eitaa logo
بـهـتـࢪیـن زیـنـت《حـجـاب》
983 دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.2هزار ویدیو
177 فایل
شروط👈 @Sharayetcanal بیسیم چیمون👇 https://harfeto.timefriend.net/16622644184270 بیسیم چی📞 🌸خواهَࢪاا_خواهَࢪاا🌸 +مࢪڪز بگوشیم👂🏻 -حجاب!..🌱 حجابتونومُحڪَم‌بگیرید حتۍ،توۍفضاۍمجازۍ📱 اینجابچِه‌هابخاطِࢪِحفظِ‌چادُࢪِ ناموس‌شیعِه.. مۍزَنَن‌به‌خطِ دشمݩ
مشاهده در ایتا
دانلود
بهش گفتن آقا ابراهیم چرا رو ول نمیکنی بیای دیدار امام خمینی؟! گفت: ما امام رو برای اطاعت می خواهیم نه برای تماشا .. • شهید_ابراهیم_هادی🕊•
«🖤🥀» تابوت می خواهی؟ ازمن نکردی خواهشی ⁹سال زهراجان حالا که چیزی خواستی تابوت میخواهی؟! 🖤¦↫
اولین شهیدی که وارد بهشت میشود یک زن است حضرت فاطمه زهرا(س) خواهرم زندگی کن... :)!
||🌱🚶🏻‍♂`` انسان باید دائم الذکر باشد! کسی که دائم الذکر است، همواره خود را در محضر خدا می بیند و پیوسته با خدا سخن می گوید. پیغمبر‌اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم با همین شب زنده داری و سحرخیزی و انس با شب، معارف الهی را می گرفتند... بلی، در آن لحظه های خاص و آن رحمت الهی در سحر! سحر! سحر!
⊰{🔦🖤}⊱ از‌ آیت الله بھجت پࢪسیدند↓ بࢪاۍ زیاد ‌شدن محبت نسبت بہ (؏ـج) چہ ڪنیم؟!‌ ایشون فࢪمودند : گناه نڪنید‌ و‌ اول وقت بخوانید
🎞 |هم‌دانشگاهۍ‌شهید| دخترے میگفت: من همکلاسی بابک بودم. خیلیییی تو نخش بودیم هممون... اما انقد باوقار بودکه همه دخترا میگفتند: " این نوری انقد سروسنگینه حتما خودش دوس دختر داره و عاشقشه !" 😏 بعد من گفتم:میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن بشه... رفتم رو دررو پرسیدم گفتم : " بابڪ نوری شمایی دیگ ؟! " بابڪ گفت : "بفرمایید ." گفتم:" چراانقد خودتو میگیری ؟؟چرا محل نمیدی به دخترا؟؟!! " بابڪ یہ نگاه پر از تعجب و شرمگین بهم کرد و سریع رفت و وانستاد اصلا! بعدها ک شهیدشد ، همون دخترا و من فهمیدیم بابڪ عاشق ڪی بوده که بہ دخترا و من محل نمیداد... 🥺💔| ♥️
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🍃همیشه ‌نمازش‌ اول‌ وقت‌ بود. در جبهه چفیه‌ را‌ پـهن‌ می کرد‌ و‌ مشغول‌ نماز‌ می شد. ✨استعداد‌ و‌ ضریب‌ هوشی‌ بالای‌ بابک باعث‌ متمایز شدنش‌ نسبت‌ به‌ سایر نیروها‌ در‌ دوره‌ آموزشی شده‌ بود‌ و‌ در انتهای دوره‌ آموزشی به‌ عنوان‌ سرگروه‌ تیم‌ اول تخصص‌ خودشان‌ انتخاب‌شد. 🔷 بابک‌ از‌ نیروهای‌ فعال‌ بسیج‌ بود. در‌ دوران‌ سربازی‌ بارها‌ در خواست‌ اعزام‌ به داده‌ بود‌ اما‌ چون‌ امکان‌ اعزام سرباز‌ وجود‌ نداشت‌ درخواستش‌ رد شده‌بود. می گفتند راهی آلمان است اما سر از سوریه درآورد.
🔸ظرف های شام معمولاً دو تا بشقاب و یک لیوان بود و یک قابلمه. وقتی می رفتم آنها را بشورم، می دیدم همونجا در آشپزخانه وایساده، به من می گفت: «انتخاب کن، یا بشور یا آب بکش». بهش گفتم: مهدی مگر چقدر ظرفه؟ در جواب گفت: هر چی هم که هست با هم می شوریم. 🔹یک روز خانواده مهدی منزل ما مهمون بودند. با پدر، مادر، خواهر و برادر مهدی همه با هم سر سفره نشسته بودیم. من بلند شدم و رفتم از آشپزخونه چیزی بیارم. وقتی اومدم، دیدم همه نصف غذاشون رو خوردند، ولی مهدی دست به غذاش نزده تا من برگردم. 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁰⁰:⁰⁰ آرزو کن... <اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفࢪج>