.
با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟!
🍁سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند..
🌾عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود.
پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود.
🌿از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم.
🌱نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را...
حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل!
🌺با لبخندی به من گفت:برویم.
با تعجب گفتم کجا؟
دوباره نگاهی به اطراف انداختم.
دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت:
مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد.
🔰خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم!
🔰می فهمیدم که در فکرش چه میگذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم میفهمیدم.
⚠️از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد.
💥برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت:
خدا کند که برادرم برگردد..
دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است.
اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم...
یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند!!
⚡️ کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد.
جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد
قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم.
🌺این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه..
🍃ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت:دیگر برویم..
ادامه دارد..
@heiatommolaemmeh
❤ #امام_حسن_مجتبی_ع:
🌼به مردم بگوييد براى فرج و تعجيل
ظهور امام زمان (عج) دعا كنند. اين
دعامانند نمازهاى واجب روزانه بر همه
واجب است كه انجام دهند.
📕مكيال المكارم/ج۱/ص۷۳۸
🌟 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج
@heiatommolaemmeh
🕊🌹🕊
خدا کند که کمی از رُخَش به ما برسد..
برای قلبِ مریضم کمی دَوا برسد...
خدا کند که در این روزگار وانفسا
خبر زِ مهدیِ روحي لَهُ الفِداٰ برسد.
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@heiatommolaemmeh
|رهـــــبـ😍ـــــر|
نذر «سَـیِّد علی» و هرچه فدایی صـلوات
تا ڪہ امسال شویم کرب و بلایی صلوات
بهر آنکه شود اسبـاب ظهورش برپا
و به پایان برسد درد جدایی صـلوات
@heiatommolaemmeh
•┈┈••✾❀💕✿💕❀✾••┈┈•
🌙دعای روز نهم ماه مبارک رمضان :
🌸 اَللَّـهُمَّ اجْعَلْ لي فيهِ نَصيباً مِنْ رَحْمَتِكَ الْواسِعَةِ، وَاهْدِني فيهِ لِبَراهينِكَ السّاطِعَةِ، وَخُذْ بِناصِيَتي اِلي مَرْضاتِكَ الْجامِعَةِ، بِمَحَبَّتِكَ يا اَمَلَ الْمُشْتاقينَ.
خدايا براي من بهره اي از رحمت گسترده ات قرار ده، و به جانب دلايل درخشانت راهنمايي كن، و به سوي خشنودي فراگيرت متوجه كن، به مهرت اي آرزوي مشتاقان.
@heiatommolaemmeh
༻💠༺
#نسیم_حدیث☀
💕 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله:
🍐هرگاه میوه خریدی به همسایه ات هدیه کن، وگرنه پنهانی وارد خانه کن؛ مبادا فرزندت با آن میوه بیرون بیاید و موجب ناراحتی فرزند همسایه شود!
📚 بحار، ۸۳،ص۹۴
@heiatommolaemmeh
🌷تهران که میآمد وعده میکرد #مسجد_ارگ در مراسم های حاج منصور ارضی.
تازه موتور خریده بودم. بعد از #افطار گفتم میآیم دنبالت باهم برویم.
🌷از میدان شهدا که رد شدیم یک ماشین پیکان سفید #خلاف آمد و پیچید جلوی ما. بدجور خوردیم بهش. پرت شدم. از بالای سرم رد شد خیلی متبحرانه خودش را جمع کرد. استخوان ترقوهام شکست.😞
🌷محمدحسین زخم های سطحی برداشت. میخواستم زنگ بزنم به پلیس، نگذاشت. میگفت #طوری_نیست...
گفتم: بابا من داغون شدم، چیزی از موتورم نمونده
گفت: این بنده خدا گناه داره، گرفتاره
🌷بالاخره به راننده ماشین گفت برو! من رو برد بیمارستان امام حسین (ع). دکتر آورد بالای سرم. اذان گفتند؛ بدون #سحری نیت #روزه کرد؛ هرچه اصرار کردم نرفت خانه
🌷بچه اولش که به دنیا آمد از همان بدو تولد مشکل تنفسی داشت.
هرچی زنگ میزدم جواب نمیداد.
بعد از چند روز پیام داد: دارم پسرم را دفن میکنم
🌷از یزد که آمد نمیخواستم راجع به آن قضیه صحبت کنم.
معلوم بود در دلش غصه دارد. با خانمش میآمد مسجد ارگ
🌷یکدفعه گفت: اگر این مناجات حاج منصور نبود نمیدانم میتوانستم این درد را تحمل کنم یا نه😞... اینجا که میام آرام میشوم.
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#ذاکر_اهل_بیت
@heiatommolaemmeh