eitaa logo
حجاب و عفاف
42.3هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
5.9هزار ویدیو
24 فایل
ادمین های کانال خواهران @sadate_emam_hasaniam @yazahra_67 @shahid_40 و همچنین تبادل وتبلیغ👇 @yazahra_67 وتبادل حمایتی نداریم 💐حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧🌼" + چه کار کنیم حجاب در جامعه گسترش پیدا کنه؟ 🎙حاج آقا پناهیان 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴خبرنگار به امام می‌گوید آیا زنان شما حق رأی و شغل خواهند داشت ؟ 🔹به نظر می‌رسد بعد از ۴۵ سال هنوز خبرنگاران همین سوال را می‌پرسند و هنوز غرب تلاش می‌کند ثابت کند زن در اسلام مظلوم و محدود است. ✍عالیه سادات 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
‍ ‍ ‌ ✹﷽✹ ═══════ ೋღ🕊ღೋ══════ من که حسابی جا خورده بودم سرم رو به سمت صدا برگردوندم ودر کمال ناباوری،همون طلبه ی جوون رو مقابلم دیدم.زبونم بند اومده بود.روسریمو جلو کشیدم و من من کنان دنبال کلمه ی مناسبی میگشتم.طلبه اما نگاهش به موزاییک های حیاط بود.با همون حالت گفت:---دیدم انگارمنقلب شدید.گفتم جسارت کنم بگم تشریف ببرید داخل.امشب مراسم دعای کمیل هم برگزار میشه. نفس عمیقی کشیدم تا بغضم نترکه.اما بی فایده بود اشکهام یکی از پی دیگری به روی صورتم میریخت ...چون نفسم عطر گل محمدی گرفت. بریده بریده گفتم: من ...واقعا..ممنونم ولی فکر نکنم لیاقت داشته باشم.در ضمن چادرم ندارم.دلم میخواست روم میشد اینم بهش میگفتم که اگه آقام باشه ومنو ببره صف اول کنار خودش بنشونه واین عطر گل محمدی پرخاطره هم اونجا باشه حتما میام ولی اونجا بین اون خانمها و نگاههای آزار دهنده وملامتگرشون راحت نیستم. اونها با رفتارشان منو از مسجدی که عاشقش بودم دور کردند و سهم اونها در زندگی من به اندازه ی سهم مهری دربدبختیمه!!!! مرد نسبتا میانسالی بسمت طلبه ی جوان اومد و نفس زنان پرسید: -حاج آقا کجا بودید؟! خیره ان شالله..چرادیر کردید؟ که وقتی متوجه منو ظاهرم شد نگاه عاقل اندر صفیحی کرد و زیر لب گفت: -استغفرالله. طلبه به اون مرد که بعدها فهمیدم آقای عبادی از هییت امنای مسجد بود کوتاه گفت:یک گرفتاری کوچک..چند لحظه منو ببخشید وبعد خطاب به من گفت: -نگران نباشید خواهرم.اونجا چادر هم هست.وبعد با اصرار در حالیکه با دستش منو به مسیری هدایت میکرد گفت:تشریف بیارید..اتفاقا بیشتر بچه های مسجد مثل خودتون جوان هستند ومومن.وبعد با انگشترش به در شیشه ای قسمت خواهران چند ضربه ای زد و صدازد: خانوم بخشی؟ ! چند دقیقه ی بعد خانوم بخشی که یک دختر جوان ومحجبه بود بیرون اومد و با احترام وسر به زیر سلام کرد وبا تعجب به من چشم دوخت.نمیدونستم داره چه اتفاقی می افته.در مسیری قرار گرفته بودم که هیچ چیز در سیطره ی من نبود.منی که تا همین چندساعت پیش به نوع پوششم افتخار میکردم ونگاههای خریدارانه مردم در مترو و خیابان بهم احساس غرور میداد حالا اینقدر احساس شرم و حقارت میکردم که دلم میخواست، زمین منو در خودش ببلعد. طلبه به خانوم بخشی گفت: -خانوم بخشی این خواهرخوب ومومنمون رو یک جای خوب بنشونیدشون .ویک چادر تمیز بهشون بدید.ایشون امشب میهمان مسجد ما هستند.رسم مهمان نوازی رو خوب بجا بیارید. از احترام و ادب فوق العاده ش دهانم وامانده بود..او بدون در نظر گرفتن شرایط ظاهری من با زیباترین کلمات من گنهکار رو یک فرد مهم معرفی کرد.!!! خانوم بخشی لبخند زیبایی سراسر صورتش رو گرفت و درحالیکه دستش رو به روی شانه هایم میگذاشت و به سمت داخل با احترام هل میداد خطاب به طلبه گفت: -حتما حتما حاج اقا ایشون رو چشم ما جا دارند.التماس دعا. طلبه سری به حالت رضایت تکون داد و خطاب به من گنهکار روسیاه گفت:خواهرم خیلی التماس دعا.ان شالله هم شما به حاجت قلبیتون برسید هم برای ما دعا میکنید. اشکم جاری شد از اینهمه محبت واخلاص. ! سرم رو پایین انداختم و آروم گفتم. محتاجیم به دعا.خدا خیرتون بده.. ... ═══════ ೋღ 🕊ღೋ══════ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313               ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
‍ ‍ ‌ ✹﷽✹ ═══════ ೋღ🕊ღೋ══════ طلبه با عجله به سمت درب آقایان رفت و من بهمراه خانوم بخشی که بعدها فاطمه صداش میکردم پس از سالها داخل مسجد شدم.فاطمه چادر نماز خودش رو به روی سرم انداخت و در حالیکه موهامو به زیر روسریم هل میداد با لبخند دوست داشتنی گفت:چادر خودمو سرت انداختم چون حاج آقا گفتن چادر تمیز سرت کنم.نه که چادرهای مسجد کثیف باشنا نه!! ولی چادر خودم رو امروز از طناب برداشتم ومعطرش کردم.بعد چشمهای زیباشو ریز کرد و با لحن طنزالودی گفت:موهاتو کجا رنگ کردی کلک؟! خیلی رنگش قشنگه! در همون برخورد اول شیفته ی اخلاق و برخورد فاطمه شدم. او با من طوری رفتار میکرد که انگار نه انگار من با اون فرق دارم. و این دیدار اول ماست.وبجای اینکه بهم بگه موهات رو بپوشون از رنگ زیبای موهام تعریف کرد که خود این جمله شرمنده ترم کرد و سرم رو پایین انداختم. اوطبق گفته ی طلبه ی جوان منو بسمت بالای مسجد هدایتم کرد وبه چند خانومی که اونجا نشسته بودند ومعلوم بود همشون فاطمه رو بخوبی می‌شناسند ودوستش دارند با لحن بامزه ای گفت : - خواهرها کمی مهربونتر بشینید جا باز کنید مهمون خارجی داریم.از عبارت بانمکش خنده ام گرفت و حس خوبی داشتم. خانم ها با نگاه موشکافانه و سوال برانگیز به ظاهر من برام جا باز کردند و با سلام و خوش امدگویی منو دعوت به نشستن کردند.از بازی روزگار خنده ام گرفت.روزی منو خانمی از جایگاهم بلند کرد و به سمت عقب مسجد تبعیدم کرد و امروز یک خانوم دیگه با احترام منو در همون جا نشوند!!وقتی دعای کمیل وفرازهای زیباش خونده میشد باورم نمیشد که من امشب در چنین جایی باشم و مثل مادر مرده ها ضجه بزنم!!!!!!! میون هق هق تلخم فقط از خدا میپرسیدم که چرا اینجا هستم؟ ! چرا بجای ریختن آبروم اینطوری عزتم داد؟! من که امروز اینهمه کار بد کردم چرا باید اینجا میبودم وکمیل گوش میدادم؟یک عالمه چرای بی جواب تو ذهنم بود و به ازای تک تکش زار میزدم.اینقدر حال خوبی داشتم که فکر میکردم وقتی پامو از در مسجد بیرون بزارم میشم یک آدم جدید! اینقدر حال خوبی داشتم که دلم میخواست بلندشم و نماز بخونم! ولی میون اینهمه حال واحوال منفعل یک حال خاص و عجیب دیگری درگیرم کرده بود..یک عطر آشنا و یک صدای ملکوتی!!ونگاهی محجوب و زیبا که زیر امواجش میسوختم.با اینکه فقط چند جمله از او شنیده بودم ولی خوب صدای زیباشو از پشت میکروفون که چندفرازآخر رو با صوتی زیبا و حزین میخوند شناختم.وبا هر فرازی که میخوند انگار تکه ای از قلبم کنده میشد..اینقدر مجذوب صداش شده بودم که در فرازهای آخر،  دیگه گریه نمی‌کردم و مدام صحنه ی ملاقاتمون رو از حیاط مسجد تالحظه ی التماس دعا گفتنش مقابل ورودی درب بانوان مجسم میکردم. ... ═══════ ೋღ 🕊ღೋ══════ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313               ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
حــامل عــلم نـبی را صــلوات چهـارمین پور ولی را صــلوات پنجمین نــور امــامت باقــــر هـفتمین مـهر جـلی را صـلوات 🥀اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ 🥀 وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُم ▪شهادت امام محمد باقر ▪علیه السلام تسلیت باد ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرزمان (عج) رازمزمه‌کند همزمان‌ (عج)‌ دست‌های‌‌‌‌‌مبارکشان‌‌‌‌‌رابه سوی‌آسمان‌بلندمیکنندو‌برای‌آن‌جوان‌ میفرمایند؛ چه‌خوش‌سعادت کسانی‌که‌حداقل‌روزی یک‌بار را زمزمه می‌کنند؛)♥️🌱! "بخونیم‌‌‌‌‌باهم " 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋ تا‌ کی دل‌‌ من‌ چشم‌ به‌ در‌ داشته‌ باشد ای کاش کسی از‌‌ تو‌ خبر داشته‌ باشد آن‌ باد‌ که آغشته‌ به‌ بوی‌ نفس‌ توست از‌ کوچه‌ ی‌ ما‌ کاش گذر‌ داشته‌ باشد 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔎 حجاب و شادے : 📑 مطالعه سه دانشمند دانشگاه ایالتی آریزونا آمریکا که در نشریه Society & Work Social، منتشر شد، نشان داد:👇 نه تنها عامل افسردگے براے زنان نیست بلڪه یک عامل حفاظت ڪننده در برابر این بیمارے مےباشد. 🤗 📝 نتایج بیشتر در کتاب علوم نوین در اسلام فصل بررسی حجاب از دید علوم پزشکی و بیولوژی 🌡🔬 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
26.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قسمت اول سخنران:حجةالاسلام حامد کاشانی موضوع: مقام زن در دیدگاه اهل بیت علیهم السلام 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄