Tahdir joze21.mp3
4.04M
📢بشنوید| تندخوانی (تحدیر) جزء 21 قرآن کریم با صدای استاد معتز آقایی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
https://eitaa.com/oshaghalhosein_313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وداعاً يا حبيبي يا علی(ع)...
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
••🌙🌿••
دعایروزبیستویکمماهمبارکرمضان📖
.#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
📑مطالعه سه دانشمند دانشگاه ایالتی آریزونا آمریکا که در نشریه Society & Work Social، منتشر شد، نشان داد:👇
🧕🏻حجاب نه تنها عامل #افسردگی برای زنان نیست بلکه یک عامل حفاظت کننده در برابر این بیماری میباشد. 🤗
🔰نتایج بیشتر در:
#کتاب_علوم_نوین_در_اسلام🌡🔬
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
میروی با فرقِ خونین پیش بازویِ کبود،
شهرِ بیزهرا که مولا قابل ماندن نبود!
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
❇️ احادیث امام علی (ع)
درباره #حجاب و #عفاف :
🌱زکات زیبایی پاکدامنی است. (میزان الحکمه، ج ۴، ص ۲۲۶)
🌱پوشیده و محفوظ داشتن زن مایه آسایش بیشتر و دوام زیبایى اوست . (غرر الحکم۵۸۲۰)
🌱زن (باید) مو و سینه و دور گردن و زیر گلوی خود را بپوشاند.(مجمعالبیان، ج ۷)
🌱پیوسته امت مسلمان به راه خیر قدم مینهند، تا زمانی که از فرهنگ و آداب و رسوم (مانند پوشیدن لباس و غذا خوردن و … ) از کافران تقلید نکنند؛ و اگر در آداب از بیگانگان پیروی کردند، خداوند قادر، آنان را ذلیل میگرداند. (بحارالانوار جلد ۷۹ ( ۷۶ ) صفحه ۳۰۳ باب التجمل و اظهار النعمه)
و گل سرسبد این احادیث💐👇
🍀پاداش رزمنده شهید در راه خداوند، بالاتر از پاداش انسان پاکدامنی نیست که توان انجام گناه را دارد ولی خود را آلوده نمیسازد. انسان پاکدامن، نزدیک است که فرشتهای از فرشتگان الهی گردد.
(نهجالبلاغه، حکمت ۴۷۴)
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
#دو_خط_روضه💔
داغ مادر، داغ بابا، کربلا هم پیش رو...
روزهای سخت زینب بعد از این آغاز شد
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان🥀
یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها:
#عاشـــــــقانہ_اےبراےٺـــــو
قســـــــمٺ #ده
معنای تعهد
گل 🌹خریدن تقریبا کار هر روزش بود ... گاهی شکلات هم کنارش می گرفت ... بدون بهانه و مناسبت، هر چند کوچیک، برام چیزی می خرید ...
زیاد دور و ورم نمیومد ...
اما کم کم چشم هام توی محوطه دانشگاه دنبالش می دوید ... .
رفتارها و توجه کردن هاش به من، توجه همه رو به ما جلب کرده بود ...
من تنها کسی بودم که بهم نگاه می کرد ...
پسری که به خنثی بودن مشهور شده بود حالا همه به شوخی رومئو صداش می کردن ... .
اون روز کلاس نداشتیم ...
بچه ها پیشنهاد دادن بریم استخر، سالن زیبایی و ... .
همه رفتن توی رختکن اما پاهای من خشک شده بود ..
#برای_اولین_بار حس می کردم در برابر یه نفر تعهد دارم ...
کیفم رو برداشتم و اومدم بیرون ... هر چقدر هم بچه ها صدام کردن، انگار کر شده بودم ... .
چند ساعت توی خیابون ها بی هدف پرسه زدم ...
رفتم برای خودم چند دست بلوز و شلوار نو خریدم ... عین همیشه، فقط مارکدار ...
یکیش رو همون جا پوشیدم و رفتم دانشگاه ... .
همون جای همیشگی نشسته بود ... تنها ...
بی هوا رفتم سمتش و بلند گفتم:
_هنوز که نهار نخوردی؟ ...
...
امتحانات تموم شده بود ...
قرار بود بعد از تموم شدن امتحاناتم برگردم ...
حلقه توی جعبه جلوی چشمم بود ... .
دو ماه پیش قصد داشتم توی چنین روزی رهاش کنم و زیر قولم بزنم ...
اما الان، داشتم به امیرحسین فکر می کردم ...
اصلا شبیه معیارهای من نبود ... .
وسایلم رو جمع کردم ...
بی خبر رفتم در خونه اش و زنگ زدم ... در رو که باز کرد حسابی جا خورد ...
بدون سلام و معطلی، چمدونم رو هل دادم تو و گفتم:
_من میگم ماه عسل کجا میریم ... .
آغاز زندگی ما، با آغاز حسادت ها همراه شد ...
اونهایی که حسرت رومئوی من رو داشتند ... و اونهایی که واقعا چشم شون دنبالش افتاده بود ... .
مسخره کردن ها ... تیکه انداختن ها ... کم کم بین من و دوست هام فاصله می افتاد ...
هر چقدر به امیرحسین نزدیک تر می شدم فاصله ام از بقیه بیشتر می شد ... .
به قلم
شــہـــید مدافـــع حرمـ طاهـــا ایمانـــے
#کانال_حجاب_و_عفاف🧕
𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313
═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄