eitaa logo
عفاف وحجاب
506 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
186 فایل
ارایه مطالب ناب در زمینه عفاف و حجاب و قران ادرس سایت : http://zahraiyan.ir/ ویدیو های جذاب را در کانال ما در اپارات دنبال کنید https://www.aparat.com/zahraiyan لینک کانال دوم : @kanonemahdavi ارتباط ادمین ها: تبلیغات و تبادل: @zahrayan313 @YaZahra14213
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سلمان ری
🔴تو برای خدا باش خدا و همه ملائکه اش برای تو خواهند بود! 🤲 محرم_و_نامحرم @salmanerey🇮🇷 ✍آیت الله شیخ محمدتقی بهلول می فرمودند: ما با کاروان و کجاوه به«گناباد» می‌رفتیم.وقت نماز شد. 🌹مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار می‌خواهم «اول وقت» نماز بخوانم. 🧙کاروان دار گفت: بی‌بی! دوساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا بخوانیم. 🌹مادرم گفت:نه! می‌خواهم «اول وقت» نماز بخوانم. 🧙کاروان‌دار گفت:«نه مادر.الان نگه نمی‌دارم.» 🌹مادرم گفت: «نگه‌دار.» 🧙کاروان دار گفت: «اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم.» 🌹مادرم گفت: «بگذار و برو.» 👤من و مادرم پیاده شدیم.کاروان حرکت کرد. وقتی کاروان دور شد به دل من نشست که چه خواهد شد؟ 👤من هستم ومادرم. دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرا می‌رسد وممکن است حیوانات حمله کنند. 🌹ولی مادرم با خیال راحت با کوزه‌ی آبی که داشت، گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و را خواند. 😱لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. 🎠دیدم یک دُرشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: «بی‌بی! کجا می‌روی؟» 🌹مادرم گفت:«گناباد.» او گفت: «ما هم به گناباد می‌رویم.بیا سوار شو.» یک نفس راحتی کشیدم وگفتم: خدایا! شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. 🎠به سورچی گفت: «من پهلوی مرد ❌ نمی نشینم.» 🎠 سورچی گفت:«خانم! فرماندار گناباد است.» ⚠️ بیا بالا. ماندن شما اینجا دارد. کسی نیست شما را ببرد. 🌹 مادرم گفت: «من پهلوی مرد ❌ نمی‌نشینم!» 💚در دلم می‌گفتم: مادر! بلند شو برویم. برایمان درشکه فرستاده است... 🌹 ولی مادرم راحت رو به نشسته بود و تسبیح می‌گفت! 🎩آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت: مادر! بیا بالا. اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. دربین راه از کاروان گرفتیم و به گناباد رسیدیم... 🕋 اگر انسان «بنده‌ٔخدا» شد؛ و در همه حال خدا را در نظر گرفت، ☂ مى‌شود! و خداوند تمام امور اورا و مى‌كند. 🌼«أَلَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ» زمر/۳۶ «آیا خداوند برای بنده اش نیست؟» whatsapp.com/KvAm4RnDDRgFsAbSLIkHgw
هدایت شده از سلمان ری
🌺 حجاب وعفاف در کلام شاعران ✍شاعران متعهد ایرانی از گذشته های دور تاکنون از به عنوان ابزاری برای یا ترویج عفاف و بهره برده اند. خصوصا از دوره پهلوی بعلت هجمه به در این دوره پرداختن به موضوع حجاب بیشتر مورد توجه «شاعران فارسی زبان» قرارگرفت. آنان در اشعارشان ابعاد حجاب را یادآوری کرده اند تا از طریق انسانی، مخاطب را به این موضوع مهم درگیر کنند. @salmanerey🇮🇷 ✍رضا اسماعیلی دنیا به تتن تتن تتن افتاده یعنی به سراشیبی تن افتاده در کوچه دنیا شیطان با در کمین زن افتاده نه ، تجلی «خدا – پیوندی»ست وقار و عزت و فرمندی‌ست شکرانه و زکات حسن است از بندگی خدا، رضایت‌مندی ست نه، حریری از است، آری نور و سوره بیداری فصلی ز فروغ آفتاب زهراست(ع) این روشنی که بر سر داری تو قلب زمین و دل‌هایی همزاد فرشته‌ای، خدا سیمایی سپید نور را بر تن کن ای گوهر عشق! در زیبایی در عشق، تو اقتدا به (ع) کردی صد پنجره نور، بر جهان وا کردی و رستگاری دنیا را در خیمه مهیا کردی فارغ شو ز تن تن تن تن از نور بپوش؛ جامه و پیراهن از مرز تنانگی گذر کن با عشق آداب بیاموز، ای زن! ✍حمیدرضا برقعی دست نوازش به سر دشت کشید دشت هم از نفس چادر او می چید! ✍اسماعیل دهقان شعر زیر در دوره پهلوی و در دفاع از سروده شده است: اگر رقیب، دل خود زغصه آب کند محال آنکه توان رفع از کند بگو به مدعی ، هرگز به ادعا نرسی بسوز! عاقبت این غم تورا کند هزار مثل تو کردند این ،ولی نشد میسر ایشان که فتح باب کنند بمرد و حسرت این درد را به ببرد امیدآنکه نصیب تو را تراب کند هرآن که کوشش رفع❌ بنماید خدای ،خانه عمر ورا کند به اصل، منکر ودر فرع،گفت وگو کردن به مثل اوست گل اندود،آفتاب کند تورا که نیست جوی از حقایق اسلام بگو کدام طریقت تو را کند؟ اگر به خدا وصریح است زنان مسلمه باید که رخ کند ✍قصیده حاجی آقا اسماعیل دهقان 🚺 دخترا ! می کنم از مغلطه کاران خبرت که مبادا ببرند از ره به درت تاخبر دار شوی یا به قلم یا تبلیغ برده زتو،بنهند کلاهی به سرت ای شکرخنده برآن تنگِ شکر، بپوش تا که ننمایند طمع برشکرت آخر ازجنس لطیفی تو، نظرهاست رخ و بران «بد نظران» از نظرت هست کالای تو ، به خیابان چه روی باخبر باش که درد است روان بر اثرت 📖 سوره «نور» بخوان آیه سی یک و بگیر ز«خمرهن»، به رخ چون قمرت و زینت خود جز به محارم ❌منمای تاکه ندزدد ز تویکتا گهرت ✍فردوسی 👑منیژه: منیژه منم دخت افراسیاب ندیده، رُخم آفتاب 👑تهمینه در برابر رستم: کس از پرده بیرون مرا نه هرگز کس شنیده مرا 👑 شیرین در بارگاه شیرویه: مرا از هنر بد در نهان که آن را ندیدی کس اندر جهان نه کس من پیش از این دیده بود نه از مهتران نیز بود ✍اوحدی خوب، چون روی خود از و ورع چه کار آید؟ ✍شهریار دارد متاع از چار سو خریدار بازار «خودفروشی!» این چار سو ندارد ✍صائب تبریزی خوب کردی که رخ از آینه کردی هر پریشان نظری لایق تو نیست ✍وافی عراقی آینه بی حجاب، به طبع گیرد غبار خوش بود را، پرده بر آن داشتن منع ، گر نکند باغبان می نتواند به باغ، سرو روان داشتن .. غنچه به باغ ایمن است، تا بود اندر آفت جان و دل است، عیان داشتن ✍محمدرضا ترکی زیباترین! عروسک اهریمانان شدن شایسته مقام اهورایی تو❌ نیست! ✍محبوبه کلبعلی چادر شب را به سر کشیده بود ماه! بانوی زیبای آسمان و بر مدار عفاف می چرخید با نجابتی شاعرانه چون دختران سرزمین من که تندیس روشنی از نورند در لفافه خورشید ✍وحید گرجی یادگار قرنها ، نجابت، بندگیست سرفراز داستان‌ها، ایرانی است ✍اسماعیل دهقان دخترا! می کنم از مغلطه کاران خبرت که مبادا ببرند از ره به درت تاخبردار شوی یا به قلم یا تبلیغ برده ز تو، بنهند کلاهی به سرت ✍دکتر دلفی .. زن چون گشت و سخندان و پارسا دیدار او هزار غم و درد را دواست ..باید صفای روح بیابی که کیمیاست زن، ای حُسنِ روی تو خداست ✍سعدی دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت تا چون خورشید نبینند به هر بام و درت بارها گفته ام این، به هر کس منمای تا تأمل نکند دیده هر بی بصرت ماه رخسار تو بُت یغمایی تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود صعقه می خواهی حجابی در گذار فتنه، می جویی نقابی برفکن ✍محمدرضا آقاسی خواهرم ای دختر ایران زمین یک نظر عکس را ببین .. خواهرم اینقدر مکن با اصول شرع مکن در امور خویش سرگردان نشو نوعروس چشم نشو
🌺 حجاب وعفاف در کلام شاعران ✍شاعران متعهد ایرانی از گذشته های دور تاکنون از به عنوان ابزاری برای یا ترویج عفاف و بهره برده اند. خصوصا از دوره پهلوی بعلت هجمه به در این دوره پرداختن به موضوع حجاب بیشتر مورد توجه «شاعران فارسی زبان» قرارگرفت. آنان در اشعارشان ابعاد حجاب را یادآوری کرده اند تا از طریق انسانی، مخاطب را به این موضوع مهم درگیر کنند. @salmanerey🇮🇷 ✍رضا اسماعیلی دنیا به تتن تتن تتن افتاده یعنی به سراشیبی تن افتاده در کوچه دنیا شیطان با در کمین زن افتاده نه ، تجلی «خدا – پیوندی»ست وقار و عزت و فرمندی‌ست شکرانه و زکات حسن است از بندگی خدا، رضایت‌مندی ست نه، حریری از است، آری نور و سوره بیداری فصلی ز فروغ آفتاب زهراست(ع) این روشنی که بر سر داری تو قلب زمین و دل‌هایی همزاد فرشته‌ای، خدا سیمایی سپید نور را بر تن کن ای گوهر عشق! در زیبایی در عشق، تو اقتدا به (ع) کردی صد پنجره نور، بر جهان وا کردی و رستگاری دنیا را در خیمه مهیا کردی فارغ شو ز تن تن تن تن از نور بپوش؛ جامه و پیراهن از مرز تنانگی گذر کن با عشق آداب بیاموز، ای زن! ✍حمیدرضا برقعی دست نوازش به سر دشت کشید دشت هم از نفس چادر او می چید! ✍اسماعیل دهقان شعر زیر در دوره پهلوی و در دفاع از سروده شده است: اگر رقیب، دل خود زغصه آب کند محال آنکه توان رفع از کند بگو به مدعی ، هرگز به ادعا نرسی بسوز! عاقبت این غم تورا کند هزار مثل تو کردند این ،ولی نشد میسر ایشان که فتح باب کنند بمرد و حسرت این درد را به ببرد امیدآنکه نصیب تو را تراب کند هرآن که کوشش رفع❌ بنماید خدای ،خانه عمر ورا کند به اصل، منکر ودر فرع،گفت وگو کردن به مثل اوست گل اندود،آفتاب کند تورا که نیست جوی از حقایق اسلام بگو کدام طریقت تو را کند؟ اگر به خدا وصریح است زنان مسلمه باید که رخ کند ✍قصیده حاجی آقا اسماعیل دهقان 🚺 دخترا ! می کنم از مغلطه کاران خبرت که مبادا ببرند از ره به درت تاخبر دار شوی یا به قلم یا تبلیغ برده زتو،بنهند کلاهی به سرت ای شکرخنده برآن تنگِ شکر، بپوش تا که ننمایند طمع برشکرت آخر ازجنس لطیفی تو، نظرهاست رخ و بران «بد نظران» از نظرت هست کالای تو ، به خیابان چه روی باخبر باش که درد است روان بر اثرت 📖 سوره «نور» بخوان آیه سی یک و بگیر ز«خمرهن»، به رخ چون قمرت و زینت خود جز به محارم ❌منمای تاکه ندزدد ز تویکتا گهرت ✍فردوسی 👑منیژه: منیژه منم دخت افراسیاب ندیده، رُخم آفتاب 👑تهمینه در برابر رستم: کس از پرده بیرون مرا نه هرگز کس شنیده مرا 👑 شیرین در بارگاه شیرویه: مرا از هنر بد در نهان که آن را ندیدی کس اندر جهان نه کس من پیش از این دیده بود نه از مهتران نیز بود ✍اوحدی خوب، چون روی خود از و ورع چه کار آید؟ ✍شهریار دارد متاع از چار سو خریدار بازار «خودفروشی!» این چار سو ندارد ✍صائب تبریزی خوب کردی که رخ از آینه کردی هر پریشان نظری لایق تو نیست ✍وافی عراقی آینه بی حجاب، به طبع گیرد غبار خوش بود را، پرده بر آن داشتن منع ، گر نکند باغبان می نتواند به باغ، سرو روان داشتن .. غنچه به باغ ایمن است، تا بود اندر آفت جان و دل است، عیان داشتن ✍محمدرضا ترکی زیباترین! عروسک اهریمانان شدن شایسته مقام اهورایی تو❌ نیست! ✍محبوبه کلبعلی چادر شب را به سر کشیده بود ماه! بانوی زیبای آسمان و بر مدار عفاف می چرخید با نجابتی شاعرانه چون دختران سرزمین من که تندیس روشنی از نورند در لفافه خورشید ✍وحید گرجی یادگار قرنها ، نجابت، بندگیست سرفراز داستان‌ها، ایرانی است ✍اسماعیل دهقان دخترا! می کنم از مغلطه کاران خبرت که مبادا ببرند از ره به درت تاخبردار شوی یا به قلم یا تبلیغ برده ز تو، بنهند کلاهی به سرت ✍دکتر دلفی .. زن چون گشت و سخندان و پارسا دیدار او هزار غم و درد را دواست ..باید صفای روح بیابی که کیمیاست زن، ای حُسنِ روی تو خداست ✍سعدی دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت تا چون خورشید نبینند به هر بام و درت بارها گفته ام این، به هر کس منمای تا تأمل نکند دیده هر بی بصرت ماه رخسار تو بُت یغمایی تا دل خلقی از این شهر به یغما نرود صعقه می خواهی حجابی در گذار فتنه، می جویی نقابی برفکن ✍محمدرضا آقاسی خواهرم ای دختر ایران زمین یک نظر عکس را ببین .. خواهرم اینقدر مکن با اصول شرع مکن در امور خویش سرگردان نشو نوعروس چشم نشو
هدایت شده از سلمان ری
🌺 حجاب وعفاف در کلام شاعران ✍شاعران متعهد ایرانی از گذشته های دور تاکنون از به عنوان ابزاری برای یا ترویج عفاف و بهره برده اند. خصوصا از دوره پهلوی بعلت هجمه به در این دوره پرداختن به موضوع حجاب بیشتر مورد توجه «شاعران فارسی زبان» قرارگرفت. آنان در اشعارشان ابعاد حجاب را یادآوری کرده اند تا از طریق انسانی، مخاطب را به این موضوع مهم درگیر کنند. @salmanerey🇮🇷 ✍رضا اسماعیلی دنیا به تتن تتن تتن افتاده یعنی به سراشیبی تن افتاده در کوچه دنیا شیطان با در کمین زن افتاده نه ، تجلی «خدا – پیوندی»ست وقار و عزت و فرمندی‌ست شکرانه و زکات حسن است از بندگی خدا، رضایت‌مندی ست نه، حریری از است، آری نور و سوره بیداری فصلی ز فروغ آفتاب زهراست(ع) این روشنی که بر سر داری تو قلب زمین و دل‌هایی همزاد فرشته‌ای، خدا سیمایی سپید نور را بر تن کن ای گوهر عشق! در زیبایی در عشق، تو اقتدا به (ع) کردی صد پنجره نور، بر جهان وا کردی و رستگاری دنیا را در خیمه مهیا کردی فارغ شو ز تن تن تن تن از نور بپوش؛ جامه و پیراهن از مرز تنانگی گذر کن با عشق آداب بیاموز، ای زن! ✍حمیدرضا برقعی دست نوازش به سر دشت کشید دشت هم از نفس چادر او می چید! ✍اسماعیل دهقان اگر رقیب، دل خود زغصه آب کند محال آنکه توان رفع از کند